(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
فهرست مطالب:
چکیده
فصل اول: کلیات تحقیق ۱
۱-۱-مقدمه. ۲
۱-۲- بیان مسأله ۴
۱-۳- اهمیت و ضرورت. ۸
۱-۴- اهداف تحقیق. ۱۰
۱-۴-۱- هدف کلی. ۱۰
۱-۴-۲- اهداف فرعی ۱۰
۱-۵- فرضیه های تحقیق ۱۰
۱-۶- تعریف متغیرها. ۱۱
۱-۶-۱- تعریف مفهومی ۱۱
۱-۶-۲- تعاریف عملیاتی.۱۲
فصل دوم : ادبیات تحقیق ۱۴
۲-۱- مقدمه. ۱۵
۲-۲- ذهن آگاهی ۱۷
۲-۲-۱- یادگیری ذهن آگاهانه- کاربرد ذهن آگاهی در اتفاق یادگیری.۱۹
۲-۲-۲- اصول یادگیری ذهن آگاهانه ۱۹
۲-۲-۳- ذهن آگاهی یا حضورذهن. ۲۰
۲-۲-۴- ذهن آگاهی و مراقبه تمرکزی شرقی ۲۳
۲-۳- سلامت روان. ۲۴
۲-۳-۱- ویژگی های سازگاری وسلامت روان ۲۷
۲-۳-۲- نظریه های سلامت روانی. ۲۷
۲-۴-استرس ۳۳
۲-۵- افسردگی ۳۸
۲-۵-۱-شیوع افسردگی در نوجوانان ۴۲
۲-۵-۲-علل افسردگی در نوجوانی. ۴۴
۲-۵-۳-تاثیر افسردگی در زندگی. ۴۶
۲-۶-اضطراب. ۴۸
۲-۶-۱-ظاهر عمومی و رفتاری فرد مضطرب ۴۹
۲-۶-۲-علائم اضطراب ۴۹
۲-۶-۳-توصیف بیماران مضطرب. ۵۰
۲-۷-مبانی نظری رابطه بین متغیرها ۵۱
۲-۸- پیشینه تحقیقات. ۵۸
۲-۸-۱-تحقیقات داخلی ۵۸
۲-۸-۲- پیشینه تحقیقات خارجی ۶۳
فصل سوم: روش شناسی ۶۸
۳-۱- مقدمه. ۶۹
۳-۲- روش تحقیق ۶۹
۳-۳- جامعه، نمونه و روش نمونه گیری ۶۹
۳-۴- ابزارهای تحقیق ۷۰
۳-۴-۱- مقیاس ارزیابی افسردگی،اضطراب و استرس. ۷۰
۳-۴-۲- روایی و پایایی ۷۱
۳-۵- شرح جلسات. ۷۲
۳-۶- روش های تجزیه و تحلیل داده ها۷۶
فصل چهارم :تجزیه و تحلیل داده ها ۷۷
۴-۱- مقدمه ۷۸
۴-۲- توصیف متغیرهای اصلی. ۷۹
۴-۳- کنترل مقادیر پرت و انتهایی شاخصها ۸۰
۴-۴- بررسی نرمال بودن داده ها. ۸۳
۴-۵- آزمون فرضیه های تحقیق ۹۰
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری. ۹۳
۵-۱- مقدمه ۹۴
۵-۲- خلاصه پژوهش و نتایج ۹۴
۵-۳- پیشنهادات. ۹۸
۵-۳-۱- برای پژوهش های آتی. ۹۸
۵-۳-۲- پیشنهادات کاربردی. ۹۸
۵-۴- محدودیت ها ۹۸
منابع و مآخذ ۹۹
چکیده:
در این تحقیق تاثیر آموزش مدیریت استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش سلامت روانی دانش آموزان دختر شهر همدان مورد بررسی قرار گرفته است. تعداد ۴۰ نفر از دانش آموزان بصورت تصادفی انتخاب شده و در دو گروه کنترل و آزمایش گروه بندی شدند. آموزش مدیریت استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در ۸ جلسه با بهره گرفتن از متون آموزشی اجرا شده و در دو مرحله قبل و بعد آموزش از هر دو گروه پرسشنامه های تکمیل گردیده است. متغیر « آموزش مدیریت استرس مبتنی بر ذهن آگاهی» بعنوان متغیر مستقل و متغیرهای اضطراب، افسردگی و استرس بعنوان متغیرهای وابسته معرفی شده اند. از مقیاس DASS برای سنجش متغیرها استفاده شده است. داده ها با نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و نتایج نشان داد که آموزش مدیریت استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در بهبود وضعیت آزمودنی ها از نظر اضطراب (۰۰۰۱/۰P=و ۶/۲۶=F) ، افسردگی (۰۰۰۱/۰ P=و ۴۰/۱۷=F) و استرس (۰۰۶/۰ P=و ۹۷/۲=F) تاثیر مثبت دارد.
فصل اول: کلیات تحقیق
۱-۱- مقدمه
در میان عوامل شخصیتی یکی از مولفه های که ارتباطی نزدیک و تنگاتنگ با عملکرد افراد در موقعیت های آموزشی دارد؛ میزان استرس و اضطرابی است که افراد در این محیط ها تجربه می کنند. استرس و اضطراب که به عنوان یک پیش بینی کننده قوی با سلامت روان ارتباط دارند و سلامت روان نیز بر عملکرد تحصیلی افراد تاثیر می گذارد. در دهه ی اخیر افزایشی ناگهانی در استفاده از مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی[۱]، که مهارتهای ذهن آگاهی را برای ارتقای سلامت و بهزیستی روان شناختی آموزش می دهد، دیده شده است و روز به روز این رویکرد در حال گسترش است.
عبارت حضور ذهن حدود ۲۰۰۰ سال پیش از بودیسم گرفته شد و حتی امروزه بهترین نویسندگان این موضوع، بودیسم هستند. قانون جهان شمول بودن از چین میآید و “تائو” نام دارد یا به بیان سادهترمسیر. تائو دنیایی مطلق با قانون خود است. هیچ چیزی در آن انجام نمیشود یا اجبار به انجام هیچ کاری نیست. زندگی مطابق تائو انجام ندادن و تلاش نکردن است. اگر به این طریق بنگرید، با همه چیز و در همه لحظات هماهنگ میشوید )راشل، آدامز، ۲۰۱۱).
مارشا لینهان مقتدرانه درباره حضور ذهن به عنوان مؤلفه ای از درمان شناختی بحث کرده است. در تعریف جان کبات زین حضور ذهن یعنی: توجه به طریقی خاص، معطوف به هدف در زمان حال و بدون داوری. این تعریف به دلیل سادگی و صراحت قابل توجه است ) راشل، آدامز، ۲۰۱۱).
در کلینیک کاهش استرس جان کبات زین در مرکز پزشکی دانشگاه ماساچوست، کباتزین به شرکت کنندگان تمرین آرامش ذهنی همراه با حضور ذهن را آموزش میداد و استفاده از آن را مانند یک تمرین روحی برای سهولت دسترسی به آن و ارتباط با بیمارانی که از گسترهای از بیماری های جسمانی مزمن رنج میبردند تعدیل کرد (جنیفر، جی، ۲۰۱۳).
هدف او مجهز کردن بیماران به روشهای پاسخ به استرسهای زندگی بود تا بتوانند از واکنشهای روانی که اغلب استرس را بدتر میکنند و در روش های مؤثر حل مسأله تداخل ایجاد میکنند رهایی یابند. علت این که بیماران برنامه درمان را رها میکردند با علتی که موجب تغییر بنیادی در درمان شناختی شد شباهت زیادی داشت. با شروع مطالعه درمان حضور ذهن برای کاهش استرس (MBRS) به سرعت آشکار شد که در این روش به افراد آموزش داده میشود که با دیدگاه وسیع تری افکارشان را زیر نظر بگیرند و رابطه ای غیر متمرکز با محتوای ذهنی خود داشته باشند. روش جان کبات زین را نمی توان ساده تر از این جمع بندی کرد. در این روش آنچه قابل توجه است چگونگی احساس آزادی برای درک این است که بیشتر افکار فقط افکار هستند و آنها شی یا واقعیت نیستند. حرکت ساده بازشناسی افکار همان طور که می تواند شما را از واقعیت تحریف شده آزاد کند اغلب باعث بصیرت بیشتر شده و احساس اداره و کنترل بیشتر زندگی را بهوجود میآورد (جنیفر، جی، ۲۰۱۳).
نخست در تمرین حضور ذهن، جان کبات زین به بیمارانش آموزش میداد تا داشتن آگاهی را مورد تمرین قرار دهند. براساس شناخت ما از عواملی که چرخه فکر- عاطفه را ابدی میسازد، هر نوع آگاهی هدفمند این مزیت را پیدا میکند که ”ظرفیت جذب“ محدودی برای پردازش داشته باشد. در واقع این چرخه نشخوار فکری معیوب است که موجب تکرار افکار و سرانجام خلق منفی میشود (شیان لینگ کنگ، ۲۰۱۱).
دوم این که تمرین آگاهی از افکار، احساسات و حسهای بدنی ممکن است با نیاز به شناسایی افراد مستعد افسردگی در مراحل اولیه افسرده شدن مطابقت داشته باشد. تمرین حضور ذهن ممکن است یک نظام هشداردهنده اولیه را فراهم سازد تا ما را از شروع افسردگی که مشابه ریزش بهمن است آگاه سازد. سوم این که نمیتوان نسبت به سهم بیشتر برنامه MBSR در UMass بیتوجه ماند و این ایدهای بود که نیاز روز افزون افرادی را که از افسردگی رنج میبرند برآورده میساخت و همه این ها در جایی رخ داد که کوشش جهت پیکار با افکار افراد به عمل نیامده بود. این راه دیگری برای رسیدن به همان انتهای تمرکززدایی بود که آن را در برنامه پیشگیری از عود مبتنی بر درمان شناختی اساسی میدانستند: MBSR بهطور کامل به بهره برداری رسید (شیان لینگ کنگ، ۲۰۱۱).
برنامه درمانی بسیار مقرون به صرفه و مبتنی بر حمایت تجربی بود که میتوانست در دسترس بسیاری از بیماران باشد. حال سؤال این است که آیا میتوان از آن به عنوان مدلی برای گسترش رویکردهای درمانی برای بیماران افسرده استفاده کرد؟ با این که مشخص نشده بود که آیا این مهارتها برای بیماران افسرده بالینی کاربرد دارد یا خیر، ولی شواهد دلگرم کنندهای برای کارآیی آن در مورد اختلالات همراه با افسردگی (مثل درد منتشر، اختلال اضطراب منتشر) وجود داشت (شیان لینگ کنگ، ۲۰۱۱).
شواهدی نیز از کاربرد اشکالی از تمرین حضور ذهن برای اکثریت بیمارانی که بیشتر از ۳ سال از آموزش اولیه آنها میگذشت بهدست آمد. بهطور خلاصه حضور ذهن احتمالاتی را برای پیشگیری از عود ارائه میدهد. همانطور که دیدیم، علاوه بر این که این رویکرد الگوهایی برای آموزش مهارتهای تمرکززدایی فراهم میکند به بیماران یاد میدهد تا بدانند چه زمانی خلق آنها آشفته است و از تکنیکهایی برای پردازش اطلاعاتی که چرخههای فکر- عاطفه را تداومی بخشد استفاده کنند (شیان لینگ کنگ، ۲۰۱۱).
۲-۱- بیان مسأله
در دهه ی اخیر افزایشی ناگهانی در استفاده از مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی، که مهارتهای ذهن آگاهی را برای ارتقای سلامت و بهزیستی روان شناختی آموزش می دهد، دیده شده است و روز به روز این رویکرد در حال گسترش است. مفهوم ذهن آگاهی[۱] از سنت های معنوی شرق سرچشمه گرفته است و به شکلی از کنترل توجه اشاره دارد که از طریق تمرین های فکری[۲] رشد کرده است (بائر[۳]، ۲۰۰۳). تمرین های فکری از سنت های بودا نشات گرفته و در بین متخصصان غربی با نام برنامه های بالینی مبتنی بر ذهن آگاهی استفاده می شوند (لینهان، ۱۹۹۳؛ به نقل از مور[۴]، ۲۰۰۸).
ذهن آگاهی روش خاصی از توجه است که بوسیله ی کابات-زین[۵] (۲۰۰۳) به عنوان “آگاهی ای که از توجه به خواست و هدف و توجه غیر قضاوتی[۶] در گشودگی به تجربه در لحظه ی حال، نشات می گیرد” توصیف می شود. سه عنصر اولیه ای که به عنوان مولفه ی فرایند آگاهی و ذهن آگاهی[۷] پیشنهاد شده اند عبارتند از: نگرش، توجه و قصد[۸] (شاپیرو ، کارلسون، آستین و فریدمن[۹]، ۲۰۰۶). شیوه ی آگاهی ذهن آگاهی بر بنیان های نگرشی خاصی استوار است که غیر قضاوتی بودن، پذیرش، اعتماد، صبر، کنجکاوی و مهربانی را شامل می شود (بیشاپ، لاو، شاپیرو، کارلسون ، اندرسون و کارمودی [۱۰] ، ۲۰۰۴؛ شاپیرو و همکاران، ۲۰۰۶).
دوم توجه، توجه متمرکز، وسیع و پایدار و مهارتهای تعویض توجه از یک محرک به محرک دیگر را شامل می شود. سومین عنصر قصد هشیار است که توجه عمدی ای است که می تواند به عنوان خود تنظیمی توجه مورد ملاحظه قرار گیرد (بیشاپ و همکاران[۱۱]، ۲۰۰۴). شاپیرو و همکاران (۲۰۰۶) پیشنهاد دادند که عناصر نگرش ها، توجه و قصد همزمان هستند، جنبه های متصلی از فرایندی که آگاهی و ذهن آگاهی است. این فرایند به شخص اجازه می دهد که دیدگاهی در تجربیات را رشد دهد که از حالت قضاوتی، عینی و غیر مشروح افکار، احساسات و هیجانات به عنوان پدیده های گذرا، تمرکز زدایی شود. این بالقوه به تغییری در روابط شخص با این پدیده ها منتهی می شود، جایی که شخص روشن می تواند الگوهای عادتی یا حالت های ذهنی را مشاهده، شناسایی و قطع کند و پاسخ هایی را شروع کند که بیشتر منعکس کننده باشد تا واکنشی (بائر[۱۲]، ۲۰۰۳؛ سگال، ویلیامز و تیسدال[۱۳]، ۲۰۰۲؛ شاپیرو و همکاران، ۲۰۰۶).
مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی صلاحیت خود را در درمان مشکلات روان شناختی مختلف نشان داده اند (بائر، ۲۰۰۳). شامل پیشگیری از عود افسردگی (سگال و همکاران، ۲۰۰۲) و سوء مصرف مواد و کاهش پاسخ های روان شناختی و فیزیکی منفی در برابر استرس (کابات-زین، ۱۹۹۲؛ به نقل از کابات-زین،۲۰۰۳) و اختلال نقص توجه بیش فعالی[۱۴] (زیلوسکا، آکرمن، یانگ، فوترل ، هورتون،[۱۵] ۲۰۰۷) است. شواهدی در رشد کاربرد رویکردهای مبتنی بر ذهن آگاهی با کودکان و نوجوانان در هر دو حیطه ی عمومی و حرفه ای وجود دارد. مثلا مداخلات ذهن آگاهی در مدیریت درد میان نوجوانان (تامپسون و گانتلت-گیلبرت، ۲۰۰۸؛ به نقل از بورک[۱۶]، ۲۰۱۰)، درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در پیشگیری از بازگشت افسردگی در نوجوانان (آلن، ۲۰۰۶؛ به نقل از بورک، ۲۰۱۰) و انتشار راهنمای عملی متمرکز بر درمان نوجوانان و کودکان (گرکو و هایز، ۲۰۰۸؛ به نقل از همان منبع)، انواع اختلالات روانپزشکی (بییج ، بروان، شاپیر و و شوبرت[۱۷] ، ۲۰۰۹). در این مداخلات تمرکز بر فرایندهای درون شخصی[۱۸] است و به افراد کمک می کند تا روابط شان با حالت های درونی، ابتدا تفکرات و احساساتشان، را تغییر دهند. همچنین مطالعات نشان داده اند که فنون مبتنی بر ذهن آگاهی با فرایندهای بین شخصی[۱۹] از قبیل پاسخ همدلانه (بلاک-لرنر ، ۲۰۰۷؛ به نقل از دانکان کات ورث، و گرین برگ[۲۰] ، ۲۰۰۹)، ارتباط و نزدیکی بین شخصی (براون و رایان، ۲۰۰۴؛ به نقل از همان منبع) و شناسایی هیجان، ارتباط هیجان و مدیریت خشم (واشس و کوردولا، ۲۰۰۷؛به نقل از همان منبع) ارتباط دارند. ذهن آگاهی همیشه با رشد بین فردی همراه است، هم در بوداییسم سنتی (والیس[۲۱]، ۲۰۰۱) و هم در درمانهای غربی.
علاقه به بررسی تاثیر آموزش ذهن آگاهی بر بهزیستی بین شخصی در جمعیت بزرگسال غیر بالینی در حال افزایش است. بررسی مقدماتی آموزش ذهن آگاهی بین شخصی[۲۲] ، رویکرد انطباقی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی[۲۳] با تاکید بر آگاهی رابطه ای (ساویر و میلر، ۲۰۰۹؛ به نقل از ساویر کوهن و سمپل[۲۴]، ۲۰۱۰) پیشنهاد می کند که آموزش ذهن آگاهی به بزرگسالان سالم با افزایش هوش هیجانی و افزایش تماس اجتماعی[۲۵]، کاهش استرس ادراک شده[۲۶] و اضطراب[۲۷]، همراه است. مداخلاتی که تماس اجتماعی را افزایش می دهند، شاید بطور مثبتی بر رفتارهای بین شخصی تاثیر گذاشته و استرس روان شناختی را کاهش دهد (لی، ۲۰۰۱؛به نقل از همان منبع). درمان فعال سازی رفتاری[۲۸] در افسردگی نیز بر این اصل استوار است که مشکلات در زندگی افراد آسیب پذیر و پاسخ های رفتاری به این مشکلات، توانایی افراد افسرده در تجربه ی پاداش مثبت از محیط شان را کاهش می دهد. هدف این درمان افزایش منظم فعال سازی از طریق راه هایی است که به مراجع کمک می کند که تماس بیشتری با منابع پاداش در زندگی شان را تجربه کنند تا مشکلات زندگی شان را حل کنند (دیمیدجیان، مارتل، آدیس و دان[۲۹] ، ۲۰۰۸)، محققان توجه به نقش در معرض بودن و فعالیت استرسی و تفاوتهای جنسیتی در پریشانی های هیجانی را شروع کرده اند. یکی از قوی ترین یافته ها در تحقیقات آسیب شناسی روانی، افزایش آسیب پذیری به افسردگی و اضطراب در دختران در مقایسه با پسران است، این آسیب پذیری در طول نوجوانی برجسته تر است و در بزرگسالی نیز ادامه پیدا می کند (رودولف، ۲۰۰۰؛ به نقل از رودولف[۳۰]، ۲۰۰۲). وقتی نوجوانان در بافت های خانواده و دوستان با استرس های بین فردی مواجهه می شوند، دختران گرایش دارند که پاسخ های هیجانی منفی بیشتری در شکل های اضطراب و افسردگی نشان دهند (رودولف؛ همان منبع). « کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی» نیز می تواند با افزایش مهارتهای مقابله ای هم بر نشانه های افسردگی و هم بر نشانه های استرس و اضطراب و نگرانی روان شناختی در دختران آسیب پذیر تاثیر داشته باشد (دانکان و همکاران، ۲۰۰۹).
این پژوهش به دنبال پاسخ گویی به این سوال است که آیا آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی به عنوان رویکردی انطباقی برای کاهش استرس می تواند در نشانه های اضطراب، افسردگی و استرس نوجوانان دختر تاثیر داشته باشد؟
[۱]. Mindfulness
[۲] . Meditative practices
[۳] . Baer et al
[۴]. Moore
[۵]. Kabat-Zinn
[۶]. Non-judgmentally
[۷]. Mindfulness
[۸]. Intention
[۹] – Shapiro, Carlson, Astin, Freedman
[۱۰] – Bishop,Lau, Shapiro, Carlson, Anderson,Carmody
[۱۱] – Bishap et al
[۱۲] -Baer
[۱۳] – Segal, Williams & Teasdale
[۱۴] – ADHD
[۱۵] – Zylowska ,Ackerman , Yang, Futrell ,Horton
[۱۶]. Burke
[۱۷] . Biegel ,Brown, Shapiro, & Schubert
[۱۸]. Intrapersonal
[۱۹]. Interpersonal
[۲۰]. Duncan,Coatsworth & Greenberg
[۲۱] . Wallace
[۲۲] . Interpersonal Mindfulness Training (IMT)
[۲۳]. Mindfulness-Based Stress Reduction (MBSR)
[۲۴] . Sawyer Cohen and semple
[۲۵] . Social connectedness
[۲۶] . perceived stress
[۲۷] . Anxiety
[۲۸]. Behavioral Activation
[۲۹]. Dimidjian , Martell, Addis , and Dunn
[۳۰] . Rudolph
[۱]. Mindfulness-based interventions
تعداد صفحه : ۱۲۰
قیمت : ۱۴۷۰۰تومان
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
چکیده و
عنوان صفحه
فصل اول: کلیات پژوهش
۱-۱- مقدمه. ۱
۱-۲- بیان مسأله. ۲
۱-۳- اهمیت و ضرورت تحقیق. ۶
۱-۴- اهداف تحقیق. ۷
۱-۴-۱- هدف کلی. ۷
۱-۴- ۲- اهداف ویزه ۷
۱-۵- فرضیه های تحقیق: ۷
۱-۶- تعریف واژه ها و اصطلاحات: ۸
فصل دوم: پیشینه و ادبیات پژوهش
۲-۱- سردرد ۱۱
۲-۱-۱-تعریف درد ۱۱
۲-۱-۲-تعریف سردرد ۱۲
۲-۱-۳-تاریخچۀ سردرد ۱۳
۲-۱-۴-انواع وعلایم سردرد ۱۵
۲-۱-۵-عوامل موثر سردرد : ۱۸
۲-۲-اضطراب ۲۰
۲-۲-۱-انواع اضطراب ۲۳
۲-۲-۱-۱-فوبیاهای خاص ۲۳
۲-۲-۱-۲-اختلال وحشتزدگی. ۲۴
۲-۲-۱-۳-اختلالات اضطراب فراگیر ۲۵
۲-۲-۱-۴-اختلال وسواس فکری- عملی. ۲۶
۲-۲-۱-۵-اختلال استرس پس آسیبی. ۲۷
۲-۲-۲-ابعاد و نشانه های اضطراب ۲۷
۲-۲-۲-۱-بعد جسمانی. ۲۷
۲-۲-۲-۲-بعد روانی. ۲۸
۲-۲-۲-۳-بعد اجتماعی. ۲۸
۲-۲-۳-نظریه های اضطراب ۲۸
۲-۲-۳-۱-عوامل زیست شناختی. ۲۸
۲-۲-۳-۲-نظریه روانکاوی. ۲۹
۲-۲-۳-۳-دیدگاه شناختی. ۳۰
۲-۲-۳-۴-دیدگاه پردازش اطلاعات ۳۱
۲-۲-۳-۵-دیدگاه رفتار گرایی. ۳۲
۲-۲-۳-۵-نظریه اگزیستانسیالیسم یا وجودی. ۳۳
۲-۳-افسردگی. ۳۳
۲-۳-۱- نظریههای زیستی (عوامل زیستی) ۳۴
۲-۳-۱-۱- نظریه مونوآمینی افسردگی. ۳۵
۲-۳-۱-۲- مدل بیماریپذیری ارثی ـ استرس دربارهی افسردگی. ۳۶
۲-۳-۱-۳- آسیب مغزی و اختلالات خلقی. ۳۶
۲-۳-۲- عوامل ژنتیک ۳۷
۲-۳-۳- نظریه های روانشناختی. ۳۷
۲-۳-۳-۱- دیدگاه روانکاوی و روانپویشی. ۳۸
۲-۳-۳-۲- نظریه شناختی. ۳۹
۲-۳-۴- نشانگان افسردگی. ۴۰
۲-۳-۵- نظریه های دیدگاه رفتاری: ۴۲
۲-۳-۵-۱-نظریه افسردگی لوینسون: ۴۲
۲-۳-۵-۲- نظریه روابط بینفردی. ۴۳
۲-۳-۶- انواع افسردگی. ۴۴
۲-۳-۶-۱- افسردگی اساسی. ۴۴
۲-۳-۶-۲-افسردگی مزمن. ۴۴
۲-۳-۶-۳- اختلال در سازگاری. ۴۴
۲-۳-۶-۴-اختلال دو قطبی. ۴۴
۲-۳-۶-۵-افسردگی فصلی. ۴۴
۲-۴- حضورذهن (ذهن آگاهی) ۴۵
۲-۴-۱- تاریخچه حضورذهن. ۴۶
۲-۴-۲- حضورذهن مبتنی بر درمان شناختیMBCT. 54
۲-۴-۳- تاریخچه حضورذهن مبتنی بر درمان شناختی MBCT. 57
۲-۴- ۴-تاریخچه حضورذهن مبتنی بر درمان شناختی MBCT در ایران. ۵۸
۲-۴-۵- عمده ترین محدودیتهای مرتبط با ذهن آگاهی. ۵۹
۲-۵- پیشینه پژوهش. ۶۳
۲-۵-۱- پژوهشهای داخلی. ۶۳
۲-۵-۲- پژوهش های خارجی. ۶۶
فصل سوم: روششناسی پژوهش
۳-۱- روش پژوهش. ۷۰
۳-۲- متغیرهای تحقیق. ۷۰
۳-۳- جامعه آماری. ۷۰
۳-۴ – روش نمونهگیری و حجم نمونه. ۷۰
۳-۵- ابزار گردآوری دادهها: ۷۱
۳-۵-۱- آزمون افسردگی بک: ۷۱
۳-۵-۲- پرسشنامۀ اضطراب بک ۷۲
۳-۵-۳- پرسشنامۀ سردرد: ۷۳
۳-۵-۴- پروتکل های آموزش ذهن آگاهی. ۷۳
۳-۶- روشها و ابزار تجزیه و تحلیل دادهها ۷۴
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل دادهها
۴ -۱- نتایج توصیفی. ۷۶
۴ـ۲ـ تحلیل دادهها از زاویۀ آمار توصیفی. ۷۶
۴-۳-نتایج استنباطی. ۷۷
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
۵-۱- جمع بندی. ۸۴
۵-۲- بحث و نتیجهگیری. ۸۵
۵-۳- محدودیت های پژوهش: ۹۵
۵-۴- پیشنهادها ۹۶
۵-۴-۱- پیشنهاد های پژوهشی: ۹۶
۵-۴- ۲- پیشنهاد های کاربردی: ۹۶
منابع فارسی: ۹۸
منابع انگلیسی. ۱۰۰
این پژوهش به منظور بررسی تأثیر آموزش ذهن آگاهی بر کاهش اضطراب، افسردگی و سردرد تنشی در زنان مبتلا به سردرد تنشی و دستیابی به شواهد تجربی و کاربردی در این زمینه میباشد. جامعۀ آماری شامل کلیۀ زنان با بیماری سردرد تنشی در شهر کرمانشاه در سال ۱۳۹۴ میباشد. برای انتخاب نمونه با بهره گرفتن از روش نمونه گیری در دسترس ۲۰ نفر انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه ۱۰ نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. این پژوهش از لحاظ هدف جزء تحقیقات کاربردی و از لحاظ اجرا جزء تحقیقات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل میباشد. برای گروه آزمایش ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای برنامۀ ذهنآگاهی اجرا گردید، اما برای گروه کنترل هیچ آموزشی ارائه نگردید. برای گردآوری دادهها قبل و بعد از آموزش ذهنآگاهی، برای هر دو گروه پرسشنامۀ اضطراب بک، افسردگی بک و سردرد استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها نیز از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس) با بهره گرفتن از SPSS16 استفاده شد. نتایجی که از تجزیه و تحلیل دادهها بدست آمد بیانگر تأثیر پروتکل آموزش ذهنآگاهی بر کاهش اضطراب، افسردگی و سردرد تنشی در زنان میباشد، و نشان داد رابطۀ معناداری بین آموزش ذهن آگاهی و کاهش اضطراب، افسردگی و سردرد تنشی وجود دارد.
کلید واژهها: ذهنآگاهی، اضطراب، افسردگی، سردرد تنشی
تعداد صفحه :۱۱۲
قیمت : ۱۴۷۰۰تومان
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده . ۱
فصل اول: کلیات پژوهش
مقدمه ۳
بیان مسئله . ۴
اهمیت و ضرورت پژوهش . ۸
اهداف پژوهش ۹
سؤال های پژوهش . ۹
فرضیه های پژوهش ۱۰
تعاریف نظری مفاهیم . ۱۰
تعاریف عملیاتی مفاهیم ۱۱
متغیرهای تحقیق . ۱۲
متغیر پیش بین ۱۲
متغیر ملاک . ۱۲
متغیرهای کنترل ۱۲
فصل دوم: ادبیات و پیشینه پژوهش
بخش اول تنظیم شناختی هیجان . ۱۴
تعریف تنظیم هیجان . ۱۵
مدل های تنظیم هیجان ۱۶
در تنظیم هیجان چه چیزی تنظیم می شود؟ . ۱۶
تفاوت های فردی در تنطیم هیجان ۱۸
اصلاح راهبردهای تنظیم هیجان از طریق مدل گراس ۲۰
مدیریت، تنظیم و خود تنظیمی هیجانی ۲۲
راهبردهای مقابله ای شناختی تنظیم هیجان ۲۳
بخش دوم ذهن آگاهی
ذهن آگاهی ۲۷
بخش سوم کمال گرایی
کمال گرایی . ۳۴
مدل شناختی- رفتاری کمال گرایی . ۳۶
عوامل نگهدارنده کمال گرایی . ۴۱
بخش چهارم اضطراب امتحان
اضطراب امتحان . ۴۳
علائم روانشناختی و شناختی اضطراب ۴۴
مؤلفه های اضطراب . ۴۴
بحران اضطراب در نوجوانی ۴۹
صفاتی که باعث ایجاد اضطراب می شوند . ۵۰
پیامد های اضطراب ۵۱
مدل ها و نظریه های اضطراب امتحان . ۵۳
نظریه توجهی- شناختی . ۵۳
مدل اضطراب موقعیت – خصیصه ۵۳
مدل تداخل ۵۴
مدل کمبودها . ۵۴
مدل نقص و کمبود دوگانه . ۵۴
عوامل مؤثر در بروز اضطراب امتحان . ۵۴
عوامل فردی و شخصی ۵۴
عوامل آموزشگاهی و اجتماعی . ۵۷
عوامل خانوادگی ۵۷
پژوهش های انجام شده در ارتباط با موضوع پژوهش
پژوهش های انجام شده در ایران . ۵۸
پژوهش های انجام شده در خارج از کشور . ۶۳
جمع بندی . ۶۸
فصل سوم روش انجام پژوهش
روش تحقیق ۷۱
جامعه آماری ۷۱
روش نمونه گیری و تعداد نمونه . ۷۱
ابزارهای اندازه گیری . ۷۱
پرسشنامه کمال گرایی هیل و همکاران ۷۱
پرسشنامه اضطراب امتحان ساراسون ۷۲
پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران ۷۲
پرسشنامه ذهن آگاهی رایان و براون . ۷۴
فرایندهای اجرای پژوهش ۷۴
روش تحلیل داده ها ۷۴
آمار توصیفی ۷۴
آمار استنباطی ۷۴
فصل چهارم تجزیه و تحلیل داده ها
مقدمه . ۷۶
آمار توصیفی ۷۶
تجزیه و تحلیل استنباطی داده ها . ۸۱
فصل پنجم نتیجه گیری و پیشنهاد ها
مقدمه . ۸۹
بحث ۸۹
جمع بندی و نتیجه گیری . ۹۲
محدودیت های پژوهش . ۹۳
پیشنهادهای پژوهشی . ۹۳
پیشنهادهای کاربردی ۹۴
منابع
منابع فارسی . ۹۵
منابع انگلیسی ۹۸
پیوست ها
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول ۴-۱: تعداد نمونه، میانگین و انحراف استاندارد نمرات آزمودنی ها در متغیر تنظیم شناختی هیجان. ۷۶
جدول۴-۲: جدول میانگین و انحراف استاندارد توزیع نمرات دانش آموزان در مولفه های کمال گرایی. ۷۸
جدول ۴-۳: جدول میانگین و انحراف استاندارد توزیع نمرات دانش آموزان در متغیر ذهن آگاهی ۷۹
جدول ۴-۴: ضریب پراکندگی دانش آموزان در متغیر های کمال گرایی، تنظیم شناختی هیجان و ذهن آگاهی. ۸۰
جدول ۴-۵: جدول ضریب همبستگی و ضریب تعیین تنظیم شناختی هیجان با اضطراب امتحان ۸۱
جدول ۴-۶: جدول ضریب همبستگی و ضریب تعیین کمال گرایی با اضطراب امتحان . ۸۲
جدول ۴-۷: جدول ضریب همبستگی و ضریب تعیین ذهن آگاهی با اضطراب امتحان .۸۳
جدول ۴-۸: نتایج تحلیل وریانس یک متغیری روی میانگین کمال گرایی، تنظیم هیجان شناختی و ذهن آگاهی دربررسی اضطراب امتحان برای بررسی معناداری رگرسیون گام به گام . ۸۴
جدول ۴-۹: نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری کمال گرایی، در پیش بینی اضطراب امتحان دانش آموزان . ۸۵
جدول ۴-۱۰ نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری تنظیم شناختی هیجان، در پیش بینی اضطراب امتحان دانش آموزان ۸۶
جدول ۴-۱۱: نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری ذهن آگاهی، در پیش بینی اضطراب امتحان دانش آموزان . ۸۷
فهرست نمودارها
عنوان صفحه
شکل۲-۱: پنج خانواده از فرایندهای تنظیم هیجان مطابق با مدل کیفیت تولید هیجان . ۲۰
نمودار۴-۱: نمودار میانگین و انحراف استاندارد توزیع نمرات دانش آموزان در مولفه های تنظیم شناختی هیجان . ۷۷
نمودار۴-۲: نمودار میانگین و انحراف استاندارد توزیع نمرات دانش آموزان در مولفه های کمال گرایی. ۷۸
نمودار۴-۳: نمودار میانگین و انحراف استاندارد توزیع نمرات دانش آموزان در متغیر ذهن آگاهی ۷۹
نمودار۴-۴: نمودار مقایسه ضریب پراکندگی نمرات دانش آموزان در متغیرهای مستقل ۸۰
چکیده
مقدمه: موقعیت امتحان می تواند واکنش های اضطرابی را در بسیاری از دانشجویان و دانش آموزان ایجاد کند. از طرفی علی رغم حجم وسیع متون تحقیقی در زمینه اضطراب امتحان، تحقیقات انگشت شماری به به نقش راهبردهای تنظیم هیجانی، کمالگرایی و ذهن آگاهی در زمان امتحان و اضطراب امتحان پرداخته اند.
روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می باشد. نمونه مورد مطالعه ۱۸۶ دانش آموز پسر سال سوم دبیرستان می باشد.داده های پژوهش پس از جمع آوری از طریق پرسشنامه های کمال گرایی هیل و همکاران، تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران، ذهن آگاهی رایان و براون و اضطراب امتحان ساراسون با بهره گرفتن از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته های پژوهش: تجزیه و تحلیل داده ها حاکی از آن بود که بین تنظیم شناختی هیجان، کمال گرایی و ذهن آگاهی با اضطراب امتحان دانش آموزان رابطه مثبت معنادار وجود دارد و این سه متغیر به طور مثبت و معناداری اضطراب امتحان را پیش بینی کردند.
بحث: با توجه به نتایج بدست آمده، دانش آموزانی که دارای ضعف در تنظیم شناختی، خصوصیات کمال گرایی منفی و ذهن آگاهی دارند رابطه مثبت و معناداری را با اضطراب امتحان نشان می دهند و هر سه متغیر(تنظیم شناختی هیجان، کمال گرایی، ذهن آگاهی) پیش بینی کننده اضطراب امتحان دانش آموزان می- باشد.
واژگان کلیدی: اضطراب امتحان، تنظیم شناختی هیجان، کمال گرایی، ذهن آگاهی.
مقدمه
افراد کمال گرا در سال های زندگی خود آموخته اند که فقط در صورتی دوست داشتنی ومورد قبول هستند که کارها را صد در صد کامل انجام دهند. بنابراین احساس خود ارزشمندی و عزت نفس آن ها بر اساس معیارهای بیرونی و قضاوت افراد دیگر پایه ریزی شده است. چنین نگرشی فرد را نسبت به نقطه نظرها و انتقادات دیگران آسیب پذیر و به شدت حساس می سازد به همین دلیل این افراد دائماً از بازنده بودن و اشتباه کردن می ترسند، نقایص خود را از همه پنهان می کنند ، تفکر همه یا هیچ دارند و بر روی بایدهای غیر ممکن به شدت تأکید می کنند . وقتی هدفی بالاتر از توان شما باشد، تلاش در جهت رسیدن به آن به شکست منتهی می شود و شکست های پی در پی منجر به اضطراب می شود. اضطراب امتحان به عنوان یک پدیده به مجموعه ای از پاسخ های ادراکی، فیزیولوژیکی و رفتاری اطلاق می شود که با نگرانی درباره پیامدهای منفی یا شکست احتمالی از امتحان یا موقعیت های ارزیابی کننده مشابه همراه است (بیابانگرد،۱۳۸۱).
براساس برآورد پژوهشگران در پژوهش های مختلف، میزان شیوع اضطراب امتحان در دانش آموز ان از ۱۰ تا ۳۰ درصد گزارش شده است (مک رینولدز، موریس و کراچ ویل، ۱۹۸۳ ). این برآورد در ایران برای دانش آموزان دبیرستانی ۲/۱۷ درصد گزارش شده است (ابوالقاسمی و همکاران، ۱۳۸۱). پژوهش های اخیر دریافته اند که تنظیم هیجانی اثربخش و کارآمد برای سلامت روانی بسیار حیاتی است و مشکل در تنظیم هیجان در ارتباط با دامنه ای از رفتارهای مسأله ساز و اختلالات روانی مثل سوء مصرف مواد، خودآزاری، افسردگی، اضطراب، اختلال شخصیت مرزی و اختلال استرس پس از سانحه می شود (روبرتون، دافرن و باکس ،۲۰۱۱). افسردگی، اضطراب و استرس می توانند به عنوان یک پاسخ ناموفق به چالش های زندگی دیده شوند. بنابراین شناخت و رشد راهبردهای مقابله ای کارآمد در دوران نوجوانی و جوانی اساس و بنیاد سازگاری های موفق در بزرگسالی می باشد (انگن ،۲۰۱۰).
در مجموع، نتایج پژوهش ها حاکی از اهمیت راهبردهای شناختی هیجان در مطالعات بالینی می باشد. . ذهن آگاهی توجه کردن قاطعانه نسبت به امور در زمان حاضر است که ما تا به حال طور دیگری به آن ها توجه کرده ایم. افکار منفی و نگرانی درباره آنچه که شما می خواهید فردا انجام دهید و شامل تمرکز مکرر و مجدد ذهن در زمان حاضر است . هر فکر، احساس یا حس هایی که وارد توجه شما می شود به همان گونه که هست مورد تائید و پذیرش قرار می گیرد. این واکنش پیشگیرانه، برای افکاری است که شما را غمگین یا مضطرب می کند و به شما کمک می کند تا به حالت تعادل بعد از هیجان های تجربه شده منفی بازگردید (بایرون، ۲۰۰۶).
بیان مسئله
هنگامی که به کاربرد روزافزون آزمون و امتحان و تأثیرات آنها بر زندگی دانش آموزان فکر می کنید، شگفت زده نمی شوید که موقعیت امتحان می تواند واکنش های اضطرابی را در بسیاری از دانشجویان و دانش آموزان ایجاد کند و گاهی آنان را طوری پریشان و مضطرب کند که نیاز به یاری جستن از متخصصان را ضروری می سازد (اسپیلبرگر و وج [۱]به نقل از کاپا آپدین[۲]، ۲۰۰۹).
اضطراب امتحان[۳] اصطلاح کلی است که به نوعی از اضطراب با هراس اجتماعی خاص اشاره دارد، که فرد را درباره توانایی هایش دچار تردید می کند و پیامد آن کاهش توان مقابله با موقعیتهایی مانند موقعیت امتحان است، موقعیت هایی که فرد را در معرض ارزشیابی قرار می دهند و مستلزم حل مشکل یا مسئله هستند. در واقع اضطراب امتحان نوعی اضطراب ارزشیابی است، به این معنی که با توجه به مرحله بروز آن، ارزیابی یا خود تهدید سازی از موقعیت آزمون است، اضطراب امتحان در شرایط شناختی نابهنجار (مانند ادراک های نگران کننده و افکار نامربوط به امتحان) در برابر استرس زاهای تحصیلی بروز می کند این پاسخ های نابهنجار به موقعیتهای بسیار فشارزا، به کاهش در عملکرد و کاهش حافظه فعال می انجامد( پارکس-استم،گلوتیزر و اوتین گن[۴]،۲۰۱۰، به نقل از حیدری، احتشام زاده، حلاجانی،۱۳۸۹ ).
بنابراین می توان چنین اظهار داشت که فرد دچار اضطراب امتحان مواد درسی را می داند اما شدت اضطراب وی مانع از آن می شود که معلومات خود را هنگام امتحان نشان دهد. افراد دارای اضطراب امتحان بالا به فعالیت های نامربوط واداشته می شوند که این رفتارها به عملکرد آسیب می رساند(ابوالقاسمی،۱۳۷۸). تنظیم هیجان را می توان به صورت فرایندهایی تعریف کرد که از طریق آن، افراد می توانند بر اینکه چه هیجانی داشته باشند، چه وقت آنها را داشته باشند و چگونه آنها را تجربه و ابراز کنند، تاثیر بگذارند(گروس[۵]،۱۹۹۸؛ به نقل ازحیدری، احتشام زاده و حلاجانی،۱۳۸۹). در این رابطه تامپسون[۶] (۱۹۹۴، به نقل از حیدری، احتشام زاده و حلاجانی، ۱۳۸۹)، نیز معتقد است که تنظیم هیجان به منزله فرایندهای درونی و بیرونی است که مسئولیت کنترل، ارزیابی و تغییر واکنشهای عاطفی فرد را در مسیر تحقق یافتن اهداف او بر عهده دارند.
بررسی متون و مطالعات روان شناختی نشان می دهد که تنظیم هیجان، عامل مهمی در تعیین سلامتی و داشتن عملکرد موفق در تعاملات اجتماعی است . از طرفی علی رغم حجم وسیع متون تحقیقی در زمینه اضطراب امتحان، تحقییقات انگشت شماری به راهبردهای تنظیم هیجانی در زمان امتحان پرداخته اند. با این وجود توانایی فرد در کنترل هیجان هایش یکی از مهم ترین قابلیت هاست که باید آموخته شود. تنظیم هیجانی به عنوان فرایند آغاز، حفظ، تعدیل یا تغییر در بروز، شدت یا استمرار احساس درونی و هیجان مرتبط با فرایندهای اجتماعی-روانی، فیزیکی در به انجام رساندن اهداف فرد تعریف می شود (ویمز و پینا[۷]، ۲۰۱۰). اسکاتز، دیستیفانو، بنسون و داویس (۲۰۰۴)، در خصوص تحقیقات انجام گرفته در زمان برگزاری امتحان، اظهار داشتند که تنظیم هیجانی در حین آزمون می تواند در سه بعد مفهوم پردازی شود؛ فرایندهای تکلیف محور شامل گفتگو با خویشتن است که به دانشجویان و دانش آموزان کمک می کند تا به جای تمرکز بر هیجان ها در زمان برگزاری امتحان، توجه خود را صرف امتحان کنند.
از سویی دیگر، راهبردهای هیجان محور، تمرکز دانشجویان و دانش آموزان را از تکلیف به احساسات و تفکرات منحرف می سازد از جمله این راهبردها، گفتگو با خویشتن است که این نوع از گفتگوهای درونی غالباً اضطراب را در حین امتحان افزایش می دهند. ذهن آگاهی به عنوان یک احساس بدون قضاوت و متعادل از آگاهی تعریف شده است که به واضح دیدن و پذیرش هیجانات و پدیه های فیزیکی، همان طور که اتفاق می افتد، کمک می کند. آموزش ذهن آگاهی یکی از روش های درمانی مبتنی بر کاهش استرس و روان درمانی است که در آن بازنمایی ذهنی اشیاء موجود در زندگی که از کنترل بلافاصله انسان خارج است از طریق تنفس و فکر کردن به افراد آموزش داده می شود و در واقع این روش درمانی تلفیقی از تن آرامی و ذهن آگاهی است. ریان و دسی نشان دادند که ذهن آگاهی به افراد در تعدیل الگوهای رفتاری منفی و افکار اتوماتیک و تنظیم رفتارهای مثبت مرتبط با سلامتی کمک می کند. به عبارت دیگر، ذهن آگاهی از طریق ترکیب سرزندگی و واضح دیدن تجربیات می تواند تغییرات مثبتی را در شادکامی و بهزیستی ایجاد نماید. تحقیقات نشان داده اند که مراقبه ی ذهن آگاهی خلق را بهبود بخشیده و آموزش کوتاه مدت آن خستگی و اضطراب را کاهش می دهد. آموزش ذهن آگاهی بر افسردگی، اضطراب و سازگاری روان شناختی تأثیر دارد. و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی به بهبود نشانه های اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر می شود، بهبود کیفیت زندگی و کاهش افسردگی در دانشجویان را به دنبال دارد و از عود و بازگشت افسردگی و اضطراب پیشگیری می کند( اسکاتز، دیستیفانو، بنسون و داویس، ۲۰۰۴). تنظیم هیجان نیز از جمله متغییرهایی است که می تواند با سلامت روان مرتبط باشد. تنظیم هیجان به توانایی فهم هیجانات، تعدیل تجربه هیجانی و ابراز هیجانات اشاره دارد. بر طبق مدل تنظیم هیجان گروس، تنظیم هیجان شامل همه راهبردهای آگاهانه و غیر آگاهانه می شود که برای افزایش، حفظ و کاهش مؤلفه های هیجانی، رفتاری و شناختی یک پاسخ هیجانی به کار برده می شود. مداخله گروهی تنظیم هیجان تأثیر مثبتی بر کاهش آسیب رساندن به خود،عدم تنظیم هیجان و نشانه های ویژه اختلال شخصیت مرزی همانند کاهش نشانه های افسردگی، اضطراب و استرس دارد.
تعریف ماهیت کمال گرایی به عنوان یک ویژگی شخصیتی همواره امری دشوار بوده است. اگرچه هنوز اتفاق نظری در میان دانشمندان در رابطه با این ساختار روانی وجود ندارد، هولندر (۱۹۷۸، به نقل از غفارثمر و شیرازی زاده،۱۳۸۹)، کمال گرایی را توقع بی اندازه شخص از خود یا دیگران در رابطه با کیفیت عملکرد می داند. فلت و هوویت (۲۰۰۲) نیز کمال گرایی را نیاز شدید فرد برای انجام تمام کارها کاملاً بدون نقص تعریف می کنند. به بیان ساده، انسان های کمال گرا کسانی هستند که گرایش بسیار زیادی به ناتمام گذاشتن کارهای خود دارند و اغلب نگرانی عمیق و توأم با شک در مورد کیفیت عملکرد خود دارند(برنز، ۱۹۸۰؛ به نقل از غفار ثمر و شیرازی زاده،۱۳۸۹). چنین افرادی همواره در تلاش برای انجام کارهای کاملاً بدون نقص هستند و احساس وجود کوچک ترین خطا باعث می شود تا کل کار را یک شکست تلقی کنند و این احساس شکست به نوبه خود به اضطراب می انجامد(کاوامورا،فراست و دیبارتولو،۲۰۰۱).
