دانشگاه آزاد اسلامی
واحد کرمانشاه
دانشکده تحصیلات تکمیلی
پایان نامه جهت دریافت درجه کارشناسی ارشد در رشته تکنولوژی آموزشی( M.A )
عنوان
بررسی تأثیر آموزش به شیوه نمایش خلاق بر تفکر انتقادی و پیشرفت درسی دانش آموزان در درس علوم اجتماعی سوم ابتدایی
استاد راهنما
دکتر فرامرز ملکیان
شهریور ۱۳۹۳
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده | ۱ |
فصل اول: کلیات پژوهش | ۲ |
۱- مقدمه _ | ۳ |
۲- بیان مسأله | ۴ |
۳- اهمیت و ضرورت پژوهش | ۹ |
۱-۴- اهداف پژوهش | ۱۱ |
۱-۵- فرضیه های پژوهش | ۱۲ |
۱-۶- تعاریف مفهومی و عملیاتی | ۱۳ |
فصل دوم: ادبیات و پیشینه پژوهش | ۱۸ |
پیش درآمد فصل دوم | ۱۹ |
۲-۱- نمایش خلاق | ۱۹ |
۲-۱-۱- نمایش | ۱۹ |
۲-۱-۳- اهداف نمایش خلاق | ۲۲ |
۲-۱-۴- آموزه های نمایش خلاق | ۲۳ |
۲-۱-۵- اصول نمایش خلاق | ۲۴ |
۲-۱-۶- مبانی نظری نمایش خلاق | ۲۷ |
۲-۱-۷- انواع بازی | ۲۸ |
۲-۱-۸- بازی و تئاتر _ | ۴۳ |
۲-۲-۱- تعریف تفکر انتقادی | ۴۴ |
۲-۲-۲- ماهیت تفکر انتقادی | ۴۵ |
۲-۲-۳- اهمیت برخورداری از تفکر انتقادی | ۴۶ |
۲-۲-۴- چگونگی و نحوه تعامل هنر و تفکرانتقادی برای کودکان | ۴۷ |
۲-۲-۵- هنر به عنوان محتوا و کنش در فکرپروری کودکان | ۵۴ |
۲-۳- پیشرفت درسی | ۵۵ |
۲-۳-۱- نظریه های برنامه درسی برای پیشرفت درسی | ۵۶ |
۲-۳-۲- عوامل موثر در پیشرفت تحصیلی | ۵۹ |
۲-۴۳- پیشینه پژوهش | ۶۵ |
۲-۵- جمع بندی فصل دوم | ۶۹ |
۲-۶- مدل مفهومی پژوهش | ۷۱ |
فصل سوم: روش شناسی پژوهش | ۷۵ |
پیش درآمد فصل سوم_________________________________ | ۷۶ |
۳-۱- روش پژوهش | ۷۶ |
۳-۲- طرح پژوهش | ۷۶ |
۳-۴- متغیر های مورد مطالعه | ۷۸ |
۳-۵- ابزار پژوهش | ۷۹ |
روایی و پایایی ابزار پژوهش | ۸۰ |
۳-۷- جامعه آماری | ۸۱ |
۳-۸- روش تجزیه و تحلیل اطلاعات | ۸۱ |
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها | ۸۲ |
پیش در آمد فصل چهارم | ۸۳ |
۴-۱- آمار _ | ۸۳ |
جمع بندی | ۱۰۶ |
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری | ۱۰۸ |
پیش درآمد فصل پنجم | ۱۰۹ |
۵-۱- خلاصه پژوهش | ۱۰۹ |
۵-۲- بحث و تفسیر نتایج | ۱۱۱ |
۵-۳- نتیجه گیری | ۱۱۷ |
۵-۴- محدودیت های پژوهش | ۱۱۹ |
۵-۵- پیشنهادات _ | ۱۱۹ |
منابع __ | ۱۲۲ |
پیوست | ۱۳۲ |
چکیده:
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش به شیوهی نمایش خلاق بر پیشرفت درسی و تفکر انتقادی دانشآموزان پایه سوم ابتدایی انجام گرفت. روش پژوهش شبه تجربی با طرح پیشآزمون – پسآزمون با گروه آزمایش و گواه بود. برای دستیابی به این هدف، نخست یک نمونه ۴۰ نفری به شیوه نمونهگیری در دسترس از میان دانشآموزان دختر پایه سوم ناحیه یک شهرستان کرمانشاه انتخاب شد. این افراد در پیشآزمون که شامل آزمون استاندارد تفکر انتقادی واتسون و گلیزر و آزمون معلم ساخته پیشرفت درسی بود که پایایی آن در اجرای مقدماتی و اصلی به ترتیب ۷۴% و۸۷% به دست آمده است، شرکت کردند.در مرحله بعد، این عده به دو گروه ۲۰ نفری تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه و با روش آموزش به شیوه نمایش خلاق، و گروه کنترل به شیوه معمول مدارس (سخنرانی) به فراگیری درس تعلیمات اجتماعی پرداختند. در پایان آموزش هر دو گروه در پسآزمون شرکت کردند. همچنین به منظور تحلیل دادهها از روش آمار استنباطی – آزمون نرمال بودن کلموگروف و آزمون ناپارامتری من ویتنی uاستفاده شده است و نیز پردازشهای آماری لازم بر روی نمرهها با بهره گرفتن از برنامه نرمافزاری spss (نسخه ۱۸ ) انجام گردید نتایج بدست آمده در همه موارد نشان داد که آموزش به شیوه نمایش خلاق بر افزایش مهارتهای تفکر انتقادی شامل استنباط، شناسایی مفروضات، مؤلفه استنتاج، مؤلفه تعبیر و تفسیر، ارزشیابی و پیشرفت درسی دانشآموزان پایه سوم ابتدایی تأثیر دارد. تفکر انتقادی و پیشرفت درسی کودکان را مورد تأیید قرار داد.
کلیدواژهها: نمایش خلاق، استنباط، شناسایی مفروضات، مؤلفه استنتاج، مؤلفه تعبیر و تفسیر، ارزشیابی و پیشرفت درسی.
مقدمه
امروزه شیوۀ تعلیم و تربیت از رویکرد سنتی و حافظهمحور به سمت رویکرد تعلیم و تربیت تأملی و تفکرمحور جهتگیری کرده است. جان دیویی ماهیت تفکر انتقادی را «قضاوت معلق» یا «تردید سالم» تعریف میکند. او تفکر انتقادی را شامل بررسی فعال، پایدار و دقیق هر عقیده یا دانش میداند ( لطفآبادی، ۱۳۸۴: ۴۵). «سازمان روانشناسی آمریکا» در زمینه ماهیت تفکر انتقادی بیان داشته است: «ما تفکر انتقادی را این گونه درک میکنیم که باید قضاوت خودساخته و هدفمندی باشد که به تفسیر، تحلیل، ارزیابی و استنباط منجر شود.» (هاشمیان، ۱۳۸۰: ۱۴۲). بنابراین، آموزش تفکر انتقادی شامل ایجاد عمدی جو جدیدی است تا شاگردان بتوانند فرایندهای فکری خود را تعویض یا اصلاح کنند، یا آن را دوباره بسازند. در این میان « وساطت هنر در آموزش تفکر انتقادی به کودکان» موضوعی است که، با در نظر گرفتن برخی مبانی نظری تفکر انتقادی، ضرورت خود را تبیین میکند.
همزمان با طرح موضوع یادشده دو سؤال مطرح میشود: نخست چگونگی وساطت هنر (نمایش خلاق)، راهکارها و پیشنهادات احتمالی؛ دوم وضعیت کنونی و میزان واسطهگری هنر در برنامۀ آموزش تفکر انتقادی به کودکان. این پژوهش ضمن اشاره به موارد مطرح شده، تبیین ضرورت مسئله را بیشتر مدنظر قرار میدهد؛ زیرا نگارنده معتقد است ، به رغم بهره مندی از روشها و محتوای اقدامات هنری، «ضرورت» وساطت هنر را، که به استفادۀ آگاهانهتری از این واسطه منجر میشود، به اندازۀ کافی کندوکاو نکرده است. همچنین ممکن است در روند بیان این ضرورت این تلقی ایجاد شود که مطلب در پی آن است تا بگوید «هنر» زاییدۀ تفکر و مبنای خردورزی، پایۀ استدلال، خلاقانهترین و برترین انتقادهاست.
یکی از راههای اساسی آموزش موفق تفکر انتقادی آن است که به طور همزمان به شیوهای تدریجی تفکر شاگردان زیر سؤال قرار گیرد و از آنها در ایجاد شیوههای جدید حمایت شود. در مراحل ابتدایی آموزش تفکر انتقادی به شاگردان، معلم مجرب از درگیری بیش از حد دانشآموزان با موارد پیچیده اجتناب میورزد. در عوض توجه خود را به آموزش قالبهای بنیادی رشته مربوط، مانند واژهها، مفاهیم، مشکلات و روشها معطوف میدارد و به تهیه راههای کلی برای سازماندهی دانش مربوط و پرسش در آن زمینه میپردازد.