از زمان معرفی کمال گرایی تا کنون، این ساختار روانی همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است. بسیاری به بررسی علل آن و برخی دیگر به تأثیرات این بعد شخصیتی پرداخته اند( روزنهان و سلیگمن، ۱۹۹۵؛ به نقل ازغفارثمر و شیرازی زاده، ۱۳۸۹). یکی از حوزه های پژوهش که توجه بسیاری از محققان را به خود معطوف داشته است، ارتباط بین کمال گرایی و متغیرهای آسیب روانی است. در این میان ارتباط بین کمال گرایی و اضطراب نیز به میزان قابل توجهی مورد مطالعه قرار گرفته است. ترگسلر و کارست در سال ۱۹۷۳ اعلام کردند که رابطه مثبتی بین کمال گرایی شخصی و اضطراب سخن گفتن در جمع وجود دارد. فلت،هوویت و اندلر و تاسون(۱۹۹۰،به نقل از غفارثمر و شیرازی زاده،۱۳۸۹)، همچنین دریافتند که رابطه معناداری بین کمال گرایی خودمدار و جامعه مدار از یک سو و اضطراب حالتی و خصیصه ای از سوی دیگر وجود دارد. این در حالی است که هوویت و فلت (۱۹۹۱، به نقل از غفارثمر و شیرازی زاده، ۱۳۸۹)، تنها رابطه معناداری را بین کمال گرایی جامعه مدار و اضطراب گزارش کرده اند.
ارتباط بین کمال گرایی و بسیاری از انواع اضطراب های منحصر به فعالیت نیز به وسیله بسیاری از پژوهشگران مورد مطالعه قرار گرفته است. به عنوان مثال، مور، دی، فلت و هوویت (۲۰۰۲)، دریافتند که میزان بالای کمال گرایی خود مدار و جامعه مدار ارتباط مثبتی با اضطراب فیزیولوژیکی ناتوان کننده در میان فعالان در عرصه های عمومی دارد.
در پژوهش پرابها و ساب (۲۰۰۳)، که با هدف مطالعه ارتباط بین عملکرد تحصیلی با کمال گرایی، تعویق آزمون و مؤلفه های اضطراب امتحان بین پسران و دختران دبیرستان در یک نمونه ۲۰۰ نفری صورت پذیرفت، تحلیل همبستگی نشان داد که عملکرد تحصیلی به طور معناداری ارتباط منفی با جهت گیری کمال گرایی،تعویق آزمون، اضطراب امتحان دارد. این پژوهش نشان داد که اضطراب امتحان و کمال گرایی در زمینه عملکرد تحصیلی جزء متغیرهای مؤثر است. با توجه به مطالب فوق پژوهش حاضر در صدد پاسخ دادن به این سؤال می باشد که هریک از متغیرهای تنظیم شناختی هیجان،ذهن آگاهی و کمال گرایی تا چه میزان اضطراب امتحان دانش آموزان را پیش بینی می کند.
اهمیت و ضرورت پژوهش
روانشناسی سلامت در سال های اخیر اهمیت زیادی برای نحوه مواجهه با تنیدگی و چالش های زندگی در بهبود وضعیت سلامت جسمانی و روانی افراد قائل شده و مستقیم ترین روش مداخله را، تقویت پاسخ های مقابله ای و توانمندی های شناختی آنان می داند. مقابله ، تلاش های رفتاری و شناختی است که به طور مداوم در حال تغییر اند. تا فرد از عهده خواسته های بیرونی و درونی که ورای منابع و توان فرد ارزیابی می شوند، برآید. مقابله بازتابی از فرایندی است که شامل درگیری فعال در دوره زمانی مشخص است و راهبردهای مختلفی دارد. انتخاب راهبرد شناختی ، هیجانی و رفتاری می تواند بر سلامت روان بالا یا پایین تأثیر بگذارد. تنظیم هیجان را می توان به صورت فرایندهایی تعریف کرد که از طریق آن، افراد می توانند بر اینکه چه هیجانی داشته باشند و چه وقت آنها را تجربه و ابراز کنند ، تأثیر بگذارند.
از آنجا که تأکید بر مدرسه و موقعیت های پیشرفت تحصیلی مربوط به مدرسه است، توجه بیشتری به آن دسته از متغیرهای وابسته به اضطراب که دارای نتایج فوری برای تعلیم و تربیت دارد شده است.
بیش تر مطالعات در این زمینه وجود رابطه منفی (معکوس) بین اضطراب و کارکرد در اندازه گیری های استعداد فکری را نشان می دهند ( ساراسون، به نقل از نجاریان، ۱۳۸۴). افراد دارای اضطراب امتحان معمولاً سطوح پایینی از خودکارآمدی دارند. فرد مبتلا به اضطراب امتحان احساس درماندگی و ناتوانی می کند و نیز قادر نیست که رویدادهای امتحان را تحت کنترل و نفوذ خود درآورد. به عنوان یک نتیجه، فرد در سطح شناختی باور دارد که هر تلاشی برای موفق شدن در امتحانات، بیهوده و محکوم به شکست است و چنانچه تلاش های اولیه برای غلبه بر موانع و مشکلات امتحان غیر مؤثر باشند ، افراد مبتلا به اضطراب امتحان احتمالاً به سرعت تسلیم می شوند ( بنسون و همکاران، ۱۹۹۴).
همچنین اضطراب امتحان رابطه تنگاتنگی با سازگاری تحصیلی دانش آموزان دارد (ابوالقاسمی،۱۳۷۸). سازگاری تحصیلی به مجموعه واکنش هایی گفته می شود که به وسیله آن فرد آماده می شود تا پاسخی موزون و هماهنگ با شرایط مدرسه و فعالیتهایی که آن محیط از وی می خواهد، ارائه نماید. سازگاری تحصیلی شامل رضایت از مدرسه، پیشرفت تحصیلی، مورد علاقه معلم بودن، ارتباط با سایر دانش آموزان، نظر مسئولین مدرسه نسبت به عملکرد دانش آموز و غیره می شود (اسکات، روت و اسکات ،۱۹۸۹).
افسردگی، اضطراب و استرس می توانند به عنوان یک پاسخ ناموفق به چالش های زندگی دیده شوند. بنابراین شناخت و رشد راهبردهای مقابله ای کارآمد در دوران نوجوانی و جوانی اساس و بنیاد سازگاری های موفق در بزرگسالی می باشد (انگن ،۲۰۱۰). در مجموع، نتایج پژوهش ها حاکی از اهمیت راهبردهای شناختی هیجان در مطالعات بالینی می باشد. بنابراین قابلیت این راهبردها درتوصیف اختلالات هیجانی، ضرورت شناسایی، ارزیابی و ارتباط آنها را با اختلالات هیجانی گوناگون دوچندان می کند.
اهداف پژوهش
هدف اصلی این پژوهش تعیین روابط متغییرهای تنظیم شناختی هیجان، ذهن آگاهی و کمال گرایی با اضطراب امتحان دانش آموزان سال سوم دبیرستان شهرستان بابلسر می باشد.
هدف های فرعی این پژوهش عبارتند از:
سؤال های پژوهش
فرضیه های پژوهش
فرضیه اول: بین تنظیم شناختی هیجان و اضطراب امتحان دانش آموزان رابطه معنادار وجود دارد.
فرضیه دوم : بین ذهن آگاهی و اضطراب امتحان دانش آموزان رابطه معنادار وجود دارد.
فرضیه سوم: بین کمال گرایی و اضطراب امتحان دانش آموزان رابطه معنادار وجود دارد.
فرضیه چهارم : از روی نمره های کمال گرایی، تنظیم شناختی هیجان و ذهن آگاهی می توان اضطراب امتحان دانش آموزان را پیش بینی نمود.
تعداد صفحه : ۸۰
قیمت : 14700 تومان
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل یکم: مقدمه پژوهش
مقدمه. ۳
بیان مساله. ۵
اهمیت و ضرورت تحقیق ۸
اهداف تحقیق ۱۱
هدف اصلی ۱۱
اهداف فرعی ۱۱
فرضیات تحقیق ۱۱
فرضیه اصلی ۱۱
فرضیات فرعی ۱۱
تعاریف مفهومی و عملیاتی ۱۲
تعریف مفهومی آموزش ذهن آگاهی ۱۲
تعریف عملیاتی آموزش ذهن آگاهی ۱۲
تعریف مفهومی تنیدگی شغلی ۱۲
تعریف عملیاتی تنیدگی شغلی ۱۳
فصل دوم: پیشینه پژوهش
استرس. ۱۵
تعاریف ارائه شده از استرس. ۱۷
فیزیولوژی استرس. ۱۸
سبب شناسی استرس. ۱۹
علائم استرس. ۲۲
– علائم جسمانی استرس : ۲۲
– علائم روانی استرس : ۲۲
بیماریهایی که در اثر استرس ایجاد میشود: ۲۲
سرطان. ۲۳
مسائل معده و روده ۲۳
سردرد و کمر درد. ۲۴
بیماریهای ریوی و مسائل جلدی ۲۴
رویکردهای نظری به استرس. ۲۵
نظریههای زیست شناختی استرس. ۲۵
نظریههای روانکاوی ۲۷
نظریه فرویدی: ۲۷
نظریه نو فرویدی : ۲۸
نظریههای رفتاری استرس. ۲۹
نظریه یادگیری شناختی – اجتماعی ۳۰
نظریههای شناختی استرس. ۳۰
استرس یا تنیدگی شغلی ۳۱
عوامل ایجاد استرس در محل کار. ۳۲
جنبه های مختلف تاثیر استرس شغلی ۳۵
نتایج مالی ۳۶
نتایج احساسی ۳۶
نتایج امنیتی ۳۶
تاثیرات استرس کار بر سلامتی ۳۷
کارفرمایان و مدیران برای کاهش این استرس چه می توانند بکنند؟. ۳۷
عوامل موثر بر تنش شغلی ۳۸
تنیدگی شغلی در پرستاران. ۴۰
ذهن آگاهی ۴۲
عناصر ذهن آگاهی ۴۷
نقش ذهن آگاهی در کاهش استرس. ۴۸
پیشینه پژوهش. ۵۱
پیشینه داخلی ۵۱
پیشینه خارجی ۵۶
فصل سوم: روش پژوهش
روش پژوهش. ۶۰
متغیرهای پژوهش. ۶۰
جامعه آماری ۶۱
حجم نمونه و روش نمونه گیری ۶۱
ابزار جمع آوری داده ها ۶۲
روش اجرای پژوهش. ۶۳
فصل چهارم: یافته های پژوهش
آمار توصیفی ۶۷
آمار استنباطی ۶۹
بررسی فرضیه های پژوهش. ۷۰
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
خلاصه پژوهش. ۷۶
یافته های پژوهش. ۷۷
محدودیت های پژوهش. ۸۵
پیشنهادات. ۸۶
پیشنهادات پژوهشی ۸۶
پیشنهادات کاربردی ۸۶
منابع فارسی ۸۹
منابع لاتین ۹۴
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبنی بر کاهش استرس بر میزان استرس شغلی پرستاران بیمارستان امام رضا (ع) در سال ۱۳۹۳ صورت گرفته است. روش پژوهش آزمایشی است. طرح آزمایش پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل می باشد. برای ارزیابی متغیر وابسته از پرسشنامه تجدید نظر شده استرس پرستاری استفاده شده است. جامعه آماری کلیه پرستاران شاغل در بیمارستان امام رضا در سال ۱۳۹۳ میباشد. که از میان آنان تعداد ۳۰ نفر در گروه کنترل و آزمایش(۱۵ نفر در گروه کنترل و ۱۵ نفر در گروه آزمایش) به صورت تصادفی ساده انتخاب و جایگزاری شدند. سپس جلسات آموزش ذهن آگاهی برای گروه آزمایش طی ۸ جلسه ۹۰ دقیقه و به صورت یک بار در هفته و در طی یک دوره ۸ هفته تشکیل شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی شامل فراوانی، میانگین و انحراف معیار و از آمار استنباطی شامل تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که روش ذهن آگاهی مبنی بر کاهش استرس بر میزان استرس شغلی، استرس مرگ و مردن، استرس عدم آمادگی هیجانی کافی و استرس عدم اطمینان در مورد درمان ها در پرستاران تاثیر می گذارد.
کلیدواژه ها: آموزش ذهن آگاهی، استرس شغلی، استرس مرگ و مردن، استرس عدم آمادگی هیجانی کافی و استرس عدم اطمینان در مورد درمان ها، پرستاران
فصل یکم:
مقدمه پژوهش
مقدمه
یکی از معضلات اساسی که در طی چند دهه اخیر و با روی آوردن تدریجی جوامع به سمت زندگی به سبک مدرن گریبان گیر جوامع بشری شده است پدیده استرس می باشد. با صنعتی شدن جهان این پدیده اهمیت ویژه ای یافته و بطور گسترده و فزآینده ای سلامتی شاغلین را تحت تاثیر قرار می دهد(عقیلی نژاد، محمدی، افکاری و عباس زاده دیزجی، ۱۳۸۶). استرس عبارتست از هر محرک فیزیکی و روانشناختی که باعث اختلال در حالت سازگارانه می شود و نیز و واکنش های مقابله ای را بر می انگیزاند(روی[۱]، ۲۰۰۹).
استرس واکنش غیر اختصاصی است که تحت تأثیر تنش زا های گوناگون در ارگانیسم ایجاد می شوند و بهزیستی جسمی و روان شناختی فرد را تهدید می کنند. یکی از مهم ترین منابع ایجاد کننده استرس در زندگی هر فردی، شغل وی می باشد و امروزه استرس شغلی به مسئله ای شایع و پر هزینه در محیط کاری تبدیل شده است به طوری که سازمان ملل متحد آن را بیماری قرن بیستم نامید و درطی سال های اخیر هم سازمان بهداشت جهانی آن را مشکلی همه گیر اعلام کرد. استرس شغلی نوعی واکنش عاطفی، شناختی، رفتاری و روانی به جنبه های زیان آور کار و محیط کار است. به طور کلی می توان استرس شغلی را پاسخ به فشارهای ناشی از محیط کار دانست و وقتی رخ می دهد که انتظارات از فرد بیشتر از اختیارات و توانایی های او باشد. استرس شغلی پس از کمر درد دومین مشکل شایع مرتبط با کار محسوب می شود(میلاتینویک، گلابویک، برکیک و پروکز[۲]، ۲۰۱۲). طبق گزارش سازمان جهانی بهداشت بیش از نیمی از کارکنان کشورهای صنعتی از استرس شغلی شاکی هستند و به تنهایی در امریکا حدود ۱۱ میلیون نفر از استرس شغلی رنج می برند. اگر چه استرس شغلی در تمامی مشاغل وجود دارد اما در حرفه هایی که با سلامتی انسان ها سرو کار دارند این موضوع اهمیت و فراوانی بیشتری پیدا می کند. پرستاری یکی از حرفه های پر استرس است و پرستاران به دلیل ماهیت حرفه ای حساسی که دارند به طور مداوم در معرض استرس قرار دارند، به طوری که استرس یک جزء شناخته شده از پرستاری مدرن شده است و به چالشی برای حرفه پرستاری مبدل شده است. بر اساس گزارش موسسه ملی بهداشت امریکا، پرستاران در مراجعه به پزشک جهت بررسی مشکلات روانی خود در بین ۱۳۰ شغل مورد بررسی، رتبه ۲۷ را کسب کرده اند. همچنین مطالعه شهرک واحدی نشان داد که با افزایش استرس شغلی میزان سلامت روان پرستاران کاهش می یابد(قانعی، ولینی، رضایی و رضایی، ۱۳۹۲).
در سالهای اخیر مداخلات شناختی- رفتاری به دلیل کاهش استرس تحت کار آزمایی های بالینی بیشتری قرار گرفته اند. مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی به عنوان یکی از درمانهای شناختی- رفتاری نسل سوم یا موج سوم قلمداد می شود. ذهن آگاهی شکلی از مراقبه است که ریشه در تعالیم و آئین های مذهبی شرقی خصوصا بودا دارد.کابات_زین[۳] ذهن آگاهی را توجه کردن به شیوه ای خاص، هدفمند، در زمان کنونی و بدون قضاوت و پیشداوری تعریف کرده است. مارشا لینهان[۴](۱۹۹۳)، برای اولین بار به ضرورت گنجاندن ذهن اگاهی به عنوان یکی از مؤلفه های اساسی درمان های روان شناختی تأکید کرد. ذهن اگاهی به رشد سه کیفیت خودداری از قضاوت، آگاهی قصدمندانه و تمرکز بر لحظه کنونی در توجه فرد نیاز دارد که توجه متمرکز بر لحظه حال پردازش تمام جنبه های تجربه بلاواسطه شامل فعالیت های شناختی، فیزیولوژیکی یا رفتاری را موجب می شود(بیرامی و عبدی، ۱۳۸۸). بواسطه تمرین ها و تکنیک های مبتنی بر ذهن آگاهی فرد نسبت به فعالیت های روزانه خود آگاهی پیدا می کند، به کارکرد اتوماتیک ذهن در دنیای گذشته و آینده آگاهی می یابد و از طریق آگاهی لحظه به لحظه از افکار، احساسات و حالت های جسمانی بر آنها کنترل پیدا می کند و از ذهن روزمره و اتوماتیک متمرکز بر گذشته و آینده رها می شود(رای و ساندرسون[۵]، ۲۰۰۴). درذهن آگاهی، فرد در هر لحظه از شیوه ذهنی خود آگاه می شود و پس از آگاهی روی دو شیوه ذهن، یکی انجام دادن و دیگری بودن یاد می گیرد ذهن را از یک شیوه به شیوه دیگر حرکت دهد که مستلزم آموزش راهبردهای رفتاری، شناختی و فراشناختی ویژه برای متمرکز کردن فرایند توجه است(سگال، ویلیامز و تیسدال[۶]، ۲۰۰۲).
هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر بخشی ذهن آگاهی بر کاهش تنیدگی شغلی پرستاران بیمارستان امام رضا(ع) در شهر کرمانشاه می باشد.
بیان مساله
استرس به طیف گستره ای از مشکلات اشاره می کند که تفاوت عمده ای با بافت مشکلات دیگر دارد. زیرا استرس در تمام موارد سیستم داخلی بدن افراد را تحت فشار می گذارد. اهمیت استرس در زندگی مردم از یک طرف به علت اثرات جسمی، ذهنی و اجتماعی آن است و از طرف دیگر در این است که استرس بر تمام جوامع بشری در زمان ها و موقعیت های مختلف اثر می گذارد(جمشیدی فر، صالحی مقدم و محمدی زاده[۷]، ۲۰۱۴). استرس یکی از پدیده های رایج زندگی امروزی است. شهرنشینی، مهاجرت، صنعتی شدن، پیچیدگی های جوامع، سازمان ها و . مردم را با استرس های زیادی مواجه ساخته است. به گونه ای که شواهد نشان می دهد نزدیک ۸۰ درصد مشکلات امروزه ریشه در استرس دارند. درمورد اثرات استرس بر سلامت بدنی، روانی، انگیزه پیشرفت و . تحقیقات زیادی انجام شده است که نشان می دهد این مساله از اهمیت زیادی برخوردار است و ضرورت دارد تا در مورد عوامل فردی و اجتماعی استرس به بررسی دقیق پرداخت(شکوهی امیر آبادی، خلعتبری و رضابخش، ۱۳۸۹). بی شک استرس شغلی تاثیر بسزایی بر جنبه های مختلف زندگی افراد شاغل می گذارد. تنیدگی شغلی امروزه به عنوان اولین علامت اتلاف سال های کاری است و اگرچه در تمام مشاغل با درجات متفاوت وجود دارد ولی در مشاغلی که در آن ارتباط انسانی، پزشگی و آموزشی مطرح است بیشتر بوده و این موضوع اهمیت بیشتری پیدا می کند. بدیهی است که پزشکان و پرستارانی که با تنیدگی کار می کنند با کاهش عملکرد و فعالیت می توانند برای خودشان، همکاران و بیماران آسیب رسان باشند(محفوظ پور، خسروی شادمانی و انصاری فر، ۱۳۹۲).
استرس بیشتر نتیجه کارکرد نامناسب تفکر و شناخت می باشد تا صرف رویدادها. به عبارتی دیگر این وقایع و رویدادهای بیرونی نیستند که به استرس می انجامند بلکه نحوه نگرش و تفکر ما نسبت به این رویدادهاست که باعث استرس پذیری ما از رویدادها می شود(الیس و همکاران، ۱۹۸۰، به نقل از شکوهی امیر آبادی، خلعتبری و رضابخش، ۱۳۸۹).
یکی از روش های مناسب برای کاهش استرس و تنیدگی آموزش ذهن آگاهی به افراد می باشد. تاکنون تعاریف مختلفی از ذهن آگاهی ارائه شده است. یکی از معروف ترین تعاریف ذهن آگاهی به کار برده شده این است که ذهن آگاهی، آگاهی لحظه به لحظه ایست که به صورتی هدفمند توسط تجربه زمان حال و با نگرش بدون قضاوت پرورش می یابد(خوری، شارما، راش و فورنایر[۸]، ۲۰۱۵). ذهن آگاهی استقبال پذیری و آگاهی از تجارب درونی و بیرونی ایست که رخ می دهند. اگرچه ذهن آگاهی به عنوان یک صفت روانشناختی گرایش به آگاه بودن در زندگی روزمره می باشد، اما می تواند از طریق مراقبه و یا آموزش ذهن آگاهی افزایش یابد(بااو، اکسو و کنگ[۹]، ۲۰۱۵).
ذهن آگاهی به ما یاری می دهد تا این نکته را درک کنیم که هیجانهای منفی ممکن است رخ دهد، اما آنها جزء ثابت و دائمی شخصیت نیستند. همچنین به فرد این امکان را می دهد تا به جای آنکه به رویدادها به طور غیرارادی و بی تأمل پاسخ دهد، با تفکر و تأمل پاسخ دهد. ذهن آگاهی روشی است برای زندگی بهتر، تسکین دردها و غنابخشی و معنادارسازی زندگی(سیگل[۱۰]، ۲۰۱۰). همچنین شواهد و ادبیات تحقیق نمایانگر اثرات مفید آموزش ذهن آگاهی در تندرستی است (کولز، سور و والاش[۱۱]، ۲۰۰۹). افزایش ذهن آگاهی با افزایش بهزیستی روانشناختی، توافق، گشودگی، وجدانمندی و کاهش نشانه های درد همراه است. در حقیقت افراد ذهن آگاه در شناخت و مدیریت و حل مشکلات روزمره تواناتر هستند(واکر و کولوسیمو[۱۲]، ۲۰۱۱). آموزش ذهن آگاهی یکی از روش های درمانی مبتنی بر کاهش استرس و روان درمانی است که در آن بازنمایی ذهنی اشیاء موجود در زندگی که از کنترل بلافاصله انسان خارج است، از طریق تنفس و فکر کردن به افراد آموزش داده می شود. در واقع این روش درمانی تلفیقی از تن آرامی و ذهن آگاهی است. پژوهش ها نشان داده اند که ذهن آگاهی به افراد در تعدیل الگوهای رفتاری منفی و افکار خود آیند و تنظیم رفتارهای مثبت مرتبط با سلامتی کمک می کند(نریمانی، امینی، ابوالقاسمی و بابلان، ۱۳۹۲).
آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس یکی از بهترین روش های آموزش ذهن آگاهی است که منجر به کاهش استرس، اضطراب و افسردگی می شود. این آموزش به افراد می آموزد که شرایط و افکارشان را بدون قضاوت، واکنش و شیوه پذیرش مشاهده کنند(خوری و همکاران، ۲۰۱۵).
با توجه به اهمیت کاهش تنیدگی در افراد و به ویژه در بین پرستاران، تاکنون نقش عوامل زیادی بر کاهش تنیدگی پرستاران مورد بررسی قرار گرفته است. اما تاکنون هیچ پژوهشی در داخل کشور به بررسی اثر بخشی ذهن آگاهی بر کاهش تنیدگی شغلی پرستاران نپرداخته است. لذا سوال اصلی این پژوهش این است که آیا روش ذهن آگاهی تنیدگی شغلی پرستاران را کاهش می دهد؟
اهمیت و ضرورت تحقیق
یکی از معضلات اساسی که در طی چند دهه اخیر و با روی آوردن تدریجی جوامع به سمت زندگی به سبک مدرن گریبان گیر جوامع بشری شده است پدیده استرس می باشد. با صنعتی شدن جهان این پدیده اهمیت ویژه ای یافته و بطور گسترده و فزآینده ای سلامتی شاغلین را تحت تاثیر قرار می دهد(عقیلی نژاد، محمدی، افکاری و عباس زاده دیزجی، ۱۳۸۶). وقتی در حال استرس هستیم، بدن تعداد زیادی تغییرات فیزیولوژیک کوچک و بزرگ تحمل میکند. مهمترین این تغییرات، که میتواند مقاومت بدن در مقابل بیماریها را تضعیف کند، آنهایی هستند که بوسیله دستگاه عصبی خودکار (سمپاتیک و پاراسمپاتیک) تنظیم میشود. استرس بصورت یک پروسه بیولوژیکی، روانشناختی و ادراکی بدن انسان را وادار به تلاش می نماید و بدن نیز طبیعتا سعی می کند با آن تطابق پیدا کند و این کار با صرف انرژی و جنگیدن با بیماری و پاسخ حیاتی همراه است (ادیتور[۱۳]، ۱۹۹۵).
استرس و فشار روحی واقعه ای کاملاً طبیعی است. اما، با افزایش نیازهای زندگی کاری و شخصی، استرس در محل کار مشکلی است که ممکن است نتایج جسمی، فکری و مالی هم برای کارفرما و هم برای کارمندان به دنبال داشته باشد. تحقیقات نشان داده است که کار توام با استرس و محیط های کاری پر استرس موجب افزایش غیبت، دیرکرد و تمایل کارمندان به ترک شغلشان، خواهد شد، که همه ی این موارد تاثیر منفی بر موفقیت شرکت می گذارد. کارفرمایان، مدیران، ناظران، و صاحبان شرکت، دلایل زیادی برای توجه به میزان استرس کارمندانشان دارند(ستوده، ۱۳۸۶).
بی شک استرس شغلی تاثیر بسزایی بر جنبه های مختلف زندگی افراد شاغل می گذارد. تنیدگی شغلی امروزه به عنوان اولین علامت اتلاف سال های کاری است و اگرچه در تمام مشاغل با درجات متفاوت وجود دارد ولی در مشاغلی که در آن ارتباط انسانی، پزشگی و آموزشی مطرح است بیشتر بوده و این موضوع اهمیت بیشتری پیدا می کند. بدیهی است که پزشکان و پرستارانی که با تنیدگی کار می کنند با کاهش عملکرد و فعالیت می توانند برای خودشان، همکاران و بیماران آسیب رسان باشند(محفوظ پور، خسروی شادمانی و انصاری فر، ۱۳۹۲).
یکی از مشاغل با استرس زیاد، شغل پرستاری است. پرستاران معمولاً با انواعی از استرس در کارشان مواجه هستند. پرستاری عملکرد و فعالیت حیاتی می باشد و استرس شغلی در میان پرستاران شایع است. پنج عامل استرس در پرستاری عبارتند از: واکنش های شخصی، نگرانی- های شخصی، نگرانی هایکاری، انجام نقشو نگرانی- های انجام کار. درواقع می توان گفت استرس کاری شرایطی بوده که در هم ریزنده ترکیبی از عواملی است که پرستاران با آن مواجه هستند. این عوامل عبارتند از تعادل جسمی، روانی یا اجتماعی. دستکاری موقعیت های مختلف زندگی و شرایط بحرانی بیماران، مواجهه با ساعات کاری طولانی، بیماران مشکل و افزایش بارکاری از جمله عوامل استرس زای پرستاری هستند (لو، چانگ و وو[۱۴]، ۲۰۰۷).
استرس شغلی می تواند به طور معکوس بر سلامت کارکنان، رفاه و خوب بودن و همچنین جا به جایی آنها اثر بگذارد. پرستاران با رنج شدید، اندوه و مرگ چند انسان دیگر مواجه می شوند. بیشتر وظایف پرستاری بدون پاداش دنیوی است. بیشتر آن ها با استانداردهای عادی ناخوشایند و حتی منزجرکننده میباشند. به طوری که دیگران اغلب از آن فرار می کنند و بعضی با آن می جنگند. استرس شغلی نتایج منفی برای کارمندان، سازمان و بیماران به همراه دارد. مطالعات نشان داده اند استرس کاری در پرستاران به فرسودگی، نارضایتی شغلی و تغییر شغل منجر می شود. انجام ضعیف کار و شرایط جسمی وخیم همانند فشار خون بالا، افسردگی، اختلالات خواب و سوء مصرف الکل ودارو از نتایج استرس زیاد کاری است (مک گراث، رید و بور[۱۵]، ۲۰۰۳). خستگی هیجانی، شخصیت زدایی و کاهش دستاورد شخصی از نتایج استرسشغلی بر پرستاران است. استرسشغلی در بیکفایتی سازمانی، جابجایی بالای کارمندان، غیبت از کار ناشی از بیماری، کاهش کمیت و کیفیت مراقبت، افزایش هزینه های مراقبت بهداشتی و کاهش رضایت شغلی مؤثر می باشد. تنش شغلی یکی از پنج علت ترک حرفه ی پرستاری توسط پرستاران می باشد(لتواک و باک[۱۶]، ۲۰۰۸). فرسودگی شغلی می تواند باعث پس زدن بیماران و احساس پر شدن و عدم توانایی برای انجام بیشتر وظیفه باشد (اپستین[۱۷]، ۲۰۱۰).
با توجه به مطالب یاد شده به نظر می رسد که پرستاران تحت استرس های عظیم به کار حرفه ای خود ادامه می دهندو هیچ شکی نیستکهاین عوامل میتوانند برکیفیتکارآنان تأثیر بگذارند. از آنجاییکه پرستاری یکیاز پر استرسترین حرفه هاست، بنابراین شناخت عوامل موثر بر کهش تنیدگی شغلی پرستاران گام مؤثری در جهت پیشگیری، درمان و کاهش استرس آنان خواهد بود. در این راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی ذهن آگاهی بر کاهش تنیدگی شغلی پرستاران بیمارستان امام رضا(ع) در شهر کرمانشاه صورت گرفته است.
اهداف تحقیق
هدف اصلی
هدف اصلی این پژوهش تعیین میزان اثر بخشی روش ذهن آگاهی مبنی بر کاهش استرس[۱۸] بر میزان استرس شغلی پرستاران بیمارستان امام رضا (ع) در سال ۱۳۹۳ می باشد.
اهداف فرعی
تعیین میزان اثر بخشی روش ذهن آگاهی مبنی بر کاهش استرس بر میزان استرس مرگ و مردن در پرستاران بیمارستان امام رضا (ع) در سال ۱۳۹۳
تعیین میزان اثر بخشی روش ذهن آگاهی مبنی بر کاهش استرس بر میزان استرس عدم آمادگی هیجانی کافی در پرستاران بیمارستان امام رضا (ع) در سال ۱۳۹۳
تعیین میزان اثر بخشی روش ذهن آگاهی مبنی بر کاهش استرس بر میزان استرس عدم اطمینان در مورد درمان ها در پرستاران بیمارستان امام رضا (ع) در سال ۱۳۹۳
تعداد صفحه :۱۳۹
قیمت :۳۷۵۰۰ تومان
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده .ط
فصل یکم-کلیات پژوهش
۱-۱- مقدمه۱
۱-۲- بیان مساله.۲
۱-۳- اهمیت و ضرورت پژوهش.۳
۱-۴-اهداف پژوهش.۴
۱-۵- فرضیه های پژوهش۵
۱-۶- تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای پژوهش ۶
فصل دوم-ادبیات و پیشینه تحقیق
۲-۱-مقدمه.۱۰
۲-۲- نگرانی و عاطفه منفی.۱۰
۲-۲-۱-تفاوت نگرانی با عواطف منفی دیگر.۱۱
۲-۲-۲- انواع نگرانی.۱۱
۲-۲-۳- علل نگرانی۱۲
۲-۲-۴- ویژگی های شخصیتی افراد نگران.۱۲
۲-۲-۵- حوزه های نگرانی۱۳
۲-۲-۶- عدم تحمل بلاتکلیفی و نگرانی.۱۳
۲-۳-افسردگی۱۴
۲-۳-۱- انواع اختلال افسردگی۱۶
۲-۳-۲- عوامل مرتبط با افسردگی.۱۷
۲-۳-۳- علائم و نشانه های افسردگی.۱۷
۲-۳-۴- تفاوتهای جنسی در افسردگی۱۹
۲-۳-۵- همه گیر شناسی افسردگی.۲۰
فهرست مطالب
عنوان صفحه
۲-۴- سبک پاسخی نشخواری۲۱
۲-۴- ۱- تفاوتهای جنسیتی۲۱
۲-۴- ۲- تفاوتهای فردی۲۲
۲-۵- ذهن آگاهی۲۳
۲-۵- ۱- کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی۲۶
۲-۵- ۲- مکانیزم دخیل در ذهن آگاهی.۲۷
۲-۶- پیشینه تحقیق.۲۷
۲-۶- ۱- تحقیقات انجام شده در خارج از کشور.۲۷
۲-۶- ۲- تحقیقات انجام شده در داخل کشور.۳۰
فصل سوم- روش تحقیق
۳- ۱- مقدمه .۳۴
۳- ۲- طرح پژوهش.۳۴
۳- ۳- جامعه آماری۳۵
۳- ۴- ملاکهای ورود و خروج.۳۵
۳- ۵- روش های جمع آوری داده ها۳۶
۳- ۶- ابزار اندازه گیری داده ها.۳۶
۳-۶- ۱- پرسشنامه سبک پاسخ RSQ36
۳-۶- ۲- آزمون افسردگی بک.۳۸
۳-۶-۲- ۱- توصیف پرسشنامه۴۰
۳-۶- ۲-۲- اعتبار روایی۴۲
۳-۶- ۲-۳- روش اجرا و نمره گذاری.۴۳
۳-۶- ۲-۴- تفسیر نمرات.۴۳
۳-۶- ۳- پرسشنامه نگرانی پن۴۴
فهرست مطالب
عنوان صفحه
۳-۶- ۳-۱- شیوه اجرای پژوهش۴۴
۲-۵- ۱- تجزیه و تحلیل داده ها ۴۸
فصل چهارم-تجزیه و تحلیل یافته ها
۴- ۱- یافته های توصیفی۵۰
۴- ۲- یافته های استنباطی.۵۱
۴- ۲-۱- فرضیه اول پژوهش.۵۲
۴- ۲-۲- فرضیه دوم پژوهش.۵۴
۴- ۲-۳- فرضیه سوم پژوهش۵۶
فصل پنجم – بحث و نتیجه گیری
۵- ۱- مقدمه ۵۹
۵- ۲- چکیده فصول.۵۹
۵- ۳- بحث .۶۰
۵- ۴- نتیجه گیری۶۱
۵- ۵- محدودیت های پژوهش.۶۵
۵- ۶- پیشنهاد های پژوهش۶۵
۵- ۷- پیشنهاد های کاربردی.۶۶
۵- ۸- منابع فارسی۶۶
۵- ۹- منابع لاتین۷۰
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان نشخوار فکری ،افسردگی و احساس نگرانی در زنان بخش اورژانس بیمارستان شهدا انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کلیه زنان شاغل در بخش اورژانس بیمارستان شهدا شهر تهران در سال۱۳۹۴می باشند. با بهره گرفتن از روش نمونه گیری تصادفی از بین زنان شاغل در بخش اورژانس ، ،با توجه به ملاکهای در نظر گرفته شده تعداد ۳۰ نفر از این زنان انتخاب شدند و آنها را به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم(۱۵نفر برای هر گروه) سپس آزمونهای نشخوار فکری نولن-هوکسما، افسردگی بک و احساس نگرانی پن، از هر دو گروه گرفته شد، گروه آزمایش در برنامه ۸ جلسهای ۹۰ دقیقهای آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی شرکت کرد و گروه کنترل در این مدت آموزشی دریافت نکرد.
تجزیه وتحلیل داده ها با بهره گرفتن از شاخص های آماری تحلیل کوواریانس نشان داد آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی طی ۸ جلسه تاثیر معناداری (۰۰۱/۰p<) برمیزان نشخوارفکری،افسردگی و احساس نگرانی در زنان شاغل در بخش اورژانس داشته است.
واژگان کلیدی : شناخت درمانی مبتنی برذهن آگاهی، نشخوار فکری ،افسردگی ، احساس نگرانی
مقدمه
ذهن آگاهی نوعی هشیاری است، زمانی پدیدار می شود که ما با تجربیاتمان به گونه ای دقیق و با جزئیات ، حاضر در زمان حال و بدون قضاوت مواجه می شویم .به زبان ساده آگاه بودن از چیزی است که در حال وقوع است ،توجه دقیق و مستقیم به آن و ارتباط با آن همراه با پذیرش است(کرینه[۱]،۲۰۰۹). شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی یک درمان روانشناختی است که جنبه های شناخت درمانی بک و برنامه ی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی کابات زین[۲] (۱۹۹۰) را با یکدیگر ترکیب می کند و با معطوف کردن توجه به زمان حاضر و یک آگاهی غیر قضاوتمندانه به تجارب درونی و بیرونی مشخص می شود .در این روش برای خطاهای شناختی و بیرون راندن افکار از هشیاری تلاشی نمی شود.همچنانکه شخص مهارتهای ذهن آگاهی را یاد میگیرد، می آموزد که برای قضاوت و سرزنش کردن خود، که سوخت و تغذیه کننده ی افکار منفی هستند، قدرت ، اختیار و ارزش کمتری قائل شود و به این حالت ها با مهربانی و پذیرش پاسخ دهد.(کویکن[۳] ،۲۰۱۰).آموزه ی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی برای بیماران به این هدف صورت می گیرد که آنان به درک این نکته نائل آیند که ، افکار تنها ” فکر” هستند و “واقعیت” نیستند.هنگامی که آنها توانستند به افکارشان صرفا به عنوان یک فکر و چیزی جدا و بیرون از خودشان بنگرند ،آنگاه می توانند با دید روشن تری به واقعیت بنگرند و مدیریت بیشتری بر وقایع داشته باشند . این روش درمانی توجه و تمرکز و استفاده از تکنیک هایی جهت تمرین این تمرکز و بکار بستن آن در لحظه لحظه ی زندگی را به افراد می آموزد و این توانایی را به آنان میدهد که با وقوع اولین نشانه ها ، از قبیل خلق منفی ، افکار منفی و شیوه های پردازش ناکارآمد ، خودشان را به لحظه ی حال بیاورند و با تمرکز بر اجزایی مانند تنفس ، احساسات بدنی و اعمالشان درنهایت از افتادن در دام ” مارپیچ نزولی” افسردگی رهایی یابند(سگال[۴]،۲۰۰۲).
بیان مسئله:
یکی از بخش هایی که زنان شاغل در بیمارستان، به فعالیت می پردازند،بخش اورژانس است. کار زنان در بخش اورژانس،خطرناک و پر استرس می باشد،زیرا زنان در این بخش ها مرتب با جریانی از محرک های استرس آور و خسته کننده روبرو هستند(آینوی[۵]،۲۰۰۶).
برقراری ارتباط در برخی موقعیتها نیاز به مهارت خاصی دارد.کسانی که دچار گرفتاری های عصبی و روانی می شوند،به تدریج تحت تاثیر عوامل نامساعد محیطی،صبر خود را از دست می دهند.بنابراین زنان دارای قابلیت های مدیریتی، با آگاهی از نگرانی وعوامل تنش زا می توانند،با برنامه ریزی لازم،محیط را برای انجام کار مساعد سازند. (مورلاس[۶]،۲۰۰۱).
احساس نگرانی ضمن رویارویی با عامل تهدید کننده خیالی یا واقعی بروز می کند. که طی آن فرد، نمایش ها و داستان های خیالی مصیبت بار را در ذهن خود می پروراند و عواقب و پیامدهای آن را در ذهن تصور می کند و سعی می کند به صورت ذهنی اعم از رویارویی یا اجتناب، مشکل را حل کند.(منین[۷]، ۲۰۰۱). یکی از ویژگی های افراد نگران عدم تحمل بلاتکلیفی است، عدم تحمل بلاتکلیفی، یک ویژگی شخصیتی است که از مجموعه ای از عقاید منفی دربارهی عدم قطعیت تشکیل شده است. برای مثال، افرادی که عدم تحمل بلاتکلیفی دارند معتقدند که بلاتکلیفی، نگران کننده است، وجود شک و تردید در مورد آینده غیر قابل تحمل است، وقایع غیر منتظره منفی هستند و باید از آنها اجتناب کرد، شک و تردید موجب ناتوانی فرد برای عمل کردن میشود (داگاس و کورنر، ۲۰۰۵).
علاوه برارتباط این سازه با نگرانی، آشفتگی ناشی ازبلاتکلیفی به صورت معناداری با برانگیختگی اضطرابی،نشخوارفکری وافسردگی همراه بافقدان لذت همبسته است. (دیجونگ-میر، بک و راید[۸]، ۲۰۰۹) درپژوهش خویش به این نتیجه رسیدندکه تحمل بلاتکلیفی وباورهای فراشناخت رابطهای قوی با نشخوارفکری وافسردگی دارند.
نشخوار فکری بیانگر افکاری است که تمایل به تکرار داشته،آگاهانه بوده و پیرامون یک موضوع متمرکز هستند و حتی در صورت غیبت محرک های محیطی فوری و ضروری این افکار باز هم پدیدار می شوند(مارتین و تسر،۱۹۸۹).
بیماران با بهره گرفتن از مهارتهای ذهن آگاهی یاد میگیرند که برای قضاوت و سرزنش کردن خود، که سوخت و تغذیه کننده ی افکار منفی هستند، قدرت ، اختیار و ارزش کمتری قائل شوند و به این حالت ها با مهربانی و پذیرش پاسخ دهد.(کویکن،۲۰۱۰).
آموزش ذهن آگاهی کاهش پریشانی روان شناختی و نشانه های اضطراب و افسردگی را به دنبال دارد و موجب بهبود بهزیستی روانی، جسمانی، هیجانی و معنوی ، بهبود کیفیت خواب و کاهش نشانه های فیزیکی می شود (کیوست استیجن،۲۰۰۸).
هدف ذهن آگاهی تغییر سبک تفکر به سمت شیوه ی “بودن” است. در این روش درمانی هدف این است که روشی به بیماران آموزش داده شود که بتوانند بطور متفاوتی با افکار و تجربیاتشان برخورد کنند.(کارن ،۲۰۰۹)
با توجه به موضوعات ذکر شده، مسئله پژوهش حاضر این است که آیا آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان نشخوار فکری، افسردگی و احساس نگرانی در زنان شاغل در بخش اورژانس موثر است؟
اهمیت و ضروت پژوهش:
از آنجائیکه بخش اورژانس از مهمترین بخش های بیمارستان است, بیمارانی که به این بخش مراجعه می نمایند از نظر جسمانی در حالت بحرانی به سر می برند و رسیدگی به وضعیت آنها در اسرع وقت و با بالاترین کیفیت،از وظایف کادر پزشکی و پرستاری است، لذا توجه به بهداشت روانی کارکنانی که در این بخش ویژه به بیماران خدمات ارائه می دهند و با آنان در ارتباط هستند, دارای ضرورت و اهمیت ویژه ای است که در این میان تکنیک های شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند به کارکنان این بخش وبه نحوه بهتر ارتباط آنان با بیماران کمک شایانی کند.همچنین باتوجه به جو محیطی و پرتنش بخش اورژانس بیمارستان و فشارشیفت های متعدد کاری،به خصوص شیفت شب برای زنانی(زنان خدمه،ماما،کمک پرستار،پرستار) که در بخش اورژانس به فعالیت مشغولند، همچنین مراجعه بیماران مختلف به این بخش ،محقق را بر آن داشت تا برای کاهش هجوم افکار منفی ،نگرانی و افسردگی و تمرکز هرچه بهتر زنان در بخش اورژانس, شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی ازجمله(تکنیک دیدن وشنیدن،برخورد با افکار صرفا به عنوان فکر نه واقعیت،ارائه تمرین هایی به زنان که درمحیط کار احساس تسلط وتمرکز هرچه بهتر به آنها میدهد) را به زنان آموزش دهد.
– تعیین اثر بخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان نشخوار فکری ،افسردگی واحساس نگرانی در زنان شاغل در بخش اورژانس بیمارستان شهدا
– تعیین اثر بخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی برذهن آگاهی بر میزان نشخوار فکری زنان شاغل در بخش اورژانس بیمارستان شهدا
– تعیین اثر بخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان افسردگی زنان شاغل در بخش اورژانس بیمارستان شهدا
– تعیین اثر بخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان احساس نگرانی زنان شاغل در بخش اورژانس بیمارستان شهدا
۱- آموزش شناخت درمانی مبتنی برذهن آگاهی بر میزان نشخوار فکری, افسردگی و احساس نگرانی در زنان موثر است.
۲- آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان نشخوار فکری زنان موثر است.
۳- آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان افسردگی زنان موثر است.
۴- آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان احساس نگرانی زنان موثر است.
تعاریف متغیر های پژوهش:
الف)تعاریف مفهومی
شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی: –
شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی ،یک درمان روانشناختی است که جنبه های شناخت درمانی بک و برنامه ی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی کابات زین(۱۹۹۰) را با یکدیگر ترکیب می کند و با معطوف کردن توجه به زمان حاضر و یک آگاهی غیر قضاوتمندانه به تجارب درونی و بیرونی مشخص می شود .در این روش بر خلاف شناخت درمانی بک برای تصحیح خطاهای شناختی و بیرون راندن افکار از هشیاری تلاشی نمی شود(سگال،۲۰۰۰).
– نشخوار فکری :
نشخوارفکری به صورت تفکر افسرده ساز چرخه ای و مداوم تعریف می شود و پاسخ نسبتا رایج به خلق منفی و خاصیت شناختی برجسته ای از احساس ملالت و اختلال افسردگی عمده است(ری پری[۹]،۱۹۷۷).
– افسردگی:
افسردگی از گروه اختلالات خلقی است. خلق حال و هوای احساسی نافذ وپایداری است که به صورت درونی تجربه می شود و بر رفتار ودرک فرد از جهان تاثیر می گذارد. عاطفه[۱۰] به تظاهر بیرونی خلق اطلاق می شود. خلق ممکن است طبیعی[۱۱]، بالا[۱۲] یا افسرده[۱۳] باشد. اختلالات خلقی گروهی از اختلالات بالینی هستند که مشخصه آنها احساس از بین رفتن تسلط و تحمل رنج وعذاب زیاد است. در بیمارانی که خلق افسرده دارند (یعنی درافسردگی)، ازدست دادن انرژی وعلاقه، احساس گناه، دشوارشدن تمرکز، از دست دادن اشتها وافکار مرگ یا خودکشی وجوددارد(کاپلان و سادوک، ۲۰۰۷، ترجمه رضاعی، ۱۳۸۷).
نگرانی:
نگرانی حالتی از اضطراب است که فرد به واسطه ی آن نمیتواند درست تصمیم بگیرد. یا کارهایش را انجام دهد.فرد نگران معمولا دارای اعتماد به نفس پایینی است و برای تشخیص میزان نگرانی می توان میزان اعتماد به نفس وی را سنجید برخی نگرانی ها و باور های غلط اضطراب را به وجود می آورد.و فرد را مضطرب میکنند که واکنش هایی از خود نشان میدهد که معمولا ناخوشایند است(واتکینز،۲۰۰۵).
ب)تعاریف عملیاتی
– شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی:
دراین پژوهش برای آموزش به مراجعان،از بسته آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی،به مدت ۸جلسه(هفته ای یکبار هر جلسه ۹۰دقیقه ای)استفاده خواهد شد.اهداف جلسات :جلسه های اول تاچهارم:یادگرفتن پرداختن به توجه و انجام امور روزمره با توجه و تمرکز-پی بردن به ذهن سرگردان-کنترل ذهن سرگردان با تمرین تنفس و مرور بدن.موضوع جلسه های پنجم تا هشتم:آگاهی کامل نسبت به فکرها و احساس ها و پذیرفتن آن-تغییر خلق و افکار-هشیاری نسبت به نشانه های افسردگی ونشخوارفکری و نگرانی-برنامه ریزی و تدوین فهرستی ازفعالیتهای لذت بخش و آموزش تکنیکهایی که به فرد کمک کند تا احساس تسلط بهتر برخود ومحیط کار خود داشته باشد
تعداد صفحه :۸۸
قیمت :۳۷۵۰۰ تومان
چکیده
مقدمه: رابطهی جنسی مطلوب بخش مهمی از زندگی زناشویی است و مطالعات از همبستگی بالای نارضایتی جنسی و تعارضات زناشویی حکایت دارند؛ بنابراین اهمیت پرداختن به درمان اختلالات جنسی و به تبع آن بهبود رابطه زناشویی ریشه در بهداشت روانی، جسمانی و سلامت خانواده دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی بر میل جنسی، احقاق جنسی و تعارضات زناشویی در زنان مبتلابه اختلال کمکاری میل جنسی بود. پژوهش در چارچوب طرحهای تجربی تک آزمودنی با بهره گرفتن از یک خط پایه انجام شد. سه زن با روش نمونهگیری در دسترس، از بین زنان مراجعهکننده به یکی از مراکز روانشناسی و مشاوره کرج، انتخاب شدند و یک پروتکل درمانی هشت جلسهای اجرا شد. شرکتکنندگان پرسشنامههای شاخص تمایل جنسی هالبرت، شاخص احقاق جنسی هالبرت، تعارضات زناشویی براتی و ثنایی و ذهنآگاهی بائر و همکاران و برای تجزیهوتحلیل دادهها از تغییرات روند و شیب و ملاکهای درصد بهبودی و درصد کاهش نمرات برای هر بیمار استفاده شد.
یافتهها: شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی بر افزایش متغیرهای میل جنسی، احقاق جنسی و ذهنآگاهی و کاهش متغیر تعارضات زناشویی و بهطور معناداری اثربخش بود و با درصد بهبودی بالینی بالایی همراه بود؛ بهعلاوه این نتایج در یک نوبت پیگیری ۱ ماهه دوام مناسبی داشت.
نتیجهگیری: با توجه به یافتهها، میتوان نتیجه گرفت که شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی در کاهش علائم اختلال کمکاری میل جنسی، افزایش احقاق جنسی و کاهش تعارضات زناشویی زنان مبتلابه اختلال کمکاری میل جنسی دارد معناداری بالینی دارد.
واژگان کلیدی: شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی، کمکاری میل جنسی، احقاق جنسی
فهرست مطالب
فصل اول
۱-۱-مقدمه ۱
۱-۲-بیان مسئله . ۲
۱-۳-اهمیت تحقیق. ۸
۱-۴– هداف ۱۰
۱-۵-فرضیات. ۱۰
۱-۶- متغیرهای تحقیق. ۱۰
۱-۶-۱- میل جنسی ۱۰
۱-۶-۲- احقاق جنسی ۱۰
۱-۶-۳- تعارضات زوجی ۱۱
فصل دوم
۲-۱ – مقدمه. ۱۴
۲—۲- رفتارها و تمایلات جنسی انسان. ۱۴
۲-۲-۱- رفتارها و تمایلات جنسی در کودکی ۱۵
۲-۳- جنسیت و هویت جنسی ۱۵
۲-۴- نقش جنسی ۱۶
۲-۵- گرایش جنسی ۱۷
۲-۶- هورمونها، هورمونهای عصبی و رفتار جنسی ۱۷
۲-۷- تفاوت میل جنسی و محرکهای شهوانی در زن و مرد. ۱۷
۲-۸- خودارضایی ۱۸
۲-۹- عشق و صمیمیت ۱۹
۲-۱۰- مسائل جنسی و قانون. ۲۰
۲-۱۱- تعریف میل جنسی ۲۱
۲-۱۱-۱-تعریف تجربی از میل جنسی ۲۱
۲-۱۱-۲- تعریف روان تحلیلی از میل جنسی ۲۳
۲-۱۱-۳- بازنماییهای درونی روابط والدین و ایگوی بدن. ۲۸
۲-۱۱-۴- فاعلیت جنسی و عینیتبخشی به خود. ۳۱
۲-۱۱-۵- تصویر بدنی و تصویر تناسلی self در ادبیات تجربی ۳۱
۲-۱۱-۶- میل جنسی و هیجانات خاص. ۳۳
۲-۱۱-۷- جوانب شناختی میل جنسی ۳۴
۲-۱۲- واسطههای غدد درونریز عصبی و میل جنسی زن. ۳۶
۲-۱۲-۱- تستوسترون. ۳۷
۲-۱۲-۲- پرولاکتین. ۳۸
۲-۱۲-۳ – استروژن. ۳۹
۲-۱۲-۴- پروژسترون. ۳۹
۲-۱۲-۶- اʾکسیتوسین. ۴۰
۲-۱۲-۷- هورمونهای تیروئید. ۴۰
۲-۱۳- چرخه جنسی انسان. ۴۰
۲-۱۳-۱- دستگاه عصبی مرکزی و رفتار جنسی ۴۰
۲-۱۳-۲- پاسخهای فیزیولوژیک. ۴۱
۲-۱۳-۳- خلاصهای از تاریخچۀ چرخۀ پاسخ جنسی زنان. ۴۵
۲-۱۴- بررسی اختلالات جنسی زنان. ۵۲
تاریخچه تقسیمبندی و مبحث شناسی اختلالات جنسی زنان. ۵۲
۲-۱۵- اختلال میل جنسی ۵۶
۲-۱۵-۲- کژکاریهای جنسی در DSM–5. 56
۲-۱۵-۴- شیوع ۶۱
۲-۱۵-۵- شکلگیری و روند. ۶۳
۲-۱۵-۶- عوامل خطر و پیشآگهی ۶۳
۲-۱۵-۷- تشخیص افتراقی ۶۴
۲-۱۵-۸- همزمانی اختلالات ۶۵
۲-۱۶- ادراک نشانههای جنسی و HSDD 71
۲-۱۷- خیالپردازیهای جنسی زنان. ۷۲
۲-۱۷-۱ محتوی خیالپردازیهای جنسی ۷۳
۲-۱۷-۲- خیالپردازیهای جنسی و HSDD 74
۲-۱۸- عوامل مؤثر در بروز اختلالات جنسی ۷۵
۲-۱۸-۱- عوامل بیولوژیکی ۷۶
۲-۱۸-۲- عوامل روانشناختی ۷۷
۲-۱۸-۲-۱- تفرد و جدایی بین مادر و دختر. ۸۳
۲-۱۸-۲-۲- همانندسازی با والدین و تمایلات جنسی زنان. ۸۵
۲-۱۸-۲-۳- حواسپرتی شناختی ۸۸
۲-۱۸-۳- عوامل دارویی مؤثر در کژکاری جنسی ۸۹
داروهای ضد اضطراب: ۹۱
۲-۱۹- احقاق جنسی ۹۲
۲-۲۰- تعارضات زناشویی ۹۸
۲-۲۰-۱- انواع تعارض و برخورد با تعارض. ۱۰۱
۲-۲۰-۲- عوامل مؤثر در بروز تعارض زناشویی ۱۰۱
۲-۲۰-۱- اثرات تعارض زناشویی ۱۰۲
۲-۲۱- ذهنآگاهی ۱۰۳
۲-۲۱-۱- ذهنآگاهی چیست؟. ۱۰۳
۲-۲۱-۲- تأثیرات ذهنآگاهی ۱۰۵
۲-۲۱-۳- حالات ذهنآگاهی ۱۰۷
۲-۲۱-۳- شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی (MBCT) 107
۲-۲۱-۴- ذهنآگاهی همهروزه ۱۰۸
۲-۲۱-۵- استرس و شرایط انسانی ۱۰۹
۲-۲۲- مروری بر پژوهشها ۱۱۰
۲-۲۲-۱- تحقیقات خارجی ۱۱۰
۲-۲۲-۲- تحقیقات داخلی ۱۱۶
فصل سوم.
۳-۱- طرح پژوهش. ۱۲۲
۳-۲- جامعه آماری ۱۲۲
۳-۳- حجم نمونه، روش نمونهگیری ۱۲۳
۳-۴- گزارش بالینی بیماران. ۱۲۴
۳-۵- ابزارهای پژوهش. ۱۲۵
۳-۶- فرایند درمان. ۱۲۷
۳-۷- روش تجزیهوتحلیل دادهها ۱۳۰
فصل چهارم.
۴-۱- توصیف آماری متغیرهای پژوهشی ۱۳۳
۴-۲- یافتههای مربوط به سؤالات پژوهش. ۱۴۳
فصل پنجم
۵-۱- سؤالات پژوهش. ۱۴۹
۵-۲- نتیجهگیری ۱۵۳
محدودیتهای پژوهش. ۱۵۵
پیشنهادهای پژوهش. ۱۵۵
منابع فارسی ۱۵۸
منابع انگلیسی ۱۶۰
پیوست ۱ پرسشنامه احقاق جنسیهالبرت ۱۷۸
پیوست ۲: پرسشنامه تعارضات زناشویی براتی و ثنایی ۱۷۹
پیوست ۳: پرسشنامه ذهنآگاهی بائر و همکاران. ۱۸۴
پیوست ۴: پرسشنامه تمایل جنسیهالبرت ۱۸۷
اساس خانواده که محور و هسته اصلی کلیه اجتماعات بشری است، بر غریزه جنسی مبتنی است. این غریزه خود نوعی کشش دلپذیر است که زن و مرد را بهسوی ازدواج کشانیده، بقا و تداوم خانواده را تضمین میکند (نادسون-مارتین و هنوگرات[۱]، ۲۰۱۵). بنابراین، مسائل جنسی از لحاظ اهمیت در ردیف مسائلِ درجه اول زندگی زناشویی قرار داشته، سازگاری در روابط جنسی از عوامل مؤثر در خوشبختی محسوب میشود در حقیقت، شواهد قابلتوجهی برای توصیف ارتباط نزدیک بین فعالیت جنسی و رضایت زناشویی وجود دارد. این امر نشاندهنده وجود رابطهای دوطرفه بین اختلافات زناشویی و اختلالات جنسی است. لذا میتوان گفت افرادی که رضایت جنسی بیشتری دارند، در زندگی زناشویی نیز از رضایت بیشتری برخوردارند (چو[۲]، ۲۰۱۴). بر اساس بسیاری از مطالعات بخش مهمی از مبنای ازدواج و استمرار زندگی زوجی سالم به مسئله نیاز به برقراری یک رابطهی جنسی مطلوب و رضایتبخش بازمیگردد (ون اوردن[۳] و همکاران، ۲۰۱۲) و پرواضح است که هرگونه اخلال و مانع در مسیر صحیح و سالم حیات جنسی زوج مانند اختلال مثل کمکاری میل جنسی که اتفاقاً شایعترین اختلال جنسی در زنان گزارششده است میتواند سلامت جنسی افراد را تحتتاثیر بگذارد و بر نارضایتی جنسی و به تبع نارضایتی زناشویی آنها منجر شود (فینچام[۴] و بیچ[۵]، ۲۰۱۰)، بهخصوص اینکه رابطه جنسی سالم و رضایتبخش یکی از اساسیترین وجوه تمایز رابطه زناشویی از سایر روابط انسانی دیگر است که در صورت ایجاد خلل و یا فقدان آن در زندگی زوجی ممکن است منجر به جدایی عاطفی و حتی طلاق نیز گردد (چو[۶]، ۲۰۱۴)؛ از سویی نیز وقتی افراد در احقاق جنسی خویشتن مشکل دارند و دارای عزتنفس پایینی هستند و برای آنان دشوار است که نیازهای خود را بیان کنند و یا استقلال فردی خود را در روابط زناشویی حفظ نمایند (قیصری و کریمیان، ۱۳۹۲). عوامل متعددی در هر جامعه، باعث شکلگیری و تشدید این وضعیت برای زوج میشود (ثنایی و شفیعی، ۱۳۸۴). یکی از معیارهای قابلسنجش برای بررسی میزان خوشبختی زوجین، میزان رضایتمندی آنها از روابط جنسی است. اگر زن و شوهر بتوانند ازنظر جنسی یکدیگر را ارضا کنند، قادرند بسیاری از تنشهای زندگی را هم مدیریت کنند؛ اما اگر رابطهی جنسی خوبی با هم نداشته باشند، گاهی حتی کوچکترین مسائل و مشکلات زندگی نیز تبدیل به بحران میشود (بارکر[۷] و چانگ[۸]، ۲۰۱۳).
مشکلات و اختلالات مربوط به میل جنسی از حیطههای نسبتاً جدید در حوزه زوجدرمانی میباشد که اختلال میل جنسی کمکار[۹] بر اساس [۱۰]DSM-5با کمبود یا فقدان خیالپردازیهای جنسی و میل برای فعالیت جنسی مشخص شده است که این اختلال باید به پریشانی فردی آشکار منجر شود این اختلال ناشی از اثرات فیزیولوژیک مصرف مواد یا دارودرمانی و یا بیماری جسمانی نمیباشد (انجمن روانپزشکی آمریکا[۱۱]، ۲۰۱۳)؛ که در این راستا در مطالعه حاضر بررسی درمانهای نوین و اثربخش این اختلال در زنان پرداخته شد زیرا زنانی که از این اختلال رنج میبرند، دچار پریشانی فردی شده که منجر به تنش و مشکلات ارتباطی و میان فردی خواهد شد و مطالعات اندکی بر روی مؤلفههای درمانی این اختلال در زنان انجام شده است. مشکلات ارتباطی و میان فردی ناشی از اختلال میل جنسی کمکار بهنوبه خود میتواند موجب بروز مشکلات زناشویی و خانوادگی گردد که در بیشتر این موارد زوجین بجای مشاوره زناشویی به مشاوران خانوادگی ارجاع داده میشوند که در این میان درمان شناختی رفتاری رایجترین درمان این اختلال است، اما پژوهشها حاکی از این است که ۵۰-۴۰ درصد افرادی که با CBT[12] درمان شدهاند، بهبودی اندک یا هیچ بهبودی نشان ندادهاند (برادفورد و مزتون[۱۳]، ۲۰۱۱). ازاینرو توجه به مشخصه های دیگر این اختلال (مانند بعد هیجانی) ضروری به نظر میرسد لذا در پژوهش حاضر از شیوه درمانی، شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی که بهعنوان درمانی مفید و کمهزینه شناختهشده است (بروتو[۱۴] و همکاران، ۲۰۱۳)، میگردد که سعی شد با توجه به اینکه میزان قابلتوجهی از زنانی که از اختلال میل جنسی کمکار رنج میبرند به کلینیکهای روانشناسی مراجعه نمیکنند و آنها بهصورت نهفته از این اختلال رنجبرده و با اثرات مخرب آن را در زندگی زناشویی درگیر هستند در یک مطالعه اولیه با نمونههایی محدود از زنان اثربخشی و کارآیی درمانی آن بررسی و گزارش شود. این پژوهش سعی دارد که با شناخت عمیق این پدیده و با توجه به جامعیت درمان ذهنآگاهی و نیز امکان بررسی ریشههای عمیق روانی و باورهای هستهای، خطاهای شناختی و سایر ابعاد ناسازگار شناختی که میتوانند نقش مهمی در شکلگیری اختلالات جنسی ازجمله اختلال کمکاری میل جنسی بشود همچنین تأثیرات ثابتشده روش ذهنآگاهی در کاهش علائم اضطراب گامی در راستای کاهش علائم و درمان زنان مبتلابه بیمیلی جنسی و جلوگیری از تأثیرات منفی آن در زندگی شخص و روابط بینفردی افراد و زندگی زناشویی آنها دربردارد.
اختلال کمکاری میل جنسی شایعترین اختلال جنسی زنان است و با توجه به همبستگی بالای اختلالات جنسی و نارضایتی زناشویی وجود این اختلال میتواند ریسک طلاق را افزایش دهد فروتن و میلانی (۱۳۸۷) در مطالعهای به بررسی شیوع اختلالات جنسی در متقاضیان طلاق مراجعهکننده به دادگاههای خانواده در تهران پرداختند و گزارش کردند که ۷/۶۶ درصد از مردان و ۴/۶۸ درصد از زنان از زندگی جنسی با همسرشان راضی نبودند و این نارضایتی را عامل اصلی تعارضات زناشویی خود بیان کردند. ابراهیمیان و همکاران (۱۳۸۸)، در مطالعهای به مقایسه اختلالات جنسی زنان در زمان بارداری با قبل از آن پرداختند، نتایج مطالعه آنها نشان داد ۷۸% زنان قبل و ۸۰% آنان حـین بـارداری حـداقل یکـی از اخـتلالات جنسـی را تجربـه کـرده بودنـد؛ این آمار تکان دهنده و همچنین وجود زمینههای فرهنگی و تابوهای اجتماعی در کشور ما، لزوم پرداختن به اختلالات جنسی از جمله اختلال کمکاری میل جنسی را بیش از پیش آشکار میکند. از سویی دیگر گسترش مرزهای دانش و تفکیک شیوههای تشخیصی و درمانی اثربخش و مداخلات جدید برای کاهش مشکلات مربوط به میل جنسی زنان همواره جز دغدغههای درمانگران است (APA، ۲۰۱۳). هرچند طبقهبندی و شرح اختلال و درمان مشکلات مربوط به میل جنسی کار دشواری است. نگرشها راجع به مناسب بودن رفتار جنسی با هنجارهای اجتماعی و فرهنگی در هر دوره متفاوت است. بهطور مثال، کلایتون و همکاران گزارش کردند که ۱۰۰ سال قبل یک زن علاقهمند به رابطه جنسی و لذات جسمی، ازلحاظ روانی بههمریخته بود و در حال حاضر، کمبود علاقه جنسی بهعنوان نشانهای کلینیکی که نیاز به مداخله دارد در نظر گرفته میشود.(کلایتون[۱۵] و همکاران، ۲۰۰۶).
بر اساس گزارشات منتشر شده حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد زنان و ۵ تا ۱۶ درصد از مردان از میل جنسی پایین برخوردار هستند البته شیوع اختلال کمکاری میل جنسی بسته به کشور مبدأ و روش ارزیابی، سن، فرهنگ و حتی آداب و قوانین اجتماعی تفاوت دارد بهعنوانمثال تقریباً ۶ درصد مردان جوان (۱۸ تا ۲۴ ساله) و ۴۱ درصد مردان مسنتر (۶۶ تا ۷۴ ساله) مشکلاتی در رابطه با میل جنسی دارند لومن، (۲۰۰۶). اختلالات میل جنسی همچنین از مشکلات شایع در کلینیکهای زناشویی درمانی گزارششده است (بک[۱۶]، ۱۹۹۵؛ مککیب[۱۷]، ۲۰۰۱) و این اختلال میتواند تعارضات زوجی را شدت بخشد و رضایت زوجی را کاهش دهد (ترودل[۱۸] و گلدفراب[۱۹]، ۲۰۱۰). اختلالات مختلفی نظیر اختلالات خلقی و اضطرابی میتوانند با اختلال کمکاری میل جنسی همبود باشند افسردگی ازجمله اختلالات شایع همبود با این اختلال است که شیوع آن در زنان دو برابر مردان گزارش شده است (برومت[۲۰] و همکاران، ۲۰۱۱). اضطراب عملکردی نیز از دیگر اختلالات همبود با اختلال کمکاری میل جنسی است که ممکن است در اثر ایجاد اختلال در نعوظ در مردان و یا داشتن تجربه مقاربت دردناک در زنان ایجاد شود که میتواند در درازمدت به اختلال کمکاری میل جنسی منجر شود (دنسترین[۲۱] و همکاران، ۲۰۰۹). مطالعات زیادی همبستگی بین اختلال HSDD و اضطراب را نشان داده است، (بنآینزروث[۲۲]، ۲۰۰۹)، همچنین تجارب دردناک هیجانی- عاطفی دوران کودکی مثل سوءاستفاده جنسی و یا مشاهده مشاجرات پدر و مادر هم از عواملی است که رد پای آن در اختلال HSDD دیدهشده است، (گاتمن[۲۳]، ۲۰۰۰) از طرفی مشکلات ارتباطی با همسر نیز ازجمله عواملی است که میتواند علائم HSDD را ایجاد کند، البته گاهی تعارضات زناشویی خود معلول HSDD است (هارتمن[۲۴] و همکاران، ۲۰۰۲). تحقیقات نشان داده است که زنان مبتلابه اختلال کمکاری میل جنسی در مقایسه با زنان عادی از خطاهای شناختی بیشتری در مورد رابطه جنسی دارند مثلاً افکار اغراقآمیز و فاجعهآمیز از درد رابطه جنسی دارند که در درازمدت میتواند منجر به HSSD شود چراکه عمدتاً این افراد دارای سبک مقابلهای اجتناب میشوند که خود به شدت HSDD میافزاید و یک چرخه باطل شکل میگیرد (بوتزر[۲۵] و کمپبل[۲۶]، ۲۰۰۸) که بر اساس نظریۀ شناختی افراد دربارهی تواناییها و نیازهای جنسی خود، باورهایی را شکل میدهند. کینگزبرگ[۲۷] و آلتوف اظهار میکنند، باورها و طرحوارههای شناختی[۲۸] زیربنای رفتارها و پاسخهای جنسی (از قبیل آغازگری، ارگاسم و لذت جنسی) هستند. این باورها و طرحوارههای زیربنایی آنها، بر اساس تجربههای گذشته شکل میگیرند و چگونگی پردازش اطلاعات مرتبط با مسائل جنسی را تحت تأثیر قرار میدهند و رفتار جنسی فرد را در آینده هدایت میکنند (کینگزبرگ و آلتوف[۲۹]، ۲۰۰۹). درواقع بر اساس تئوری شناختی به نظر میرسد، بین رفتارها و اختلالات جنسی با باورهای جنسی رابطه وجود دارد. باورهای جنسی بهعنوان افکار و ایدههای فرد در مورد رفتارهای جنسی تعریف میشود. مطالعات قبلی نشان داده است، باورهای جنسی متفاوت در شکلگیری بدکارکردیهای جنسی متفاوت ازجمله HSDD نقش مهمی دارند (مارتین و همکاران[۳۰]، ۲۰۱۲). این نتایج در پژوهش اسپکتور[۳۱] (۱۹۹۶) نیز تأیید گشته است. هرچند باورهای بدکارکردی هم در زنان و هم در مردان نشاندهنده تأثیرپذیری عملکرد جنسی از باورهای بدکارکردی جنسی است، اما این تأثیر در زنان معنادارتر است. زنان دچار به بدکارکردی جنسی، بهگونهای معنادار، باورهای وابسته به خودپنداره جسمی بیشتری (مثل زنانی که ازلحاظ جسمی جذاب نیستند، نمیتوانند ازنظر جنسی ارضا شوند) و باورهای مربوط به سن بیشتری (مثل زنان بعد از یائسگی میل جنسیشان را از دست میدهند) را نشان میدهند (مارتین و همکاران، ۲۰۱۲). مردان و زنانی که مبتلابه اختلالهای جنسی هستند، نگرشهای منفیتری نسبت به افراد سالم در مورد مسائل جنسی دارند (اسکانتز[۳۲]، ۲۰۱۰). باورهای بدکارکردی جنسی، خواه توسط آموزش جنسی ناکافی، یا خواه توسط الگوهای فرهنگی متعارض تعیین شود، میتواند منجر به سکوتی رنجآور شود که بهطور مخفیانه و بدون آگاهی صحیح از دلایل آن، شخص را ازلحاظ روانی تحلیل برده و از پای درمیآورد (بالانین[۳۳]، ۲۰۱۲). با توجه به مطالب بیان شده، میتوان گفت به علت وجود نگرش منفی، اسطورهها و باورهای منفی که در میان زنان دربارهی تمایلات و روابط جنسی وجود دارد و مسلماً همانطور که گفته شد این باورها و اسطورهها ریشهای قوی در فرهنگ و اجتماع دارند- زنان در اجتماعات مردسالاری که چنین باورهای نادرستی را در زن نهادینه کردهاند، نمیتوانند بهگونهای مناسب تمایلات جنسی مشروع خود را در روابط زناشویی بیان نموده و احقاق جنسی[۳۴] پایینی در روابط جنسی و زناشویی خود خواهند داشت. این امر به دنبال خود پیامدهای ناگواری بخصوص در حیطهی روابط زوج بهجای خواهد گذاشت (دروگاتیس[۳۵] و همکاران، ۲۰۰۸؛ گراهام[۳۶]، ۲۰۰۹).
یکی دیگر از فاکتورهایی که در ارتباط مستقیم با کمکاری میل جنسی گزارش شده است، شاخص احقاق جنسی است. مطالعات نشان داده است که اختلال عملکرد جنسی در زنان با شاخص فوق رابطه مستقیم دارد (اوسلندر و همکاران، ۲۰۱۲). همچنین بین تصویر بدنی زنان و میل جنسی و احقاق جنسی آنها نیز رابطه مستقیم وجود دارد (اوسلندر و همکاران، ۲۰۰۷). اسدی و همکاران (۱۳۹۲)، گزارش کردند که شاخص احقاق جنسی در زنان با باورهای ارتباطی آنها و طبیعتاً نظام شناختی آنها مرتبط است بنابراین با بهره گرفتن از شناختدرمانی شانس تغییر این شاخص و بهتبع آن افزایش عملکرد جنسی در زنان را میتواند در پی داشته باشد (پیفاس[۳۷]، ۲۰۰۹). احقاق جنسی فاکتور مهمی در رضایت جنسی و زناشویی محسوب میشود (اسدی، سیاوشی، شیرعلی پور و همکاران، ۲۰۱۱). احقاق جنسی بهمنزلهی نوع فرعی ارتباط جنسی است و بهعنوان توانایی فرد در جهت برقراری رابطهی جنسی برای رفع نیازهای جنسی و آغاز کردن رفتار جنسی با شریک جنسی یا همسر قلمداد میشود (منارد و آفمن[۳۸]، ۲۰۰۹). در جوامع پدرسالار، جایی که عطش جنسی زنان اغلب با اهانت و بدنامی مواجه میشود و در آن جامعه مردان با اعتقاد به اینکه زنان اشیاء جنسی هستند که نیاز یا حقوق جنسی ندارند، احقاق جنسی زنان اغلب با عکسالعمل منفی از طرف آنان مواجه میشود. مزتون و ترانپل[۳۹] (۲۰۰۵)، اظهار میدارد که فهم زنان و عطش مردان و رفتارهای زنانگی و مردانگی مقتضی و مناسب، احقاق جنسی را میسازد؛ منتهای مراتب برای یک زن مشکل است تا حقوق جنسیاش را حتی اگر از آن آگاه باشد اعاده کند؛ درنتیجه، فعل پذیری جنسی (غیرفعال بودن به لحاظ جنسی) یا فعل پذیری جنسی ادراکشده، خشم خود را برای ویرانی به سمت عامل جنسی و سلامت جنسی زنان آشکار میکند (باسون و همکاران[۴۰]، ۲۰۰۷). عدم توازن در غلبه و احقاق خویشتن، غالباً با مسائل و مشکلات جنسی در ارتباط است. شکلهای زیادی از مشکل جنسی در چنین موقعیتهایی مشاهده میشود، اما شایعترین آن علاقۀ اندک جنسی در فردی است که ویژگی جرأتورزی و احقاق در وی کم است (شفیعی، ۱۳۸۴).
در خیلی اوقات زنان در احقاق جنسی خویشتن مشکل دارند و دارای عزتنفس پایینی هستند و برای آنان دشوار است که نیازهای خود را بیان کنند و یا استقلال فردی خود را در روابط زناشویی حفظ نمایند. عوامل متعددی در هر جامعه، باعث شکلگیری و تشدید این وضعیت برای زنان میشود. یکی از مسائلی که بهصورت ناخودآگاه باعث پایمال شدن حقوق زنان و درماندگی آنان در جامعه شده، مربوط به افسانهها و باورهای غلط جنسیتی و جنسی رایج در جامعه است (قیصری و کریمیان، ۱۳۹۲). علیرغم انقلاب جنسی این عصر، باز هم زنان در قیاس با مردان از این دیدگاه، فرودست و دنبالهرو میباشند و باور غالبشان این است که در روابط جنسی باید مرد پیشگام شود. این نگرش سبب میشود که زنان نتوانند آگاهانه و آزادانه علائق روحی و جسمی خود را به اطلاع همسر خود رسانده و از او بخواهند که خواستههای جنسی آنها را برآورده سازد (فابر و اسمیت[۴۱]، ۲۰۱۲). ریکرت (۲۰۰۲) اظهار میکند گرچه دانش ما در مورد روابط جنسی زناشویی بیش از گذشته است ولی در این مورد که روابط جنسی چگونه بر زندگی زناشویی اثر میگذارد و در مورد ماهیت تأثیر و تأثّر آن با دیگر پدیدههای زناشویی دیدگاه محدودی داریم. مؤلفههای شناختی متعددی در تبیین اختلال HSDD مطرحشدهاند. یکی از این مؤلفهها، سوگیری توجه و خودوارسی افراطی است.) بارینستن[۴۲]، ۲۰۰۶(بر نقش محوری این فرایندهای شناختی در تداوم اختلال کمکاری تأکید کردهاند. بررسیها نشان دادهاند که در رابطه جنسی، توجه فرد میتواند بر”درون” یا جنبههایی از خود نظیر برانگیختگی، رفتار، افکار، عواطف یا “بیرون”، نظیر نگرانی از قضاوت منفی همسر، ناتوانی دررسیدن به اوج لذت جنسی و یا ناتوانی در رساندن همسر به اوج لذت جنسی شود. توجه معطوف به خود مربوط به فرایندی است که در آن توجه بهسوی محرکهای مربوط به خود هدایت میشود (باتزر و کمپبل، ۲۰۰۸). توجه معطوف به خود نقش مهمی در تداوم این اختلال بر عهده دارد. لورنزو[۴۳] و همکاران، (۲۰۱۰) نشان دادند که صرفنظر از ویژگیهای اختلال کمکاری میل جنسی و پیامدهای آن، توجه معطوف به خود و خودوارسی افراطی سبب افزایش اضطراب و بهتبع آن کاهش میل جنسی میگردد. از دیگر مؤلفههای روانشناختی دخیل در ایجاد این اختلال وجود خطاهای شناختی نظیر تعمیم افراطی، ذهنخوانی، است که با بهرهگیری از تکنیکهای شناختدرمانی میتوان آنها را اصلاح کرد و علائم بیماری را کاهش داد. از دیگر تبعات اختلالات جنسی مثل کمکاری میل جنسی و پایین بودن شاخص احقاق جنسی ایجاد تعارضات زناشویی است که مطالعات زیادی همبستگی بین این دو را نشان دادهاند (دیلدار و همکاران، ۲۰۱۳). سلامت جنسی موضوع مهمی در روابط زناشویی است و به ثبات ازدواج و پایداری و رضایت زناشویی و جنسی زوجین کمک میکند. سلامت جنسی نیازمند رویکرد مثبت، عاری از اضطراب و قطعاً همراه با میل و رضایت طرفین برای ارتباط جنسی و به همان اندازه نیازمند امکان افزایش تجارب جنسی ایمن و لذتبخش و رهایی از تبعیض و خشونت در روابط زناشویی است (هیگینز[۴۴] و همکاران، ۲۰۱۱) همسرانی که از نظر جنسی در ازدواج بیشتر راضی هستند در کل از ازدواج هم رضایت بیشتری دارند (باتزر و کمپبل، ۲۰۰۸). رضایت زناشویی بهعنوان درجهای که زوجین از برآورده شدن انتظارات و نیازهای خود و همسرانشان آگاه میشوند تعریف شده است (بارینتوز و پائز[۴۵]، ۲۰۰۶) و بهطور مستقیم و غیرمستقیم به حفاظت از خانواده و کیفیت بهتر زندگی مرتبط است. درحالیکه نارضایتی از ازدواج به استرس، اضطراب، فروپاشی خانواده منجر خواهد شد (آماتو[۴۶]،۱۹۹۱؛ بوتزر و کمپ بل،۲۰۰۸؛ و برگنر[۴۷]، ۲۰۰۹)؛ بنابراین توضیحات و مطالعات درمان و کاهش علائم HSDD میتواند در افزایش احقاق جنسی و به تبع آن کاهش تعارضات زوجی و افزایش استحکام بنیان خانواده مؤثر باشد. برای درمان این اختلال رویکردهای درمانی مختلفی ابداع شده است که از این میان درمان شناختی – رفتاری (CBT) بهعنوان درمان انتخابی برای این اختلال میباشد (ریزوی[۴۸] و همکاران، ۲۰۱۱). با توجه به آنچه در مورد اضطراب و مؤلفههای شناختی ناسازگار در مورد اختلال HSDD بیان گردید میتوان نتیجه گرفت که کاربست تکنیکهای آموزشی و درمانی CBT میتواند در بهبود این اختلال مؤثر واقع شود. از سویی دیگر شواهد اولیه از چندین مطالعه نشان میدهد که آموزش توجه باهدف تغییر توجه متمرکز در مورد افراد مبتلا HSDD مورداستفاده قرارگرفته است (بوری[۴۹] و همکاران، ۲۰۱۳). آزمایشهای بالینی نشان میدهد ۴۰ تا ۵۰ درصد بیمارانی که درمان شناختی رفتاری را دریافت کردهاند بهبود اندکی یافتهاند (برادفورد و مزتون، ۲۰۱۱). ازاینرو نیاز به توسعه و پیشرفت بیشتری برای درمان این اختلال در آینده وجود دارد. (بروتو، ۲۰۱۳).
بنابراین آموزش ذهنآگاهی نوعی مداخله آموزش توجه است که موجب افزایش اثر درمان شناختی – رفتاری میشود (هایس[۵۰]، فولت[۵۱] ذهنآگاهی ازجمله درمانهای موج سوم است که در سالهای اخیر موردتوجه درمانگران قرارگرفته است (کابات زین، ۱۹۸۲؛ لینهان[۵۲]، ۲۰۰۴). درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی (سگال، ویلیامز و تیزدل[۵۳]،۲۰۰۲) یک برنامه مداخله بالینی است که بر پایه آموزش نظاممند ذهنآگاهی استوار است. آزمایشهای بالینی صورت گرفته در مورد درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهنآگاهی نشان میدهد که این درمان موجب کاهش قابلتوجهی در علائم استرس، اضطراب و افسردگی در طیف گستردهای از جمعیت بالینی و غیربالینی میگردد (بائر[۵۴]، ۲۰۰۴). از لحاظ نظری پذیرفتهشده است که درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی از طریق آموزش بیمار برای به دست آوردن کنترل توجه و افزایش تحمل در عواطف منفی، منجر به کاهش نگرانی، نشخوار فکری و جنبههای منفی توجه معطوف به خود میگردد (براون[۵۵]و همکاران،۲۰۰۷). فرضیه اساسی شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی آن است که ذهن دارای دو حالت گسترده است: حالت ذهنی در حال انجام و حالت ذهنی بودن.” حالت انجام دادن “شامل تفکر بسیار در مورد آینده یا گذشته و نبودن در لحظه حاضر است. حالت انجام شامل بازشناسی تفاوت بین اینکه چیزها چگونهاند و ما میخواهیم چگونه باشند میباشد. سپس تفاوتها بهصورت خودکار احساسات منفی را فعال خواهند کرد که میتواند الگوی فکری همیشگی را راهاندازی کند تا شخص را نسبت به حرکات و اعمالی سوق دهد تا درصدد رفع اختلاف بین حالت موجود و حالت مطلوب باشد. اگر اعمال بهصورت موفقیتآمیزی این شکاف را کاهش دهد و حالت مطلوب حاصل شود، حالت انجام دادن از ذهن شخص خارج خواهد شد؛ اما اگر پس از اقدامات صورت گرفته، تفاوتها باقی بماند ذهن در این حالت انجام دادن، پیرامون جستجوی اجباری برای راههای احتمالی نگهداشته خواهد شد تا این اختلافات را کاهش دهد.”حالت بودن” بهجای تفکر در مورد مشکلات یا موقعیتها، به مشاهده و پذیرش مستقیم هر آنچه در لحظهی حاضر رخ میدهد، مانند افکار و احساساتی که اقدام فوری را برمیانگیزند مشخص میشود. بهجای عمل کردن بر اساس چنین افکار و احساساتی، فرد صرفاً آنها را مشاهده و موردتوجه قرار میدهد. هیچ کوششی برای ارزیابی منطق افکار مشاهدهشده یا بررسی یا تغییر محتوای آنها صورت نمیگیرد. این رویکرد ذهنآگاهی نسبت به افکار و احساسات، واکنشپذیری نسبت به خلق را کُند میسازد و زمان و توانایی انتخاب پاسخهای جدید را افزایش میدهد. همچنین نشخوار را کاهش و پذیرش افکار و احساسات را تقویت میکند و گرایش به در نظر گرفتن افکار بهعنوان بازنماییهایی لزوماً دقیقی از حقیقت در مورد خود یا جهان را کاهش میدهد (بائر، ۲۰۰۶). تاکنون چند مطالعه، آموزش ذهنآگاهی را در درمان اختلالات جنسی به کار گرفتهاند (فارب[۵۶] و همکاران، ۲۰۱۰؛ هولزل[۵۷]، ۲۰۱۱). در یک مطالعه، بروتو و همکاران ۲۰۱۰ درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی را در درمان این اختلال بهکاربردهاند. در این مطالعه به ارزیابی اثر درمانی فردی با هدف آموزش تمرکز حواس و آموزش ذهنآگاهی در ۹ بیمار مبتلابه اختلالات جنسی پرداختهشده است. نتیجه این مطالعه نشان داد که این درمان منجر به بهبود اضطراب، نشخوار فکری و اجتناب تجربهای در این بیماران گردید و اثربخشی آن نزدیک به درمان شناختی – رفتاری است. تاکنون از ذهنآگاهی در درمان اختلالات مختلفی ازجمله اختلالات اضطرابی و خلقی استفادههای زیادی شده است همچنین در سالهای اخیر ذهنآگاهی در درمان اختلالات جنسی موردتوجه قرارگرفته است. بروتو و باسون در سال ۲۰۱۴ از ذهنآگاهی برای درمان اختلالات انزال در مردان و ارگاسم در زنان استفاده کردند و اثربخش بودن این درمان را گزارش کردند. بروتو و باسون در سال ۲۰۰۸ موفق به درمان اختلال انگیختگی جنسی زنان با بهره گرفتن از روش ذهنآگاهی شدند. همین محققان در سال ۲۰۱۲ به مطالعه اثربخشی رفتاردرمانی شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی در درمان اختلالات جنسی زنانی که تجربه سوءاستفاده در کودکی را داشتند پرداختند و مؤثر بودن درمان را اعلام کردند. (بروتو و باسون، ۲۰۱۲).
از طرفی عوامل روانشناختی که منجر به اختلال جنسی میشود، مانند اختلال میل جنسی کمکار، دلایل دور و نزدیک دارند (لامن[۵۸] و همکاران، ۱۹۹۹). مثالهایی از دلایل نزدیک عبارتاند از: ترس از شکست، اضطراب عملکرد، اضطراب پاسخ (مثلاً اضطراب برای فقدان برانگیختگی)، فقدان تحریک کافی، روابط مشکلدار. برای هدف قرار دادن دلایل دور، درمان بر باید بر نقش آسیبهای جنسی، مسائل مربوط به هویت جنسی یا جهتگیری جنسی، غم فقدان همسر ازدسترفته یا وابستگی به والدین و همچنین جنبههای مذهبی، فرهنگی و اجتماعی تکیه کند. وجود خطاهای شناختی، افکار خودآیند منفی، باورهای هستهای ناکارآمد و سایر فاکتورهای شناختی ازجمله عوامل روانشناختی مؤثر در بروز اختلال میل جنسی کمکار در زنان است که اینگونه مسائل باید در ابتدای درمان کشف شوند تا راهبرد درمانی شناختی تمهیدات درمانی خاصی برای آنها در نظر گرفته شوند. از شناختدرمانی در درمان برخی اختلالات جنسی استفاده شده است. درمان اختلال انزال زودرس مردان، (سبولا[۵۹] و همکاران، ۲۰۱۳) اختلال نعوظ و اختلال ارگاسم در زنان (کاروالو، ۲۰۱۰)؛ اما ازآنجاییکه برخی از افراد اساساً مفروضههای شناختدرمانی را ندارند (یانگ، ۲۰۰۳) و وجود برخی شناختوارههای داغ در افراد مانع از اثربخشی مناسب شناختدرمانی میشود (بروتو و باسون، ۲۰۱۲). لذا با توجه به مطالب عنوان شده در مورد عوامل نگهدارنده HSDD، همچون توجه معطوف به خود، خود وارسی افراطی، تعمیم افراطی و نشخوار فکری، در این تحقیق سعی شده با ترکیب روش ذهنآگاهی و کاهش اضطراب بیمار و نیز شناختدرمانی بتوان همزمان از مزایای هردو روش استفاده کرد و گامی در جهت درمان و یا کم کردن علائم اختلال کمکاری میل جنسی در زنان برداشت و هدف اصلی پژوهش حاضر پاسخگویی به این پرسش میباشد که آیا در طی یک مطالعه پایلوت و طراحی چارچوب درمانی ترکیبی در یک نمونه محدود بالینی از زنان، شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی در کاهش علائم HSDD، اثربخش میباشد یا خیر؟
رابطهی جنسی مطلوب بخش مهمی از زندگی زناشویی است، اما کاملاً تحت تأثیر جو روانی و عاطفی زندگی است. امروزه یکی از معیارهای قابلسنجش برای بررسی میزان خوشبختی زوجین، میزان رضایتمندی آنها از روابط جنسی است. اگر زن و شوهر بتوانند از نظر جنسی یکدیگر را ارضا کنند، قادرند بسیاری از تنشهای زندگی را هم مدیریت کنند؛ اما اگر رابطهی جنسی خوبی با هم نداشته باشند، گاهی حتی کوچکترین مسائل و مشکلات زندگی نیز تبدیل به بحران میشود. مشکلات و اختلالات مربوط به میل جنسی از حیطههای نسبتاً جدید در حوزه زوجدرمانی میباشد. اختلال میل جنسی کمکار از ابتدا بهعنوان یک اختلال تعریفشده جداگانه در طبقهبندی اختلالات جنسی در منابع روانشناسی و روانپزشکی وجود نداشته است (کاپلان و سادوک، ۲۰۰۹)؛ زیرا تا پیشازاین طبقهبندی اختلالات بیشتر بر روی پاسخهای زیستی متمرکز بوده است (اسکنراچ و همکاران، ۲۰۰۳). در نسخههای بعدی که توسط کاپلان منتشر شد، در طبقهبندی اختلالات به تجربیات ذهنی و عوامل روانی توجه نموده و امیال را در طبقهبندی مدنظر قرار داده است باسون (۲۰۰۰) بیان نمود که عوامل بافتی و زمینهایی بیولوژیکی و عوامل روانی عاطفی در فعالیت جنسی زنان دخیل میباشند. باسون اعتقاد دارد که برانگیختگی جنسی زنان به زمینه بروز عواطف بستگی دارد؛ لذا زنان بهمنظور برانگیخته شدن برای فعالیت جنسی بایستی بتوانند ابتدا عواطف خود را ابراز نمایند. اختلالات میل جنسی بر اساس راهنمای آماری طبقهبندی اختلالات روانی و روانپزشکی انجمن روانپزشکی آمریکا نسخه تجدیدنظر شده پنجم[۶۰] به دودسته اختلال میل جنسی کمکار و اختلال انزجار جنسی طبقهبندیشده است. ویژگیهای اصلی اختلال میل جنسی کمکار کمبود یا فقدان خیالپردازیهای جنسی و میل برای فعالیت جنسی است. این اختلال باید به پریشانی فردی آشکار منجر شود این اختلال ناشی از اثرات فیزیولوژیک مصرف مواد یا دارودرمانی و یا بیماری جسمانی نمیباشد (کاپلان[۶۱] و سادوک[۶۲]، ۲۰۰۹)؛ بنابراین زنانی که از این اختلال رنج میبرند، دچار پریشانی فردی شده که منجر به تنش و مشکلات ارتباطی و میان فردی خواهد شد. مشکلات ارتباطی و میان فردی ناشی از اختلال میل جنسی کمکار بهنوبه خود میتواند موجب بروز مشکلات زناشویی و خانوادگی گردد که در بیشتر این موارد زوجین بجای مشاوره زناشویی به مشاوران خانوادگی ارجاع داده میشوند. درمان شناختی رفتاری رایجترین درمان این اختلال است، اما پژوهشها حاکی از این است که ۵۰-۴۰ درصد افرادی که با CBT درمان شدهاند، بهبودی اندک یا هیچ بهبودی نشان ندادهاند (هافمن و بوگل، ۲۰۰۶؛ به نقل از پیت[۶۳] و همکاران، ۲۰۱۰). ازاینرو توجه به مشخصه های دیگر این اختلال (مانند بعد هیجانی) ضروری به نظر میرسد. لذا در پژوهش حاضر از شیوه درمانی، شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی که بهعنوان درمانی مفید و کمهزینه شناختهشده است (پیت و همکاران، ۲۰۱۰)، میگردد. این پژوهش سعی دارد که با شناخت عمیق این پدیده و با توجه به جامعیت درمان ذهنآگاهی و نیز امکان بررسی ریشههای عمیق روانی و باورهای هستهای، خطاهای شناختی و سایر ابعاد ناسازگار شناختی که میتوانند نقش مهمی در شکلگیری اختلالات جنسی ازجمله اختلال کمکاری میل جنسی بشود همچنین تأثیرات ثابتشده روش ذهنآگاهی در کاهش علائم اضطراب گامی در راستای کاهش علائم و درمان زنان مبتلابه بیمیلی جنسی و جلوگیری از تأثیرات منفی آن در زندگی شخص و روابط بینفردی افراد و زندگی زناشویی آنها بردارد؛ چراکه اختلال کمکاری میل جنسی علاوه بر پریشانی فردی منجر به مشکلات ارتباطی و میان فردی در زندگی زناشویی افراد میشود که گاهی در زنان منجر به دلسردی نسبت به همسر و زندگی خانوادگی گردیده و طلاق عاطفی و گاهی قانونی را سبب میشود. میزان قابلتوجهی از زنانی که از اختلال میل جنسی کمکار رنج میبرند به کلینیکهای روانشناسی مراجعه نمیکنند و آنها بهصورت نهفته از این اختلال رنجبرده و با اثرات مخرب آن را در زندگی زناشویی درگیر هستند. با توجه به اقبال مردم در سالهای اخیر نسبت به روانشناسان و درمانگران این مشکل نیز به مشکلاتی که زنان برای رفع آنان به روانشناسان مراجعه میکنند افزودهشده است اما مطالعات عمیق اندکی در این خصوص تاکنون در داخل کشور انجامشده است و مطالعات خارجی نیز به دلیل تفاوتهای فرهنگی موجود چندان مفید نمیباشند اهمیت نظری این پژوهش به دلیل مطالعه عمیق میل جنسی کمکار در زنان، طراحی یک پروتکل درمانی جامع توسعه مرزهای دانش و تولید علم در این زمینه میباشد؛ و علاوه بر آن به کاهش علائم و درمان این اختلال و نیز کاهش تبعات ناشی از این اختلال در روابط بینفردی و نارضایتیهای زناشویی با توجه به فرهنگ بومی کمک می کند. اهمیت عملی این پژوهش با توجه به آسیبهای شناختی، هیجانی، عاطفی، همچنین مشکلات زناشویی و میان فردی که این اختلال در زندگی این افراد ایجاد میکند، مطرح میباشد. با رویکرد شناختدرمانی شناخت عمیق اختلال میل جنسی کمکار در زنان امکانپذیر میباشد و میتواند ما را به فهم بیشتر و روشنتری از آسیبشناسی روانی اختلال میل جنسی کمکار برساند و همچنین در ترکیب با ذهنآگاهی میتواند اثربخشی درمان این اختلال را بیشتر کند و همینطور در حوزهی تولید علم، جنبههای نوآورانهتری را در اختیار جامعه متخصصان قرار دهد (بروتو، ۲۰۱۴).