بسیاری از معلمان، ایجاد مدلهای تجسمی را برای درک فرایندهای فکری خود بسیار مفیدتر از تمرینهای نوشتاری و شفاهی میدانند. این طرز تفکر، کاملاً مطابق با نظریه پیاژه است که در آن یادگیری پیش از آن که به حالت مطلق درآید، به صورت تجربه واقعی شروع میشود (حبیبیپور، ۱۳۸۵: ۶۸). فراگیری تفکر انتقادی، شامل توسعه فرایندهای فکری از طریق سیر کردن در ماورای نگرشها و تصورات خودمحور و تجربه حسی بیواسطه است. تواناییهای تصمیمگیری برای دست زدن تجربیات جدید و تجسم امکانات فراتر از تجربیات آنی شخص، از عناصر مهم تفکر انتقادی به حساب میآیند. شاگردانی قادر به تفکر انتقادی خواهند بود که بتوانند تصور و برداشت خود را از واقعیت دست کم به طور موقت کنار بگذارند و به واقعیتهای جایگزین دیگر بیندیشند. این همان انتقال از تجربه عینی به درک یا فهم امور انتزاعی است.
از سویی دیگر، نمایش خلاق ترکیبی از تئاتر و تعلیم و تربیت است. تواناییهای بلاقوۀ انسان را به فعل درمیآورد و تفکر در آن شهودی و هم منطقی است. در آزمایشگاه نمایش خلاق آدمها بحرانها را میآزمایند، نگرشها و تواناییهای خود را محک میزنند، زندگی را در محیطی امن تمرین میکنند و به طور فیالبداهه به آن عکسالعمل نشان میدهند. از آن جا که در این نوع نمایش فشار اجرا در کار نیست، بچهها در مراحل رشد از آن تجربه میآموزند و بزرگسالان برای مشکلات خود راهحل پیدا میکنند.
بر خلاف سایر درسها، درس نمایش خلاق امتحان و رتبهبندی ندارد. به همه فرصت ابراز وجود میدهد. درست و غلط در آن مطرح نیست. فعالیتی جاری، نمادین و برانگیزاننده است که در زمان حال روی میدهد و بداههسازی در این نوع نمایش اهمیت خاصی دارد (ریچ، ۱۳۸۴: ۳۰). که این ویژگیهای نمایش خلاق میتواند زمینهساز ایجاد تفکر انتقادی و موجب پیشرفت درسی دانشآموزان در کلاس را فراهم گرداند. بنابراین پژوهش حاضر به بررسی نقش آموزش به شیوهی نمایش خلاق در درس اجتماعی بر پیشرفت درسی و تفکر انتقادی دانشآموزان پایه سوم ابتدایی میپردازد.
۲-بیان مسأله
تفکر انتقادی در پی دقیقترساختن ذهن کودکان است و به آنان میآموزد که چگونه فکر کند ( ناجی، ۱۳۸۷: ۳۶). در این برنامه، «فرایند تفکر پردازش اموری است که کودکان درباره جهان به حواسشان یاد میگیرند» (همان: ۳۱) و گفتوگو در فرایند تفکر فعالیتی الزامی است. همچنین کمک به کودکان، برای این که خودشان برای خودشان فکر کنند، مفهوم تفکر انتقادی برای کودکان و حیاتبخشی مجدد تفکر جامعۀ جهانی تلقی شده است.
از سوی دیگر پیشرفت عبارت است از رسیدن به هدفهایی که افراد برای خود در نظر میگیرند (هادزیما[۱]، ۲۰۰۵). در روانشناسی، موفقیت به پاسخ یا عملی گفته میشود که به گونهای به هدف برسد، ولی در تعلیم و تربیت و در موقعیتهای تحصیلی، موفقیت به درجهای از کارایی اطلاق میشود که فرد به فراخور تواناییهایش به رضایت ناشی از پیشرفتهای خود رسیده باشد. در مقابل موفقیت تحصیلی اغلب اصطلاح افت یا اتلاف نیز مطرح میگردد که میتوان آن را، عدم موفقیت در تحصیل، وقوع ترک تحصیل و یا ترک تحصیل زودرس، تکرار پایه و دروس، نسبت نامناسب میان سالهای تحصیل فراگیر و سالهای مقرر آموزشی، کیفیت نازل تحصیلات و آموختههای متعلم در مقایسه با آن چه که باید باشد، کسب محفوظات به جای معلومات که در اندک زمانی یه فراموشی سپرده میشود، نرسیدن نظام آموزشی به اهداف اصیل خود، و حتی بیکاری فارغالتحصیلان یک مرکز آموزشی یا عدم تناسب تحصیلات آنان با نیازهای کاری و شغلی در جامعه نامید (ابدی و زمانی، ۱۳۸۸: ۳۲).