۱- تعیین اثربخشی شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی در افزایش میل جنسی، افزایش احقاق جنسی و کاهش تعارضات زناشویی در زنان مبتلا به اختلال کمکاری میل جنسی.
الف: تعریف مفهومی: تمایل جنسی بهنجار تمایلی است که بهموجب آن فرد مایل به برقراری رابطه جنسی با همسر میباشد و موجبات لذت خود و همسرش را فراهم میآورد؛ شامل تحریک اعضای جنسی اولیه، همراه با مقاربت است؛ احساس نامتناسب گناه یا اضطراب در آن وجود ندارد؛ و از سر اجبار نیست. (کاپلان و سادوک، ۲۰۰۹).
ب: تعریف عملیاتی: برای ارزیابی میل جنسی از شاخص تمایل جنسی هالبرت استفاده میشود. آزمون شامل ۲۵ سؤال است و در انتخاب گزینههای آن از مقیاس ۵ درجهای لیکرت استفاده شده است. گزینهها از همیشه تا هرگز متغیر است و هر سؤال بین ۰ تا ۴ نمره میتواند داشته باشد.
الف: تعریف مفهومی: احقاق جنسی یا جرئتورزی جنسی توانایی فرد در ابراز نیازها و خواستههای جنسیاش را میسنجد (منارد و آفمن، ۲۰۰۹).
ب: تعریف عملیاتی: برای ارزیابی این شاخص از احقاق جنسی هالبرت استفاده میشود. آزمون شامل ۲۵ سؤال است و در انتخاب گزینههای آن از مقیاس ۵ درجهای لیکرت استفاده شده است. گزینهها از همیشه تا هرگز متغیر است و هر سؤال بین ۰ تا ۴ نمره میتواند داشته باشد
الف: تعریف مفهومی: تعارض زناشویی به مخالفتهای آشکار میان زوجین اطلاق میشود که توسط زوجین بهعنوان عدم توافق و اختلافنظر یا منشأ مشکلات در روابط شناخته میشود (ون اوردن و همکاران، ۲۰۱۲). تعارض زناشویی نوعی عدم توافق مداوم و معنادار بین دو همسر است که حداقل یکی از آنها آن را گزارش دهد (هالفورد[۶۴] و همکاران، ۲۰۰۱) و میتواند دامنه گستردهای از آزارهای کلامی و جسمانی تا رفتارها و ویژگیهای شخصیتی داشته باشد (فینچام و بیچ، ۲۰۱۰).
ب: تعریف عملیاتی: پرسشنامه تعارضات زناشویی یک ابزار داخلی ۵۴ سؤالی است (طراحیشده توسط ثنایی و همکاران) که برای سنجیدن تعارضهای زناشویی به کار میرود و ۸ بعد از تعارضات زناشویی را میسنجد که عبارتاند از کاهش همکاری، کاهش رابطه جنسی، افزایش واکنشهای هیجانی، افزایش جلب حمایت فرزندان، افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خود، کاهش رابطه خانوادگی با خویشاوندان همسر، جدا کردن امور مالی از یکدیگر و کاهش ارتباط مؤثر.
تعداد صفحه :۲۰۴
قیمت :۳۷۵۰۰ تومان
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده ۱
فصل اول : کلیات پژوهش
۱-۱- مقدمه. ۳
۱-۲- بیان مسئله. ۵
۱-۳- اهمیت و ضرورت پژوهش ۱۰
۱-۴- اهداف پژوهش ۱۲
۱-۴-۱- هدف اصلی. ۱۲
۱-۴-۲- اهداف فرعی. ۱۲
۱-۵- فرضیه های پژوهش ۱۲
۱-۵-۱- فرضیه اصلی. ۱۲
۱-۵-۲- فرضیه های فرعی. ۱۲
۱-۶- متغیرهای پژوهش ۱۳
۱-۶-۱- شناخت درمانی. ۱۳
۱-۶-۲- ذهن اگاهی. ۱۳
۱-۶-۳- استرس شغلی. ۱۳
فصل دوم : ادبیات و پیشینه پژوهش
۲-۱- شناخت درمانی. ۱۵
۲-۱-۱- درآمدی بر شناخت درمانی. ۱۵
۲-۱-۲- انواع درمان از طریق شناخت درمانی. ۱۷
۲-۱-۳- روش های شناخت درمانی. ۱۸
۲-۲- ذهن آگاهی. ۲۵
۲-۲-۱- درآمدی بر ذهن آگاهی. ۲۵
۲-۲-۲- خصوصیات ذهن آگاهی. ۲۶
۲-۲-۳- عناصر ذهن آگاهی. ۳۰
۲-۲-۴- تئوری های ذهن آگاهی. ۳۳
۲-۳- استرس شغلی. ۳۹
۲-۳-۱- درآمدی بر استرس شغلی. ۳۹
۲-۳-۲- رویکرد هانس سلیه به استرس شغلی. ۴۱
۲-۳-۳- رویکرد هولمز و راهه به استرس شغلی. ۴۳
۲-۳-۴- رویکرد لازاروس به استرس شغلی. ۴۵
۲-۳-۵- رویکرد کان به استرس شغلی. ۴۷
۲-۳-۶- رویکرد وار در زمینه استرس شغلی. ۴۹
۲-۴- پیشینه تحقیق. ۵۲
فصل سوم : روش شناسی تحقیق
۳-۱- طرح تحقیق. ۶۲
۳-۲- جامعه آماری ۶۳
۳-۳- نمونه و روش نمونهگیری ۶۳
۳-۴- ابزار اندازه گیری ۶۳
فصل چهارم : استخراج و تحلیل دادههای تجربی
مقدمه. ۶۷
۴-۱- آمار توصیفی. ۶۷
۴-۲- آمار استنباطی. ۷۱
فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری
۵-۱- بحث و نتیجهگیری ۷۷
۵-۲- محدودیت های تحقیق. ۸۱
۵-۳- پیشنهادها ۸۱
پیوست ها و ضمائم
پیوست ها وضمائم ۸۴
منابع و مأخذ
منابع فارسی. ۸۷
منابع لاتین. ۹۰
چکیده
در این تحقیق به «بررسی اثر بخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن اگاهی بر استرس شغلی کارکنان شرکت بهینه سازی مصرف سوخت » پرداخته شده و سؤال اصلی بدین ترتیب تدوین شده است که به چه میزان روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس شغلی کارکنان شرکت بهینهسازی مصرف سوخت مؤثر است؟ طرح پژوهش حاضر نیمهآزمایشی بوده که در حیطه تحقیقات آزمایشی جای میگیرد . جامعه تحقیق حاضر را تمامی کارکنان شرکت بهینه سازی مصرف سوخت تشکیل میدهند که با بهره گرفتن از روش نمونه گیری تصادفی ، تعداد ۱۲۰ نفر (۶۰ نفر کنترل و ۶۰ نفر آزمایش) به عنوان نمونه انتخاب شدند . در این تحقیق از پرسشنامه استرس شغلی کامکاری و همکاران (۱۳۸۱) که دارای روایی و اعتبار مطلوبی است ، به عنوان ابزار استفاده شده و در نهایت ، با بهره گرفتن از مدل آماری تحلیل کواریانس به آزمون سؤالهای تحقیق ارائه گردید ، یافته های تحقیق نشان داد که اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن اگاهی بر «استرس شغلی» در سطح ۰۱/۰=α معنیدار است و میتوان از روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن اگاهی بر « استرس شغلی » استفاده نمود . لازم به ذکر است ، از آنجایی که میزان شدت اثر ۴۸/۰ میباشد ، مطرح میشود که میزان تأثیر آموزش درمانی مبتنی بر ذهن اگاهی بر « استرس شغلی » در حد مطلوب است .
واژههای کلیدی: شناختدرمانی ، ذهن اگاهی، استرس شغلی.
مقدمه
امروزه در محیطهای کار هزینه بیماریهای مزمن مرتبط با کار در حال افزایش است که خود دلیلی آشکار برای وجود استرس شغلی میباشد. در دهههای اخیر ، مطالعات گوناگونی بر روی ارتباط بین کار، استرس و پیامدهای آن در شاغلان بخش سلامت انجام شده است . در این مطالعات موضوعاتی از قبیل بهرهوری، حوادث شغلی، غیبت از کار و افزایش آسیبهای جسمانی و ذهنی در گروههای مختلف شغلی مورد بررسی قرار گرفتهاند . از میان گروههای مختلف شغلی ، شاغلان بخش سلامت به ویژه آنهایی که در محیط بیمارستان مشغول به کار هستند ، استرس شغلی بالاتری را تجربه می کنند. در میان شاغلان بخش سلامت ، پرستاری به عنوان یکی از مشاغل با ریسک بالا برای خستگی و بیماری شناخته شده است. استرس شغلی منجر به کاهش خلاقیت ناخشنودی شغلی احساس بی کفایتی افسردگی و کاهش کیفیت مراقبت پرستاری می شود ( قانعی قشلاق و لیئی و رضایی ۱۳۹۲)
از سویی دیگر ، مطرح میشود که امروزه تحولات نوینی در علم روانشناسی به وجود آمده و موجب بروز تخصصهای فزایندهای گردیده که از جمله آنها میتوان به بروز رشتههای متفاوت روانشناسی کاربردی تأکید نمود . شاخههای متعددی که در تقسیمبندی انجمن روانشناسان آمریکا به عنوان رشتههای تخصصی روانشناسی مطرح شده است ، به بهرهگیری و استفاده از اصول و قوانین روانشناختی در رویارویی با جهان پیرامون معطوف است . این وضعیت منجر شده تا رشتههای نوین علم روانشناسی، به عنوان رشتههای کـاربردی تعریف شوند . برای مثال، روانشناسی مدیریت[۱]، روانشناسی کارکنان[۲] و روانشناسی مهندسی[۳] از جمله رشتههای کاربردی هستند که در طیف وسیع روانشناسی کار و سازمانی به وجود آمدهاند. در روانشناسی کارکنان که به عنوان زیر مجموعهای از رشته کاربردی روانشناسی کار و سازمانی شناخته میشود ، نیروی انسانی و شناسایی ویژگیهای روانشناختی کارکنان از اهمیت فزایندهای برخوردار است. در این رشته نوین، مباحثی از قبیل استرس شغلی، رضایتمندی شغلی و . مطرح گردیده که تلاش میشود تا با بهره گرفتن از شیوههای مدیریت راهبردی[۴] بتوان زمینه مساعدی برای توسعه منابع انسانی فراهم ساخت. در حیطه روانشناسی کارکنان به وضعیت استرس شغلی و تأثیرات آن بر روی سلامت جسمانی و روانی کارکنان توجه ویژهای مبذول میگردد.
همچنین ، ارتباط تنگاتنگی بین مدیریت راهبردی و روانشناسی کارکنان مشاهده میشود، زیرا تعامل پیچیدهای بین عوامل شغلی و عوامل فردی وجود دارد . در دنیای صنعتی حاضر ، براحتی نمیتوان اثرات تکنولوژی و تولید انبوه را بر روی تن و روان کارکنان بررسی کرد . این تنیدگی تا بدانجا رسیده است که انسان ، بدون تعامل با محیطهای سازمانی و دنیای صنعتی ، موجودیت خود را باز نمییابد . حتی برخی از نظریهپردازان فراتر از این رفته و معتقدند که هویت انسانی در پشت چهره اقتصاد ، فرهنگ سازمانها، مؤسسات تولیدی ، کارخانجات صنعتی و قرار میگیرد . با این وجود ، روانشناسان کارکنان اعتقاد دارند که باید دامنه جزئینگری را افزایش داده و با دقت بیشتری به تعامل کارکنان و محیط شغلیشان پرداخته و جلوهگاه های متفاوتی را منعکس ساخت . در این رهگذر، شناسایی عوامل سازمانی و شغلی مخرب که بر کارکردهای زیستی ، روانی و اجتماعی افراد تأثیر میگذارند ، از اهمیت فزایندهای برخوردار میباشد ( بوگ و کوپر[۵]، ۲۰۰۱ ).
هنگامیکه کارمندان با تقاضاهای محیطی متعددی روبرو میشوند و به دنبال برآورده نمودن نیازهای شغلی میباشند ، حداکثر تلاش خویش را نموده تا از این طریق بتوانند انطباقپذیری شغلی را فراهم سازند. در مواقعی که تقاضاهای شغلی فراتر از ویژگیهای شخصیتی و خزانه رفتاری فرد قرار میگیرند ، استرس شغلی به وجود میآید . اینگونه استرسهای شغلی طیف وسیعی از عوامل شغلی و سازمانی را در برگرفته و تأثیرات متفاوتی را بر روی کارکنان برجای میگذارند . از اینرو ، امروزه روانشناسان کارکنان به دنبال این میباشند که با شناسایی استرسهای شغلی از یک سو و بررسی ویژگیهای روانشناختی کارکنان از سوی دیگر، انطباقپذیری شغلی را به وجود آورند ؛ زیرا استرسهای شغلی عوارض مخربی را بر کارکردهای زیستی ، روانی و اجتماعی کارکنان بر جای میگذارد (کاهن و بییوسیر[۶]، ۲۰۰۵).
به بیانی دیگر، استرس از پدیدههایی است که در جوامع امروزی و سازمانهای جدید به طور گسترده ای بر جو سازمان روابط انسانها و بهداشت روانی آنها تاثیر میگذارد و بهرهوری را کاهش داده و سبب مشکلات رفتاری و تعارض در سازمان شده است . استرس عبارت است : از پاسخ انطباقی به شکل واکنش به وقایع یا موقعیتهای بیرونی فرد که سبب خواسته های روانی و جسمانی فوقالعاده از او میشود (باوندپور، ۱۳۹۲).
یکی از ویژگیهای انسان موفق کسب مهارتهای لازم برای مدیریت بر استرس خود است . با توجه به مشغلههای مختلف روزمره ، نشخوارهای فکری مداوم و شرایط پر استرسی که پیرامون اکثریت افراد به ویژه در محیط کار وجود دارد ، اهمیت مدیریت کردن بر ذهن بیش از پیش نمایان میشود . برای مدیریت ذهن لازم است قوانین ذهن را به درستی شناخت و با مدیرت بر آن ، از حداکثر توانمندی ذهن بهره برد . ذهن آگاهی راهکاری موثر برای دستیابی به حداکثر توانمندی ذهن و مدیریت بر آن است (براون و راین[۷]، ۲۰۱۳).
ذهن آگاهی یا حضور ذهن به معنای آگاهی از افکار، رفتار، هیجانات و انگیزه ها است ؛ به طوری که بهتر بتوان آنها را مدیریت و تنظیم کرد . به عبارت دیگر، ذهنآگاهی به معنای توجه کردن به شیوهای خاص است. یعنی توجه و تمرکزی که سه عنصر «بودن در حال حاضر»، «هدفمند» و «بدون قضاوت» در آن دخالت دارد، این نوع توجه موجب افزایش آگاهی، شفافیت و وضوح و پذیرش واقعیت در حال حاضر میشود. حضور ذهن صحیح بدان معنا است که شخص آگاهی خود را از گذشته و آینده به حال حاضر معطوف میکند. زمانی که فرد در حال حاضر حضور داشته باشد ، واقعیت را با تمام جنبه های درونی و بیرونیاش میبیند و در مییابد که ذهن به دلیل قضاوت و تعبیر و تفسیرهایی که انجام میدهد، دائما در حال نشخوار و گفتگوی درونی است. از اینرو، در تحقیق حاضر به «بررسی اثربخشی شناختدرمانی مبتنی بر ذهن اگاهی بر استرس شغلی کارکنان شرکت بهینه سازی مصرف سوخت» پرداخته شده است تا از این طریق بتوان تعیین نمود که به چه میزان شناختدرمانی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند در کاهش استرس مؤثر باشد .
۱-۲- بیان مسئله
ابهامات گوناگونی پیرامون اثرات ذهنآگاهی و استرس شغلی وجود دارد ، وقتی فرد در مییابد که ذهن دائما در حال تعبیر و تفسیر است ، قادر میشود با دقت بیشتری به افکار خود توجه کند و بدون بیزاری یا قضاوت آنها را مورد بررسی قرار دهد و علت وجود آنها را دریابد ، تمرین حضور ذهن این توانایی را به فرد میدهد که دریابد «افکار صرفا افکار هستند» و زمانی که میفهمد افکارش ممکن است حقیقت نداشته باشند ، راحتتر می تواند آنها را رها کند. انسان همواره پیامها یا صداهایی را از طریق ذهن استدلالی خود میشنود. بسیار مهم است که وی از پیامهایی که در طی فکر کردن از ذهن خود میشنود آگاه باشد ، درگیر افکارش نشود و بتواند آنها را رها کند.
علاوه بر این فرد با مشاهده دقیق واقعیت درونی خود درمییابد که خوشحالی، کیفیتی نیست که وابسته به عناصر بیرونی و تغییرات دنیای بیرون باشد و زمانی اتفاق میافتد که فرد وابستگی به افکار، موضع گرفتن و برنامه های ذهنی از پیش تعیینشده را رها کند و در نتیجه رفتارهای خود ، کاری را که برای رسیدن به موقعیتهای لذتآور یا فرار از موقعیتهای دردناک انجام میدهد، کنار بگذارد و به رهایی برسد. یکی از اصول مهم در حضور ذهن «رها کردن»[۸] است. انسان معمولا و به طور کلی به خیلی چیزها چسبیده است: به باورها ، رویدادهای خاص، زمانهای خاص ، یک منظره ، یک خواسته و . زمانیکه یاد بگیرد این چیزها را رها کند ، نسبت به آنها آگاهی و پذیرش بیشتری کسب می کند و بدین ترتیب مشکلات و مسائل را با ذهنی شفافتر و گشودهتر بررسی خواهد کرد (هایدیک[۹]، ۲۰۱۰).
توانایی درک این موضوع که دیگران واجد حالات ذهنیای (افکار، تمایلات و عقاید) هستند که میتوانند با حالات ذهنی خود فرد و یا واقعیت متفاوت باشد «تئوری ذهن» نامیده میشود (فلاول[۱۰]، ۲۰۰۰؛ پریماک و وودراف[۱۱]، ۱۹۷۸؛ به نقل از حسنزاده، ۱۳۸۴).
گرچه ذهنآگاهی از تعلیمات قدیمی شرقی نشات گرفته است ولی امروزه در غرب جایگاه ویژهای را به خود اختصاص داده است و توسط اساتیدی همچون ژوزف گلداشتاین، جک کورنفیلد و شارون سالزبرگ تدریس میشود . ذهنآگاهی توسط بسیاری از روانشناسان بالینی در غرب به عنوان یک ابزار غیر دارویی برای کاهش استرس و اضطراب مورد استفاده قرار میگیرد ، همچنین تحقیقات اخیر نشاندهنده نقش درمانی ذهنآگاهی است که بر بسیاری از مشکلات جسمی و روانی، دردهای مزمن و استرس اثر مثبت و مفید دارد (میلیگان، بادلی و فیلیپ[۱۲]، ۲۰۱۰).
در تحقیقات انجام شده توسط سعید صادقی (۱۳۹۴) به بررسی میزان{ اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن اگاهی
مهارت مقابله با استرس و دارو درمانی بر کاهش افسردگی زنان مطلقه شهر اصفهان} پرداخته و نتایج ان حاکی از تاثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن اگاهی MBCT)) نسبت به سایر مداخلات تفاوت معناداری (۰۵/۰>P )در کاهش افسردگی ، نگرشهای ناکارامد و اصلاح مهارت های مقابله با استرس در زنان مطلقه شهر اصفهان داشته است .
کاباتزین ، برنامه کاهش استرس بر مبنای ذهن آگاهی (MBSR)[13] را در غرب رواج داده است. MBSR یکی از شیوه های پزشکی مکمل است که در بیش از ۲۰۰ بیمارستان آمریکایی ارائه شده و موضوع برخی مطالعات تحقیقی در مرکز ملی طب مکمل و جایگزین میباشد ، این تکنیک همچنین در برخی روشهای رواندرمانی جدید از جمله شناخت درمانی بر مبنای ذهن آگاهی (MBCT)[14] استفاده میشود. تحقیقات اخیر نشان میدهد که MBCT می تواند برای پیشگیری از اختلالات ذهنی و افسردگی استفاده شود (بار[۱۵]، ۲۰۰۳).
رایجترین روش آموزش ذهن آگاهی ، آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس (MBSR)[16] است که به شکل برنامه کاهش استرس و برنامه آرامشآموزی شناخته میشود (کابات- زین، ۱۹۸۲، ۱۹۹۰). پژوهشها از این نتایج حمایت کردند که برنامه MBSR می تواند اثرات مثبتی بر مؤلفه های مختلف مانند ذهن آگاهی و ابراز وجود و اضطراب امتحان داشته باشد. هارتون- داتسچ و هارتون (۲۰۰۳) نشان دادند که با افزایش ذهن آگاهی در پردازش اجتماعی از جنبه های گوناگون تعارضات متقابل درون فردی، تغییراتی حاصل میشود. آنها دریافتند که میزان آگاهی، خودتنظیمی و بازیابی تعادل نیز با افزایش ذهن آگاهی، بهبود مییابد . یافته های چین، کریر و اسمیلک[۱۷] (۲۰۰۶) نشان میدهد که آگاهی متوجه و هوشیارانه و توجه آگاهانه در هنگام تکلیف ، به طور معکوس با خطاهای توجه مرتبط هستند و هر چقدر این میزان بیشتر باشد، میزان خطاهای توجه کاهش مییابد. دکیسر ریز، لیجس ، لیسن و دوولف (۲۰۰۸) با مطا لعه مهارتهای ذهن آگاهی و رفتار درون فردی نشان دادند که چهار مؤلفه از مؤلفه های ذهن آگاهی (مشاهدهگری، توصیف، عمل همراه با آگاهی و پذیرش بدون قضاوت) با مهارتهای ذهن آگاهی همبستگی مثبت و بالایی دارند، همچنین این مؤلفهها با توصیف و تشخیص بهتر احساسات بدنی و اضطراب و آشفتگی کمتر همراه هستند. میت مانسگروبر، بک و اسچابلر[۱۸] (زیر چاپ) در بررسی خود در مورد حمایتگرهای ذهن آگاهی در اجتناب عملی، فرا هیجان و تنظیم هیجانی، دریافتند که تحت شرایط استرسزا آگاهی هشیارانه بیماران در ابتدا به سرعت افزایش یافته و سپس تنزل می یابد. در بررسی تاثیر مراقبه ذهن آگاهی بر کاهش درد مزمن در بیماران ، مورون، لینچ، گریکو، تیندل و وینر[۱۹] (زیر چاپ) دریافتند با آموزش مراقبه ذهن آگاهی در این بیماران ، درد مزمن آن ها کاهش وکیفیت خواب آنها بهبود یافته و نیز میزان توجه فراگیر این افراد به طور معنی داری افزایش یافت (گلپور و امینی، ۱۳۹۱)
در تحقیق سمانه (۱۳۹۳) { پیرامون اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن اگاهی بر کمال گرایی} نتایج نشان داد تفاوت میانگین دو گروه در متغیرکمال گرایی و دو مولفه ان شامل نشخوار فکر و نیاز به تائید در پس ازمون می باشد به گونه ایی که میزان کمال گرایی و دو مولفه ان شامل نشخوار فکر و نیاز به تائید کاهش یافت به نظر می رسد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن اگاهی تاثیر مطلوبی در کاهش کمال گرایی داشته است .
در تحقیق افسانه نیک نفس (۱۳۹۳) { بررسی پیش بینی استرس تحصیلی بر اساس مولفه های ذهن اگاهی با واسطه گری خود کارامدی تحصیلی در دانشجویان }نتایج نشان داد که از بین مولفه های ذهن اگاهی توصیف و عمل توام با اگاهی پیش بینی کننده منفی و معنادار استرس تحصیلی هستند ، همچنین در این میان خود کارامدی تحصیلی پیش بینی کننده منفی و معنادار استرس تحصیلی بود از دیگر مولفه های ذهن اگاهی توصیف عمل توام با اگاهی و عدم واکنش پیش بینی کننده مثبت و معنادار خود کارامدی بود .
در تحقیق زرین زرین سادات لاریجانی (۱۳۹۳) مقایسه { اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر حضور ذهن و درمان فرا شناختی در دانشجویان با نشانه های افسردگی نشخوار فکری اجتناب تجربه ای و باورهای فرا شناخت } نتیجه این تحقیق به این شرح است، شناخت درمانی مبتنی بر حضور ذهن و درمان فراشناختی در بهبود نشخوار فکری اسیب شناسی و علائم افسردگی موثر است و در کاهش اجتناب تجربی و درمان فرا شناختی و باورهای مثبت و منفی اثربخشی بیشتری دارد .
خدیجه اعراب شیبانی(۱۳۹۲){اثربخشی مداخلات روانشناسی بر شاخص های سلامت جسمی و روان بیماران دیابتی نوع ۲}، نتایج نشان داد که مداخله های گروهی شناخت رفتاری ذهن اگاهی مبتنی بر شناخت درمانی و افزایش انگیزه تاثیر بیشتری در بهبود شاخص های کیفیت زندگی و نگرانیهای ناشی از دیابت نوع ۲ داشته اند .
صداقتی باروق(۱۳۹۲) به بررسی {اثربخشی اموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن اگاهی بر روی افسردگی مادران دارای کودک فلج مغزی} نتیجه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن اگاهی قادر به کاهش نشانه ها و پیشگیری از بازگشت افسردگی می گرددو در این میان حمایتهای اجتماعی برنامه اموزش و روان درمانی موثر است.
ناصر واحدی (۱۳۹۲) بررسی { اثربخشی اموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن اگاهی بر افزایش بهزیستی افراد نابینا}، نتایج نشان داد که اموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن اگاهی می تواند بهزیستی ذهنی افراد نابینا را افزایش دهد.
در تحقیق گلپور و امینی (۱۳۹۱) پیرامون {اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود ذهن آگاهی و افزایش ابراز وجود در دانش آموزان مبتلا به اضطراب امتحان}، مشخص گردید تحلیل واریانس چند عاملی بر روی تفاضل نمرههای پیشآزمون- پسآزمون بین گروههای آموزش ذهن آگاهی و گواه در متغیرهای ذهن آگاهی و ابراز وجود و اضطراب امتحان تفاوت معنیداری وجود دارد ، روش آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود ذهن آگاهی ، افزایش ابراز وجود و اضطراب امتحان مؤثر بود.
باباپور، پورشریفی، هاشمی و احمدی (۱۳۹۱) به بررسی {رابطه مؤلفه های فراشناخت و ذهن آگاهی با باورهای وسواسی دانش آموزان} پرداختند. نتایج همبستگی نشان داد تمام ابعاد فراشناخت با باورهای وسواسی رابطه مثبت و معنادار دارد، اما ازمؤلفه های ذهن آگاهی، توصیف تجارب درونی، عدم واکنش به تجارب درونی و عدم قضاوت به تجربه درونی رابطه منفی و معنیدار با باورهای وسواسی دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام نیز نشان داد متغیرهای کنترل ناپذیری افکار، خودآگاهی شناختی و توصیف تجارب درونی به طور معناداری تغییرات باورهای وسواسی را تبیین می کنند.
در برخی دیگر از پژوهشهای انجام گرفته مطرح شده است که محققین و صاحبنظران در مدیریت و رهبری سازمانی نیز مدتی است که در اندیشه بررسی استفاده از مفهوم ذهنآگاهی در مباحث مختلف این حوزه هستند. به طور واضح ، موضوعات مدیریت استرس و رهبری بر خود در مدیران و کارکنان میتوانند نزدیکترین موضوعات به ذهنآگاهی باشند. اما برخی محققان، ذهن آگاهی را پیش نیاز حل مسایل سازمانی، درک صحیح شرایط محیطی ، شناخت صحیح از نقاط قوت و ضعف سازمان و عاملی مهم در ثبات فکری و تفکر کارکنان میدانند. از اینرو ، در تحقیق حاضر به «بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس شغلی کارکنان شرکت بهینهسازی مصرف سوخت» پرداخته شده است تا از این طریق بتوان به میزان اثربخشی روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس شغلی نائل آمد. بنابراین، سؤال اصلی تحقیق بدین ترتیب مطرح میشود:
به چه میزان روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس شغلی کارکنان شرکت بهینهسازی مصرف سوخت مؤثر است؟
با تأکید بر سؤال اصلی میتوان سؤالات فرعی را به شرح زیر مطرح کرد:
به چه میزان روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرسهای ماهیت شغل کارکنان شرکت بهینهسازی مصرف سوخت مؤثر است؟
به چه میزان روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرسهای سازمانی کارکنان شرکت بهینهسازی مصرف سوخت مؤثر است؟
به چه میزان روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرسهای محیطی کارکنان شرکت بهینهسازی مصرف سوخت مؤثر است؟
۱-۳- اهمیت و ضرورت پژوهش
از آنجایی که بخش عمدهای از افراد هر جامعه را جمعیت شاغل تشکیل میدهند، از اینرو ، ضروری است تلاشهای فزایندهای برای کاهش استرس شغلی این افراد صورت گیرد. این وضعیت در کشور ایران از اهمیت بیشتری برخوردار است ، زیرا صنعتی شدن کشورهای در حال توسعه منجر به تغییرات سریعی در محیطهای اجتماعی میشود و این وضعیت، زمینههای افزایش استرس شغلی را به وجود میآورد. در مواقعی که استرس شغلی افزایش مییابد ، نه تنها اختلالات جسمانی عارض میشود ، بلکه واکنشهای روانتنی به عنوان پاسخی در برابر استرسهای شغلی آشکار میگردند و در نهایت کارکردهای اجتماعی نیز مختل میشود. تاکنون از سوی مسئولان طب صنعتی و بهداشت شغلی، شناسایی و مهار آن دسته از عوامل روانی- اجتماعی محیط کار که آثار نامطلوب بر سلامت دارند ، مورد توجه قرار نگرفته است و تنها روانشناسان کار و سازمانی توجه خاصی را به این عوامل مبذول میدارند. این افراد با تأکید بر اصول روانشناسی کارکنان اعتقاد دارند که شناسایی عوامل زیستی ، روانی و اجتماعی تشدید کننده استرس شغلی، میتواند اطلاعات مفید و گرانبهـایی را در اختیار مدیریت منابع انسانی قرار دهد (خواجهپور، ۱۳۸۹).
با این حال، عوامل زیستی، روانی و اجتماعی مرتبط با بهینه سازی مصرف سوخت را نمیتوان تنها در محدودههای خاصی در محیط کار و ساختار شغلی بررسی کرد و باید عوارض آن را در ساختارهای اجتماعی و تحولات خانوادگی بررسی نمود. برای مثال ، مدیران واحدهای تابعه که در بخشهای ستادی فعالیت دارند و با مسئولیتهای خطیری روبرو هستند ، همواره در معرض استرسهای شغلی بوده و ممکن است عوارض شدیدی را به نسلهای دوم و شاید سوم نیز انتقال دهند (معصومیان، شعیری، شمسو مومنزاده، ۱۳۹۲).
تحقیقات نشان می دهد استرس مخرب (بازدارنده) بر عملکرد شغلی کارکنان اثر منفی و مستقیم دارد و استرس سازه( چالش برانگیز) نیز بر تعلق خاطر شغلی کارکنان اثر مستقیم و مثبت داشته و تعلق خاطر شغلی کارکنان نیز اثر مثبت و مستقیم بر عملکرد شغلی انها دارد همچنین اثر واسطه گری تعلق خاطر شغلی بین استرس سازه چالش برانگیز وعملکرد شغلی کارکنان تایید گردید .(حسین عباسی ۱۳۹۳)
در نهایت، میتوان عنوان نمود که کارکنان ناراضی، بیانگیزه و بیمار، مشکلات فراوانی را در زمینههای شغلی نشان میدهند و اثرات مخربی را در بهرهوری سازمان بر جای میگذارند. آنها همواره رفتار شغلی غیرمسئولانهای دارند و کارکرد شغلی دیگر کارکنان را تخریب میکنند. این وضعیت را مسئولین مدیریت منابع انسانی و روانشناسان کارکنان دریافته و به دنبال این هستند که در راستای کاهش استرسهای شغلی بتوانند برنامههای کاربردی علم روانشناسی را به اجرا درآورده و بازدهی بیشتری را در مدیریت استرسهای شغلی بوجود آورند. کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی موجب تعدیل نشانه های اضطراب و نگرانی و اضطراب صفت در افراد مبتلا به اختلال اضطراب میگردد. تانی، لوتان و برنستین (۲۰۱۲) در بررسی پیامدهای آموزشی ذهن آگاهی بیان کردند که آموزش مهارت های ذهن آگاهی به لحاظ آماری و بالینی به طور معنیداری موجب کاهش نشانه های خلق آسیبپذیر ، اضطراب و استرس میشود (زارع، فیضی و محبوبی، ۱۳۸۹).
«ذهن آگاهی» بر اساس آموزش یکسری تکالیف به صورت هشیار و خودآگاه است. هر تمرین به طور هدفمند و آگاهانه می تواند ظرفیت و توانایی نظام پردازش اطلاعات ، را افزایش دهد. تمرینهای ذهن آگاهی می تواند به عنوان یک نظام هشدار اولیه مانع شروع یک انفجار یا سیل قریب الوقوع شود. شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، نوید تازهای در تبیین رویکرد درمان شناختی رفتاری است. آموزش ذهن آگاهی مستلزم یادگیری فراشناختی و راهبردهای رفتاری جدید برای متمرکز شدن روی توجه، جلوگیری از نشخوارهای فکری و گرایش به پاسخهای نگران کننده است و همچنین ، باعث گسترش افکار جدید و کاهش هیجانات ناخوشایند میشود (کریجی[۲۰]، ۲۰۰۴؛ به نقل از احمدوند، حیدری نسب، شعیری،( ۱۳۹۱).
در واقع تئوری ذهن به توانایی فهم باور کاذب یا عقیده نادرست دیگران اشاره دارد ، موضوعی که پایه و اساس رشد شناختی در کودک میباشد (ولف، وانت، سیگل، ۲۰۰۲؛ پترسون و سیگل[۲۱]، ۲۰۰۰). تئوری ذهن در عمل به کودک ابزاری قدرتمند میدهد تا با آن به اکتشاف، پیش بینی و تغییر رفتار دیگران دست بزند (راسل[۲۲] و همکاران، ۱۹۹۸). تواناییهایی که رسماً با تئوری ذهن مرتبط میباشند عبارتند از : رشد اخلاقی، فهم توالی جهل و عقیده نادرست، تمایز ظاهر و واقعیت و به کار بردن اصطلاحات که بیان کنند حالت ذهن هستند (فری[۲۳]، ۱۹۹۳؛ لزلی[۲۴]، ۱۹۸۷؛ به نقل از راسل و همکاران، ۱۹۹۸). در حال حاضر در پژوهشها، به سه نوع تفاوت در رشد تئوری ذهن توجه قابل ملاحظهای میشود که عبارتند از تفاوتهای درون فرهنگی[۲۵]، بین فرهنگی[۲۶] و بین نوعی[۲۷] (فلاول و میلر[۲۸]، ۱۹۹۸؛ به نقل از لوئیس و کارپندل[۲۹]، ۲۰۰۲).
تعداد صفحه :۱۰۲
قیمت :۳۷۵۰۰ تومان
فهرست مطالب
چکیده ۱
فصل اول. ۲
کلیات تحقیق ۲
۱-۱- مقدمه. ۳
۱-۲- بیان مسئله. ۴
۱-۳- اهمیت و ضرورت تحقیق. ۷
۱-۴- اهداف پژوهش. ۷
۱-۵- سوالات پژوهش. ۸
۱-۶- فرضیه های پژوهش. ۸
۱-۷- تعاریف متغیرها ۸
۱-۷-۱- اعتیاد. ۹
۱-۷-۲- افسردگی ۹
۱-۷-۳- خودکارآمدی ۹
۱-۷-۴- درمان شناختی گروهی ۱۰
۱-۷-۵- ذهن آگاهی ۱۰
۱-۷-۶- درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCT) 10
۱-۸- تعاریف عملیاتی ۱۱
اعتیاد: ۱۱
افسردگی: ۱۱
فصل دوم. ۱۲
مروری بر ادبیات و پیشینه تحقیق ۱۲
۲-۱- مقدمه. ۱۳
۲-۲- پیام دبیر کل سازمان ملل متحد(۲۶ ژوئن ۲۰۰۵) ۱۳
۲-۳- تعاریف و مفاهیم اعتیاد. ۱۴
۲-۳-۱- ماده ۱۴
۲-۳-۲- وابستگی ۱۶
۲-۳-۳- معتاد. ۱۷
۲-۳-۴- پیشگیری ۱۷
۲-۳-۵- نظریه های سوء مصرف مواد، وابستگی و درمان آن. ۱۸
-۳-۵-۱- نظریه های علوم اعصاب ۱۸
۲-۳-۵-۲- نظریه های زیست شناختی ۱۹
۲-۳-۵-۳- نظریه های روانشناختی ۲۰
۲-۳-۵-۴-نظریه دو وجهی اعتیاد. ۲۵
۲-۳-۶-علل خانوادگی ۲۷
۲-۳-۷-عوامل فرهنگی و اجتماعی ۲۸
۲-۳-۸-مواد اعتیاد آور. ۲۹
۲-۳-۹- تقسیم بندی انواع مواد. ۲۹
۲-۳-۹-۱- تحریک کننده های سیستم عصبی مرکزی CNS ) ) 29
۲-۳-۹-۲- کند کننده های سیستم عصبی مرکزی ۳۰
۲-۳-۹-۳- شبه افیونها ۳۲
۲-۳-۹-۴- توهم زاها ۳۴
۲-۳-۱۰- سوء مصرف مواد و سلامت روانی ۳۵
۲-۳-۱۱-آزمایش های ترک اعتیاد. ۳۵
۲-۳-۱۲- چرا جامعه ایران در مقایسه با سایر جوامع بیشترین معتاد را دارد؟. ۳۷
۲-۴- درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCT) 38
۲-۴-۱حضور ذهن ۳۹
۲-۴-۲- اهداف MBCT 42
۲-۴-۳- ملاحظاتی در ارتباط با کاربرد حضور ذهن برای متخصصین ۴۴
۲-۴-۴- آیا حضور ذهن در گروه یاد گرفته می شود یا در درمان انفرادی؟. ۴۴
۲-۴- ۵-دستورالعمل جلسات MBCT 45
۲ – ۴ – ۶ – کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی ۵۰
۲ – ۵- افسردگی ۵۲
۲ – ۵ –۱- شیوع افسردگی ۵۳
۲ – ۵ – ۲- سبب شناسی ۵۳
۲ – ۵ – ۳- طبقه بندی و نشانه های افسردگی ۵۵
۲ – ۵ – ۴- ملاکهای DSM-4-TR در مورد دوره افسردگی اساسی ۵۷
۲ – ۵ – ۵- خصایص بالینی ۵۸
۲ – ۵ – ۶- سیر و پیش آگهی افسردگی ۵۹
۲ – ۵ – ۷- معنای نابهنجاری ۵۹
۲ – ۵ – ۸- مفهوم افسردگی ۵۹
۲ – ۵ – ۹- عارضههای افسردگی ۶۰
۲ – ۵ – ۱۰- ویژگیهای افراد افسرده ۶۱
۲ – ۵ – ۱۱- همه گیر شناسی ۶۳
۲ – ۵ – ۱۲- تحریفهای شناختی در افسردگی ۶۳
۲ – ۵ – ۱۳- تبیین مکاتب مختلف در مورد افسردگی ۶۵
۲ – ۶- خودکارآمدی ۶۹
۲ – ۶ – ۱- مفهوم خودکارآمدی ۶۹
۲ – ۶ – ۲ – خودکارآمدی و سلامت روانی ۷۰
۲ – ۶ – ۳ – مولفه ها و ساختار خودکارآمدی ۷۱
۲ – ۶ – ۴ – منابع خودکارآمدی ۷۲
۲ – ۶ – ۶- خودکارآمدی و جنسیت ۷۴
۲ – ۶ – ۷- نظریه خودکارآمدی ۷۵
۲ – ۶ – ۸ – مراحل رشد خودکارآمدی ۷۶
۲ – ۷- درمانهای رایج ۷۸
۲ – ۷ – ۱ -شناخت درمانی ۷۸
۲ – ۷ – ۲ – جلسات شناخت درمانی ۷۸
۲ – ۷ – ۳ -روانکاوی ۷۹
۲ – ۷ – ۴ – نور درمانی ۸۰
۲ – ۷ – ۵ – الکترو شوک درمانی ۸۰
۲ – ۷ – ۶ – موسیقی درمانی ۸۰
۲ – ۷ – ۷ – حرکت یا رقص درمانی ۸۱
۲ – ۷ – ۸ – درمان شناختی- رفتاری ۸۱
۲ – ۷ – ۹ – واقعیت درمانی ۸۱
۲ – ۷ – ۱۰ – گروه درمانی ۸۳
۲ – ۷ – ۱۱ – روان درمانی حمایتی ۸۴
۲ – ۷ – ۱۲- رواندرمانی خانواده ۸۴
۲ – ۷ – ۱۳ – درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد. ۸۶
۲ – ۷ – ۱۴ – یادگیری مهارتهای اجتماعی ۸۷
۲ – ۷ – ۱۵ – مهارت دهگانه زندگی ۸۸
۲-۸-۱-پیشینه تحقیقات انجام شده ۹۰
۲-۸-۲- پیشینه مربوط به ذهن آگاهی ۹۰
۲ – ۸ – ۳- پیشینه تحقیقات مربوط به افسردگی ۹۷
۲– ۸– ۴- پیشینه تحقیقات مربوط به خودکارآمدی ۱۰۰
فصل سوم. ۱۰۴
روش اجرای تحقیق ۱۰۴
۳-۱- مقدمه. ۱۰۵
۳-۲- طرح پژوهش. ۱۰۵
۳-۳-جامعه آماری ۱۰۵
۳-۴- حجم نمونه و شیوه نمونه گیری ۱۰۵
۳-۵- روش جمع آوری داده ها ۱۰۶
۳-۶- ابزار گردآوری داده ها ۱۰۶
۳-۶-۱- پرسشنامه خودکارآمدی شرر. ۱۰۶
۳-۶-۲- پرسشنامه افسردگی بک۲ (BDI-II) 107
۳-۶-۳- پرسشنامه خصوصیات جمعیت شناختی ۱۰۸
۳-۸- روش تجزیه وتحلیل داده ها ۱۰۸
۳-۹- نحوه رعایت نکات اخلاقی ۱۰۸
فصل چهارم. ۱۰۹
تجزیه و تحلیل داده ها(یافته ها) ۱۰۹
یافته های توصیفی ۱۱۰
تحلیل داده ها ۱۱۴
بررسی فرضیه های پژوهش. ۱۱۴
فرضیه اول. ۱۱۵
فرضیه دوم. ۱۱۶
فصل پنجم. ۱۱۷
نتیجه گیری و پیشنهادات. ۱۱۷
۵-۱-مقدمه. ۱۱۸
۵-۲-تبیین فرضیات پژوهش. ۱۱۸
۵-۳-محدودیتهای پژوهش. ۱۲۱
۵-۴- پیشنهادات ۱۲۲
منابع و مآخذ. ۱۲۳
پیوست ۱. ۱۳۲
خلاصه راهنمای جلسات ۱۳۲
پیوست ۲. ۱۳۷
پیوست ۳. ۱۳۹
پرسشنامه افسردگی بک. ۱۳۹
چکیده انگلیسی ۱۵۰
اعتیاد یکی از شایعترین بیماریهای مزمن روانی اجتماعی است و افسردگی یکی از شایعترین بیماریهای روانی همراه در بیماران مبتلا به این بیماری است که خود مداخلات روانشناختی مجزایی را طلب می کند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناخت گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCT) بر افزایش خودکارآمدی و کاهش نشانه های افسردگی بر روی افراد وابسته به مواد مخدر بوده است. روش تحقیق از نوع نیمه آزمایشی همراه با آزمایش و کنترل بوده است. جامعه آماری تحقیق شامل ۳۰ نفر از بین افرادوابسته به مواد مخدر تحت درمان که تمایل خود را برای شرکت در پژوهش اعلام کرده بودند، بوده است.
پس از انتخاب نمونه و گمارش تصادفی آزمودنیها در گروههای آزمایش و کنترل، پرسشنامههای پیش آزمون افسردگی و خودکارآمدی توسط آنان تکمیل شد. سپس برای شرکت کنندگان در پژوهش گروه آزمایش۸ جلسه درمانی شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCT) به صورت گروهی(هر جلسه به مدت ۹۰ تا ۱۲۰ دقیقه) در مرکز سوء مصرف مواد آناهیتا شهر تهران برگزار شد. در جلسه هشتم نیز از افراد خواسته شد تا پرسشنامههای افسردگی و خودکارآمدی را مجدداً تکمیل نمایند. در طی هشت جلسه دوره کارگاه، نتایج حاصل از آزمون آنالیز کوواریانس نشان میدهد بین نمره خودکارآمدی در گروه کنترل و گروه آزمایش تفاوت معنی داری وجود ندارد. به عبارت دیگر آموزش گروه درمانی شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش خودکارآمدی موثر نبوده است(۰۷۸/۰=F؛ ۷۸۲/۰=SIG، ۰۱/۰<P). ولی همین آنالیز نشان میدهد بین نمره افسردگی در گروه کنترل و گروه آزمایش تفاوت معنی داری وجود دارد. به عبارت دیگر آموزش گروه درمانی شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش نشانه های افسردگی موثر بوده است(۶۸/۱۰=F؛ ۰۰۳/۰=SIG، ۰۱/۰>P).