پیشرفت درسی یکی از مهمترین معیارهایی است که در بررسی توانایی دانشآموزان برای اتمام تحصیلات و رسیدن به مرحله فارغالتحصیلی نقش قابل توجهی را ایفاء میکند. این مفهوم یکی از مهمترین پارامترهایی است که در پیشبینی وضعیت آتی فراگیران از لحاظ کسب صلاحیت و مهارتهای علمی و عملی لازم مورد استفاده قرار میگیرد ( سنایینسب و همکاران، ۱۳۹۱: ۲۴۴).
بنابراین مسأله اصلی پژوهش حاضر و مشکل مهمی که پژوهش حاضر در پی تبیین آن میباشد این میتواند باشد که در ایران علیرغم کوششهای فراوانی که برای اثربخشی مدارس انجام میپذیرد، همچنان ضعف مدارس در زمینه پیشرفت تحصیلی و تفکر انتقادی مورد انتقاد جدی قرار دارد . نتایج نازل علمی حاصل از شرکت دانشآموزان ایرانی در مطالعات بی المللی تیمز و پرلز و همچنین اتلاف آموزشی در انواع متعدد خود که هر ساله بر نظام آموزشی کشور تحمیل میشود، این سؤال جدی را مطرح میکند که چه عواملی بر بروز این مسائل و گسترش نابرابریهای آموزشی تأثیر دارد و چگونه میتوان با مهار آنها، محیط آموزشی را همراه با نشاط و تجربه موفقیتآمیز برای دانشآموزان ساخت. ابعاد این دشواریها در دوره ابتدایی میتواند مشکلات جدی آموزشی و تربیتی را برای دورههای بعدی تحصیلی دانشآموزان به وجود آورد.
حال برای ایجاد چنین محیطی و یکی از بهترین روشها برای رسیدن به اهداف گفته شده بالا استفاده از بازی و نمایش در کلاسهای درس رسمی است. از آن جا که همۀ انسانها گرایش به بازی نمایشی دارند، این نمایش نظر به پرورش تواناییهای همۀ مردم دارد، بازیگر خاصی را تربیت نمیکند بلکه همگانی است. همه را به تواناییهای بازیگری خود آگاه میکند. فرایندی از شدن است. فرایندی برای خلاقیت و توانایی حل مسأله است، که همه به آن نیاز دارند از کودکان در کودکستانها تا دانشآموزان، شهروندان عادی، افراد دوزبانه، کسانی که دچار چالشهای درونی هستند، بیماران روانی و نیز زندانیان و در یک کلام همۀ مردم از فرایند جستجوی آموزشی / هنری نمایش خلاق سود میبرند (آقاعباسی، ۱۳۸۸: ۲۷).
به گفته چمبرز (۱۳۹۲): «آموزگاری که از نیاز کودکان به بازی آگاه است و در برنامۀ آموزشی خود امکانات آن را فراهم میآورد، به راستی معلمی داناست. چنین به نظر میرسد که امکانات آموزشی برای فعالیتی از این نوع بیپایان است. آموزگاری که از ارزشها و روشهای نمایش خلاق آگاه است یکی از انعطافپذیرترین و خلاقترین ابزارهای موجود در حرفۀ آموزگاری را با خود به کلاس میبرد» ( ص: ۶۶)
نمایش خلاق ، شکلی از وانمود بازی است. یک تجربۀ سازمان یافته است که با دقت طراحی میشود و به اجرا در میآید. کودکان به وسیلۀ نمایش خلاق، صحنه، رویداد، مشکل یا واقعۀ برخاسته از ادبیات کودکان مورد بحث قرار میگیرد، همچنین به وسیلۀ خود آنها طراحی وارزشیابی میشود. گرچه در اجرای نمایشی خلاق که کودکان در آن نقش آفرینی میکنند، کم و بیش از تکنیکهای نمایشی استفاده میشود، اما این فعالیت را نمیتوان به معنی سنتی آن « نمایش» خواند. در این جا سناریو هرگز مورد استفاده قرار نمیگیرد. بیشتر اوقات لباس ضرورتی ندارد، لوازم و دکور کوچکترین نقشی ندارد. در اجرای نمایش خلاق نقطهنظر تماشاچی احتمالی در نظر گرفته نمیشود بلکه، تنها نقطه نظر اجراکنندگان نمایش مورد توجه است. اهمیت نمایش خلاق در فرآوردۀ نهایی آن نیست، بلکه اهمیت آن در رضایتبخش بودن حاصل کار است. مهمترین نکته در نمایش خلاق، مراحل انجام دادن کار است. مراحل آفرینش نمایش سازمان یافته، مرکز ثقل این فعالیت است و برد آموزشی آن از این مرحله سرچشمه میگیرد (چمبرز، ۱۳۹۲: ۶۷).