با توجه به نتایج بدست آمده میتوان نتیجه گرفت که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در مورد افسردگی موثر و مفید بوده ولی در مورد خودکارآمدی این چنین نبوده که میتوان این عدم تاثیر را مربوط به شرایط محیطی و یا عدم همکاری آزمودنیها دانست. در کل از این رویکرد میتوان برای افزایش کیفیت زندگی و بهرهوری شخصی و البته اجتماعی افراد بیمار و همچنین افزایش کیفیت زندگی افراد عادی استفاده کرد.
کلید واژگان: اعتیاد، درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCT)، افسردگی، خودکارآمدی،ذهن آگاهی.
دلایل نخستین استفاده از مواد با توجه به گذشته، علایق و انگیزه هر فرد، متفاوت است و یک عامل مشترک سبب شناسی برای افراد وجود ندارد. در خصوص سبب شناسی اعتیاد ، عوامل مختلفی مطرح است که از آن جمله مسائل زیست شناختی، جامعه شناختی و روان شناختی هستند. اما به نظر می رسد پاسخ شخص به داروها و موادمخدر به تلفیقی از این عوامل مربوط باشد. از آنجا که اعتیاد برآیند مجموعه ای از اختلالات مراحل رشد، تکوین شخصیت، اختلال روانی و ساختار نامطلوب محیطی است، لاجرم در درمان اعتیاد اصلاح کل این مجموعه باید مورد توجه قرار گیرد(نابدل ، ۱۳۸۶).
سومصرف مواد یکی از مشکلات بزرگ جوامع بشری است، با وجود اینکه تلاشهای زیادی برای کنترل و از بین بردن آن به عمل آمده است، ولی هنوز این بلای اجتماعی قربانیان زیادی می گیرد. کشور ما ایران نیز به دلایل موقعیتهای جغرافیایی، اجتماعی، فرهنگی و مسائل دیگر با این معضل رو به رو است و برای کنترل و مقابله با آن هزینه های مادی و انسانی زیادی پرداخته است. سوء مصرف مواد زیانهای قابل توجهی را به جامعه جهانی به لحاظ از دست رفتن بهره وری، انتقال بیماری های عفونی، ایجاد مشکلات خانوادگی و اجتماعی، افزایش جرم و لزوم تشخیص مراقبت های بهداشتی و درمانی تحمیل می کند. علل شیوع اعتیاد متعدد بوده و با توجه به ویژگی های جوامع مختلف می تواند متفاوت باشد. یکی از عواملی که برای سومصرف مواد، در اکثر نظریه های روانشناختی مطرح شده است آسیب پذیری افراد در مقابل مسائل و مشکلات طبیعی و غیر طبیعی زندگی است. سبک زندگی و شیوه های تصمیم گیری افراد به مسائل و مشکلات زندگی حائز اهمیت بسیار است. با توجه به اینکه در پروتکل های درمانی اعتیاد در کشور ما توجه چندانی به مسائل روانشناختی این بیماران نمی شود، بررسی های بیشتر در این خصوص ضروری به نظر می رسد.
اعتیاد به مواد یکی از معضلات بهداشتی، روانی و اجتماعی جهان امروز است اعتیاد به داروهای مجاز و غیر مجاز در چند دهه گذشته بسیار فراگیر شده و حاکی از بروز یک مشکل جدی در سلامت جسمی، روانی و اجتماعی است. در ایجاد اعتیاد، عوامل اجتماعی و روان شناختی از یک طرف و عوامل زیست شناختی و داروشناختی از طرف دیگر نقش دارند. عوامل اجتماعی و روان شناختی بیشتر در شروع و عوامل زیست شناختی در ادامه وابستگی مطرح هستند.
سومصرف مواد و وابستگی و اعتیاد به آن اختلالی پیچیده است که با علل و آثار زیستی، روانی ، اجتماعی و معنوی همراه است. در هم پیچیدگی عوامل زیستی، روانی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی این گرفتاری و معضل را به یکی از پیچیده ترین مشکلات فردی، خانوادگی و اجتماعی تبدیل کرده است. امروزه اعتیاد یک مشکل سلامتی و بهداشت عمومی در سرتاسر جهان و در تمام کشورها محسوب می شود(باتون و همکاران[۱]، ۲۰۰۱) به ندرت کشوری در روی کره زمین میتوان پبدا کرد که با مشکل سومصرف مواد تغییر دهنده خلق و خو و رفتار درگیر نباشد.
آثار و نتایج منفی، زیانبار و مخرب فردی، خانوادگی، اجتماعی، اخلاقی، معنوی و فرهنگی سومصرف، وابستگی و اعتیاد به مواد سبب شده است تا افراد معتاد و خانواده های آنان و مسولان جامعه برای پیشگیری، ترک و جلوگیری از بازگشت اقدام کنند و از افراد متخصص مثل روان پزشکان، روان شناسان، مشاوران و مددکاران اجتماعی یاری بخواهند. در سال های اخیر در کشورهای پیشرفته متخصصان بهداشت روانی و موسسات آموزشی و درمانی نظریه ها، مدل ها، روش ها، راهکارها و فنون مختلفی را در پیشگیری و درمان اعتیاد و جلوگیری از بازگشت پس از ترک اعتیاد ابداع، آزمایش و تجربه کرده اند . با وجود این، هنوز شیوه درمان قطعی برای آن یافت نشده است. حتی پس از آن که فرد وابسته، مصرف مواد مخدر را برای مدتی طولانی قطع نماید، نیز نمی توتن امیدوار بود که مصرف مواد را از سر نگیرد.
تاریخچه پیشگیری از بازگشت اعتیاد به اواسط دهه ۱۹۷۰ بر میگردد. در طی این سالها عدهای به رواج استراتژیهای پیشگیری علاقمند شدند(دیپونت[۲]، ۱۳۸۸). بررسیها نشان می دهند ۲۰ تا ۹۰ درصد معتادانی که تحت درمان قرار میگیرند، دچار بازگشت[۳] میشوند. مرور مطالعات گذشته نشان میدهد، اثربخشی درمانهای نگهدارندۀ دارویی، بدون مداخلههای روانی اجتماعی، به علت اطلاعات دارویی[۴] پایین و میزان بالای ریزش[۵] ضعیف میباشد(روزن[۶] و همکاران،۲۰۰۶).
تحقیق بر مراقبه متعالی[۷](TM)، مراقبه ذهن آگاهی، مراقبه ویپاسانا[۸]، یوگا و سایر فنون مراقبهای بهبودهای معناداری را در توان بخشی نوجوانان و زندانیان الکلی گزارش کردهاند(ویتکیویتز ، مارلات و واکر[۹]، ۲۰۰۵). کاهش فشار روانی به وسیله مراقبه ممکن است عامل عمدهای در پیشگیری از بازگشت باشد(هاوکینز[۱۰] ، ۲۰۰۳). در اوایل سال ۱۹۷۵ مراقبه در کاهش فشار روانی در سیستم عصبی پاراسمپاتیک مفید تشخیص داده شد(بنسُن[۱۱]، ۱۹۷۵ به نقل از سالوستری[۱۲]، ۲۰۰۹).
مطالعات جدید بر مراقبه ذهن آگاهی، رویکرد اصلی کابات – زین[۱۳](۱۹۹۰) را برای درمان سومصرف مواد و نیز افسردگی، اضطراب و درد به کار بردهاند. مکانیزم شناختی چگونگی انجام این کارها با پیشگیری از بازگشت و نیز فواید طولانی مدت مراقبه ناشناخته باقی مانده است(ویتکیویتز ، مارلات و واکر ، ۲۰۰۵).
عناصر مراقبه ذهن آگاهی شامل وارسی بدنی، یا فن آگاهی از بدن، شامل یکسری از تغییرات عمدی میباشد که در آغاز بر کل بدن و سپس بر هر بخشی از بدن در یک شیوه بدون داوری متمرکز میشود. فراگیران برای مشاهده هیجانات، شناخت و اتفاق های بیرون در ضمن برگشت آگاهی از تنفس آموزش میبینند. تمرینهای رسمی ذهن آگاهی نیز شامل مراقبه قدم زنی میباشد. از نظر کابات-زین هدف ذهن آگاهی حالتی تغییر یافته از هوشیاری نیست بلکه حالتی از خود مشاهدهگری بدون ارزیابی یا در لحظه بودن است(کابات-زین، ۱۹۹۰).
به عقیده ویتکیویتز و مارلات(۲۰۰۴)، تعدادی عوامل تعیین کننده بازگشت وجود دارد که عبارتنداز: خودکارآمدی؛ یعنی درجه ای که در آن فرد احساس اطمینان و توانایی انجام رفتار معینی را دارد، انتظارات پیامد؛ یعنی این که چگونه فرد اعتیاد را با اشتیاق به عنوان پیش بین بی اثر بازگشت، انگیزش به عنوان عاملی قوی در پیشگیری از بازگشت، مهارتهای مقابلهای، حالهای هیجانی نظیر اضطراب و افسردگی؛ و حمایت میان فردی یا اجتماعی در نظر میگیرد.
به عقیده ویتکیویتز و مارلات(۲۰۰۴) ، خود- کارآمدی یک پیش بین پیامدها از میان همه نوع رفتارهای اعتیادی نظیر قماربازی، سیگارکشیدن، مصرف مواد میباشد. به هر حال سازوکاری که به وسیله آن خود-کارآمدی عمل کند هنوز معین نشده است. سنجش خود-کارآمدی تاکنون دشوار بوده است. به عقیده گوالتنی و همکاران، زمینه های پرخطر از کمترین میزان خود-کارآمدی برخوردارند(ویتکیویتز و مارلات ،۲۰۰۴).
درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCT[14]) ترکیبی از تمرینهای مدیتیشن، یوگا و شناخت درمانی است که به وسیله سگال و همکارانش(۲۰۰۲) پدید آمد و برای تسکین و درمان رنج انسانها، به خصوص رنجهای هیجانی که مردم را برای ابتلا به افسردگی آماده می کند گسترش یافت.
ذهن آگاهی به تجربه بر میگردد که در آن فرد به شیوهای خاص، هدفمند، در زمان حاضر و خالی از قضاوت به درون و بیرون خود آگاهی مییابد(کابات زین[۱۵]،۱۹۸۵).
در واقع، ذهن آگاهی یعنی، بودن در لحظه با هر آنچه که اکنون هست، بدون قضاوت درباره آنچه اتفاق میافتد. یعنی تجربه واقعیت محض بدون توضیح. ذهن آگاهی را میتوان به عنوان شیوه «بودن[۱۶]» یا یک شیوه «فهمیدن[۱۷]»توصیف کرد که مستلزم درک کردن احساسات شخصی است و مطمیناً به طور ضمنی شامل ایجاد و اصلاح راهی برای نزدیک تر شدن به تجربیات فردی شخصی از طریق مشاهده شخصی نظاممند است که این کار شامل به تعویق انداختن تکانهها، ارزیابی کردن و قضاوت کردن به طور عمدی است و توانایی انجام فرصتهای چند گانه برای حرکت فراسوی عادات قدیمی که نسبت به آنها شرطی شدهایم، پردازش فکر امتحان نشده و واکنش پذیری هیجانی را فراهم می کند(سگال[۱۸] و همکاران، ۲۰۰۲).
ذهن آگاهی مستلزم راهبردهای رفتاری، شناختی و فرا شناختی ویژه برای متمرکز کردن فرایند توجه است که به نوبه خود به جلوگیری از خلق منفی– فکر منفی– گرایش به پاسخ های نگران کننده و رشد دیدگاه جدید و پدید آور افکار و هیجانهای خوش آیند منجر میشود(سگال و همکاران ۲۰۰۲).
شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، از روی مدل کاهش استرس مبتنی بر روش ذهن آگاهی کابات–زین ساخته شده و اصول درمان شناختی به آن اضافه شده است. این نوع شناخت درمانی شامل مدیتیشنهای مختلف، یوگای کشیدگی، آموزش مقدماتی درباره افسردگی، تمرین مرور بدن و چندین تمرین شناخت درمانی است که ارتباط بین خلق، افکار، احساس و حس های بدنی را نشان میدهد. تمامی این تمرینها به نوعی توجه به موقعیتهای بدنی و پیرامون را در«لحظه حاضر» میسر میسازد و پردازش های خودکار افسردگی زدایی را کاهش میدهد(یونسی و رحیمیان بوگر، ۱۳۷۸).
ذهن آگاهی معمولاً به عنوان حالت آگاهی و داشتن توجه به آنچه که در زمان حال روی میدهد تعریف میشود(براون و رایان[۱۹]، ۲۰۰۳). پژوهشها نشان میدهد که افزایش حضور ذهن با انواع پیامدهای سلامتی نظیر کاهش درد(کابات زین، ۲۰۰۳) اضطراب، افسردگی(کابات زین و همکاران، ۱۹۹۲)، خوردن مرضی(کیستلر و هال[۲۰]، ۱۹۹۹) و استرس(اسپکا[۲۱]و همکاران ، ۲۰۰۰) ارتباط دارد. حضور ذهن می تواند در رهاسازی افراد از افکار اتوماتیک، عادتها و الگوهای رفتاری ناسالم کمک کند و از این رو نقش مهمی را در تنظیم رفتاری ایفا می کند(رایان و دسی[۲۲]، ۲۰۰۰). به علاوه با افزودن وضوح و حیات به تجربیات می تواند سلامتی و شادمانی را به همراه داشته باشد. بسیاری از نظریه های آسیب شناسی روانی و روان درمانی اهمیت آگاهی، حضور و مشاهدهگری را در سلامت روانی مورد بحث قرار دادهاند(بروین[۲۳]و همکاران ، ۱۹۹۸).
بر طبق این یافته ها، محقق در این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال می باشد که آیا درمان شناختی مبتنی برذهن آگاهی(MBCT) به عنوان یک درمان تکمیلی باعث افزایش خودکارآمدی و کاهش افسردگی افراد تحت درمان اعتیاد میشود.
اعتیاد به عنوان یک بیماری جسمی – روانی عامل بوجود آمدن بسیاری از مشکلات در جامعه می باشد، مانند مشکلات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و. و مهمترین سازه اجتماعی که همان خانواده میباشد را مورد آسیب و تحت تاثیر قرار میدهد که بررسی این بلای خانمان سوز اهمیت زیادی دارد.
با توجه به تبیینهای صورت گرفته میتوان مشاهده کرد که اعتیاد پدیده پیچیدهای است که تحت تاثیر عوامل متعددی قرار دارد، همچنین جنبه های زیادی از زندگی را تحت تاثیر قرار میدهد لذا تبیین شکل گیری آن نیاز به بررسی های نظری گسترده و عمیق دارد.
طبق بررسی های صورت گرفته به این نتیجه رسیدیم که در بررسی عوامل موثر در اعتیاد متغییرهای «افسردگی» و «خودکارآمدی» و« درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCT)» کمتر مورد توجه دقیق بوده اند لذا لازم دیدیم بررسی های بیشتری در این زمینه بر اساس این روش درمانی انجام دهیم.
بنابراین بر آن شدیم تا با ارائه درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT)به افراد وابسته به مواد مخدر، خودکارآمدی و مقابله با افسردگی این افراد را افزایش دهیم و توان مقابله آنها را با این شرایط روحی و روانی را ارتقا بخشیم.
تعیین اثر بخشی درمان شناختی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCGT) بر افزایش خودکارآمدی افراد وابسته به مواد مخدر تحت درمان
تعیین اثر بخشی درمان شناختی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCGT) بر کاهش افسردگی در افراد وابسته به مواد مخدر تحت درمان
آیا درمان شناختی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCGT) بر افزایش خودکارآمدی افراد مبتلا به اعتیاد تاثیر دارد؟
آیا درمان شناختی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCGT) بر کاهش نشانه های افسردگی افراد مبتلا به اعتیاد تاثیر گذار است؟
با در نظر گرفتن اهمیت و اهداف پژوهش حاضر به دو متغیر پرداخته شده در این پژوهش دو فرضیه را مد نظر قرار می دهیم که به شرح زیر است.
درمان شناختی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCGT) باعث افزایش خودکارآمدی در افراد مبتلا به اعتیاد میشود.
درمان شناختی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCGT)باعث کاهش نشانه های افسردگی در افراد مبتلا به اعتیاد میشود.
با مدنظر قرار دادن موضوع پژوهش تحت عنوان بررسی اثر درمان شناختی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCGT) بر افزایش خودکارآمدی و کاهش افسردگی بر روی افراد تحت درمان وابسته به مواد مخدر سنین بین ۲۵ تا ۴۵ سال و نوع درمان در نظر گرفته شده، متغیرهای وابسته و سن مراجعین، ۵ مفهوم را در نظر گرفته و به تعاریف آنها میپردازیم.
اعتیاد[۲۴]، به استفاده اجباری از دارو، بدون توجه به عواقب ناخوشایند آن، اطلاق می شود. بسیاری از حالات اعتیاد، بر اثر استفاده مکرر از دارو، به صورت تدریجی و مرحله به مرحله ایجاد می شود و می تواند تا مدتها بعد از محرومیت از دارو به طول انجامد(کوب، ۱۹۹۷؛ به نقل از زرین دست و رضایف،۱۳۸۱).
تعداد صفحه :۱۶۶
قیمت :۳۷۵۰۰ تومان
چکیده:
در این پژوهش به بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) بر اضطراب، افسردگی و علائم جسمانی بیماران آسم پرداخته شده است. آسم یکی از بیماریهای سایکوسوماتیک می باشد که اضطراب و افسردگی به عنوان عامل آغازگر و یا تشدید کننده ی این بیماری محسوب می شود. با توجه به این موضوع درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی به منظور کاهش اضطراب و افسردگی و به دنبال آن کاهش علائم جسمانی این بیماران به کار گرفته شد. برای این منظور از بیماران زن مبتلا به آسم مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر اصفهان که حد اقل یکسال تحت درمان دارویی بودند نمونه گیری در دسترس انجام شد و ۲۶ نفر انتخاب شدند. بیماران به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. از هر دو گروه پیش آزمون گرفته شد که شامل پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه ی اضطراب بک و زیر مقیاس عملکرد تنفسی از پرسشنامه ی کیفیت زندگی بیماران آسم (AQLQ)بود.گروه آزمایش تحت شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به مدت ۸ جلسه ی ۲ ساعته ی هفتگی قرار گرفت و گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. بعد از اتمام مداخلات از هر دو گروه پس-آزمون گرفته شد و نتایج مورد تحلیل آماری کوواریانس توسط برنامه ی spss 21 قرار گرفت. نتایج به دست آمده بیانگر معنادار بودن آزمون های آماری بود(۰۵/۰>p) و نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی باعث کاهش اضطراب و افسردگی و علائم جسمانی در مرحله ی پس-آزمون در بیماران مبتلا به آسم شده است.
فهرست مطالب:
فصل اول: مقدمه ۱
۱-۱- کلیات ۱
۱-۲- بیان مسئله ۵
۱-۳- ضرورت و اهمیت پژوهش ۱۱
۱-۴- اهداف پژوهش ۱۱
۱-۵-پرسش ها و فرضیه های پژوهش ۱۲
۱-۶- تعریف مفهومی متغیرها ۱۳
۱-۷- تعریف عملیاتی متغیرها ۱۴
فصل دوم: ادبیات پژوهش ۱۶
۲-۱- مبانی نظری ۱۶
۲-۱-۱- بیماری آسم ۱۶
۲-۱-۱-۱- شیوع ۱۶
۲-۱-۱-۲- محرک های آسم ۱۸
۲-۱-۱-۲-۱- آلرژن ها ۱۸
۲-۱-۱-۲-۲- عفونت های ویروسی۱۹
۲-۱-۱-۲-۳- عوامل دارویی .۲۰
۲-۱-۱-۲-۴- ورزش.۲۰
۲-۱-۱-۲-۵- عوامل فیزیکی۲۱
۲-۱-۱-۲-۶- غذا۲۱
۲-۱-۱-۲-۷- آلودگی هوا۲۲
۲-۱-۱-۲-۸- عوامل شغلی.۲۲
۲-۱-۱-۲-۹- عوامل هورمونی.۲۲
۲-۱-۱-۲-۱۰- ریفلاکس معده مری.۲۳
۲-۱-۱-۲-۱۱- استرس و عوامل روانی۲۳
۲-۱-۱-۳- پاتوفیزیولوژی ۲۳
۲-۱-۱-۳-۱- افزایش پاسخ دهی مجاری هوایی۲۴
۲-۱-۱-۳-۲- ویژگی های بالینی و تشخیصی.۲۴
۲-۱-۱-۴- تشخیص ۲۵
۲-۱-۱-۴-۱- تست های عملکرد ریوی۲۵
۲-۱-۱-۴-۲- پاسخ دهی مجاری هوایی۲۶
۲-۱-۱-۴-۳- تست های خون.۲۶
۲-۱-۱-۴- تصویربرداری ۲۶
۲-۱-۱-۴-۵- تست های پوستی۲۷
۲-۱-۱-۴-۶- نیتریک اکسید بازدمی۲۷
۲-۱-۲- ذهن آگاهی ۲۷
۲-۱-۲-۱- درمان های مبتنی بر ذهن آگاهی ۳۳
۲-۱-۲-۱-۱- برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی ۳۴
۲-۱-۲-۱-۲- رفتار درمانی دیالکتیک ۳۵
۲-۱-۲-۱-۳- درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد ۳۶
۲-۱-۲-۱-۴- شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی ۳۶
۲-۱-۲-۲- مکانیسم های تأثیرگذاری مهارت های ذهن آگاهی ۴۰
۲-۱-۲-۲-۱- مواجهه ۴۰
۲-۱-۲-۲-۲- تغییر شناختی ۴۰
۲-۱-۲-۲-۳- خودمدیریتی ۴۱
۲-۱-۲-۲-۴- آرمیدگی ۴۱
۲-۱-۲-۲-۵- پذیرش ۴۲
۲-۱-۳- افسردگی ۴۲
۲-۱-۳-۱- علت شناسی و درمان اختلال افسردگی ۴۳
۲-۱-۳-۱-۱- نظریه زیستی ۴۳
۲-۱-۳-۱-۲- نظریه روان پویایی ۴۴
۲-۱-۳-۱-۳- نظریه شناختی ۴۵
۲-۱-۳-۱-۴- نظریه رفتاری ۴۵
۲-۱-۳-۱-۵- نظریه انسان گرایی ۴۶
۲-۱-۴- اضطراب ۴۶
۲-۱-۴-۱- علت شناسی و درمان اختلالات اضطرابی ۴۷
۲-۱-۴-۱-۱- نظریه زیستی ۴۷
۲-۱-۴-۱-۲- نظریه رفتاری ۴۸
۲-۱-۴-۱-۳- نظریه شناختی ۴۸
۲-۱-۴-۱-۴- نظریه روان پویایی ۴۹
۲-۱-۴-۱-۵- نظریه انسانگرایی ۴۹
۲-۲-پژوهش های پیشین ۵۰
۲-۲-۱- بررسی پژوهشهای تأثیرگذاری درمان(MBCT)بر کاهش اضطراب و افسردگی۵۰
۲-۲-۲- بررسی پژوهش های شیوع اختلالات روان پزشکی در بیماران آسم.۵۵
۲-۲-۳- بررسی پژوهش های مربوط به درمان های روانشناختی بیماری آسم۶۱
فصل سوم: روش پژوهش ۶۳
۳-۱- طرح پژوهش، بیان متغیرها و نحوه کنترل یا تغییر آن ها ۶۴
۳-۲-جامعه آماری، نمونه و روش نمونه گیری ۶۳
۳-۳-ابزارهای پژوهش ۶۵
۳-۳-۱- پرسشنامه اضطراب بک(BDI) 65
۳-۳-۲-پرسشنامه افسردگی بک- ویرایش دوم (BDI-II) 66
۳-۳-۳- پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران مبتلا به آسم ۶۷
۳-۳-۴- پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی ۶۸
۳-۴-روش اجرا ۶۸
۳-۵-روش تجزیه و تحلیل اطلاعات: ۷۰
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها ۷۲
۴-۱- مقدمه ۷۲
۴-۲- یافته های توصیفی ۷۲
۴-۳- بررسی پیش فرضهای آماری ۷۳
۴-۴ – تحلیل و بررسی یافته های پژوهش ۷۶
۴-۴-۱- بررسی فرضیه اول۷۶
۴-۴-۲- بررسی فرضیه دوم.۷۸
۴-۴-۳- پاسخ پرسش پژوهش.۸۰
۴-۵- جمع بندی ۸۲
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری ۸۳
۵-۱- مقدمه ۸۳
۵-۲- بحث در مورد یافته های پژوهش۸۳
۵-۲-۱- تأثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افسردگی زنان مبتلا به آسم.۸۳
۵-۲-۲- تأثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب زنان مبتلا به آسم۸۶
۵-۲-۳- تأثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر علائم جسمانی زنان مبتلا به آسم.۸۸
۵-۳- محدودیت های پژوهش ۹۰
۵-۴- پیشنهادها ۹۱
۵-۴-۱- پیشنهادهای پژوهشی ۹۱
۵-۴-۲- پیشنهاد کاربردی ۹۲
منابع ۹۳
پیوست ها۱۰۷
پیوست ۱ .۱۰۷
پیوست ۲ ۱۱۳
پیوست۳ .۱۱۷
پیوست ۴.۱۱۹
. فهرست جداول.۶۳
جدول ۳-۱- ۶۳
جدول۳-۲- .۶۴
جدول ۳- ۳.۶۴
جدول ۳-۴- ۶۹
جدول۴-۱- .۷۳
جدول۴-۲- .۷۴
جدول۴-۳- ۷۵
جدول۴-۴- ۷۶
جدول ۴-۵- .۷۷
جدول۴-۶- .۷۹
جدول ۴-۷- .۸۱
فهرست شکل ها و تصاویر۷۸
شکل۴-۱- ۷۸
شکل ۴-۲- .۸۰
شکل ۴-۳- .۸۲
فهرست نشانه های اختصاری .۱۲۷
فصل اول: مقدمه
۱-کلیات
بیماری آسم [۱]یکی از رایجترین بیماری های مزمن دستگاه تنفسی است که شیوع و بروز چشمگیری دارد. طبق بررسی های انجام شده پنج درصد از کل جمعیت جهان مبتلا به آسم هستند (لویس[۲]، ۲۰۰۰ .م). در حال حاضر در سطح جهان سی صد میلیون بیمار مبتلا به آسم وجود دارد و پیش بینی میشود تا سال ( ۲۰۲۵ .م) به این جمعیت صد میلیون نفر دیگر افزوده شود. میزان شیوع آسم در ایران حدود) ۵/۵ % ( است. (حیدرنیا، انتظاری، معین، محرابی و پورپاک، ۱۳۸۶).
آسم بیماری التهاب مزمن مجاری تنفسی است که «باعث حساسیت بیش از حد و تولید مخاط در راههای هوایی تنفس میشود (برانوالد[۳]، ۲۰۰۱.م ). این بیماری ابعاد مختلف زندگی بیماران را تحت تاثیر قرار میدهد و باعث محدودیت فعالیت آنها میشود. این مسئله باعث بروز مشکلات روانی مثل اضطراب و افسردگی و اندوه در بیماران میشود (یکتا طلب و انصارفرد، ۱۳۹۳). از عوامل سبب ساز این بیماری میتوان از عوامل ژنتیکی، آلرژنها، عفونتها و عوامل روانشناختی اشاره کرد (هریسون[۴]، ۲۰۰۰.م ). در چهارمین ویرایش کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی( DSM IV_TR )، آسم به عنوان یکی از بیماریهای روانتنی[۵] طبقه بندی شده است که از عوامل روانشناختی اثر میپذیرد (کاپلان و سادوک،[۶] ۲۰۰۲ .م) .
دیدگاههای رایج در باره این بیماری بر این باور هستند که آسم دارای سه بعد جسمانی، روانی و اجتماعی است ( یلولس[۷]وکلوسی، ۱۹۹۰.م [۸]). ارتباط آسم و عوامل روانشناختی چندین سال است که مورد توجه قرار گرفته است. ( کلولی[۹] و کوکران[۱۰] ۲۰۰۱ .م). یافته های عینی فراوانی وجود دارد که نشان میدهد؛ عوامل روانشناختی در تشدید یا بهبود آسم موثر هستند (هریسون، ۲۰۰۰ .م).
.م ). با توجه به این نکته که عوامل روانشناختی از قبیل اضطراب، افسردگی و استرس، محرک بیماری آسم هستند ( جانسن[۱۱] ، ورلدن[۱۲]، پیتر[۱۳]، ون دایت[۱۴]و ون دربرگ [۱۵]،۲۰۰۹ .م) محققان درمانهای روانشناختی را برای کنترل علایم و نشانه های این بیماری مورد مطالعه قرار دادهاند،از جملۀ این مداخلات درمانهای شناختی هستند ( ریتز[۱۶] ، استفان [۱۷]، دی وایلد[۱۸]و کاستا[۱۹]، ۲۰۰۰ .م) مانند: بازسازی شناختی ( بری[۲۰]، تئودور[۲۱] ،پاتوا[۲۲]، مارجیانو[۲۳]، ارلیک[۲۴] و همکاران، ۲۰۰۳ .م)، درمانهای رفتاری ( کوهن[۲۵]، ۱۹۷۵ .م)، بیوفیدبک[۲۶] ( بری و همکاران، ۲۰۰۳ .م)، مدیریت استرس ( تاسمن[۲۷] ، زیتز[۲۸]، بریستول[۲۹]و تیلور[۳۰]، ۲۰۱۱.م )، درمان شناختی و رفتاری مدیریت استرس ( لیندن[۳۱]، ۲۰۰۵ .م) که تاثیرات مثبتی را در بهبود وضعیت بیماران مبتلا به آسم نشان داده اند.
پیوند ذهن و تن در بیماری آسم جایگاه ویژهای دارد. این پیوند در میان انواع درمانهای شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بیماریهای روان تنی به طور وسیعی مورد استفاده قرار گرفته است.
هر چند تاکنون درمانهای دارویی و روانشناختی مختلفی برای درمان اختلالات افسردگی و اضطرابی توسعه داده شده و این درمانها در کارآزماییهای مختلفی اثرات قابل قبولی را نشان داده اند اما در اکثر موارد، این درمانها در جلوگیری از عود بیماری مؤثر نبوده اند و بیماران با علائم باقیماندۀ اختلال مانند؛ تداوم فکر مضطرب کننده در کشاکش میمانند ( هافمن[۳۲] ،سایر[۳۳]و ویت[۳۴]، ۲۰۱۰ .م).
در سال( ۱۹۹۲ .م) تیزدیل و ویلیامز از دانشگاه ولز و سگال از تورنتو رویکرد جدیدی برای درمان، پیشگیری و جلوگیری از عود افسردگی تبیین کردند که بر اساس آن بین شناخت، هیجان و ذهن موقعیتی ارتباط وجود دارد، در نتیجه یک رویکرد درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی ارائه گردید که ترکیبی مبتکرانه از فاکتورهای شناخت درمانی و برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی[۳۵] (MBSR) است. ( تیزدیل و همکاران، ۲۰۰۰ .م ) و (کابات زین، ۱۹۹۰ .م).
شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی شامل راهبردهای رفتاری و شناختی و فراشناختی ویژهای است که برای متمرکز کردن فرایند توجه مورد استفاده قرار می گیرد که باعث جلوگیری از عوامل ایجادکنندۀ خلق منفی، فکر منفی، گرایش به پاسخهای نگران کننده می شود و در نهایت باعث رشد دیدگاه جدید و شکل گیری افکار و هیجانهای خوشایند میشود ( سگال، تیزدیل و ویلیامز، ۲۰۰۲ .م).
از دیرباز شناخت درمانی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی[۳۶] در علم پزشکی و روانپزشکی به عنوان یکی از شیوه های درمانی غیر دارویی برای درمان اختلالات افسردگی و اضطرابی مورد توجه بوده است ( کابات زین[۳۷]،۱۹۹۰.م ) و (تیزدیل[۳۸]، ویلیامز[۳۹]، سگال[۴۰]و سلبی[۴۱]، ۲۰۰۰.م ) و امروز نیز این نوع درمان شناختی به طور روزافزونی مورد توجه قرار گرفته است. روشهای درمانی مختلفی بر اساس ذهن آگاهی شکل گرفته است که در آنها از عناصر ذهن آگاهی یا همان حضور ذهن برای درمان استفاده میشود. این مکتب درمانی نوعی درمان کوتاه مدت است و به صورت گروهی اجرا میشود و به بیمار کمک می کند که نسبت به احساسات بدنی و افکار و هیجاناتشان آگاهی پیدا کنند و با بهره گرفتن از چالش با احساسات و باورهایشان در روابط خود با دیگران تغییر ایجاد کنند.
از روشهای درمانی که براساس عناصر ذهن آگاهی شکل گرفتهاند در درمان برخی اختلالات جسمانی استفاده شده است. مثلا درمان مبتنی بر پذیرش برای درد مزمن ( مک کراکن[۴۲] و واول [۴۳]۲۰۰۵.م )، تمرینات ذهن آگاهی در بیماری فیبرومیالژیا[۴۴](مورگان[۴۵]، رانسفورد[۴۶]، مورگان[۴۷]، دریبان[۴۸]و ونگ[۴۹] ۲۰۱۳ .م) استفاده شده است. این درمان می تواند برای بیماران مبتلا به آسم نیز مورد استفاده قرار بگیرد.
-۲-۱بیان مسئله
آسم یک بیماری مزمن است که ۵% جمعیت جهان را شامل میشود(لویس، ۲۰۰۰ .م) و بیش از (۴۰% ) مبتلایان حداقل یک بار در سال به علت حملات آسمی بستری میشوند و به عنوان یک بیماری روان تنی شناخته شده است. در پژوهشهای مختلفی شیوع اختلالات روانپزشکی از قبیل اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به آسم مشاهده شده است. (کلولی و همکاران، ۲۰۰۱ .م) در پژوهشی بر روی این بیماران نشان دادند که ( ۴۶% ) از بیماران شرکتکنندۀ در پژوهش به اختلالات روانپزشکی مبتلا هستند که ( ۷۸% ) از این افراد نشانه های اضطراب و ( ۶۵ % ) نشانه های افسردگی را گزارش کردند.
مطالعات نشان میدهد که افسردگی در بیماران آسم بیشتر از افراد عادی جامعه است و وجود افسردگی با سابقۀ ابتلا به بیماری آسم رابطه مستقیم دارد (وزیری یزدی، دهستانی و سلطانی، ۱۳۸۵). در مطالعات دیگر میزان شیوع اضطراب در بیماران آسم، (۱۶% تا ۲۵% ) و میزان افسردگی آنان ( ۴% تا ۴۱%) گزارش شده است ( لویی[۵۰]،کارتیر[۵۱]، لابرکوا[۵۲]، باکن[۵۳]، لمیر[۵۴]و مالو[۵۵]، ۲۰۰۵ .م).
مطالعات نشان داده که بیماران مبتلا به آسم حداقل به یک نوع بیماری روانی مبتلا هستند (فلدمن[۵۶]، سیدیک[۵۷]، مورالز[۵۸]، کامینسکی[۵۹]و لهرر[۶۰]، ۲۰۰۵.م ). همچنین مطالعات بر روی ( ۳۸۶ ) بیمار مبتلا به آسم نشان داده که به علت اختلال در عملکرد فردی و وجود مشکلات روانی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به آسم پایین آمده و کیفیت زندگی به صورت نامطلوب و نسبتا مطلوب برآورد شده است (ر.ک: پدرام رازی، بصام پور و کاظم نژاد ،۱۳۸۶).
میزان مرگ و میر در بیمارانی که هم زمان از بیماری آسم و بیماریهای روانشناختی رنج میبرند، بیشتر از افراد مبتلا به آسم بدون بیماری روانی گزارش شدهاست (ر.ک: بونالا[۶۱]، پینا[۶۲]، سیلورمن[۶۳]، امارا[۶۴]، باست[۶۵]و اشنایدر[۶۶]، ۲۰۰۳ .م) .
در پژوهشی که از طریق آزمون ( MMPI[67] ) از بیماران آسم نیمرخ روانی گرفته شده، نشان میدهد که؛ ( ۴۲% ) افراد در زیر مقیاسهای این آزمون نمرۀ بالا گرفتهاند (یورک [۶۸]، فلمینگ[۶۹]و شالهام[۷۰]، ۲۰۰۶ .م). پژوهشها نشان میدهد که استرس و افسردگی از مهمترین عوامل پیش بینی کننده حملات آسم است (شالوئیتز[۷۱]، بری[۷۲]، کویین[۷۳]و وولف[۷۴]، ۲۰۰۱ .م). همچنین نشان میدهد که سلامت جسمانی بیماران آسم با عزت نفس، اضطراب، افسردگی ، وضعیت جسمانی و هیجانات آنان ارتباط معنادار دارد ( ویلا [۷۵]، هایدر[۷۶]، برتراند[۷۷]،فالیسارد[۷۸]، بلیس [۷۹]و همکاران، ۲۰۰۳ .م ). پژوهشها نشان میدهد که نشانه های اضطراب و استرس باعث ترشح سایتوکاین[۸۰] میشود که این ماده در بدن باعث التهاب نای و بروز حملات و علائم آسم می گردد (لهرر[۸۱] ،کاراویداز[۸۲]، لو[۸۳]، فلدمن[۸۴] ،کرانیتز[۸۵] و همکاران، ۲۰۰۸ .م).
با توجه به این نکته که عوامل روانشناختی از قبیل اضطراب، افسردگی و استرس، محرک بیماری آسم هستند (ر.ک: جانسن[۸۶] ، ورلدن[۸۷]، پیتر[۸۸]، ون دایت[۸۹]و ون دربرگ [۹۰]،۲۰۰۹ .م) محققان درمانهای روانشناختی را برای کنترل علایم و نشانه های این بیماری مورد مطالعه قرار دادهاند،از جملۀ این مداخلات درمانهای شناختی هستند (ر.ک: ریتز[۹۱] ، استفان [۹۲]، دی وایلد[۹۳]و کاستا[۹۴]، ۲۰۰۰ .م) مانند: بازسازی شناختی ( بری[۹۵]، تئودور[۹۶] ،پاتوا[۹۷]، مارجیانو[۹۸]، ارلیک[۹۹] و همکاران، ۲۰۰۳ .م)، درمانهای رفتاری ( کوهن[۱۰۰]، ۱۹۷۵.م)، بیوفیدبک[۱۰۱] (بری و و همکاران، ۲۰۰۳ .م )، مدیریت استرس ( تاسمن[۱۰۲] ، زیتز[۱۰۳]، بریستول[۱۰۴]و تیلور[۱۰۵]، ۲۰۱۱ .م )، درمان شناختی و رفتاری مدیریت استرس ( لیندن[۱۰۶]، ۲۰۰۵ .م) که تاثیرات مثبتی را در بهبود وضعیت بیماران مبتلا به آسم نشان داده اند.
پیوند ذهن و تن در بیماری آسم جایگاه ویژهای دارد. این پیوند در میان انواع درمانهای شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بیماریهای روان تنی به طور وسیعی مورد استفاده قرار گرفته است.
هر چند تاکنون درمانهای دارویی و روانشناختی مختلفی برای درمان اختلالات افسردگی و اضطرابی ارائه شده و این درمانها در کارآزماییهای مختلفی اثرات قابل قبولی را نشان داده اند اما در اکثر موارد، این درمانها در جلوگیری از بازگشت بیماری مؤثر نبوده اند و بیماران با علائم باقیماندۀ اختلال مانند؛ استمرار فکر مضطرب کننده درگیر میمانند ( هافمن[۱۰۷] ،سایر[۱۰۸]و ویت[۱۰۹]، ۲۰۱۰).
در سال (۱۹۹۲ .م) تیزدیل و ویلیامز از دانشگاه ولز و سگال از تورنتو رویکرد جدیدی برای درمان، پیشگیری و جلوگیری از عود افسردگی تبیین کردند که بر اساس آن بین شناخت، هیجان و ذهن موقعیتی ارتباط وجود داشته، در نتیجه یک رویکرد شناختی درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی ارائه گردید که ترکیبی مبتکرانه و کاربردی ازجنبه های شناخت درمانی و برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی[۱۱۰] (MBSR) است ( تیزدیل و همکاران، ۲۰۰۰ .م) و ( کابات زین، ۱۹۹۰ .م).
پژوهشگران طیف وسیعی از اختلالات جسمی و روانی را با بکارگیری شیوه های درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی درمان نموده اند. نتایج بدست آمده نشان دهنده ی تأثیر بسزای روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در درمان اختلالات خلقی و اضطرابی می باشد(هافمن و همکاران، ۲۰۱۰.م) و (نزو، نزو، ترونزو و مکلور[۱۱۱] ،۲۰۱۰ .م).
ذهن آگاهی توانایی متمرکز نمودن توجه بر تجارب درونی و بیرونی است، که در حال رخ دادن هستند(سالترمن و گلدین[۱۱۲]، ۲۰۰۸ .م) و به فرد کمک می کند در حال حاضر آگاه تر باشد و باعث افزایش مشاهده غیر قضاوتی و به دنبال آن کاهش پاسخ های خودکار می باشد(کابات زین[۱۱۳]، ۲۰۰۳ .م). ذهن آگاهی توجه فرد را بر زمان حال متمرکز کرده و به فرد کمک می کند که رویدادها را بدون اینکه سعی در تغییر آنها داشته باشد، بپذیرد و با عملکردهای روانی که به صورت خودکار رخ می دهند، مقابله نماید(آلن و نایت[۱۱۴]، ۲۰۰۵.م ) در نتیجه به نظر می رسد (MBCT) با متمرکز کردن توجه بر زمان حال، کاهش قضاوت درباره رویدادها و توانایی روبه رو شدن با افکار و احساسات در زمان حال در درمان اضطراب و افسردگی مؤثر باشد. در این پژوهش درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر گرفته از سگال، تیزدل و ویلیامز (۲۰۰۲ .م) است.
از آنجایی که در ذهن آگاهی بر توجه به تجربیاتی که فرد در حال حاضر دارد، تأکید می شود و به افراد آموزش داده می شود تا رویدادها را به همان صورت که هست، ببینند و بپذیرند و از فکر کردن و قضاوت کردن در مورد آنها و داشتن انتظارات خاص خودداری کنند، بنابراین ممکن است این رویکرد برای افراد مبتلا به آسم که یک بیماری مزمن است و افرادبه دنبال تشخیص و درمان و مصرف مداوم دارو دچار افسردگی و اضطراب شده اند، مؤثر واقع گردد. همچنین یکی از جهت گیری های اساسی در درمان مبتنی بر ذهن آگاهی پافشاری بر توجه به لحظه حال است، این جهت گیری در اینجا و اکنون در کمک به بیماران مبتلا به بیماری های مزمن مثل سرطان مؤثر بوده است (اسپکا، کارلسون، گودی و انجن[۱۱۵] ، ۲۰۰۶ .م). از این رو در پژوهش حاضر تأثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر علایم افسردگی و اضطراب و علائم جسمانی بیماران مبتلا به آسم بررسی خواهد شد.
-۳-۱ ضرورت و اهمیت پژوهش
این پژوهش از آن نظر ضرورت دارد که اگر این درمان توام با دارو درمانی اجرا شود می تواند در کاهش علائم روانشناختی(اضطراب و افسردگی) و به دنبال آن کاهش علائم جسمانی موثر باشد. اهمیت این درمان در کنار دارو درمانی آن است که از عود بیماری جلوگیری می کند . اضطراب و افسردگی علائم جسمانی آسم را شدت می بخشد. برای مثال: اضطراب باعث افزایش التهاب در راههای تنفسی می شود. از طرف دیگر وجود اضطراب و افسردگی باعث افزایش توجه بیمار به علایم بیماریش شده و واکنش پذیری بیمار را نسبت به علائم جسمانی و دوره های وقوع علایم افزایش میدهد به این معنا که بیمار علائم را با شدت بیشتر و تعداد وقوع حملات را با میزان بالا گزارش می کند ( ویلا و همکاران ۲۰۰۳ .م).
این از آن نظر اهمیت دارد که باعث کاهش هزینه ها و افزایش کیفیت زندگی بیماران خواهد شد. پژوهشها نشان میدهد آن دسته از افراد مبتلا به آسم که نشانه های بیشتری از اضطراب و افسردگی را گزارش کرده اند نیاز بیشتری به درمانهای پزشکی،بستری شدن های مکرر و موقعیتهای اورژانسی پیدا می کنند (هریسون و همکاران، ۲۰۰۰.م ). بنا بر آنچه گفته شد توجه به بروز همزمان اختلال افسردگی و اضطراب در بیماران آسمی هم از نظر تشخیصی و اتخاذ درمان مکمل و هم از نظر ارتقای کیفیت زندگی این بیماران ضرورت و اهمیت دارد.
–۴-۱ اهداف پژوهش
به طور کلی در درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن هدف آن است که بیمار بتواند افکارش را تنها به صورت افکار محض در نظر بگیرد و آنها را از نوعی رویدادهای ذهنی قابل آزمون بداند و بتواند وقوع این رویدادهای ذهنی منفی را از پاسخ هایی که آنها معمولاً برمی انگیزانند جدا کنند و در نهایت معنای آنها را تغییر دهد. این فرایند می تواند به عنوان درمانی برای کاهش علائم روانشناختی مثل اضطراب و افسردگی در بیماران شود مورد استفاده قرار گیرد(تیزدیل و همکاران، ۲۰۰۰.م ). در این درمان افکار به جای لینکه انکار شوند یا و واپسرانی شوند به صورت ارادی به آگاهی آورده می شود و همانطور که هستندپذیرفته می شوند و بنابراین بار منفی و آسیب زای آنها کاهش می یابد.(تیزدیل و همکاران ۲۰۰۰ .م).
هدف کلی پژوهش حاضر کاهش علائم روانشناختی از قبیل اضطراب و افسردگی در بیماران آسم تحت درمان پزشکی است که توسط درمانBCT) M) اجرا میشود و انتظار می رود به دنبال کاهش اضطراب و افسردگی در این بیماران علائم جسمانی در آنها نیز کاهش یابد، بنابراین کاهش علائم روانشناختی مثل اضطراب و افسردگی موجب بهبود علائم جسمانی و به تبع آن کاهش هزینه های درمان می باشد و در افزایش امید به زندگی بیماران نیز موثر خواهد بود.
– ۵-۱ پرسشها و فرضیه های پژوهش
فرضیه های پژوهش عبارتند از:
۱-درمان (MBCT)بر کاهش افسردگی در بیماران آُسم موثر است.
۲-درمان (MBCT)بر کاهش اضطراب در بیماران آسم موثر است.
همچنین این پژوهش به دنبال پاسخ به این پژوهش است که « آیا شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی درمان (MBCT) ) می تواند در کاهش اضطراب، افسردگی و علائم جسمانی بیماران آسم نقش داشته باشد؟» به عبارتی این پژوهش به پرسش مشخص زیر پاسخ میدهد:
۱-۶-تعریف مفهومی متغیرها
افسردگی: یک دوره افسردگی اساسی دست کم شامل دو هفته خلق افسرده یا از دست دادن علاقه، همراه با چهار مورد یا بیشتر از نشانگان دیگری است که؛ « عبارتند از: تغییر در وزن یا اشتها، تغییرات خواب و فعالیت، فقدان انرژی، احساس بی ارزشی یا احساس گناه شدید، مشکل در تفکر و تصمیم گیری و افکار عود کننده مرگ و برنامه ریزی یا تلاش برای خودکشی» (سادوک و سادوک[۱]، ۱۳۸۸: ۸۸). افسردگی به طور کلی شامل چهار دسته علائم می باشد: نشانه های هیجانی مثل غم و اندوه، فقدان شادی و لذت، نشانه های شناختی مثل وجود افکار منفی نسبت به خود، دیگران و آینده، نشانه های انگیزشی مثل سخت شدن شروع کار و فعالیت و کندی روانی-حرکتی[۱۱۶] و در نهایت نشانه های جسمانی مثل از دست دادن اشتها، بهم خوردن ریتم خواب و بیداری و از دست دادن میل جنسی می باشد. (روزنهان [۱۱۷]و سلیگمن[۱۱۸] ۱۳۸۹).
اضطراب: اضطراب «یک احساس منتشر، بسیار ناخوشایند و اغلب مبهم دلواپسی است که با علائم دستگاه عصبی خودکار نظیر تنگی قفسه سینه، تپش قلب، تعریق، سردرد، ناراحتی مختصر معده و بیقراری مشخص میشود. اضطراب یک علامت هشدار دهنده است، خبر از خطری قریب الوقوع میدهد و شخص را برای مقابله با تهدید آماده می کند» (سادوک و سادوک،۱۳۸۸ : ۱۶۵).
شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی: «برنامه آموزش گروهی است که به بیماران مهارتهایی را میآموزد تا از بازگشت افسردگی جلوگیری کند» (سگال و همکاران، ۲۰۰۲ .م). در برنامه درمانی MBCT) ) به افراد آموزش داده میشود که افکار و احساسات خود را بدون قضاوت، ببینند و به جای آنکه آنها را به عنوان قسمتی از خودشان یا انعکاسی از واقعیت در نظر بگیرند آنها را وقایع ذهنی سادهای بدانند که میآیند و میروند. این نوع نگرش به شناختهای مرتبط با افسردگی، مانع تشدید افکار منفی در الگوی نشخوار فکری میشود. ( تیزدل و همکاران، ۲۰۰۰.م: ۶۱۸).
ذهن آگاهی توانایی متمرکز کردن توجه بر تجارب درونی و بیرونی است که در حال حاضر در حال وقوع هستند. (سالترمن و گلدین[۱۱۹]، ۲۰۰۸.م) و به افزایش آگاهی فرد در زمان حال کمک می کند، همچنین مشاهده غیر قضاوتی را افزایش و پاسخ های خودکار را کاهش می دهد. (کابات زین[۱۲۰]، ۲۰۰۳ .م). ذهن آگاهی توجه فرد را بر زمان حال متمرکز نموده و به فرد کمک می کند که رویدادها را بدون اینکه سعی در تغییر آنها داشته باشد، بپذیرد و همراه با این پذیرش با عملکردهای روانی که به صورت خودکار رخ می دهند، مقابله کند. (آلن و نایت[۱۲۱]، ۲۰۰۵.م).
۱-۷-تعریف عملیاتی متغیرها
افسردگی: در این مطالعه، منظور از افسردگی، نمرهای است که آزمودنی در پرسشنامه افسردگی بک-II کسب می کند.
اضطراب: در این مطالعه، منظور از اضطراب، نمرهای است که آزمودنی در پرسشنامه اضطراب بک[۱۲۲] کسب می کند.
علائم جسمانی بیماران آسم: در این پژوهش منظور نمرهای است که آزمودنی ها در زیر مقیاس عملکرد تنفسی پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران آسم کسب می کنند.
شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی: در این پژوهش منظور از شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، یک دوره ۸ جلسه دو ساعته است که توسط سگال و همکاران (۲۰۰۲.م ) تنظیم شده و برای گروه آزمایش ارائه میشود. جلسات (MBCT) شامل تمرینات ذهن آگاهی نظیر وارسی بدن، مراقبه نشسته، فضای تنفس و مکث سه دقیقهای، تمرین شناخت افکار و احساسات، پیاده روی آگاهانه است. (محمد خانی، تمنایی فر و جهانی تابش، ۱۳۸۴).
متغیر مستقل درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی و متغیر های وابسته شامل اضطراب و افسردگی و علائم جسمانی بیماران مبتلا به آسم است که توسط پرسشنامههای اضطراب و افسردگی بک و پرشسنامه (AQLQ (Asthma Quality of life Questionnaire ) برای سنجش میزان عملکرد تنفسی (علائم جسمانی ) استفاده میشود.
تعداد صفحه :۱۴۲
قیمت :۳۷۵۰۰ تومان
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی الگوی درمانی کاهش استرس براساس ذهن آگاهی (MBSR) بر نگرانی بیمارگونه در جمعیت غیربالینی انجام گرفته است. پس از انتخاب آزمودنی های واجد شرایط، افراد در دو گروه درمان کاهش استرس براساس ذهن آگاهی (۱۱ نفر) و گروه کنترل (۹ نفر) قرار گرفتند. اعضای گروه درمانی، در یک دوره ی ۸ جلسه ای (هر هفته یک جلسه، به مدت ۵/۲ – ۲ ساعت) شرکت کرده و اعضای گروه کنترل هیچ نوع مداخله ای دریافت نکردند. آزمودنی های دو گروه یک بار قبل از شروع دوره و بار دیگر در پایان دوره مورد ارزیابی قرار گرفتند. در انتها، نتایج بدست آمده از تفاضل نمرات پیش – پس آزمون مربوط به گروه کنترل و آزمایش از طریق مدل های آماری با هم مقایسه شدند. نتایج نشان می دهد که الگوی درمانی کاهش استرس براساس ذهن آگاهی منجر به کاهش سطح نگرانی بیمارگونه و فرانگرانی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است.
کلید واژه ها : نگرانی بیمارگونه ، فرانگرانی ، ذهن آگاهی، الگوی درمانی کاهش استرس براساس ذهن آگاهی
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول :کلیات طرح
۱-۱- بیان مساله . ۲
۱-۲- ضرورت پژوهش ۱۰
۱-۳- اهداف پژوهش. ۱۳
۱-۴- فرضیه های پژوهش. ۱۳
۱-۵- تعریف نظری و عملیاتی متغیرهای پژوهش ۱۳
۱-۵-۱- نگرانی ۱۳
۱-۵-۲- ذهن آگاهی. ۱۴
۱-۵-۳ فرانگرانی. ۱۵
فصل دو :مطالعات نظری
۲-۱- گستره نظری
۲-۱-۱- مقدمه. ۱۷
۲-۱-۲- تعریف نگرانی. ۱۸
۲-۱-۳- کارکرد نگرانی. ۲۰
۲-۱-۴- نگرانی و انواع فرایندهای فکری. ۲۱
۲-۱-۵- نگرانی بهنجار و نگرانی بیمارگونه. ۲۴
۲-۱-۶- نگرانی بیمارگونه و اختلال اضطراب فراگیر. ۲۸
فهرست مطالب
عنوان صفحه
۲-۱-۷- نقش نگرانی در آسیب شناسی روانی ۳۰
۲-۱-۸- رویکردهای نظری مطرح شده در خصوص نگرانی و اختلال اضطراب فراگیر ۳۸
۲-۱-۸-۱- مدل شناختی اختلال اضطراب فراگیر: اثرعدم تحمل بلاتکلیفی(IU) 39
۲-۱-۸-۲- مدل اجتناب شناختی نگرانی ۴۳
۲-۱-۸-۳- مدل فرا شناختی نگرانی ۴۵
۲-۱-۹- رویکردهای درمانی نگرانی بیمارگونه ۴۸
۲-۱-۱۰- معانی اولیه ی ذهن آگاهی. ۵۰
۲-۱-۱۱- ورود ذهن آگاهی به حیطه ی روان درمانی. ۵۲
۲-۱-۱۲- تعریف ذهن آگاهی. ۵۷
۲-۱-۱۳- نحوه ی تاثیرگذاری مهارت های ذهن اگاهی ۶۱
۲-۱-۱۴- انواع مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی. ۶۵
۲-۱-۱۵- کاربرد ذهن آگاهی در حیطه ی نگرانی. ۷۳
۲-۲- ادبیات تحقیقی
۲-۲-۱- ادبیات تحقیقی درخارج از کشور . ۷۹
۲-۲-۲- ادبیات تحقیقی در داخل کشور . ۸۳
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل سه: روش شناسی پژوهش
۳-۱- مقدمه. ۸۷
۳-۲- نوع پژوهش . ۸۷
۳-۳- آزمودنی های پژوهش ۸۸
۳-۴- ابزارهای پژوهش . ۹۰
۳-۴-۱- پرسش نامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا (PSWQ) . 90
۳-۴-۲- مقیاس (GAD-7) ۹۱
۳-۴-۳- مصاحبه ساخت یافته بر مبنای (DSM-IV-TR) 92
۳-۴-۴- مقیاس افکار اضطرابی (ANTI) ۹۲
۳-۴-۵- پرسش نامه های محقق ساخته . ۹۳
۳-۵- برنامه درمانی کاهش استرس براساس ذهن آگاهی (MBSR) 94
۳-۶- شیوه انجام پژوهش ۹۶
۳-۷- شیوه تحلیل داده ها ۹۷
فصل چهار : یافته های پژوهش
۴-۱- مقدمه ۹۹
۴-۲- نتایج مربوط به مرحله ی اول تحقیق ۱۰۰
فهرست مطالب
عنوان صفحه
۴-۲-۱-شاخص های توصیفی مربوط به ویژگی های جمعیت شناختی ۱۰۰
۴-۲-۲- شاخص های توصیفی مربوط به متغیرهای پژوهشی . ۱۰۱
۴-۳- نتایج مربوط به مرحله ی دوم تحقیق . ۱۰۲
۴-۳-۱- نتایج توصیفی مربوط به ویژگی های جمعیت شناختی آزمودنی ها. ۱۰۲
۴-۳-۲-نتایج توصیفی مربوط به متغیرهای پژوهشی . ۱۰۴
۴-۴- بررسی فرضیه های پژوهش. ۱۰۵
۴-۵- نتایج تکمیلی. ۱۰۸
فصل پنج : بحث و نتیجه گیری
۵-۱- مقدمه ۱۱۸
۵-۲- خلاصه نتایج . ۱۲۰
۵-۳- بحث نتایج . ۱۲۱
۵-۴- محدودیت های پژوهش . ۱۲۷
۵-۵- پیشنهادات پژوهش ۱۲۸
منابع
الف) منابع فارسی . ۱۳۱
ب) منابع لاتین ۱۳۴
پیوست ۱۳۷
بیان مساله
از آن جا که بسیاری از فرایندهای مرتبط با نگرانی در اختلالات روان شناختی نقش دارند، نگرانی هم به لحاظ پژوهشی و هم به لحاظ نظری دارای اهمیت است (دیوی[۱] و ولز[۲]، ۲۰۰۶). داشتن مقداری نگرانی، برای حل مسایل سودمند است، زیرا منجر به رفتار متمرکز بر مساله می شود، اما افزایش میزان نگرانی، نه تنها کارساز نیست که گاه خود بر مشکلات موجود دامن می زند. این مولفه به افکار مداوم و تکراری در مورد دلواپسی های شخصی از یک سو و مشکل در پایان دادن به این زنجیره افکار، از سوی دیگر اشاره دارد (شاهجویی و همکاران، ۱۳۹۰).
نگرانی فرایند شناختی معمول در جمعیت های عادی است، در حالی که نگرانی شدید و بیمارگونه ویژگی اصلی اختلال اضطراب فراگیر است (انجمن روان پزشکان امریکا[۳]، ۱۹۹۴). با توجه به این که نگرانی خصیصه معمول در اختلالات اضطرابی است (هرچند به گونه معناداری در میان مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر، بیش ترین فراوانی را داراست؛ براون[۴]، آنتونی[۵] و بارلو[۶]، ۱۹۹۲؛ به نقل از بارلو، ۲۰۰۲)، به نظر می رسد که فهم بهتر نگرانی، درک سایر اختلالات اضطرابی را نیز تسهیل کند (بارلو، ۲۰۰۲). تحقیقات نشان می دهد که نگرانی، مانع پردازش های هیجانی می شود بنابراین
ممکن است در درمان مشکلات روان شناختی از قبیل اختلالات اضطرابی که برای ایجاد تغییرات درمانی در آن ها، وجود چنین پردازش هایی ضروری است، مداخله کند. بنابراین پیشرفت در درمان های موثر بر این حوزه، ممکن است موجب پیشرفت در درمان یا پیش گیری از سایر اختلالات نیز بشود (سیموس[۷]، ۱۳۸۴).
کارهای اولیه بر روی نگرانی توسط بورکووک[۸] و همکارانش انجام شد (ولز، ۱۳۸۴). بورکووک (۲۰۰۲؛ به نقل از دلگادو[۹] و همکاران، ۲۰۱۰) نگرانی را به صورت زنجیره ای از عواطف منفی، افکار و تصاویر نسبتا غیرقابل کنترلی تعریف می کند که منجر به گسترش تلاش های ذهنی به منظور اجتناب از تهدیدهای پیش بینی شده ی بالقوه می شود.
نگرانی به عنوان شیوه ای برای مقاوم شدن علیه درد و مشکلات احتمالی در نظر گرفته می شود اما اغلب این دیدگاه، نتیجه ی معکوس به بار می آورد (اورسیلو[۱۰]و رومر[۱۱]، ۲۰۱۱). به نظر می رسد که تفکر مداوم در خصوص فجایع بالقوه ای که در آینده ممکن است رخ دهد، باعث اجتناب می شود (رومر و اورسیلو، ۲۰۰۲؛ به نقل از بائر[۱۲]، ۲۰۰۶). اجتناب رفتاری – عمل کردن به شیوه ای که ما را از موقعیات برانگیزاننده ی اضطراب دور کند- مولفه ی کلیدی ترس و اضطراب است. هنگامی که تصور می کنیم یک موقعیت یا فعالیت احتمالا منجر به تهدید بالقوه ای می شود، ممکن است که تصمیم بگیریم از آن اجتناب کنیم. اگر ما دچار ترس یا اضطراب شویم راهبردهای گوناگونی را استفاده می کنیم تا از آن موقعیت فرار کنیم و یا هنگام مواجه شدن با هیجان هایی که ورای تحمل ماست، ممکن است از ترس بی حرکت مانده و یا با این امید، این شرایط را تحمل کنیم که عامل تهدید کننده یا استرس زا، سپری خواهد شد (اورسیلو و رومر، ۲۰۱۱).
این عملکرد اجتنابی، پریشانی و استرس تجارب درونی را در کوتاه مدت کاهش می دهد اما با دخالت در پردازش هیجانی در درازمدت، این هیجانات را طولانی تر می کند (رومر و اورسیلو، ۲۰۰۲؛ به نقل از بائر، ۲۰۰۶). واکنش به تجارب درونی همراه با تلاش در سرکوب یا اجتناب از این افکار و احساسات، احتمالا منجر به افزایش این واکنش ها می شود. تقویت این احساسات، خود منجر به کاهش وضوح هیجانات می شود: همان طور که افکار و احساسات از طریق واکنش منفی به آن ها، قضاوت کردن در خصوص آن ها و تلاش برای اجتناب از آن ها، شدیدتر می شود، پاسخ های حقیقی نیز تیره تر شده و از وضوح آن ها کاسته می شود.
بنابراین اغلب مواقع افراد نگران، احساس “آشفتگی” و یا “ناراحتی” را گزارش می کنند اما در بیان دقیق و مشخص حالت هیجانی خویش مشکل دارند. فقدان وضوح هیجانات، توانایی افراد را در استفاده مناسب از پاسخ های هیجانی محدود می کند. هم چنین، براین اساس افراد حالت های درونی، به عنوان مثال حالت ناخوشایند و منفی، را به تجربه ی خود اضافه می کنند که این امر چرخه ی نگرانی را دائمی می کند (بائر، ۲۰۰۶).
آن چه که منجر به تمایز میان نگرانی با افکار و تصاویر ناخوانده کوتاه مدت می شود، تکرار مستمر نگرانی است. نگرانی در پژوهش بورکووک و اینز[۱۳]، (۱۹۹۰؛ به نقل از کلارک[۱۴] و فربورن[۱۵]، ۱۳۸۵) در مقایسه با تفکر بهنجار یا در پژوهش ولز و موریسون[۱۶]، (۱۹۹۴؛ به نقل از کلارک و فربورن، ۱۳۸۵) در مقایسه با وسواس ها، بیش از آنکه حاوی تصاویر باشد دربرگیرنده ی افکار است.
اما ترنر [۱۷]و همکاران (۱۹۹۲؛ به نقل از ریجسورت[۱۸] و همکاران، ۲۰۰۱) معتقدند که میان نگرانی و افکار وسواسی چندین شباهت وجود دارد:
۱) هر دو پدیده هم در جمعیت عادی و هم در جمعیت بالینی اتفاق می افتد.
۲) به نظر می رسد که محتوا و شکل نگرانی و افکار وسواسی در جمعیت های بالینی و عادی مشابه باشد.
۳) اما در جمعیت بالینی نسبت به جمعیت عادی فراوانی و احساس کنترل ناپذیری آن ها بیش تر است.
۴) هم نگرانی و هم افکار وسواسی با خلق منفی در ارتباط هستند. و این که
۵) عوامل بیمارگونه ی متعددی وجود دارد که نشان می دهد به چه علت بعضی از افراد نگرانی ها و افکار وسواسی بیمارگونه دارند و عده ای، ندارند.
با وجود این شباهت ها، به نظر می رسد که براساس چندین مولفه، نگرانی و افکار وسواسی با یکدیگر تفاوت های گسترده ای نیز داشته باشند. از نظر محتوا، نگرانی ها به صورت خود- هم خوان[۱۹] تعریف می شوند یعنی به صورت واقعی و در خصوص مشکلاتی که در زندگی واقعی رخ می دهد، در حالی که افکار وسواسی به صورت خود-ناهم خوان[۲۰] تعریف می شوند به این معنی که نامناسب هستند و یا از دسته ای هستند که فرد انتظار انجام آن ها را از خود ندارد (انجمن رون پزشکان امریکا، ۱۹۹۴). نگرانی معمولا به صورت افکار ظاهر می شود در حالی که افکار وسواسی بیش تر شامل تکانه ها و تصاویر می باشند (بورکووک و اینز، ۱۹۹۰). پاسخ های رفتاری در قبال نگرانی شامل اطمینان جویی و اجتناب است (ولز، ۱۹۹۷؛ به نقل از ریجسورت و همکاران، ۲۰۰۱) و با پاسخ های رفتاری در افکار وسواسی که شامل رفتارهای بی اثرسازی در انواع تشریفات است، یکسان نیست. تمرکز بر احتمال رخداد اتفاقات منفی، ویژگی خاص نگرانی است، در حالی که نگرانی در خصوص معنای شخصی افکار، مولفه ی پردازش خاص در افکار وسواسی است (ریجسورت و همکاران، ۲۰۰۱).
گفته شده که افکار نگرانی زا نسبت به تصاویر ذهنی با برانگیختگی هیجانی کم تر ارتباط دارند (بورکووک و هو[۲۱]، ۱۹۹۰) و شاید پایداری آن (بورکووک و اینز، ۱۹۹۰) به دلیل اجتناب از تصویرسازی ذهنی (و بنابراین اجتناب از اضطراب) است (کلارک و فربورن، ۱۳۸۵). به عبارت دیگر، یکی از مهم ترین ویژگی های نگرانی این است که فعالیتی زبانی، کلامی و درونی است. نگرانی بیش از آن که به شکل تصویری باشد، به صورت کلامی تجربه می شود (ولز، ۱۳۸۴).
نگرانی ممکن است به منظور کارکردهای انطباقی گوناگون به کاربرده شود (دلگادو و همکاران، ۲۰۱۰). بورکووک و اینز (۱۹۹۰) تاکید کرده اند که نگرانی می تواند به صورت یک عملکرد اجتنابی شناختی عمل کند که افراد مبتلا به GAD از آن برای انحراف توجه خود از تصاویر پریشان کننده استفاده می کنند (ولز، ۱۳۸۴). تالیس[۲۲] و آیزنک[۲۳] (۱۹۹۴؛ به نقل از دلگادو و همکاران،۲۰۱۰) معتقدند که نگرانی به عنوان زنگ خطری عمل می کند که ما را برای مقابله با تهدیدهای پیش بینی شده آماده کرده و نسبت به مسایل حل نشده هوشیار نگه می دارد. به اعتقاد ولز نگرانی می تواند یک شکل مقابله باشد (ولز، ۱۳۸۴) . وی در مدل فراشناختی خود کوشیده است به تبیین شباهت ها و تفاوت های میان نگرانی بیمارگونه و نگرانی بهنجار بپردازد و بر نقش محوری عوامل فراشناختی در شکل گیری و پایداری اختلال اضطرابی تاکید کند (وزیری و موسوی نیک، ۱۳۸۷). براساس مدل ولز، هنگامی که باورهای منفی درباره نگرانی پدید می آید فرد این آمادگی را دارد تا نگرانی را به شیوه ای منفی ارزشیابی کند (فرانگرانی) و احتمالا تلاش هایی را برای کنترل نگرانی به کار می گیرد. بنابراین هنگامی نگرانی بهنجار به نابهنجار تبدیل می شود که فرانگرانی پدیدار شود؛ در واقع وجه تمایز نگرانی GAD و نگرانی های بهنجار، رویداد فزون تر فرانگرانی است (کلارک و فربورن، ۱۳۸۵).
نگرانی شامل فاجعه سازی است و کنترل ذهنی آن دشوار است (ولز، ۱۳۸۸). در واقع شماری از تحقیقات به این نتیجه رسیده اند که سیمایه ی اصلی نگرانی بیمارگونه، کنترل ناپذیری آن است
(کراسک[۲۴]، همکاران،۱۹۸۹؛ بورکووک و دیگران، ۱۹۹۱؛ رپی[۲۵]، ۱۹۹۱؛ ولز، ۱۹۹۴؛ به نقل از کلارک و فربورن، ۱۳۸۵). افرادی که مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر هستند معمولا گزارش می کنند که نگرانی آن ها، بیش تر از حدی است که می خواستند و یا بیش تر از حدی است که دیگران می گویند باید باشند. آن ها هم چنین گزارش می کنند هنگامی که نگرانی هایشان آغاز می شود، متوقف ساختن آن خیلی دشوار است. در جمعیت های غیربالینی نیز افرادی که سطح بالایی از نگرانی دارند نسبت به سایر افراد، در متوقف ساختن نگرانی هایشان، پس از آغاز آن، مشکل دارند (تالیس، دیوی و کاپوزو[۲۶]، ۱۹۹۴؛ به نقل از بارلو، ۲۰۰۲).
افرادی که مستعد نگرانی هستند به ویژه کسانی که از نگرانی به مثابه یک راهبرد سازگاری سود می جویند (و شاید برای دوری کردن از تصاویر ذهنی) احتمالا درگیر فعالیتی هستند که جریان آگاهی را با شمار فزاینده ای از افکار مزاحم آلوده می سازد. این موضوع ممکن است به وسیله فرد چنین تعبیر شود که کنترلی بر فکر نگران کننده ندارد، هر چند این امر در واقع علامتی از کاربرد نگرانی به مثابه یک پردازشگر (و نه کمبود کنترل واقعی) است. کنترل ناپذیری درک شده می تواند ناشی از کنترل بیش از حد باشد. کنترل بیش از حد دست کم به دو شکل وجود دارد: ۱. اجرای کنترل شده امور شاق مربوط به نگرانی که تصور می شود به سازگاری کمک کند. ۲. تلاش برای به کار گرفتن فعالیت های واپس ران فکر (کلارک و فربورن، ۱۳۸۵).
تاکنون مدل ها و ضابطه مندی های شناختی مختلفی از نگرانی در ارتباط با چگونگی شکل گیری و تداوم آن در اختلالات روان شناختی مختلف به ویژه اختلالات اضطرابی انجام شده است (برای مثال بک[۲۷] و امری[۲۸]، ۱۹۸۵؛ بورکووک، ۱۹۹۸؛ فوا[۲۹]و کوزاک[۳۰]، ۱۹۸۶؛ به نقل از دیوی و ولز، ۲۰۰۶؛ داگاس[۳۱]، مرشاندا[۳۲]، لدوکر[۳۳]، ۲۰۰۵؛ به نقل از خانی پور و همکاران، ۱۳۹۰). در تمامی مدل هایی که تاکنون برای تبیین نگرانی بیمارگونه ارائه شده، تاکید اصلی بر روی جنبه محتوایی شناخت واره های درگیر در نگرانی بوده است اما به نظر می رسد آن چه در تبدیل آن به حالات بیمارگون مانند اختلال اضطراب فراگیر، اضطراب اجتماعی، اختلال آسیمگی یا اختلال وسواس فکری و عملی نقش دارد، شیوه های فکر کردن درباره ی افکار (فراشناخت) و راهبردهایی است که افراد برای کنترل توجه و بازبینی افکار خود به کار می گیرند (خانی پور و همکاران، ۱۳۹۰).
مشابه با آن چیزی که در حوزه ی اختلال اضطراب فراگیر پدیدار شد، مدل های تفصیلی و دقیقی در خصوص ایجاد و حفظ این اختلال و پروتکل های جامعی در حوزه ی کمک به افراد مبتلا به نگرانی شدید به وجود آمده است (به عنوان مثال: بورکووک و راشی[۳۴]، ۲۰۰۱؛ براون، اولیری[۳۵] و بارلو، ۲۰۰۱؛ داگاس و لدسر، ۱۹۹۸؛ رومر و اورسیلو، ۲۰۰۲؛ ریچ[۳۶] و ساندرسون[۳۷]، ۲۰۰۴؛ ولز، ۱۹۹۷؛ به نقل از دیوی و ولز، ۲۰۰۶). از آن زمان به بعد مداخلات بالینی هم چون کاربرد مراقبه ی ذهن آگاهی[۳۸]و[۳۹]، بازسازی شناختی ارزیابی های نامناسب و نادرست نگرانی (به عنوان مثال باورهای مثبت در خصوص سودمندی و کارکرد نگرانی، عقاید منفی در خصوص نگران نبودن، تحمل احساس نامطمئنی)، آموزش آرام سازی و آموزش کنترل توجه پدیدار شده است (دیوی و ولز، ۲۰۰۶).
افراد نگران، اغلب تصور می کنند که ذهن آگاهی شیوه ای است که می توان از طریق آن، آرام شد. تکنیک های ذهن آگاهی (به عنوان مثال، تنفس آگاهانه و یا سایر تمرین ها) گاه ذهن را آرام می کند، اما این آرامش زودگذر است. ذهن آگاهی چیزی فراتر از از این کاربرد، می باشد. در واقع این روش می تواند به افراد کمک کند تا خود را بهتر بشناسند و در زندگی آن ها تغییرات پایداری ایجاد می کند که موجب احساس رضایت در افراد می شود. اما این مساله نیازمند هوشیار و پذیرا بودن در مقابل تمامی تجارب، حتی تجارب دردناک است (اورسیلو و رومر، ۲۰۱۱).
از زمان ورود و طرح ذهن آگاهی در گستره ی روان شناسی، تلاش های گوناگونی برای کاربرد آن
در کاهش رفتارهای نابهنجار صورت گرفته است (ر.ک. به لانگر[۴۰]، ۲۰۰۰؛ سگال[۴۱]و همکاران، ۲۰۰۲؛ ایوانز[۴۲]و همکاران، ۲۰۰۸؛ دلگادو و همکاران، ۲۰۱۰ و کنگ[۴۳] و همکاران، ۲۰۱۱).
در دهه ی ۱۹۹۰، ولز و متیوز مفهوم ذهن آگاهی انفصالی را مطرح کردند و اهمیت آن را در کاهش نگرانی نشان دادند. ذهن آگاهی انفصالی به معنای جداشدن از افکار در حالی است که آن ها را به صورت عینی مشاهده می کنیم. در زمینه ی مدل فراشناختی از نگرانی، انتظار می رود که ذهن آگاهی انفصالی، افراد را تشویق کند تا از ماشه چکان های اصلی نگرانی بدون درگیر شدن در خود نگرانی، آگاهی یابند (ولز، ۲۰۰۲). امروزه کاربرد ذهن آگاهی در موضوعات سلامت و سلامت روان از طریق دامنه ای از رویکردهای مبتنی بر ذهن آگاهی مثل MBSR (کابات زین[۴۴]، ۱۹۸۲؛ به نقل از کانگ[۴۵]، ۲۰۱۱)، MBCT (سگال و همکاران، ۲۰۰۲؛ به نقل از کانگ، ۲۰۱۱)، ACT (هایز[۴۶]و اسمیت[۴۷]، ۲۰۰۵؛ به نقل از کانگ، ۲۰۱۱) و DBT (دیمف[۴۸] و لینهان[۴۹]، ۲۰۰۱؛ به نقل از کانگ، ۲۰۱۱) به خوبی شناخته شده است.
افزایش آگاهی و پذیرش غیرقضاوتی تجربه ی لحظه به لحظه، که در ذهن آگاهی وجود دارد به عنوان پادزهر موثری در برابر انواع آشفتگی های روان شناختی – نشخوار فکری، اضطراب، نگرانی، ترس، خشم و نظیر آن- درنظر گرفته می شود که بسیاری از این حالات، شامل گرایشات ناسازگارانه ی اجتناب، سرکوبی یا درگیری بیش از حد با افکار و هیجانات استرس زا است (هایز و فیلدمن[۵۰]، ۲۰۰۴؛ کابات زین، ۱۹۹۰؛ به نقل از کنگ و همکاران، ۲۰۱۱).
در هنگام نگرانی، آگاهی محدود می شود و به جای این که بر دامنه ی وسیعی از تجارب فردی
متمرکز شود بر اضطراب و آشفتگی تمرکز می یابد. تمرین های ذهن آگاهی برای افراد مبتلا به نگرانی می تواند سودمند باشد زیرا منجر به گسترش آگاهی از نشانگان درونی و بیرونی در لحظه ی حاضر می شود و پذیرش نسبت به تجارب درونی را افزایش می دهد که این امر خود، می تواند منجر به کاهش قضاوت، واکنش نشان دادن یا تلاش برای کنترل امور شود (بائر، ۲۰۰۶).
یافته های تحقیقاتی نشان می دهند که میان ترس و اجتناب از تجارب درونی و نگرانی مفرط و GAD ارتباط معناداری وجود دارد (باهر[۵۱] و داگاس، ۲۰۰۹) و پژوهش های مختلف نشان می دهند که آموزش دو مولفه ی کلیدی ذهن آگاهی (آگاهی متمرکز و پذیرش) واکنش هیجانی به محرکات منفی را کاهش داده و تمایل به حفظ تماس با این محرکات را افزایش می دهد. در واقع مشاهده ی آگاهانه و پذیرش پاسخ های هیجانی که در ذهن آگاهی رخ می دهد، ممکن است به عنوان راهبردی موثر در کاهش اضطراب ذهنی و اجتناب رفتاری تلقی شود (کنگ و همکاران، ۲۰۱۱).
بنابراین و با توجه به تمهیدات یادشده، به نظر می رسد که بتوان در کاهش این فعالیت ذهنی مداوم و تکراری، از درمان های ذهن آگاهی سود جست. برهمین اساس، مساله اساسی پژوهش حاضر این است که آیا به کارگیری درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) می تواند در کاهش نگرانی بیمارگونه افراد مبتلا موثر باشد ؟
۱-۲- ضرورت پژوهش
نگرانی بیمارگونه به عنوان نگرانی مفرط و غیرواقعی در خصوص دو یا چند موضوع در زندگی فرد تعریف شده است. این نگرانی بیمارگونه برمبنای فراوانی، شدت، مدت نگرانی، توانایی افراد در کنترل نگرانی و تداخل قابل ملاحظه ای که در کارکرد فرد ایجاد می کند، از نگرانی بهنجار متمایز می شود (دلگادو، ۲۰۱۰). بورکووک (۱۹۸۵؛ به نقل از دیوی و ولز، ۲۰۰۶) معتقد است که نگرانی، مولفه ی شناختی اضطراب است و ضروری است که مورد بررسی قرار گیرد. براین اساس و برمبنای سایر پژوهش های انجام شده در این حوزه، می توان نگرانی را با عنوان عامل علی در اضطراب مطرح کرد.
اجتناب ذهنی از احتمال وقایع منفی آینده که از طریق مشغولیت به نگرانی به وجود می آید، راهبرد مقابله ای نامناسب و غیرموثر است، زیرا با این اجتناب نه تنها احتمال پیامدهای منفی کاهش نمی یابد بلکه راه حل های موثر در خصوص مشکل نیز ایجاد نمی شود (دلگادو، ۲۰۱۰). این زنگ خطر بالقوه و تهدید پیش بینی شده در نگرانی به فعالیت های واکنش های دفاعی چون جنگ و گریز اشاره دارد (بورکووک، ۲۰۰۲؛ به نقل از دلگادو، ۲۰۱۰). فعالیت مداوم این نوع واکنش های دفاعی بیان کننده وضعیت ثابت استرس و گوش به زنگی در خصوص اطلاعات هیجانی منفی است و از این رو ریسک مشکلات فیزیکی و روانی را افزایش می دهد (دلگادو، ۲۰۱۰).
با این که نگرانی یکی از عوامل مهم در اکثر اختلالات هیجانی است اما باید درنظر داشت که سطوح بالای نگرانی در جمعیت غیربالینی نیز یافت می شود. پژوهش تالیس، دیوی و کاپوزو (۱۹۹۴؛ به نقل از بارلو، ۲۰۰۲) نشان داد که در میان جمعیت غیربالینی افرادی که سطوح بالایی از نگرانی دارند نسبت به افراد با سطوح پایین نگرانی، زمانی که نگرانی آغاز می شود مشکل بیش تری در متوقف کردن آن دارند.
تحقیقات متعدد روی جمعیت غیربالینی نیز بیان گر وجود سطوح بالای نگرانی بیمارگونه و مزمن در بسیاری از آزمودنی ها است. نگرانی منجر به محدود شدن حوزه ی توجه فرد می شود در نتیجه ورود اطلاعاتی که تصحیح کننده ی فرض های معیوب نگرانی باشد به حیطه آگاهی فرد، دچار مشکل می شود. ادامه یافتن این سیکل معیوب منجر به تداوم مشکل و وخیم تر شدن شرایط می شود. این نگرانی مداوم باعث حفظ سطح بالایی از عاطفه منفی و برانگیختگی فیزیولوژیکی می شود که خود منجر به تنش، خستگی و سایر شکایات هیجانی می شود (انجمن روان پزشکان امریکا، ۲۰۰۰). در این حالت آرام کردن ذهن و توجه نمودن به لحظه حال این امکان را فراهم می کند که بدن در حالت آرمیدگی قرار گیرد و ذهن از تنش های غیر ضروری رها شود. این مساله از طریق درمان های مبتنی بر ذهن آگاهی میسر می شود.
ذهن آگاهی ظرفیت اساسی در انسان ها است (اورسیلو و رومر، ۲۰۰۵). این مفهوم در تمرین ها و آیین بودیسم ریشه دارد و در پی آن است که به افراد کمک کند تا با همه ی هیجانات مثبت و منفی مدارا کرده و آن ها را بپذیرند (کانگ، ۲۰۱۱).
فرد دچار نگرانی، ذهن به شدت فعالی دارد که مملو از ترس و هراس در خصوص آینده است. این آرام سازی ذهن و توجه به لحظه ی اکنون در رویکرد ذهن آگاهی، به فرد این امکان را می دهد تا تنش های غیرضروری خود را رها کرده و در حالت آرمیدگی قرار گیرد، این امر منجر به افزایش احساس آرامش و کاهش عصبانیت و اضطراب می گردد. کاهش تنش، خستگی و فرسودگی از طریق تمرین های ذهن آگاهی مسلما در بهبود کیفیت زندگی افراد موثر بوده، میزان رضایت از زندگی را بالا برده و در بهزیستی روانی نقش عمده ای ایفا می کند. در واقع ذهن آگاهی منجر به افزایش احساس شایستگی، بهبود حافظه، خلاقیت و احساسات مثبت، کاهش استرس و تنش و افزایش سلامتی و طول عمر می شود (لانگر، ۲۰۰۰).
آن چه که مشخصه ی اصلی نگرانی است، وجود افکار مزاحم و مستمر است؛ در روش ذهن آگاهی آن چه که قابل توجه است چگونگی احساس آزادی برای درک این امر است که بیشتر افکار تنها ساخته ی ذهن ما هستند و واقعیت ندارند. حرکات ساده بازشناسی افکار همان گونه که می تواند فرد را از واقعیت تحریف شده آزاد کند، اغلب باعث بصیرت شده و احساس اداره و کنترل بیش تر زندگی را به وجود می آورد.
پژوهش حاضر هم به لحاظ نظری و هم به لحاظ عملی از اهمیت برخوردار است. نخست این که نگرانی هم در اختلالات روان شناختی و هم افراد غیر بیمار دیده می شود و نیاز به ترمیم آن امری مهم است. دیگر این که یکی از روش های ترمیم روان شناختی، ذهن آگاهی است.
پس هر نوع تحقیقی از این نوع می تواند در زمینه های فرهنگی ایران، بدنه ی تحقیقی مناسبی فراهم سازد و امکان مقایسه نتایج به دست آمده را با دیگر تحقیقات فراهم سازد. از طرف دیگر تلاش بالینی در این جهت، امکان فهم دقیق تر یافته های بالینی را در مورد نگرانی، براساس ذهن آگاهی و به کارگیری آن فراهم می کند. بنابراین می تواند یاری گر بالین گرانی باشد که با مشکلاتی از این نوع سروکار دارند.
۱-۳- اهداف پژوهش
مبتنی بر مساله پژوهش حاضر ، هدف های ذیل تنظیم شده است :
۱-۴- فرضیه های پژوهش
با توجه به مبانی نظری و پیشینه ی پژوهش و در راستای اهداف پژوهشی ، فرضیه های زیر ارائه شده است:
۱-۵- تعریف نظری و عملیاتی متغیرهای پژوهش
متغیرهای پژوهش به شرح زیر می باشند:
۱-۵-۱- نگرانی
الف) تعریف نظری: نگرانی به صورت زنجیره ای از عواطف منفی، افکار و تصاویر نسبتا غیرقابل کنترلی تعریف می گردد که منجر به گسترش تلاش های ذهنی فرد در اجتناب از تهدیدهای پیش بینی شده ی بالقوه می شود (بورکووک، ۲۰۰۲؛ به نقل از دلگادو و همکاران، ۲۰۱۰). نگرانی یکی از اجزای مهم اضطراب است و به صورت پیش بینی و انتظار وقایع ناخوشایند در آینده تعریف می شود (کابزاسکی[۵۲] و همکاران، ۱۹۹۷؛ به نقل از نیکبخت نصرآبادی و همکاران، ۱۳۸۷).
ب) تعریف عملیاتی: در این پژوهش میزان نگرانی بیمارگونه براساس نمره ای که آزمودنی در مقیاس نگرانی پنسیلوانیا PSWQ (می یر[۵۳] و دیگران، ۱۹۹۰؛ به نقل از دهشیری و همکاران، ۱۳۸۸) بدست می آورد، تعیین می شود. توضیحات بیش تر در بخش ابزارهای تحقیق، در فصل سوم ارائه خواهد شد.
نعداد صفحه :۱۷۰
قیمت :۳۷۵۰۰ تومان
چکیده
هدف مطالعه حاضر تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر افسردگی، نشخوار فکری و سوگیری توجه به محرکهای منفی و افزایش سوگیری توجه به محرک های مثبت بوده است. روش مورد استفاده در این پژوهش یک طرح شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان بود، که با تشخیص افسردگی اساسی به مرکز مشاوره دانشگاه مراجعه کرده بودند. نمونه به حجم ۳۰ نفر با روش نمونه گیری در دسترس از میان مراجعین مرکز مشاوره دانشگاه انتخاب شدند. پرسشنامه افسردگی بک، دو بار به فاصله دو هفته و مقیاس پاسخ های نشخواری و تکلیف رایانهای دات پراب برای اندازه گیری سوگیری توجه بر روی هر مشارکت کننده در پیش آزمون اجرا شدند. اندازه گیری مجدد به کمک همین مقیاس ها و تکالیف ۸ هفته بعد دوباره انجام شدند. داده ها در یک طرح اندازه های مکرر با یک عامل بین گروهی (گروه) و یک عامل درون گروهی (افسردگی، نشخوار فکری، سوگیری توجه نسبت به محرک های مثبت و سوگیری توجه نسبت به محرک های منفی) تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند که به جزء برای سوگیری توجه مثبت، اثر روش مداخله در افسردگی، نشخوار فکری و سوگیری توجه منفی معنادار بوده است. نتایج در ارتباط با یافته های موجود تبیین شده اند.
واژگان کلیدی: افسردگی، نشخوار فکری، سوگیری توجه و ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول: طرح پژوهش
۱-۱-مقدمه ۲
۲-۱-بیان مسئله ۵
۳-۱-اهداف پژوهش ۸
۴-۱-ضرورت انجام پژوهش ۸
۵-۱-فرضیه های پژوهش ۹
۶-۱-تعریف نظری مفاهیم مطرح شده در فرضیه های پژوهش ۹
۱-۶-۱-اختلال افسردگی ۹
۲-۶-۱-سوگیری توجه ۹
۳-۶-۱-نشخوار فکری ۱۰
۷-۱-تعریف عملیاتی ۱۰
۱-۷-۱-افسردگی ۱۰
۲-۷-۱-سوگیری توجه ۱۰
۳-۷-۱-نشخوار فکری ۱۰
فصل دوم: پیشینه پژوهش
۱-۲-مقدمه ۱۲
۲-۲-تعریف افسردگی ۱۲
۳-۲-شروع افسردگی ۱۲
۴-۲-علائم افسردگی ۱۳
۵-۲-دیدگاه های رایج درباره افسردگی ۱۳
۱-۵-۲-نظریه زیست شناختی ۱۳
۲-۵-۲-نظریه روان تحلیل گری ۱۴
۵-۵-۲-نظریه روابط موضوعی ۱۴
۳-۵-۲-نظریه شناختی ۱۴
۴-۵-۲-نظریه یادگیری ۱۶
۶-۲-پیوند شناخت و هیجان تقدم و تاخر هر یک نسبت به دیگری ۱۶
۷-۲-نقش هیجان و خلق بر کارکرد شناختی ۱۷
۸-۲-توجه و انواع آن ۱۸
۹-۲-سوگیری توجه و مشکلات هیجانی ۱۹
۱۰-۲-سوگیری توجه در افسردگی ۱۹
۱۱-۲-نظریه های مربوط به سوگیری توجه ۲۰
۱۲-۲-نشخوار فکری و افسردگی ۲۰
۱۳-۲-درمان های رایج برای افسردگی ۲۲
۱-۱۳-۲-درمان دارویی ۲۲
۲-۱۳-۲-درمان های غیر دارویی ۲۲
۱-۱۴-۲-خلاصه ای از تحقیقات انجام شده داخل کشور ۲۴
۲-۱۴-۲-خلاصه ای از تحقیقات انجام شده خارج کشور ۲۵
فصل سوم: روش پژوهش
۱-۲-مقدمه
۲-۳-طرح پژوهش ۳۶
۳-۳-جامعه پژوهش ۳۶
۴-۳-حجم نمونه و روش نمونه گیری ۳۶
۵-۳-ابزار پژوهش ۳۶
۱-۵-۳-آزمون افسردگی بک ۲ ۳۶
۲-۵-۳-مقیاس پاسخ های نشخواری ۳۷
۳-۵-۳-آزمون رایانه ای دات پراب ۳۷
۶-۳-روش اجرا ۳۸
۷-۳-شرح جلسات آموزش ذهن آگاهی ۳۹
۸-۳-تجزیه و تحلیل داده ها ۴۰
فصل چهارم: یافته های پژوهش
۱-۴-مقدمه ۴۳
الف-یافته های توصیفی ۴۳
۲-۴-توصیف مشخصات جمعیت شناختی گروه نمونه ۴۳
ب-یافته های استنباطی ۴۶
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
۱-۵ مقدمه ۵۹
۲-۵ خلاصه ای از مراحل کار و یافته ها ۵۹
۳-۵ بحث و نتیجه گیری ۶۱
۴-۵ نتیجه گیری کلی ۶۵
۵-۵ محدودیت های پژوهش ۶۶
۶-۵ پیشنهادهای پژوهش ۶۷
منابع
منابع فارسی ۶۹
منابع لاتین ۷۲
پیوست ها
برگ اطلاعات و رضایت نامه تحقیق ۷۷
پرسشنامه افسردگی بک ۷۸
پرسشنامه اضطراب بک ۸۰
مقیاس نشخوار فکری ۸۱
مقدمه
یکی از شایع ترین اختلالات روانپزشکی که اکثر جوامع با آن مواجه اند اختلال افسردگی است (انجمن روانپزشکی آمریکا، ۲۰۰۰، ترجمه نیکخو و آوادیس یانس، ۱۳۸۱). در هر مقطع معینی از زمان ۲۰-۱۵ درصد افراد بزرگسال، در سطح قابل توجهی از افسردگی رنج میبرند و حدس زده میشود که حدود ۷۵ درصد موارد بستری در بیمارستان روانی را موارد افسردگی تشکیل می دهند (هاوتون[۱]، کرک[۲]، سالکووس کیس[۳] و کلارک[۴]، ۱۹۸۹، ترجمه قاسم زاده، ۱۳۸۵). بر این اساس میتوان افسردگی را به عنوان یک مشکل جدی در حوزه بهداشت روان به شمار آورد.
شروع و سیر افسردگی به متغیرهای مختلف زیست شناختی، سابقه بیماری، محیطی و روانی-اجتماعی مربوط میشود (همان). افسردگی را میتوان نتیجه عوامل متقابل گوناگونی در نظر گرفت. بر این اساس تفاسیر زیست شناسی، مبین جنبه های جسمی افسردگی در نظر گرفته میشوند و تفاسیر روان شناختی، مبین آنند که چگونه افسردگی از نظر عاطفی، هیجانی، احساسی و خلقی روی افراد اثر میگذارد (بلاک برن[۵]، ۱۹۸۷، ترجمه شمس، ۱۳۸۲).