برنامههای نمایش خلاق بر رها شدن در دنیایی از بازیهای حرکتی، شعر و ترانه و بازیهای نمایشی است، در بازیهای حرکتی، هدفهایی مانند رسیدن به رشد و خلاقیت ذهنی و جسمی در مسیری از ساده به پیچیده دنبال میشود. در تمرینهایی مثل بازیهای نمایشی، مهارتهای رفتار شناختی که با هدف درک روشنتر فرد از خود، به خصوص جنبههای پنهان مانده ( از جمله استعدادها، خواستهها و عواطفی که همیشه به راحتی خود را نشان نمیدهند) و نیز درک بهتر دیگران و محیط و یا پس زدن بعضی عوامل مزاحم درونی راه بروز تواناییهای نهفته در شخص را میبندند از آن جمله میتوان به رشد مهارتهای لازم برای کار گروهی اشاره کرد. به طوری که فرد با مهارت و تسلط بیشتری در جمع و با جمع کار میکند، زندگی، شادی، رقابت و همکاری میکند. از جهتی دیگر این بازیهای نمایشی عرصهای برای برونریزی هیجانها است آن چه در نمایش همواره مدنظر است، که یکی از نیازهای زیستی انسان است، زیرا عواطف، غرایز و نیروهای درونی ما چنان زایش و انباشتگی پرباری دارند که فعالیتهای عادی زیستن نمیتواند آنها را به خوبی آزاد کند و تعادل لذَتبخش و آرام کنندهای بسازد و این کار نمایشی با رهاسازی فرد در دنیایی از شعر و ترانه، حرکت، بازی و نمایش مانند فعالیتهای دیگری همچون ورزش، تفریح، آثار هنری، همصحبتی ( که به خصوص زنها از آن بهره میبرند) از جمله بسترهای لذَتبخش رهاسازی هیجانها است و این برنامه نمایشی در محدوده ماهیت و تعریف سهمی از این نقش را برآورده میکند ( امرایی، ۱۳۸۹: ۱۳۰).
از سوی دیگر نظریههای شناختی، فراشناختی و ساختنگرایی، از تقویت و پرورش تفکر انتقادی در فرایند آموزش حمایت میکنند (شعبانی، ۱۳۸۲: ۵۵). نظریهپردازان شناختی، به شاگردان در فرایند یادگیری همچون پردازشکنندگان فعال اطلاعات مینگرند؛ کسانی که تجربه میکنند و برای حل مسائل به جستوجوی اطلاعات میپردازند، در ساختار ذهن خود آن چه را که برای حل مسائل جدید مفید تشخیص میدهند به کار میگیرند و به جای این که به طور انفعالی تحت تأثیر محیط قرار گیرند فعالانه انتخاب، تمرین، توجه یا چشمپوشی میکنند. به همین دلیل، شناختگرایان موقعیت یادگیری را یکی از مهمترین عوامل در فرایند یادگیری میدانند.
[۱].Hadzima
تعداد صفحه : ۱۴۳
قیمت : ۱۴۷۰۰تومان
بلافاصله پس از پرداخت لینک دانلود فایل در اختیار شما قرار می گیرد
و در ضمن فایل خریداری شده به ایمیل شما ارسال می شود.
پشتیبانی سایت : * [email protected]
در صورتی که مشکلی با پرداخت آنلاین دارید می توانید مبلغ مورد نظر برای هر فایل را کارت به کارت کرده و فایل درخواستی و اطلاعات واریز را به ایمیل ما ارسال کنید تا فایل را از طریق ایمیل دریافت کنید.
[add_to_cart id=149844]