افسردگی نه تنها به دلیل شیوع نسبتا بالا، بلکه به دلیل پیامدهای زیان بار آن، مورد توجه بسیاری از پژوهشگران است. مشخص شده است که افسردگی اعتماد به نفس افراد را کاهش میدهد، روابط خانوادگی و زناشویی را آشفته میسازد، انگیزه کار و پیشرفت را مختل میسازد و رسیدن به زندگی سازگارانه قبلی را مشکل میسازد (آزاد، ۱۳۷۹). نشانه های کلیدی افسردگی دربردارنده خلق افسرده و احساس عدم لذت میباشد. کاهش اشتها، عدم تمرکز، احساس بی ارزشی، بلا تصمیمی، افکار مرتبط با مرگ یا تمایلات خودکشی نیز در بین افراد افسرده شیوع بالایی دارد (طلایی و همکاران، ۱۳۸۴). برای بیش از دو دهه تلاشهای قابل توجهی برای شناسایی عوامل آسیب پذیری در بیماران افسرده انجام شده است (ویلیامز[۶]، مک لئود[۷] و متیوس[۸]،۱۹۹۶). مطالعات نشان داده است که شروع وسیر افسردگی به متغیرهای مختلف مربوط میشود (هاوتون و همکاران، ۱۹۸۹، ترجمه قاسم زاده، ۱۳۸۵). بسیاری از این مطالعات که در چارچوب نظریه شناختی به انجام رسیده است، دلالت بر این دارد که ساختار شناختی ناکارآمد[۹] و پردازش سوگیرانه[۱۰] اطلاعات نقش بسزایی در شروع، نگهداری و عود افسردگی ایفا می کند (گاتلیب[۱۱]، یو[۱۲] و یورمن[۱۳]، ۲۰۰۴). در واقع بهتر است بگوییم در بیماران افسرده علاوه بر نشانه های هیجانی و خلقی، نشانه هایی در زمینه شناختی، انگیزشی و جسمی مشاهده میشود. نشانه های شناختی به صورت افکار منفی ظاهر میشود (کاپلان[۱۴] و سادوک[۱۵]، ۱۳۸۹؛ ترجمه رضاعی). بر این اساس بسیاری از صا حب نظران بر این باورند که الگوی تفکر افراد و افکار نا خواستهی آنها در شروع و تداوم افسردگی نقش دارند. نشخوار فکری[۱۶] به عنوان تفکر ناخواسته در اختلالات هیجانی (دیویس [۱۷]و نولن- هوکسما[۱۸]،۲۰۰۰) جزء مولفه های مهم افسردگی در نظر گرفته میشود و از دیگر فرایند و فرآوردههای شناختی از جمله افکار خودآیند منفی[۱۹]، توجه متمرکز [۲۰]بر خود، خودآگاهی شخصی و نگرانی قابل تمییز است (پاپاجئورجیو[۲۱] و ولز[۲۲]، ۲۰۰۴). این افکار مقاوم و عود کننده بوده و حول یک موضوع معمول دور میزنند، و به صورت غیر ارادی به حیطه آگاهی وارد میشوند و توجه فرد را از هدف مورد نظر منحرف میسازند (یورمن، ۲۰۰۶). این چنین افکاری تکرار شونده بوده و در ارتباط با علائم افسردگی، علل احتمالی و پیامدهای این علائم میباشند. ارزیابی فرد از علائم افسردگیاش به این طریق بر شدت و سیر افسردگی اثر گذار خواهد بود. علاوه بر این، نشخوار فکری افسردگی را به واسطه افزایش تفکر منفی، حل مسئله ناکارآمد، تداخل رفتار هدفمند و کاهش حمایت اجتماعی تشدید می کند و تداوم میبخشد (نولن هوکسما، ویسکو[۲۳] و لایوبومیرسکی[۲۴]، ۲۰۰۸).
در سالهای اخیر به مشکلات بهداشتی، به ویژه بهداشت روان دانشجویان، توجه زیادی شده است. علت این توجه آن است که گزارشهای بدست آمده نشان میدهد که تعداد دانشجویانی که به مشکلات روانی مبتلا هستند و نیز شدت و وخامت مشکلات آنها رو به افزایش است. بررسیها نشان میدهد که تعداد زیادی از دانشجویان به افسردگی مبتلا هستند و افسردگی از جمله شایع ترین مشکلات مربوط به سازگاری با محیط دانشگاهی به شمار میرود (جزایری و قهاری، ۱۳۸۲). مطالعات امینی (۱۳۸۰) در مورد گروههای دانشجویی نشان داد که حدود ۷۸ درصد از دانشجویان از بعضی نشانه های افسردگی رنج میبرند. از این میان شدت علائم ۴۵ درصد از دانشجویان به گونهایست که آنها را نیازمند بعضی کمکهای تخصصی می کند. بر این اساس پرداختن به مسئله درمان افسردگی این قشر از اهمیت ویژهای برخوردار است. ذهن آگاهی از جمله شیوه های درمانی بوده است که در سال های اخیر مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته و مطالعات وسیعی در این راستا صورت گرفته است. بررسی ها متعدد حاکی از مفید بودن ذهن آگاهی در موقعیت های بالینی است (اوکانل[۲۵]، ۲۰۰۹). از جمله در درمان استرس، اضطراب و افسردگی (لی[۲۶]، باون[۲۷] و مارلات[۲۸]، ۲۰۰۵) مفید واقع شده است. بر مبنای مطالعات انجام شده ذهن آگاهی دست کم از دو طریق مقابله با نشخوارهای فکری و کاهش پاسخ دهی خودکار هیجانی (پاول[۲۹]، استنتون[۳۰]، گریسون[۳۱]، اسموسکی[۳۲] و وانگ[۳۳]، ۲۰۱۲) بر افسردگی اثر می گذارد.
۲-۱-بیان مسئله
نشانه های شناختی، همچون اشکال در تصمیم گیری، تمرکز ضعیف جزء معیارهای تشخیصی DSM-IV برای اختلال افسردگی است. همچنین اخیرا نیز مشخص شده است که در حافظه کاری[۳۴]، توجه[۳۵]، عملکرد اجرایی و سرعت پردازش[۳۶] بیماران افسرده اختلال وجود دارد (ویدر-فیلند[۳۷] و همکاران، ۲۰۰۴؛ روزنبرگ[۳۸] و همکاران، ۲۰۱۰). در واقع بررسی ها مشخص کرده که اختلال در کارکرد شناختی و وجود افکار منفی می تواند جزء علل عود نیز بشمار بیاید (سگال[۳۹]، ویلیامز[۴۰] و تیزدل[۴۱]، ۲۰۰۲).
توجه اصل اساسی در تعامل موفقیت آمیز با محیط است، تا آنجا که به نظام شناختی مربوط میشود توجه به افراد اجازه میدهد که وقایع محیط را غربالگری کنند (مکلئود ومک دونالد[۴۲]، ۲۰۰۰). طبق دیدگاه صاحبنظران هر گونه فعالیت خودکار از طریق دروازه توجه نقل و انتقال مییابد. این نقل و انتقال اطلاعاتی می تواند به شکل گیری انحراف توجه نسبت به محرک برجسته هیجانی در محیط بیانجامد یعنی منجر به سو گیری توجه[۴۳] در فرد شود. در سوگیری توجه با وجود تلاش فرد برای نادیده گرفتن محرک، تمام نیروی توجه به سمت آن سوق مییابد (ویلیامز، مک لئود و متیوس، ۱۹۹۶). سوگیری توجه در بسیاری از آسیب شناسی های روانی از جمله افسردگی نقش مهمی را ایفا می کند. بررسی ها نشان داد که افراد افسرده در تمام جنبه های پردازش اطلاعات از جمله در ادراک[۴۴]، حافظه و توجه از خود سوگیری نشان می دهند (تیزدل، ۱۹۸۸). بسیاری از مطالعات وجود سوگیری حافظه را در بیماران افسرده مورد تایید و پذیرش قرار داده اند، اما در رابطه با ارتباط سوگیری توجه و افسردگی بین صاحب نظران اختلاف نظر وجود دارد. برخی بر این باورند که افراد افسرده سوگیری توجه به محرک منفی از خود نشان می دهند، با این وجود برخی هم چنین میپندارند که افراد افسرده سوگیری توجه مثبت خود را از دست داده اند درحالی که این سوگیری توجه مثبت مشخصه افراد غیر افسرده است (گاتلیب، مک لاکلان[۴۵] و کاتز[۴۶]، ۱۹۸۸). این بدین معنی است که افراد غیر افسرده سوگیری مثبت از خود نشان می دهند، در حالی که افراد با خلق غمگین پردازش یکسان و بدون سوگیری دارند. بر این اساس گیلبوا، رابرتس[۴۷] و گاتلیب (۱۹۹۷) بیان میدارند که خلق غمگین به تنهایی مسئول تحلیل سوگیری مثبت در افراد افسرده نیست.
توجه به عنوان یکی از مولفه های بنیادی ذهن آگاهی بشمار میرود (شاپیرو[۴۸] و همکاران، ۲۰۰۶) که با بکارگیری هدفمند آن به عنوان کارکرد عالی ذهن، ذهن آگاهی می تواند به طور موثر بر واکنش های هیجانی کنترل اعمال کند (کابات-زین[۴۹]، ۲۰۰۲).
مطالعات بیانگر این است که سوگیری توجه در شروع، نگهداری و عود اختلال افسردگی نقش اساسی را ایفا می کند (گیلبوآ[۵۰]، گاتلیب، ۱۹۹۷؛ تیزدل، برنارد[۵۱]، ۱۹۹۳). بررسی ها نشان داده است که اختلال در عملکرد شناختی[۵۲] حتی پس از بهبود علائم افسردگی حل نشده باقی میماند (ریپرموند[۵۳] و همکاران، ۲۰۰۹؛ ویلند-فیدلر و همکاران، ۲۰۰۴). با توجه به آنچه که تاکنون بیان شد ما باید علاوه بر درمان نشانگان افسردگی به صورت مستقیم به درمان کارکرد شناختی مختل شده بالاخص سوگیری توجه و نشخوار فکری که نقش قابل توجهی در شروع، نگهداری و تداوم و عود افسردگی در بیماران دارد، بپردازیم. و همچنین با در نظر گرفتن تاثیرات سوء افسردگی بر تمامی جنبه های زندگی افراد، لازم است که روش درمانی سریع، ایمن وموثری جهت درمان مورد استفاده قرار گیرد. تاکنون روش های درمانی مختلفی جهت درمان افسردگی در کشور ما مورد استفاده قرار گرفته است (کاویانی، جواهری و بحیرانی، ۱۳۸۴). در این میان ذهن آگاهی[۵۴] از جمله رویکردهای جدیدی است که جهت درمان و جلوگیری از عود افسردگی کاربرد دارد (تیزدل، سگال و ویلیامز، ۲۰۰۰). ذهن آگاهی یک روش درمانی کوتاه مدت و ساختار یافته است. در این روش به افراد افسرده آموزش داده میشود که به افکار و احساس خود بدون قضاوت توجه کنند و آنها را وقایع سادهای ببینند که میآیند و میروند، به جای آن که آنها را به عنوان قسمتی از خودشان یا انعکاسی از واقعیت در نظر بگیرند (همان).
ذهن آگاهی مستلزم راهبرد های رفتاری، شناختی و فراشناختی ویژه برای متمرکز کردن فرایند توجه است که به نوبه خود به جلوگیری از تفکر منفی و گرایش به پاسخ های نگران کننده و گسترش افکار جدید و کاهش هیجان ناخوشایند منجر میشود (سگال، ویلیامز و تیزدل، ۲۰۰۲). علاوه بر این مشخص شده است که ذهن آگاهی با سه بخش عمده کارکرد توجهی که عبارتند از: توجه پایدار، توجه انتخابی و انتقال توجه در ارتباط است (بیشاب[۵۵] و همکاران،۲۰۰۳). در واقع مهارت های آموخته شده کنترل توجه در ذهن آگاهی عامل مهمی در جلوگیری از عود افسردگی میباشد (تیزدل و همکاران، ۲۰۰۰).به این ترتیب فرض می شود که ذهن آگاهی از طریق مهارت آموخته شده کنترل توجه قادر به اصلاح سوگیری توجه و نشخوار فکری در افراد افسرده خواهد بود.
بنابراین براساس آنچه که بیان شد در این پژوهش محقق به دنبال پاسخ گویی به این سوال است که آیا روش درمانی ذهن آگاهی در بهبود نشانگان افسردگی، سوگیری توجه و نشخوار فکری بیماران افسرده موثر است یا خیر؟
۳-۱-اهداف پژوهش
تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی (MBSR) بر کاهش افسردگی.
تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی (MBSR) بر کاهش سوگیری توجه منفی در افراد افسرده.
.تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی (MBSR) بر کاهش نشخوار فکری افراد افسرده.
تعیین اثر بخشی آموزش ذهن آگاهی (MBSR) بر افزایش سوگیری توجه مثبت در افراد افسرده.
۴-۱-ضرورت انجام پژوهش
آنچنان که شواهد نشان میدهد هر انسانی در هر مقطع سنی ممکن است افسردگی را تجربه کند. در ارتباط با افسردگی افراد به طور اعم و افسردگی در میان دانشجویان به طور اخص مطالعات متعددی به انجام رسیده است. آمار بدست آمده از برخی پژوهش ها در جوامع دانشجویی بیانگر شیوع قابل توجه افسردگی در بین این افراد است. مشخص شده است که میزان خود کشی در بین دانشجویان در هر سال دو برابر افراد غیر دانشجوی همسال آنهاست (آزاد، ۱۳۷۹). با توجه به اینکه اغلب افراد در جریان سال های مولد زندگی به افسردگی مبتلا میشوند و همچنین تغییراتی که این اختلال از لحاظ رفتاری، شناختی، هیجانی و جسمانی به وجود میآورد و آثار منفی ای که بر زمینه های دیگر زندگی (تحصیلی، حرفه ای، اجتماعی) بر جا مینهد، پرداختن به این اختلال بسیار مهم و ضروری به نظر می رسد. هر چند افسردگی از لحاظ زمانی محدود است و دوره های درمان نشده معمولا پس از ۶-۳ ماه از بین میرود، اما احتمال عود بسیار زیاد است و حدود ۲۰-۱۵ درصد بیماران، سیر مزمنی را طی می کنند. بنابراین ضرورت دارد که روش درمانی به گونهای باشد که نه تنها در تسریع در بهبود دوره فعلی، بلکه در ایجاد تداوم در بهبود و در صورت امکان، کاستن از احتمال عود بیماری موثر واقع شود (هاوتون و همکاران ،۱۹۸۹، ترجمه قاسم زاده، ۱۳۸۵ ). بر این اساس از روش درمانی ذهن آگاهی در این پژوهش استفاده شده است. همچنین از آن جهت که سوگیری توجه (گاتلیب، یو و یورمن، ۲۰۰۴) و نشخوار فکری (دیویس و نولن- هوکسما، ۲۰۰۰؛ سگال، ویلیامز و تیزدل، ۲۰۰۲) نقش قابل توجهی در شروع، نگهداری و تداوم و عود افسردگی در بیماران افسرده دارند ضرورت دارد که در فرایند درمان مورد توجه واقع شوند.
۵-۱-فرضیه های پژوهش
برنامه آموزشی ذهن آگاهی (MBSR) بر کاهش افسردگی افراد افسرده اثرگذار است.
برنامه آموزشی ذهن آگاهی (MBSR) بر کاهش نشخوار فکری افراد افسرده اثرگذار است.
برنامه آموزشی ذهن آگاهی (MBSR) بر کاهش زمان واکنش نسبت به محرک های منفی (کاهش سوگیری توجه منفی) افراد افسرده اثرگذار است.
برنامه آموزشی ذهن آگاهی (MBSR) بر افزایش زمان واکنش نسبت به محرک های مثبت (افزایش سوگیری توجه مثبت) افراد افسرده اثرگذار است.
۶-۱-تعریف نظری مفاهیم مطرح شده در فرضیه های پژوهش
۱-۶-۱-اختلال افسردگی
منظور از افسردگی حالتی است که انسان به طور دراز مدت احساس ناراحتی، غمگینی و یا دلمردگی می کند، به گونه ای که منجر به کاهش انرژی و فعالیت های جسمانی و روانی میشود (کاپلان و سادوک، ۱۳۸۹، ترجمه رضاعی)
۲-۶-۱-سوگیری توجه
پدیده ایست که در طی آن با وجود تلاش های فرد برای نادیده گرفتن محرک هیجانی، تمام نیروی توجه به سمت آن محرک سوق مییابد (ویلیامز و همکاران،۱۹۹۶). به این شکل که توجه انتخابی به اطلاعات مرتبط شخصی در کنار اطلاعات خنثی سوق پیدا می کند (اسمیتز[۵۶]، روفز [۵۷]و جنسن[۵۸]، ۲۰۰۹).
۳-۶-۱-نشخوار فکری
به عنوان تفکر تکرار شونده درباره علائم افسردگی، علل احتمالی آن و پیامدهای این علائم تعریف شده است (نولن هوکسما، ۲۰۰۰).
۷-۱-تعریف عملیاتی
۱-۷-۱-افسردگی
نمره ایست که فرد در آزمون افسردگی بک II کسب می کند. بدین معنی که نمره بین ۱۳-۲۸ در آزمون افسردگی بک بیانگر افسردگی است (گراث[۵۹] و مارنات[۶۰]، ۲۰۰۳؛ ترجمه پاشا شریفی و نیکخو، ۱۳۸۷).
۲-۷-۱-سوگیری توجه
نمره ایست که فرد در آزمون دات پراب[۶۱] کسب می کند. دات پراب تکلیفی است که برای اندازه گیری توجه انتخابی مورد استفاده قرار میگیرد. سوگیری توجه در این پژوهش به وسیله ی زمان واکنش[۶۲] فرد به محرک های با ظرفیت عاطفی مختلف اندازه گیری میشود (مک لئود، متیوس، و تاتا[۶۳]، ۱۹۸۶).
۳-۷-۱-نشخوار فکری
نمره ایست که فرد در مقیاس پاسخ های نشخواری کسب می کند. این پرسشنامه چهار نوع متفاوت از واکنش به خلق منفی را مورد ارزیابی قرار میدهد (نولن هوکسما و ماورو[۶۴]، ۱۹۹۱؛ ترجمه فدردی، باقری نژاد و طباطبایی، ۱۳۸۹).
تعداد صفحه :۹۷
قیمت :۳۷۵۰۰ تومان
دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی
گروه رفتار حرکتی
عنوان
تأثیر ذهن آگاهی بر کارائی بازخورد خود کنترلی در فرایند یادگیری یک تکلیف حرکتی مداوم
تاریخ ارائه پایان نامه
زمستان ۱۳۹۳
(در فایل دانلودی نام نویسنده و استاد راهنما موجود است)
|
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول: کلیات
فصل دوم: ادبیات و پیشینه تحقیق
۲-۲-۱- تعاریف ذهن آگاهی. ۱۴
۲-۲-۲- تاریخچه ذهن آگاهی. ۱۷
۲-۲-۳- مبنای زیستی ذهن آگاهی. ۱۸
۲-۲-۴- اثرات ذهن آگاهی. ۱۹
۲-۲-۵- سه عنصر اصلی ذهن آگاهی. ۲۰
۲-۲-۶- ذهن آگاهی و روان درمانی ۲۰
۲-۲-۷- ذهن آگاهی در ورزش ۲۳
۲-۲-۸- ذهن آگاهی و عملکرد ورزشی ۲۵
۲-۲-۹- تفاوتهای بنیادی تمرین مهارتهای روانشناسی سنتی ۲۷
۲-۲-۱۰- مهار فکر ۲۸
۲-۲-۱۱- نظریه پردازش وارونه. ۲۹
۲-۲-۱۲- نظریه پردازش وارونه و ذهن آگاهی ۳۲
۲-۲-۱۳- مفهوم یادگیری خودکنترل ۳۳
۲-۲-۱۴- مفهوم بازخورد ۳۴
۲-۲-۱۵- کارکردهای بازخورد افزوده. ۳۵
۲-۲-۱۶- فرضیه هدایت ۳۶
۲-۲-۱۷- مفهوم بازخورد خودکنترلی ۳۷
۲-۲-۱۸- دلایل احتمالی در رابطه با فواید خودکنترلی ۳۹
۲-۳- پیشینه و ادبیات تحقیق. ۴۱
فصل سوم: روش تحقیق
۳-۵- نمونه و روش نمونه گیری ۴۸
۳-۷- روش تجزیه و تحلیل داده ها ۵۱
فصل چهارم: یافته ها
۴-۲-۱- بررسی توصیفی داده ها ۵۵
۴-۲-۲- بررسی استنباطی داده ها ۵۵
۴-۲-۳- بررسی نرمالیتی داده ها ۵۶
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
۵-۳- یافته های تحقیق ۹۱
۵-۶- محدودیتهای تحقیق. ۱۰۱
فهرست نمودارها
عنوان صفحه
نمودار (۱-۴): خطای آزمودنیهای دو گروه طی چهار مرحله. ۵۹
نمودار (۲-۴): خطای آزمودنیهای دو گروه در مرحله اکتساب. ۶۱
نمودار (۳-۴): خطای آزمودنیهای دو گروه در مرحله یادداری ۶۳
نمودار (۴-۴): خطای آزمودنیهای دو گروه در مرحله انتقال ۶۵
نمودار (۵-۴): خطای آزمودنیهای دو گروه طی چهار مرحله. ۶۷
نمودار (۶-۴): خطای آزمودنیهای چهار گروه طی چهار مرحله ۷۱
نمودار (۷-۴): خطای آزمودنیهای چهار گروه در اکتساب. ۷۴
نمودار (۸-۴): خطای آزمودنیهای چهار گروه در یادداری ۷۷
نمودار (۹-۴): خطای آزمودنیهای چهار گروه در انتقال ۸۰
نمودار (۱۰-۴): خطای گروه ذهن آگاهی بالا-بازخورد خودکنترلی طی چهار مرحله. ۸۲
نمودار (۱۱-۴): خطای گروه ذهن آگاهی بالا-جفتشده طی فرایندهای چهار مرحله. ۸۴
نمودار (۱۲-۴): خطای گروه ذهن آگاهی پایین-بازخورد خودکنترلی طی فرایندهای چهار مرحله. ۸۶
نمودار (۱۳-۴): خطای گروه ذهن آگاهی بالا-بازخورد جفتشده طی چهار مرحله. ۸۸
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول (۱-۴): جدول شاخصهای توصیفی متغیرها ۵۴
جدول (۲-۴): آزمون کولموگروف–اسمیرنوف برای بررسی نرمالیتی توزیع نمرات. ۵۶
جدول (۳-۴): آزمون لوین جهت مقایسه واریانس خطای آزمودنیها در چهار مرحله. ۵۷
جدول (۴-۴): تحلیل واریانس جهت مقایسه خطای آزمودنیها در چهار مرحله. ۵۸
جدول (۵-۴): آزمون تعقیبی LSD جهت مقایسههای دوتایی نمرات چهار مرحله. ۵۸
جدول (۶-۴): جدول توصیفی تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون لوین برای مقایسه خطای آزمودنیها در اکتساب. ۶۰
جدول (۷-۴): تحلیل واریانس برای مقایسه خطای آزمودنیها دراکتساب. ۶۰
جدول (۸-۴): جدول توصیفی تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون لوین برای مقایسه خطای آزمودنیها ۶۲
جدول (۹-۴): تحلیل واریانس برای مقایسه خطای آزمودنیها در یادداری ۶۲
جدول (۱۰-۴): جدول توصیفی تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون لوین برای مقایسه خطای آزمودنیها در انتقال ۶۴
جدول (۱۱-۴): تحلیل واریانس برای مقایسه خطای آزمودنیها در انتقال ۶۴
جدول (۱۲-۴): آزمون لوین جهت مقایسه واریانس خطای آزمودنیها در چهار مرحله. ۶۶
جدول (۱۳-۴): تحلیل واریانس جهت مقایسه خطای آزمودنیها در چهار مرحله. ۶۶
جدول (۱۴-۴): آزمون لوین جهت مقایسه واریانس خطای آزمودنیها در چهار مرحله. ۶۸
جدول (۱۵-۴): تحلیل واریانس جهت مقایسه خطای آزمودنیها طی چهار مرحله در گروهها ۶۹
جدول (۱۶-۴): آزمون تعقیبی LSD جهت مقایسههای دوتایی خطای آزمودنیها در چهار گروه ۶۹
جدول (۱۷-۴): آزمون تعقیبی LSD برای مقایسههای دوتایی خطای آزمودنیها در چهار مرحله ۷۰
جدول (۱۸-۴): جدول توصیفی تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون لوین برای مقایسه خطای آزمودنیها در اکتساب. ۷۲
جدول (۱۹-۴): آنالیز واریانس برای مقایسه خطای آزمودنیها در اکتساب. ۷۲
جدول (۲۰-۴): آزمون تعقیبی LSD جهت مقایسههای دوتایی خطای آزمودنیها در اکتساب. ۷۳
جدول (۲۱-۴): جدول توصیفی تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون لوین برای مقایسه خطای آزمودنیها در یادداری ۷۵
جدول (۲۲-۴): تحلیل واریانس برای مقایسه خطای آزمودنیها در یادداری ۷۵
جدول (۲۳-۴): آزمون تعقیبی LSD جهت مقایسههای دوتایی خطای آزمودنیها در یادداری ۷۶
جدول (۲۴-۴): جدول توصیفی تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون لوین برای مقایسه خطای آزمودنیها درانتقال ۷۸
جدول (۲۵-۴): تحلیل واریانس برای مقایسه نمرات انتقال در گروهها ۷۸
جدول (۲۶-۴): آزمون تعقیبی LSD جهت مقایسههای دوتایی نمرات انتقال ۷۹
جدول (۳۰-۴): جدول توصیفی تحلیل واریانس جهت مقایسه خطای گروه ذهن آگاهی بالا-بازخورد خودکنترلی در چهار مرحله. ۸۳
جدول (۳۱-۴): نتایج تحلیل واریانس یکطرفه جهت مقایسه خطای گروه ذهن آگاهی بالا-بازخورد خودکنترلی در چهار مرحله. ۸۳
جدول (۳۲-۴): نتایج آزمون تعقیبی LSD جهت مقایسههای دوتایی خطای گروه ذهن آگاهی بالا-بازخورد خودکنترلی در چهار مرحله ۸۳
جدول (۳۳-۴): جدول توصیفی تحلیل واریانس جهت مقایسه خطای گروه ذهن آگاهی پایین-بازخورد خودکنترلی در چهار مرحله. ۸۵
جدول (۳۴-۴): نتایج تحلیل واریانس یکطرفه جهت مقایسه خطای گروه ذهن آگاهی پایین-بازخورد خودکنترلی در چهار مرحله. ۸۵
جدول (۳۵-۴): نتایج آزمون تعقیبی LSD برای مقایسههای دوتایی خطای گروه ذهن آگاهی بالا-بازخورد خودکنترلی در چهار مرحله ۸۵
جدول (۳۶-۴): جدول توصیفی تحلیل واریانس جهت مقایسه خطای گروه ذهن آگاهی پایین-بازخورد جفت شده در چهار مرحله ۸۷
جدول (۳۷-۴): نتایج تحلیل واریانس یکطرفه جهت مقایسه خطای گروه ذهن آگاهی پایین-بازخورد جفت شده در چهار مرحله ۸۷
جدول (۳۸-۴): نتایج آزمون تعقیبی LSD جهت مقایسههای دوتایی خطای گروه ذهن آگاهی بالا-بازخورد خودکنترلی در چهار مرحله.
فصل اول
کلیات
|
یکی از ویژگی های انسان موفق کسب مهارت های لازم برای مدیریت بر خود (رفتار، هیجان، ذهن و.) است. با توجه به مشغله های مختلف روزمره، نشخوارهای فکری مداوم و شرایط پر استرسی که پیرامون اکثریت ما وجود دارد، اهمیت مدیریت کردن بر ذهن بیش از پیش نمایان می شود. برای مدیریت ذهن لازم است قوانین ذهن را به درستی شناخته و با مدیریت بر آن، از حداکثر توانمندیش بهره برد. (آذرگون، کجباف، مولوی و عابدی، ۱۳۸۶)
ورزشکاران نیز همواره با مشکلات گوناگونی در رشته ورزشی خود مواجه هستند و روانشناسان ورزش با آموزش استراتژی های روانی سعی در کمک به ورزشکاران برای فایق آمدن بر این مشکلات داشته اند (بیرر، روترین، و مورگان، ۲۰۱۲). یکی از مؤلفه های مهم عملکرد ورزشی موفق توانایی تمرکز توجه بر تکلیف رقابتی می باشد. در مطالعه ای ورزشکاران المپیکی که عملکردی پایین تر از سطح توانایی شان داشتند، بیان کردند که آمادگی رویارویی با عوامل حواسپرتی را نداشتند و قادر به تمرکز دوباره بعد از حواس پرتی نبودند (اورلیک و پارتینگتون، ۱۹۸۸). ورزشکارانی که قابلیت تمرکز بر علائم و رویدادهای احتمالی مرتبط با تکلیف دارند، سطوح عملکرد بهتری نسبت به کسانی که درگیر توجه متمرکز برخود[۱] بوده و در نتیجه در طول موقعیت های رقابتی کاملا در لحظه حال نیستند، تجربه می کنند (گاردنر و مور، ۲۰۰۴). این مفهوم کلی مرتبط با سازه ذهن آگاهی[۲] است، سازهای که توجه چشمگیری در حوزه روانشناسی بالینی و اخیراً در بین تنی چند از محققان و پزشکان روانشناسی ورزش کسب کرده است (گاردنر و مور، ۲۰۰۴، ۲۰۰۶، ۲۰۰۷؛ کی و وانگ، ۲۰۰۸). ذهن آگاهی در روانشناسی بالینی بطور فزایندهای استفاده می شود و اثرات مفید آن تحت طیف وسیعی از شرایط مستند شده است (هافمن، ساویر، ویت و اوه، ۲۰۰۹). شواهد علمی مربوط به اثرات مداخله های مبتنی بر ذهن آگاهی بسیار گسترده است، بطوری که از آن به عنوان عامل مشترک در بین مکاتب روان درمانی یاد شده است (مارتین، ۱۹۹۷).
علاوه بر مسائل فراشناختی، عوامل دیگری بر یادگیری و عملکرد ورزشی تأثیر می گذارند، از جمله مهم ترین این عوامل بازخورد خود کنترلی میباشد (که در ادامه به اختصار شرح داده خواهد شد). فرضیه لینترن و روسکو (۱۹۸۰) بیان می کند که در مراحل اولیه یادگیری مهارت، تمرکز بر تجربهای که فرد در اصلاح خطا بدست آورده است (براساس بازخورد مربوط به خطا) اهمیت ویژه ای برای کسب مهارت دارد. به علاوه، زیمرمن (۲۰۰۰) معتقد است که طی تمرینات خود کنترلی توجه فراگیرنده به فرایند بیشتر از نتیجه کار است. از این رو به نظر می رسد که عامل فراشناختی ذهن آگاهی می تواند در کارایی بازخورد خود کنترلی مؤثر باشد.
علم روانشناسی ورزش با ارائه استراتژی ها و تکنیک های روانی همواره درصدد کمک به ورزشکاران بوده است. تا سی سال اخیر این تکنیک ها بیشتر از تمرین مهارتهای روانی که متأثر از تئوریهای شناختی-رفتاری هستند، سرچشمه میگرفتند. اخیراً رغبت به مداخلههای مبتنی بر ذهن آگاهی در بین روانشناسان ورزش افزایش یافته است (بیرر، روترین، و مورگان، ۲۰۱۲).
لانگر (۲۰۰۰) ذهن آگاهی را این گونه تعریف می کند: “حالت منعطف ذهن که فعالانه فرد در زمان حال درگیر شده، مسائل جدید را شناسایی کرده و به مفاهیم حساس می شود” (ص ۲۲۰). بهطور مشابهی سالمون و گلوبرسون (۱۹۸۷)، بیان کردند “ذهن آگاهی حالتی از ذهن است که شامل فرایندهای بهکارگیری فراشناختی غیر خودکار و ارادی می باشد که معمولاً نیازمند تلاش هستند” (ص ۶۲۵). به طور دقیق تر ذهن آگاهی به عنوان توجه ارادی، در زمان حال و بدون قضاوت تعریف می شود (کابات زین، ۱۹۹۴). ذهن آگاهی، مشاهده بدون قضاوت جریان مداوم محرک های درونی و بیرونی می باشد (بایر، ۲۰۰۳). نکته مشترک این تعریف ها، مشارکت فعال و ارادی ذهن در طول ذهن آگاهی است. به نظر می رسد چنین مشارکت بسط داده شده ذهن، برخلاف ذهن نا آگاه (انجام تکالیف بطور خودکار مبتنی بر تجربه کسب شده پیشین)، برای یادگیری سودمند می باشد (لانگر، ۲۰۰۰؛ سالمون و گلوبرسون، ۱۹۸۷). دیگر جنبه ذهن آگاهی تمرکز بر لحظه حاضر[۳] است که با عملکرد ورزشی مرتبط می باشد، زیرا اجازه می دهد فرد عوامل حواس پرت گذشته و آینده و دیگر رویداد های جاری را حذف کند (گاردنر و مور، ۲۰۰۴، ۲۰۰۶، ۲۰۰۷؛ کی و وانگ، ۲۰۰۸). توجه بدون قضاوت از مؤلفه های مهم ذهن آگاهی است که می تواند بر عملکرد ورزشی مؤثر باشد. ادوارد، کینگستون، هاردی و گود (۲۰۰۲) بیان کردند که وقتی ورزشکاران نخبه توجه خود را به خود سنجی عملکرد انتقال دادند، تأثیرات مضری بر عملکردشان مشاهده شد. موفقیت گلف بازان حرفهای به توانایی آنها در تمرکز بر یک ضربه در هر بار و به عبارتی مهارت های توجهی آن ها نسبت داده شده است (مک کافری و اورلیک، ۱۹۸۹). توانایی تمرکز بر یک ضربه جنبه های مرکزی ذهن آگاهی را منعکس می کند (گودینگ و گاردنر، ۲۰۰۹).
بیش از یک دهه است که مداخله های مبتنی بر ذهن آگاهی و پذیرش، با هدف بهبود عملکرد ورزشی و سلامتی روانی ورزشکاران پیشنهاد شده است. براساس شواهد موجود مکانیسم های اساسی مداخله های مبتنی بر ذهن آگاهی و پذیرش، کارایی ذهنی را در نتیجه توسعه هوشیاری و پذیرش تجربیات درونی افزایش می دهند. این موضوع دارای پیامد های مهمی برای عملکرد ورزشی می باشد (گاردنر و مور، ۲۰۱۲). طبق نتایج مطالعه بر روی ۱۱۸ ورزشکار رده بالا، گروه تحت مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی-پذیرش-تعهد نسبت به گروهی که تحت تمرین مهارت های روانی سنتی قرار گرفتند، بهبود بیشتری در عملکرد ورزشی داشتند (گاردنر و مور، ۲۰۰۷). با توجه به نتایج این تحقیق و تحقیقات مشابه (مور، ۲۰۰۳؛ گاردنر و مور، ۲۰۰۶) به نظر می رسد روش مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی-پذیرش-تعهد رویکرد ماندنی برای افزایش عملکرد ورزشی رقابتی می باشد (گاردنر و مور، ۲۰۱۲) و اهمیت و برتری روش های مبتنی بر ذهن آگاهی نسبت به روش های سنتی غیر قابل انکار به نظر می رسد. برای دست یافتن به عملکرد بهینه، ورزشکار ابتدا باید از حالات روانی خود آگاه بوده و به طور ذهن آگاه آن ها را بپذیرد. عملکرد بهینه در وضعیت هایی مانند پریشانی، خستگی و اوضاع نامساعد نیز اتفاق می افتد، به شرط آنکه ورزشکار قادر به پذیرش ذهن آگاه موقعیت باشد و در استراتژی های عملی و هیجانی درگیر شود (بورتلی، برتولو، هانین، و روبازا، ۲۰۱۲). نتایج مطالعه گودینگ و گاردنر (۲۰۰۹) حاکی از این بود که سطح ذهن آگاهی بسکتبالیست های مرد به طور قابل توجهی عملکرد پرتاب آزاد رقابتی آن ها را پیش بینی می کند. دیگر نتایج این مطالعه نشان داد با اینکه رفتار های کلیشه ای پیش از پرتاب[۴] جزء مهمی برای پیشرفت در مهارت پرتاب آزاد می باشند، ولی در مورد بسکتبالیست های رده بالا دیگر عوامل مانند تجربه، مهارت و ذهن آگاهی بطور قابل توجهی مهم تر هستند.
نتایج مطالعه هولزل و همکاران (۲۰۰۷) نشان داد افزایش تجربه ذهن آگاهی موجب افزایش خطی فعالیت در کورتکس سینگولیت دمی قدامی، کورتکس پیش پیشانی میانی می شود، که این نواحی هر دو به پردازش هیجانات مرتبط هستند. طبق نتایج مطالعه ای بالا بودن میزان ذهن آگاهی با افزایش فعالیت در سه ناحیه اصلی همبستگی دارد: کورتکس پیش پیشانی میانی، کورتکس شکمی-جانبی پیش پیشانی راست و کورتکس شکمی-میانی پیش پیشانی (کرسول، وی، ایسنبرگر، و لیبرمن، ۲۰۰۷). باید توجه داشت که این نتایج با اهداف ذهن آگاهی-شامل درمان حالات هیجانی به منظور افزایش توجه- هم راستا می باشند (مارکس، ۲۰۰۸).
علاوه بر ذهن آگاهی بی تردید عوامل زیادی بر کارایی یادگیری مهارت های حرکتی و نحوه اجرای آن ها تأثیر می گذارند. یکی از مهم ترین این عوامل بازخورد است که نقش بسیار مهمی در کنترل رفتار حرکتی و اکتساب مهارت های ورزشی دارد (اشمیت، ۱۹۹۱)، به طوریکه براساس نظر اشمیت و لی (۲۰۰۵) از بین متغیر هایی که طی تمرین بدنی بر یادگیری اثر می گذارند، مهم ترین متغیر بازخورد افزوده ای است که در پایان پاسخ ارائه می شود. بازخورد خبر هایی درباره اجرا و حالت هدف است (اشمیت، ۱۹۹۱). رویکرد تجربی متفاوتی که درباره بهینه سازی ارائه بازخورد در تحقیقات اخیر در زمینه تمرین بدنی استفاده شده، ارائه بازخورد زمانی است که فراگیرنده خود آن را طلب می کند. به این شیوه ارائه بازخورد، بازخورد خود کنترلی گویند (نزاکت الحسینی، موحدی، و صالحی، ۱۳۹۰). محققان روانشناسی شناختی بر این عقیده اند که خود کنترلی سبب ارتقای یادگیری می شود، زیرا فراگیر را در کنترل زمان دریافت بازخورد مرتبط با عملکرد خود، به طور فعال درگیر کرده (چیویاکاوسکی و ولف، ۲۰۰۵) و به شکل مؤثری در فرایند یادگیری فعال می کند و سبب پردازش عمیق تر اطلاعات می شود (اشمیت، ۱۹۹۱). در این مطالعات از گروه دیگری به نام گروه جفت شده استفاده می شود که درست همانند کوشش هایی که گروه خود کنترلی بازخورد دریافت کرده اند به این گروه بازخورد ارائه می شود، اما هیچ کنترلی بر زمان دریافت آن ندارند (چیویاکاوسکی، ولف، دمدیرس، کافر، و تانی، ۲۰۰۸). تحقیقات انجام شده در این زمینه نشان داده اند که فرصت دادن به فراگیر در تعیین زمان درخواست بازخورد می تواند برای یادگیری مهارت های حرکتی سودمند باشد. براساس نظر لای، شیا و همکاران (۲۰۰۰) اختیار دادن به فراگیرنده هنگام تمرین، سبب می شود که آزمودنی کوشش های موفق خود را با بازخورد بیرونی که آزمونگر در اختیار او قرار می دهد مقایسه کند و راهبرد های اجرایی موفق را بیابد. این قابلیت سبب می شود که شناسایی درونی خطا و ظرفیت اصلاح آن در کوشش هایی که بازخورد داده نمی شود توسعه یافته و در نتیجه ثبات پاسخ افزایش یابد. بر این اساس، محققان در چندین مطالعه دریافتند که گروه خود کنترلی در مقایسه با گروه جفت شده در مراحل مختلف آزمون عملکردی بهتر داشتند (جانل، باربارا، فرهلیچ، تنانت، و گواراف، ۱۹۹۵؛ چیویاکاوسکی و همکاران، ۲۰۰۸ الف، ۲۰۰۸ ب؛ ولف، ۲۰۰۷). در تحقیق چیویاکاوسکی و ولف (۲۰۰۲)، تکلیف زمانبندی متوالی استفاده شد و به آزمودنی ها در ارتباط با زمان کل حرکت بازخورد داده میشد و نتایج نشان داد آزمودنی های گروه خود کنترلی در مقایسه با جفت شده یادگیری بهتری در آزمون انتقال تأخیری داشتند. این یافته ها نشان می دهد بازخورد خود کنترلی علاوه بر افزایش یادداری مهارت های حرکتی، به موقعیت های جدید یک تکلیف نیز انتقال مییابد. نتایج تحقیق آن ها نشان داد بازخورد خود کنترلی یک عامل برانگیزاننده است و بیشتر با نیاز آزمودنی ها همخوانی دارد. در مطالعه ای تأثیر بازخورد خود کنترلی و آزمونگر را با بهره گرفتن از بازخورد نوار ویدیویی بر اکتساب، یادداری و انتقال مهارت دارت بررسی کردند. نتایج نشان داد که گروه خود کنترلی عملکرد بهتری در شکل و دقت حرکت در مقایسه با گروه آزمونگر داشتند (نوری، عرب عامری، فرخی، زیدآبادی، ۲۰۰۹). همچنین محققان دیگری در تحقیقات خویش به نتایج مشابهی در مرحله یادداری دست یافتند (هارتمن، ۲۰۰۶؛ مک نوین، ولف، کلارسن، ۲۰۰۰؛ پیترسون و کارتر، ۲۰۱۰؛ ولف، ۲۰۰۷، گوئن، ۲۰۰۸). نتایج مطالعه ای نشان داد گروه بازخورد خود کنترلی در آزمون اکتساب و یادداری در تکلیف حفظ تعادل بر روی دستگاه تعادل سنج، عملکرد بهتری نسبت به گروه جفت شده داشتند (صفوی همامی، عبدلی، اصلانخانی، و فرخی، ۱۳۹۰).
در مورد مکانیسم های اثر بازخورد خود کنترلی، ولف و تول (۱۹۹۹) پیشنهاد کردند که تمرین خود کنترل به سه دلیل ممکن است باعث افزایش یادگیری شود: اولین دلیل، تشویق آزمودنی ها برای رسیدن به مهارتی در سطح بالاتر و آزمودن شیوه های متفاوت حرکت نسبت به زمانی است که تمرین غیر خود کنترل داشته اند. دومین دلیل این است که آزمودنی ها می توانند هنگام عدم اطمینان و تردید در مورد نحوه عمل و یا زمانی که احساس می کنند اجرایشان ضعیف بوده، برای بازگشت به اجرای صحیح و یا برعکس برای تأیید اجرای صحیح خود تقاضای بازخورد نمایند و سومین دلیل این است که آزمودنیها می آموزند بازخورد را زمانی که واقعاً به آن احتیاج دارند دریافت نمایند، درحالیکه این موضوع در مورد گروه جفت شده صدق نمی کند. نقش انگیزشی بازخورد خود کنترل یکی دیگر از علل معرفی شده سودمندی بازخورد خود کنترل است. براساس فرضیه لینترن و روسکو (۱۹۸۰) هنگام یادگیری مهارت، تمرکز بر آنچه صحیح اجرا شده است- به ویژه در اوایل یادگیری- به خودی خود برای یادگیری بهینه کافی نیست، در عوض، تجربه ای که فرد در اصلاح خطا به دست آورده است (براساس بازخورد مربوط به خطا) اهمیت ویژه ای برای کسب مهارت دارد. به نظر زیمرمن (۲۰۰۰)، زمانی که خود کنترلی اتفاق افتد، فراگیرنده خود کوشش های تمرینی را به گونه ای هدایت می کند که به پالایش مهارت ها منجر شود و به واسطه آن به ثبات در اجرا دست می یابد. فراگیرنده در این سطح با اتکا به خود نظارتی به ارزیابی الگو های حرکت خویش (شکل مهارت) می پردازد و توجه او به فرایند بیشتر از نتیجه کار است.
با نظر بر مکانیسمهای اثر بازخورد خود کنترلی، فرضیه لینترن و روسکو (۱۹۸۰) و نظر زیمرمن (۲۰۰۰) در خصوص این روش، به نظر می رسد لازمه برخورداری از اثرات سودمند روش خود کنترلی توجه مداوم به الگو های حرکتی خویش و فرایند انجام حرکت می باشد؛ این موضوع رابطه تنگاتنگی با مفهوم ذهن آگاهی دارد. از این رو این سوال مطرح میشود که آیا عوامل فراشناختی، از جمله میزان ذهن آگاهی افراد، در کارایی بازخورد خود کنترلی مؤثر می باشد یا خیر؟
ذهن آگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (هایز، استروسال و ویلسون، ۱۹۹۹) به سرعت در حال کسب جایگاه در تمام زمینه های روانشناسی می باشند، که به عنوان مثال می توان استرس، افسردگی، اضطراب، جنون، اختلالات خوردن و عملکرد کاری را نام برد (بائر، ۲۰۰۳؛ بیرر، روتلین، و مورگان، ۲۰۱۲؛ مور، ۲۰۰۹). با توجه به بنیان های نظری ژرف و شواهد تجربی وسیع ارائه شده توسط این روش های موج سوم، افزایش بسیار سریع در پژوهش و کاربرد های درمانی در این زمینه شگفت آور نیست (برای مثال، کولن، ۲۰۰۸؛ گریسون، ۲۰۰۹).
در حال حاضر ذهن آگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در روانشناسی ورزشی نیز نفوذ کرده اند. مفهوم کلی ذهن آگاهی و معنی آن در روانشناسی عمومی و زندگی روزمره، به خودی خود، دلیلی برای بررسی ذهن آگاهی در زمینه ورزشی می باشد. ورزشکاران از کاهش اضطراب، استرس، کمال گرایی (تا حدودی)، نگرانی، نشخوار فکری، و همچنین افزایش تمرکز، سرسختی ذهنی، توجه به تکلیف در حال اجرا، اعتماد بنفس، خود کار آمدی، خود کنترلی و خود تنظیمی، سلامت عمومی و بهزیستی روانی به طور حتم بهره می برند. در حال حاضر این همبستگی ها در دیگر زمینه های روانشناسی بطور اساسی شناسایی شده اند (برای مرور بائر، ۲۰۰۳ را ببینید). در هر حال با اینکه ارتباط بین ذهن آگاهی و یادگیری و تحصیل (لانگر، ۲۰۰۰؛ سالمون و گلوبرسون، ۱۹۸۷؛ لئونارد و هاروی، ۲۰۰۷)، همچنین اثرات مفید مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی در عملکرد ورزشی (گاردنر و مور، ، ۲۰۰۴، ۲۰۰۶، ۲۰۰۷، ۲۰۱۲؛ بیرر، روترین، و مورگان، ۲۰۱۲) مورد توجه قرار گرفته است، ولی اثرات ذهن آگاهی (به عنوان یک ویژگی روانی) بر یادگیری حرکتی به اندازه کافی بررسی نشده است. به علاوه نتایج مطالعات مروری در خصوص اثر بخشی مداخله های روانی سنتی نشان داد هیچ کدام از مداخله های روانی سنتی (شامل هدف گزینی، تصویرسازی، تنظیم انگیختگی، خود گفتاری و مداخله های ترکیبی) بر عملکرد ورزشی ورزشکاران رقابتی تأثیر اثبات شدهای نداشت (مور، ۲۰۰۳؛ گاردنر و مور، ۲۰۰۶). در این خصوص گاردنر و مور (۲۰۰۶ و ۲۰۰۷) پیشنهاد کردند که روش های مبتنی بر کنترل و سنتی موجود برای بهبود عملکرد ورزشی ممکن است سهواً موجب افزایش فرایندهای (کلامی-معنایی و متمرکز بر خود) شناختی نسبت به فعالیت های (در لحظه حال و بدون قضاوت) فراشناختی شده و بدین گونه منجر به کاهش توانایی در انجام خودکار مهارت های ورزشی خوب آموخته شده و در نتیجه ناتوانی در پاسخ مناسب به علائم محیطی و حفظ تمرکز مربوط به تکلیف[۵] شوند. از طرفی با توجه به اثرات سودمند بازخورد خود کنترلی و همسوئی تحقیقات در تأیید نقش مثبت بازخورد خود کنترلی نسبت به سایر روش ها (صفوی همامی و همکاران، ۱۳۹۰؛ نزاکت الحسینی، موحدی، و صالحی، ۱۳۹۰؛ زیمرمن، ۲۰۰۰؛ چیویاکاوسکی و ولف، ۲۰۰۲؛ چیویاکاوسکی و همکاران، ۲۰۰۸ الف، ۲۰۰۸ ب؛ هارتمن، ۲۰۰۶؛ مک نوین، ولف، کلارسن، ۲۰۰۰؛ پیترسون و کارتر، ۲۰۱۰؛ ولف، ۲۰۰۷، گوئن، ۲۰۰۸؛ نوری، عرب عامری، فرخی، زیدآبادی، ۲۰۰۹) و همچنین با نظر بر مکانیزم های اثر بازخورد خود کنترلی و فرضیه لینترن و روسکو (۱۹۸۰) (که پیش تر شرح داده شدند)، ضرورت انجام چنین پژوهشی مشهود می باشد. لذا نتایج این مطالعه به روشن شدن پاسخ سوالات مطرح شده در این زمینه کمک خواهد کرد. همچنین، علاوه بر پاسخ به برخی سوالات و رفع بعضی ابهامات، می توان از نقطه نظر کاربردی نیز به آن نگریست. از لحاظ کاربردی نتایج این مطالعه می تواند کمک شایانی به مربیان جهت انتخاب نوع بازخورد در شرایط مختلف، و همچنین جهت پیشبرد بهینه آموزش مهارت های ورزشی کند. به عنوان مثال در صورتی که نتایج این مطالعه نشان دهنده کارائی بیشتر بازخورد خود کنترلی در شرایط ذهن آگاهی بالا یا پایین باشد، مربیان می توانند با بررسی سطح ذهن آگاهی ورزشکاران (به خصوص در مراحل اولیه یادگیری)، نوع بازخورد مطلوب را برای هر گروه از ورزشکاران و نوآموزان خود انتخاب کنند. بنابراین با کاربرد نتایج این پژوهش، مربی قادر خواهد بود، حتی در شرایط ذهن آگاهی پایین بهترین روش بازخورد را جهت آموزش موفق و حداکثر یادگیری ورزشکاران و نوآموزان انتخاب کرده و در وقت و انرژی نیز صرفه جویی نماید.
متغییرهای این پژوهش عبارتند از ذهن آگاهی و بازخورد خودکنترلی که در ذیل به تعریف هرکدام میپردازیم:
ذهن آگاهی: کابات-زین در ۱۹۹۰، ذهن آگاهی را به عنوان آگاهی غیر قضاوتی لحظه به لحظه تعریف می کند. وی در سال ۱۹۹۴، توجه کردن به اهداف در حال حاضر به شیوه خاص و به صورت غیر قضاوتی را ذهن آگاهی می داند و در سال ۲۰۰۲ تعریف خود را کامل تر کرده و ذهن آگاهی را نوعی از آگاهی می داند که از طریق توجه به اهداف واقعی و بودن در زمان حال، بدون قضاوت راجع به تجربیات آشکار لحظه به لحظه پدیدار می گردد (کابات-زین، ۲۰۰۳).
بازخورد خود کنترلی: رویکرد تجربی متفاوتی که درباره بهینهسازی ارائه بازخورد در تحقیقات اخیر مورد استفاده قرار گرفته، ارائه بازخورد در زمانی است که یادگیرنده خود آن را طلب می کند. به این شیوه ارائه بازخورد خودکنترلی میگویند.
ذهن آگاهی: در این پژوهش منظور از ذهن آگاهی نمره ای است که از طریق پرسشنامه پنج وجهی ذهن آگاهی بدست می آید. این پرسشنامه شامل ۳۹ ماده است.
بازخورد خود کنترلی: در این پژوهش بازخورد خود کنترلی عدد روی نیروسنج می باشد که در صورت درخواست آزمودنی، به وی اطلاع داده می شود.
[۱] – Self-focused Attention
[۲] – Mindfulness
[۳] – Present-moment Focus
[۴] – Pre shot Routines
[۵] – Task-Relevant Focus
قیمت :۳۷۵۰۰ تومان
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول: مقدمه و کلیات طرح پژوهش
۱-۱- مقدمه ۳
۱-۲- بیان مسأله. ۵
۱-۳- اهمیت و ضرورت پژوهش. ۱۰
۱-۴- اهداف پژوهش. ۱۴
۱-۴-۱- هدف اصلی پژوهش. ۳۳
۱-۴-۲- اهداف فرعی پژوهش. ۱۴
۱-۵- فرضیه های پژوهش ۱۵
۱-۶- متغیرهای پژوهش . ۱۵
استرس. ۱۵
تعریف نظری. ۱۵
تعریف عملیاتی ۱۶
اضطراب. ۱۶
تعریف نظری ۱۶
تعریف عملیاتی ۱۶
افسردگی ۱۶
تعریف نظری ۱۶
تعریف عملیاتی ۱۶
درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) 16
تعریف نظری. ۱۶
تعریف عملیاتی ۱۶
سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) ۱۶
تعریف نظری. ۱۷
تعریف عملیاتی ۱۷
کیفیت زندگی ۱۷
تعریف نظری. ۱۷
تعریف عملیاتی . ۱۷
فصل دوم: موضع گیری نظری و یافته های پژوهشی در خصوص موضوع
۲-۱- موضع گیری نظری در خصوص بیماری سرطان ۱۹
۲-۲- سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است). ۲۱
۲-۲-۱-موضع گیری نظری در خصوص بیماری سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) ۲۱
۲-۲-۲- تعریف سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) ۲۲
۲-۲-۳- فاکتورهای خطر سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) ۲۳
۲-۲-۴- درجه بندی سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) .۲۵
۲-۲-۵- روش های غربالگری سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است). . ۲۶
۲-۲- ۶- روش های تشخیص سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) ۲۷
۲-۲-۷- همه گیر شناسی سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) ۲۷
۲-۲-۸- پیش آگهی سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) . ۲۸
۲-۲-۹- پیامدهای روانی پس از تشخیص سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است). . ۲۸
۲-۲-۱۰- روش های درمان سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) ۳۰
۲-۲-۱۱- پیگیری در سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است). ۳۴
۲-۳- سرطان شناسی روانی (پسیکو آنکولوژی). . ۳۴
۲-۴- اختلالات هیجانی در مبتلایان به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است). ۳۵
۲-۵- شیوع اختلالات عاطفی در مبتلایان به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است). ۳۶
۲-۶- موضع گیری نظری در خصوص افسردگی در مبتلایان به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) ۳۷
۲-۶-۱- تشخیص افسردگی در بیماران مبتلا به سرطان و دشواری های آن ۳۹
۲-۶-۲- رابطه افسردگی با عوامل خطر ساز درابتلا به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) ۴۰
۲-۶-۳- رابطه افسردگی با میزان مرگ و میر بیماران مبتلا به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) ۴۱
۲-۶-۴- رابطه افسردگی با میزان پیشرفت بیماری در افراد مبتلا به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) ۴۲
۲-۶-۵- تاثیرسرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) بر افزایش خطر بروز افسردگی ۴۳
۲-۶-۶- یافته های مربوط به اثربخشی شیوه های مداخله بر کاهش افسردگی زنان مبتلا به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) ۴۳
۲-۷- موضع گیری نظری در خصوص اضطراب در مبتلایان به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) ۶۴
۲-۸- موضع گیری نظری درخصوص استرس در مبتلایان به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) ۴۵
۲-۹- کیفیت زندگی. ۴۷
۲-۹-۱- تعاریف کیفیت زندگی. ۴۸
۲-۹-۲- ویژگیهای کیفیت زندگی ۵۰
۲-۹-۳- طبقه بندی کیفیت زندگی. ۵۱
۲-۹-۴- مدل های کیفیت زندگی ۵۲
۲-۹-۵- عوامل موثر بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان ۵۴
۲-۱۰- گروه درمانی ۵۶
۲-۱۱- درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی. ۵۹
۲ -۱۱-۱- تعریف و شرح ذهن آگاهی . ۶۰
۲- ۱۱-۲- بنیان و شالوده نگرش در تمرین ذهن آگاهی. ۶۲
۲-۱۱-۳- درمانهای مبتنی بر ذهن آگاهی. ۶۵
۲-۱۱-۳-۱- شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT). ۶۶
۲-۱۱-۳-۲- درمان رفتاری دیالکتیکی (DBT) 68
۲-۱۱-۳-۳- درمان پذیرش و تعهد (ACT) 69
۲ -۱۱-۳-۴- درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) ۷۰
۲-۱۲- پیشینه پژوهش. ۷۹
۲-۱۲-۱- یافته های داخلی ۷۹
۲-۱۲-۲- یافته های خارجی ۸۰
۲-۱۳- خلاصه فصل ۸۴
فصل سوم: روش شناسی پژوهش
۳-۱- طرح پژوهش. ۸۶
۳-۲- جامعه آماری پژوهش ۸۷
۳-۳- نمونه پژوهش. ۸۷
۳-۳-۱- ملاک های ورود ۸۷
۳-۳-۲- ملاکهای خروج ۸۸
۳-۴- ابزار پژوهش و جمع آوری اطلاعات. ۸۸
۳-۴-۱- مصاحبه بالینی ساختار یافته برای اختلالات محور II و I (DSM-IV) 88
۳-۴-۲- پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناسی ۸۹
۳-۴-۳- فرم کوتاه مقیاسهای افسردگی ، اضطراب، استرس(DASS) 90
۳-۴-۴- پرسشنامه کیفیت زندگی ۹۱
۳-۴-۴-۱- پرسشنامه کیفیت زندگی عمومی در بیماران مبتلا به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است). ۹۱
۳-۴-۴-۲- پرسشنامه کیفیت زندگی اختصاصی در بیماران مبتلا به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) ۹۴
۳-۳-۵- درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی ((MBSR. 96
۳-۶- روش اجرای پژوهش. ۹۷
۳-۷- روش تجزیه و تحلیل داده ها. ۹۷
۳-۸- ملاحظات اخلاقی ۹۸
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها و بیان نتایج حاصل از تحقیق
۴-۱- بررسی توصیفی داده ها ۱۰۰
۴-۲- یافته های استنباطی ۱۰۳
۴-۲-۱- فرضیه اول پژوهش ۱۰۳
۴-۲-۲- فرضیه دوم پژوهش ۱۰۹
۴-۲-۳- فرضیه سوم پژوهش ۱۱۲
۴-۲-۴- فرضیه چهارم پژوهش ۱۱۵
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری و پیشنهادات
۵-۱- بحث و نتیجه گیری . ۱۱۹
۵-۱-۱- بررسی نتایج فرضیه نخست پژوهش ۱۱۹
۵-۱-۱- بررسی نتایج فرضیه دوم پژوهش. ۱۲۱
۵-۱-۱- بررسی نتایج فرضیه سوم پژوهش. ۱۲۲
۵-۱-۱- بررسی نتایج فرضیه چهارم پژوهش. ۱۲۳
محدودیت های پژوهش. ۱۲۴
پیشنهادات. ۱۲۵
پیشنهادات کاربردی. ۱۲۶
فهرست منابع
فهرست منابع فارسی. ۱۲۷
فهرست منابع لاتین ۱۳۳
پیوستها
پیوست۱: پرسشنامه افسردگی، اضطراب، استرس(DASS-21)
پیوست ۲: پرسشنامه کیفیت زندگی عمومی مبتلایان به سرطان
پیوست ۳ :پرسشنامه کیفیت زندگی اختصاصی زنان مبتلا به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است)
پیوست چهار: پروتکل درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی
چکیده :
مقدمه: هدف مطالعه حاضر بررسی اثر بخشی درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی به شکل گروهی برافسردگی، استرس، اضطراب و کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) بود.
روش کار: در یک طرح شبه آزمایشی، یک کارآزمایی کنترل شده تصادفی با سنجش در خط پایه ، پس از مداخله و پی گیری با گروه کنترل انجام گرفت. تعداد۲۴ بیمار با تشخیص سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) از میان بیماران مراجعه کننده به بیمارستان امام حسین شهر تهران به صورت در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی به گروه آزمایش(n=12؛ تحت درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و یوگای هوشیارانه طی ۸ جلسه گروهی یک بار در هفته ) و گروه کنترل (n=12 ) گماشته شدند. کلیه شرکت کنندگان پرسشنامه محقق ساخته مشخصات فردی، فرم کوتاه مقیاسهای افسردگی، اضطراب واسترس، پرسشنامه کیفیت زندگی عمومی و پرسشنامه کیفیت زندگی اختصاصی را در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری تکمیل کردند.
نتایج: تحلیل واریانس با اندازه گیریهای مکرر نشان داد که بیماران دریافت کننده درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و یوگای بهشیار در دو مرحله پس از مداخله (دو ماه بعد از سنجش خط پایه ) شدت پایین تر استرس، افسردگی، اضطراب و همینطور افزایش کیفیت زندگی عمومی و اختصاصی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه را گزارش کردند. اگر چه این یافته ها مقدماتی هستند، پیشنهاد می کنند که درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی را می توان به عنوان درمان مکمل در کنار سایر درمانها برای بهبود مشکلات روان شناختی بیماران مبتلا به سرطان بکار گرفت. این یافته دارای دستاوردهای کاربردی برای مسیرهای پژوهشی در آینده و نیز کار بالینی در این زمینه است .
کلید واژگان: سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است)، درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی، افسردگی، اضطراب، استرس، کیفیت زندگی
مقدمه:
امروزه با تغییرات اجتماعی و صنعتی، الگوی ابتلا به بیماری ها تغییر کرده است و در نتیجه بیماری های مزمن، مهمترین مشکلات سلامتی و روان شناختی جوامع محسوب می شود که خود منابع عمده تنیدگی، تلقی شده وهزینه های اقتصادی زیادی را بر جامعه تحمیل می کنند. این بیماری ها انواع متعددی دارند یکی از مهمترین این بیماری ها سرطان است. بیماری سرطان یکی از معضلات و مسائل اساسی بهداشتی در جهان محسوب می شود که با تهدید سلامتی و زندگی فعال انسان در سنین مختلف، خسارت های فردی، خانوادگی و اجتماعی متعددی در ابعاد جسمی، روانی و معنوی ایجاد می کند(علی پور، ۱۳۹۰). سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است)[۱]یک بیماری شایع، بدخیم و پیشرونده می باشد و برجنبه های مختلف زندگی فرد تاثیر گذار است(چن وهمکاران[۲]، ۲۰۰۹).
علی رغم پیشرفتهای پزشکی، توسعه درمان های سرطان و افزایش تعداد بازمانده های سرطان این بیماری از لحاظ احساس درماندگی و ترس عمیقی که در فرد ایجاد میکند، بیهمتاست(لی و وو[۳]، ۲۰۰۲). در سراسرجهان، سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) در زنان بار سنگینی بر نظام سلامت وارد می کند و رایجترین سرطان درمیان زنان طبقه بالا و پایین می باشد(تونسر[۴]، ۲۰۱۰). و طبق آمارمجله اپیدمیولوژی آمریکا درسال ۲۰۰۹، تقریبا ۴/۴ میلیون زن جهان به این بیماری مبتلا بوده اند(چن و همکاران، ۲۰۰۹) با وجود تشخیص های زودرس و اقدامات درمانی گسترده که باعث افزایش طول عمر بیماران گردیده(میزان بقای ۵ ساله ۸۷%) زنان درطی درمان و متعاقب آن اختلالات جسمی، روحی متعددی را تجربه می کنند که بر روی کیفیت زندگی[۵] آنها تاثیر گذار است.
PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) یکی از نمادهای زنانگی است، فکر از دست دادن یک PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) برای بسیاری از زنان غیر قابل تحمل است. واکنش هر زن نسبت به بیماری مشکوک ویا واقعی ممکن است شامل ترس از بد شکلی واز دست دادن جذابیت و ترس از مرگ باشد. به عقیده روان شناسان بین PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) و صفت مادری ارتباط نمادین وجود دارد و زمانی که یک PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) برداشته می شود، این صفت به شدت مورد تهدید قرار می گیرد طبیعی است که سلامت روانی زنان ممکن است به مخاطره بی افتد(صفائی کنشگر و استین ، ۱۳۸۸). اگر چه پیشرفت های وسیع درزمینه درمان سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) موجب واکنش بهتر تومور به درمان ها و افزایش طول عمر این بیماران گردیده است اما اغلب این درمان ها با عوارض جانبی بسیاری چون ورم غدد لنفاوی، ضعف، درد، بی حسی، محدودیت درحرکت مفصل شانه، احساس سنگینی در دست و اختلالات روانی- اجتماعی همراه بودهاند که خود موجب کاهش چشمگیر کیفیت زندگی بیماران میشوند. (کیلبرت و رفشاق[۶]، ۲۰۰۶). بیماران مبتلا به سرطان، معمولا درسازگاری با بیماری، مشکلات جدی دارند هم چنین بلافاصله بعد ازتشخیص بیماری، ممکن است اضطراب [۷]، استرس [۸]و دیگر اختلالات خلقی [۹] در فرد به وجود آید که این علائم با گذشت زمان و در پاسخ به تشخیص، عود[۱۰] و بهبود بیماری و دستخوش تغییر میشوند. (دنگ و کاسیلت[۱۱]، ۲۰۰۵).
انکولوژی[۱۲] نوین، توجه روز افزونی به حفظ ویا افزایش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان دارد، چنان که کار آزمایی های بالینی باید علاوه بر بررسی کارآیی و اثر بخشی دارو، تغییرات کیفیت زندگی بیماران را گزارش کنند. با بهبود پیش آگهی درمان سرطان ها، حفظ و ارتقائ کیفیت زندگی وابسته به سلامت به یک معیار مهم ارزیابی در حین و بعد ازدرمان تبدیل شده است. بسیاری از بیماران مبتلا به سرطان، خصوصا آنهایی که از کیفیت زندگی پایین تری برخوردارند، در معرض هشداری جدی مورد توجه درمان گران قرار گیرد. (چن و همکاران، ۲۰۰۹) . بنابراین طراحی و اجرای مداخلات درمانی جهت کاهش اختلالات هیجانی وافزایش کیفیت زندگی این بیماران امری لازم است در بین درمانهای روان شناختی، الگوهای متنوعی در مورد سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) طراحی و مورد بررسی قرار گرفته است، درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی[۱۳]می باشد که نخستین بار توسط کابات- زین[۱۴] (۱۹۹۱) برای دامنه وسیعی ازافراد مبتلا به اختلالات مرتبط با استرس و سرطان طراحی شده است. کابات – زین و همکارانش اثرات تمرین آگاهی لحظه به لحظه را بر روی مغز و پردازش هیجانها را بررسی کردند. بدین خاطر این پژوهش، می تواند تاثیر آن را بر کاهش یا افزایش برخی از جنبه های روانشناختی مرتبط با بیماری سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) را مشخص سازد.
بر این اساس طرح حاضر تنظیم شده است تا به تبیین تاثیر درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش افسردگی، اضطراب و استرس و افزایش کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) بپردازد.
سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) شایع ترین وکشنده ترین، سرطان در میان زنان ۴۰ تا ۵۵ سال در جهان است (اکبری و همکاران ، ۲۰۱۱) و بیش از ۲۳% ازکل سرطان های زنان را به خود اختصاص می دهد. این سرطان پس از سرطان ریه، دومین سرطان رایج می باشد و به علت پیش آگهی نسبتا خوب آن، پنجمین علت مرگ و میر ناشی از سرطان می باشد نسبت مرگ و میر به ابتلای آن برابر با ۳۵% می باشد(تونسر ، ۲۰۱۰). اگرچه هنوز سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) در سراسر جهان، مقامی در ایجاد مرگ ناشی از سرطان دارد، اما پیش آگهی آن، به علت تشخیص سریعتر و درمان های مناسب تر نسبتا خوب است. در ایران نیز شبیه به سایر کشورهای جهان، سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) شایع ترین بد خیمی در میان زنان است و دومین سرطان شایع درسال ۱۳۸۶ براساس کل جمعیت مرد و زن در ایران، سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) به میزان ۷/۱۰ % می باشد(ستایشی و همکاران ، ۱۳۹۰) .
براساس مطالعات و گزارشات موجود از ایران، سن بروز سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) در زنان ایرانی حداقل یک دهه جوان تر از زنان کشورهای توسعه یافته می باشند. به این معنا که متوسط سن از ۸/۵۸ به ۱/۴۷ کاهش پیدا کرده است(تونسر، ۲۰۱۰). در ایران سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) ۲۶/۲۲% از موارد سرطان های زنان را تشکیل می دهد و شایعترین سرطان در میان زنان ایرانی است. میزان بروز و شیوع سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) به ترتیب ۲۲ و۱۲۰ در ۱۰۰۰۰۰ جمعیت زن بالای ۳۰ سال میباشد( منعمی مطلق، ۱۳۹۱). به نظر می رسد بیماران مبتلا به سرطان علاوه بر مشکلات جسمی در زمینه های متعدد روان شناسی نیز با مشکلات عدیده ای دست و پنجه نرم می کنند این مساله در مورد بستگان اطرافیان، مراقبان و تمام افرادی که با بیمار روانی در ارتباط هستند صدق می نماید. ۹۴ درصد این بیماران مواجه با این بیماری را یک تروما دانستند و ۱۳ درصد آنان دچار استرس پس از سانحه[۱۵]می شوند(پترسون[۱۶] و همکاران، ۲۰۰۵). از جمله ابعاد مهم سلامت که امروزه مورد توجه روان شناسان قرار گرفته سلامت هیجانی است. سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) می تواند هیجان های عمیق زیادی از جمله افسردگی، اضطراب و هیجانات همراه اضطراب و افسردگی از جمله احساس بی ارزشی و یا ناامیدی را ایجاد کند واکنش های مانند انکار، خشم، احساس گناه مشاهده می شود و از این طریق بر سلامت عمومی مبتلایان تأثیر منفی بگذارد. بعضی ازبیماران در پایان درمان پزشکی، در می یابند که سرطان پیامدهای روانی منفی پایداری برای آنها بر جای گذاشته است اثرات جسمانی ناشی از درمان های دریافتی بر کیفیت زندگی موثر است(واینی[۱۷] وهمکاران، ۲۰۰۹). اکثرافرادی که به سرطان مبتلا می شوند یک دوره تنیدگی را تجربه می کنند. در برخی ازبیماران این تنیدگی به خودی خود از بین می رود و به مشکلات شناختی دیر پا منجر نمی شود و می توان آن را به عنوان یک واکنش سازگاری طبیعی در نظر گرفت. اما برخی از بیماران مشکلات روانی شدید تری را تجربه می کنند که باعث کاهش کیفیت زندگی و عملکرد روزانه آنهامی شود و این مشکلات شناختی که به لحاظ بالینی شدیدهستند معمولا به عنوان بخشی از یک اختلال انطباقی[۱۸]، اختلال افسردگی[۱۹] یا یک اختلال اضطرابی[۲۰] بروز می کنند(کریک ، ۲۰۰۰ ترجمه مولودی و فتاحی ، ۱۳۸۹)، گفته می شود که ۷۵% بیماری های جسمانی با تنیدگی ارتباط دارند ویکی از عوامل موثر در بیماریهای قلبی و سرطان که دوعامل مهم مرگ و میر در جهان شناخته می شوند، می باشند. همچنین تنیدگی به عنوان یک پدیده روان شناختی ازعوامل مهم در بروز و استمرار بسیاری ازاختلالات روانی است. از این رو درسال های اخیر توجه به منابع تنیدگی وراهبردهای مقابله با آن درگروه های مختلف به ویژه در مبتلایان به بیماری ها و مشکلات روانی و جسمانی گوناکون، بسیار مورد توجه و بررسی قرار گرفته است و نشان داده شده که به کار گرفتن راهبردهای مقابله موثر، نقش مهمی در کاهش ایجاد و دوام رویدادهای تنیدگی زا داشته است (چن و چانگ[۲۱]، ۲۰۱۱).
کنترل و کاهش نشانه های روان شناختی که به دنبال بیماری های جسمی می آیند نه تنها سبب بالا بردن مهارت ها و بالا بردن روحیه جنگیندگی در این بیماران می شود، بلکه باعث افزایش کارآیی سیستم ایمنی ودر نتیجه کاهش علائم جسمانی و بهبودی می گردد(لبل و همکاران [۲۲]، ۲۰۰۸ و رودین؛ دانر؛ گاگلیز، مایکو لانسر و زیمرمن، ۲۰۰۸). مشکلات روان شناختی مبتلایان به سرطان بر کیفیت زندگی آنان، نرخ اقدام به خودکشی وخودکشی موفق، طولانی شدن مدت بستری و حتی طول عمر آنها اثرمی گذارد (پالمن و فیش[۲۳]، ۲۰۰۵ ). سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) می تواند باعث ترس زیاد، نا امیدی و ترومای روانی شود و همه ابعاد درزندگی فرد(ابعاد جسمانی، هیجانی و معنوی) او را به چالش بکشاند وکیفیت زندگی را که یک ماهیت پویاست تغییر دهد (لیون وابرایت، ۲۰۰۴) از دو دهه گذشته بحث کیفیت زندگی در حوزه درمان سرطان ها به طور جدی مطرح شد و به سرعت گسترش پیدا کرد. کیفیت زندگی یک مفهوم چند بعدی است که سازمان جهانی بهداشت[۲۴]، آن را درک هر فرد از زندگی، ارزش ها، اهداف، احساس امنیت، تعارضات هیجانی، عقاید شخصی، استانداردها وعلایق فردی تعریف کرده است این موارد بر(احساس خوب بودن یا احساس ناخوشی تاثیردارند) (ضیغمی محمدی وغفاری، ۱۳۸۷ ).
به خاطر عوارض و مشکلات بسیاری از درمان های سرطان(جراحی، شیمی درمانی، پرتودرمانی و هورمون درمانی )این درمان ها در نیمه راه رها می شوند(پری و چانگ[۲۵]، ۲۰۰۷ ). همچنین سرطان باعث می شود شغل، وضعیت اقتصادی- اجتماعی و زندگی خانوادگی مختل شود و بخصوص بر جنبه های مختلف کیفیت زندگی بیمار شامل وضعیت روحی، روانی، اجتماعی، اقتصادی وعملکرد جنسی تأثیر دارد(ودتا، پریهان، سدف وآند رسون[۲۶]، ۲۰۰۱) درچنین شرایطی اندازه گیری و سنجش کیفیت زندگی می توانند بسیار موثر و کمک کننده باشد تا از این طریق بتوان درمان بیمار را کامل کرد (دیستفانو[۲۷]و همکاران ، ۲۰۰۸ ).
درحال حاضر بهبود کیفیت زندگی یکی از فاکتورهای اساسی درزندگی است و به عنوان شاخصی برای اندازه گیری وضعیت سلامت فرد شناخته می شود. لذا مداخلات روان شناختی در این زمینه ضروری به نظرمی رسد. نه فقط به این خاطرکه ممکن است موفقیت درمان دارویی و پزشکی را افزایش دهد، بلکه همچنین به منظور افزایش کیفیت زندگی این بیماران که بسیار بیشتراز سایر بیماران ارگانیکی در رنج هستند(ثورن، ۲۰۰۹). دیدگاه شناختی- رفتاری بر نقش نگرشها، انتظارات کارآمدی، کنترل شخصی و حل مسئله تاکید دارد. درمانهای شناختی – رفتاری تکنیکهای شناختی(مانند بازسازی شناختی) و رفتاری (یادگیری عامل یا پاسخگر) را با هم یکپارچه می کند. اگر چه شواهد منطقی وجود دارد که درمانهای مبتنی برCBT برای اکثراختلالات موثراست، متخصصان بالینی به جستجوی درمانهای جایگزین دیگری پرداخته اند. درمانهای مبتنی بر پذیرش مانند درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی[۲۸] و درمان پذیرش و تعهد ACT))[29]، درمانهای جایگزین برای درمان شناختی و رفتاری هستند(وی هف[۳۰]وهمکاران، ۲۰۱۱)
روش های مبتنی برذهن آگاهی نمونه ای ازاین درمانهاست. این روشها هدفشان کاهش نقش هشیاری محدود شده و برخی از تاثیرات هیجانی و رفتاری پریشان کننده تجارب روانشناختی این بیماران می باشد(بائر [۳۱]وکریتمر[۳۲]، ۲۰۰۶ ). مداخلات مبتنی برذهن آگاهی بعنوان یکی از درمانهای شناختی – رفتاری نسل سوم[۳۳]یا موج سوم قلمداد می شود. ذهن آگاهی شکلی از مراقبه است که ریشه در تعالیم وآیین های مذهبی شرقی خصوصا بودا دارد(اوست، ۲۰۰۸).
کابات _ زین[۳۴]ذهن آکاهی را توجه کردن به شیوه ای خاص، هدفمند در زمان کنونی و بدون قضاوت و پیشداوری تعریف کرده است(مورن[۳۵]وهمکاران، ۲۰۰۷).
مارشال لینهان[۳۶](۱۹۹۳) برای اولین بارضرورت گنجاندن ذهن آگاهی بعنوان یکی ازمولفه های اساسی درمانهای روان شناختی تاکید کرد. ذهن آگاهی به رشد سه کیفیت خودداری از قضاوت، آگاهی قصدمندانه و تمرکز بر لحظه کنونی در توجه فرد نیاز دارد که توجه متمرکز بر لحظه کنونی در توجه فرد نیاز دارد که توجه برلحظه حال پردازش تمام جنبه های تجربه بلاواسطه شامل فعالیتهای شناختی، فیزئولوژیکی یا رفتاری را موجب می شود بواسطه تمرین و تکنیکهای مبتنی بر ذهن آگاهی فرد نسبت به فعالیتهای روزانه خود آگاهی پیدا می کند، به کارکرد اتوماتیک ذهن در دنیای گذشته و آینده آگاهی می یابد و از طریق گاهی لحظه به لحظه از افکار و احساسات و حالتهای جسمانی بر آنها کنترل پیدا می کند و از ذهن روزمره، اتوماتیک متمرکز بر گذشته و آینده رها می شود(سگال[۳۷]وهمکاران، ۲۰۰۲ ;رای و ساندرسون[۳۸]، ۲۰۰۴). اگرچه توجه اندکی به مکانیسم های دخیل در حضور ذهن شده است، اما بنظرمی رسد حضور ذهن بر روی دو سری از عملیات شناختی تاثیرگذار می باشد: تعدیل توجه و گزینش نوعی نگرش غیرتقلایی و توام با پذیرش(بیشاب[۳۹]، ۲۰۰۲).
در ذهن آگاهی فرد در لحظه از شیوه ذهنی خود آگاه می شود و پس از آگاهی روی دو شیوه ذهن، یکی انجام دادن[۴۰] ودیگری بودن[۴۱] ، یاد می گیرد ذهن را از یک شیوه ای دیگر حرکت دهد که مستلزم آموزش راهبرهای رفتاری، شناختی و فراشناختی ویژه برای متمرکز کردن فرایند توجه است(سگال وهمکاران ، ۲۰۰۲). درمانهای مبتنی برذهن آگاهی بواسطه اینکه به هر دو بعدجسمانی و ذهنی می پردازد دارای اثربخشی بالایی برای درمان برخی اختلالات بالینی و بیماریهای جسمانی گزارش شده است.
کابات – زین درمان کاهش استرس بر مبنای ذهن آگاهی را در غرب رواج داه است. درمان کاهش استرس بر مبنای ذهن آگاهی یکی ازشیوه های پزشکی مکمل است که در بیش از ۲۰۰ بیمارستان امریکایی استفاده شده است و موضوع برخی مطالعات تحقیقی در مرکز ملی طب مکمل و جایگزین می باشد. کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی یک مداخله رفتاری است که برمبنای توجه وتمرکز به خود استوار می باشد. تمرینات بصورت تمرکز بر روی افکار و احساسات و ادراک انجام می شود. این مهارتها از طریق تمرکز بر روی تنفس با تمام فعالیتهای زندگی حاصل می آید. در واقع، در درمان کاهش استرس بر مبنای ذهن آگاهی افراد یاد می گیرند پذیرش و دلسوزی را بجای قضاوت کردن تجربه شان گسترش دهند و هشیاری لحظه حاضر را بجای هدایت خودکار[۴۲]ایجادکنند و شیوه های جدید پاسخ دادن به موقعیتها را یاد بگیرند. ماهیت خاص مشکلی که شرکت کننده از لحاظ طبی نشان می دهد مستقیما در جلسات بررسی نمی شود(کرین[۴۳]، ۲۰۰۹).
درنهایت می توان گفت، صرف نظر از اینکه درمان های پزشکی می توانند به درمان بیماری سرطان کمکی کند یا نه در کنار مداخلات پزشکی، مداخلات غیردارویی می تواند به کاهش مشکلات روان شناختی ایجاد شده مرتبط با سرطان بپردازد.
با توجه به تمهیدات یاد شده، مساله اساسی پژوهش حاضر اینست که آیا بکارگیری درمان کاهش استرس مبتنی برذهن آگاهی به شیوه گروهی می تواند کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) را بهبود دهد و میزان استرس، اضطراب، افسردگی آنها را کاهش دهد؟
۱-۳- اهمیت و ضرورت پژوهش
اهمیت و ضرورت این پژوهش از جهات گوناگون قابل بررسی و تأمل است. از سویی ما شاهد شیوع بالای سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) هستیم. سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) ۱۶درصد کل سرطان زنان را تشکیل می دهد و شایعترین سرطان زنان در جهان می باشد(سازمان بهداشت جهانی، ۲۰۱۰). در مطالعه پری و چانگ (۲۰۰۷)گزارش شده بود که تقریبا از هر هشت زن یک نفر مبتلا به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) می باشد(کوکمان وهمکاران، ۲۰۰۸) براساس آخرین آمار اعلام شده از سوی مرکز تحقیقات سرطان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، میزان ابتلا به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) در زنان ایرانی ۵/۲۷ درهرهزار نفر است(موحدی و همکاران ، ۲۰۱۰) همچنین سن ابتلا به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) در ایران ۱۰ سال زودتر از کشورهای پیشرفته است. گرچه این سرطان، همه سنین بین ۱۵ تا ۸۵ سال را در گیر می کند اما شایع ترین سن ابتلا در ایران ۵۴-۴۵ سالگی است. لازم به ذکر است، به رغم آن که حدود ۸۰ درصد درموارد این بیماری در کشورهای غربی در مرحله یک شناسایی و درمان می شوند، در ایران ۷۰ درصد این بیماران در مرحله ۲ یا ۳ شناسایی می شوند و همین امر درمان قطعی این بیماران را با مشکل مواجه می کند(مرکزمدیریت بیماری ها، ۱۳۸۳) از سوی دیگر، میزان بقای کلی ۷۱٪ است(موحدی و همکاران ، ۲۰۱۰) این مسئله گویای آن است که این افراد نسبت به مبتلایان دیگر سرطان ها، مدت طولانی تری با بیماری و یا با عوارض کوتاه مدت و بلند مدت و استرس های ناشی از آن به زندگی خود ادامه می دهند که به طبع این امر خود می تواند سلامت روان این گروه را تحت تأثیر قرار دهد(خادمی و سجادی هزاره، ۱۳۸۸) بنابراین با توجه به شیوع بالای این بیماری در ایران و جهان انجام پژوهش در مورد این بیماری امری لازم به نظر می رسد.
همچنین شیوع اختلالات روانی در زنان مبتلا به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) در مراحل اولیه ۷/۳۶ درصد اختلالات خلقی داشتند که ۶/۹ درصد آن ها افسردگی اساسی و ۱/۲۷ درصد افسردگی جزئی داشتند. اختلال اضطراب در ۶/۱۴ درصد آنها دیده می شد که در ۶/۸ درصد زنان قبلا در مراحل اولیه و در ۶ درصد زنان در مراحل پیشرفته دیده می شد (به نقل از زنجیر کوچکساری و مصطفوی، ۱۳۸۵) همچنین بررسی ۱۲۴۹ زن تازه تشخیص داده شده قبلا به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) نشان داد که تا ۸ تا ۳۲ درصد آنها دچار رنج ناشی از استرس بودند(هاک و دکنز، ۲۰۰۳). اضطراب و افسردگی حتی سالها پس از تشخیص بیماری ودرمان نشانه متداول درخلال سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) می باشد و ازاین لحاظ بر سلامت عمومی مبتلایان و نجات یافتگان تأثیرمی گذارد. طبق این مرور(منبع قبل) فاکتورهای روانی، کیفیت زندگی بعدی مبتلایان وحتی بیماران نجات یافته از سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) را پیش بینی می کنند.
نتایج یک تحقیق در سال ۲۰۱۰ نشان می دهد که یکی ازهر سه بیمار مبتلا به سرطان به طور معنا داری دیسترس روانی وهیجانی را تجربه می کند(نیکلایچوک[۴۴]وهمکاران، ۲۰۱۰) و هنوز کمتر از ۱۰ درصد به صورت رسمی در جستجوی مشاوره اند (منبع قبل) حدود نیمی از بیماران سرطانی اختلالات روانی هم دارند. اکثر این بیماران مبتلا به اختلال انطباق (۶۸ درصد) هستند. اختلال افسردگی اساسی(۱۳ درصد) و دلیریوم[۴۵] (۸ درصد) تشخیص های شایع بعدی در این بیماری محسوب میشود. تصور میشود که اکثر این اختلالات واکنش در مقابل آگاهی در مورد ابتلا به سرطان هستند(سادوک، ۲۰۰۱) وجود برخی از این واکنشها (افسردگی، ترس واضطراب ) پاسخ طبیعی به استرس بیماری و اقدامات تشخیصی و درمانی آن تلقی می گردد(واتسون و همکاران[۴۶]، ۲۰۰۵) در بسیاری از موارد نیز سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) می تواند بر سلامت عمومی و کیفیت زندگی مبتلایان نیز تأثیر گذار باشد. پژوهش شاکری و همکاران (۱۳۸۸) نشان از این دارد که ۳/۴۲ درصد از مبتلایان به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) از افسردگی متوسط تا شدید و ۷/۵۷ درصد این جمعیت از میزان افسردگی خفیف برخوردار بودند. از آنجا که بیماری به خودی خود مشکلات بسیاری را بر بیمار و خانواده اش تحمیل می نماید. بسیاری از جوانب دیگر بیماری که از درجه دوم اهمیت برخوردار هستند نادیده گرفته می شوند. در حالیکه می توانند تأثیر عمیقی بر کیفیت زندگی و سلامت روان این گروه داشته باشند. نگرانی درباره زنده ماندن در کسانی که دارای فرزند نیز هستند، نگرانی درباره بچه دار شدن، زنانی که مبتلا به یک بیماری تهدید کننده زندگی هستید. نگرانی هایی درباره اینکه آیا حاملگی های بعدی باعث افزایش خطرعود می گردد، نگرانی های مرتبط با مسائل جنسی وعدم اطمینان ازعدد مجدد(آویس، کراو فورد و مانوئل[۴۷]، ۲۰۰۵). بیماران مبتلا به سرطان که خود را ناگزیر میبینند تا درکنار بیماری به زندگی ادامه دهند، با مسائل ودشواری های بسیاری از جمله موارد زیر مواجه میشدند:
بنابراین ملاحظه می شود که بیماران جسمی علاوه بر مواجهه با یک سلسله مشکلات جسمی با بروز مشکلات نیز افسردگی و اضطراب به دنبال تشخیص و درمان و سیر بیماری نیز رو به رو هستند که وضعیت آنان را بغرنج نموده و روال طبیعی زندگی آنها را برهم می زند(گریرو همکاران[۴۹]، ۲۰۰۸). از این رو ارزیابی و ارتقائ کیفیت زندگی آنان می تواند در کاهش عارضه های روانی ناشی ازتشخیص و درمان بیماری مفید باشد. تشخیص به موقع سرطان می تواند از مزمن شدن بیماری بکاهد و میزان مرگ و میر ناشی از آن را به حداقل برساند. اما تا زمانیکه شیوه مقابله و واکنش بیماران در برابر روش های پزشکی تشخیص و درمان سرطان به خوبی شناخته نشود، نمی تواند مهارتهای تازه مقابله را آموزش داد و واکنش های حاد عاطفی را درمان کرد(آنتونی و همکاران[۵۰]، ۲۰۰۹). بیماران سرطانی نیازمند کمک برای انطباق موثر و زندگی بخش با بیماری مزمن شان هستند(گریروهمکاران[۵۱]، ۲۰۰۸ ). این افراد نیاز خواهند داشت تا مهارت های مقابله ای جدید را یاد بگیرند، این هدف زمانی می تواند تحقق یابد که مقابله و واکنش های آن درقبال بیماری و مشکلات وابسته به آن کاملا شناخته شده است(مارتل، ادیس، جاکوبسن[۵۲]، ۲۰۰۱؛ هپکو ولجویز، ۲۰۰۸ ). اگرچه درمان های کنونی سرطان تاثیرات ارزنده ای در کنترل و جلوگیری از پیشرفت بیماری دارند ولی خالی ازتنیدگی نیستند و در بعضی ازموارد به بهبودی و علاج منجرشده اند. متاسفانه این گونه منفعت های بلند مدت می توانند بهای کوتاه مدت قابل ملاحظه ای رابه شکل انزجارو ناتوانی دربرابراثرات جانبی فراهم بیاورند(ضیغمی؛ محمدی وغفاری، ۱۳۸۷) آشفتگی، درد واضطرابی که بیماران از رهگذر شیوه های تشخیصی و درمانی متحمل می شوند، موجب می شود تا جریان عمل به کندی و با جنجال و دشواری پیش برود. ازسوی دیگر، ممکن است شمار زیادی از بیماران به علت درد و اضطراب، برای باردیگرمراجعه ننمایند و در نتیجه، بسیاری ازموارد بدون درمان باقی می مانند و یا اگر بعضی به وقع بپیوندند و در نتیجه، بسیاری از موارد بدون درمان باقی می مانند و یا اگر بعضی به وقوع بپیوندند، هم بیمار و هم کارکنان بخش و پزشک معالج با مشکلاتی دست به گربیان می شوند. اغلب بیماران نگرشی منفی نسبت به شیوهای تشخیصی و درمانی، پزشک و کادر درمان پیدا می کنند و به واسطه درد، ترس و اضطراب چشمگیری که به آنان دست می دهد، در هر مراجعه به سختی، حاضر به همکاری می شوند و مقاومت و ممانعت آنها سبب می شود که کار به سهولت پیش نرود.
بنابراین امروزه تاثیر مثبت مداخلات روان شناختی در روند بهبود بیماری های مزمن جسمی مورد تایید قرار گرفته است و با گسترش روز افزون رشته روان شناسی سلامت، روان شناسان نقش فعال تری درفرایند درمان این بیماری ها برعهده گرفته اند. در چند دهه اخیر پیشرفت های شایان توجهی درگسترش مداخلات روانی- اجتماعی برای بیماران مبتلا به سرطان صورت گرفته است(هپکو وهمکاران[۵۳]، ۲۰۰۸ ) با توجه به آنچه بیان شد، هدف بنیادین بسیاری از مداخله های روان شناختی در مورد بیماران مبتلا به سرطان، افزایش توانایی آنان برای روبه رو شدن با اضطراب، درد و تحمل شیوه های تشخیصی و درمانی پزشکی است. این توانایی به بیمار مجال می دهد تا سهمی ایفا نماید و تا اندازه ای کنترل آنچه برای او اتفاق می افتد در دست بگیرد. از درمانهایی که در دو دهه اخیر مورد توجه قرار گرفته است، درمان کاهش استرس مبتنی برذهن آگاهی می باشد. ذهن آگاهی[۵۴]یعنی بودن در لحظه با هرآنچه هست، بدون قضاوت و بدون اظهار نظر درباره ی آنچه اتفاق می افتد؛ یعنی تجربه واقعیت محض بدون توضیح(سگال، تیزدل[۵۵]وهمکاران، ۲۰۰۲). اساس ذهن آگاهی ازتمرینهای مراقبه بوداییسم گرفته شده است که ظرفیت توجه و آگاهی پیگیر و هوشمندانه (که فراتر از فکر است) افزایش می دهد تمرینهای مراقبه وذهن گاهی به افزایش توانایی خودآگاهی و پذیرش خود دربیماران منجر می شود. ذهن آگاهی یک روش یا فن نیست، اگرچه در انجام آن روشها و فنون مختلف زیادی بکار رفته است. ذهن آگاهی را می توان بعنوان شیوی”بودن”یا یک شیوه”فهمیدن”توصیف کرد که مستلزم درک کردن احساسات شخصی است(بائر[۵۶]، ۲۰۰۶).
روش های مبتنی برذهن آگاهی در پژوهشهای محدودی در ایران در مورد برخی اختلالات مورد وارسی قرارگرفته است(کاویانی وهمکاران، ۱۳۸۴؛ امیدی و همکاران ۱۳۸۷؛ کاویانی وهمکاران، ۱۳۸۷؛ موسویان وهمکاران ۱۳۸۹؛ کلدوی و همکاران، ۱۳۹۰؛رحمییان بوگروهمکاران، ۱۳۹۱؛ معصومیان وهمکاران، ۱۳۹۱؛ رحمانی و همکاران، ۱۳۹۲) اما در مورد کاهش استرس، افسردگی، اضطراب ودر زنان مبتلا به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است)، براساس مداخلات مبتنی برذهن آگاهی در ایران، پژوهشی صورت نگرفته است. بدین خاطر، ضرورت عملی چنین تلاشی، غیرقابل انکاراست.
از دیگر ضرورتهای این تحقیق اینست که هر نوع پژوهشی از این نوع می تواند علاوه بر ایجاد یک بدنه تحقیقی، به پژوهشهای مشابه در بدنه علمی بپیوندد و امکان مقایسه نتایج به دست آمده در ایران را با دیگر پژوهشها، فراهم سازد. همچنین یافته های بدست آمده می تواند زمینه کاربرد روش یاد شده را در مورد مشکلات روان شناختی زنان مبتلا به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) در ایران و نمونه های ایرانی در بخشهای آنکولوژی بیمارستانها، درگستره بالینی را فراهم سازد.
۱-۴-اهداف پژوهش
مبتنی برمساله پژوهش اهداف ذیل پی گرفته شده است:
۱-۴-۱- هدف اصلی پژوهش
تاثیر آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی برذهن آگاهی به شیوه گروهی بر استرس، اضطراب، افسردگی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است).
۱-۴-۲- اهداف فرعی پژوهش
۱ – تعیین اثربخشی درمان کاهش استرس مبتنی برذهن آگاهی بر افزایش کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است).
۲ – تعیین اثربخشی درمان کاهش استرس مبتنی برذهن آگاهی بر کاهش نشانه های اضطراب، زنان مبتلا به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است).
۴ – تعیین اثربخشی درمان کاهش استرس مبتنی برذهن آگاهی بر کاهش نشانه های استرس، زنان مبتلا به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است).
۵- تعیین اثربخشی درمان کاهش استرس مبتنی برذهن آگاهی بر کاهش نشانه های افسردگی، زنان مبتلا به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است).
۱-۵- فرضیه های پژوهش
براساس هدفهای ارائه شده و مساله تحقیق، فرضیه های پژوهش به شرح ذیل تنظیم شده اند:
۱- درمان کاهش استرس مبتنی برذهن آگاهی، کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) را افزایش می دهد.
۲ – درمان کاهش استرس مبتنی برذهن آگاهی، اضطراب زنان مبتلا به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) را کاهش می دهد.
۳ – درمان کاهش استرس مبتنی برذهن آگاهی، استرس زنان مبتلا به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) را کاهش می دهد.
۴ – درمان کاهش استرس مبتنی برذهن آگاهی، افسردگی زنان مبتلا به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) را کاهش می دهد.
۱-۶- متغیرهای پژوهش
الف ) استرس
تعریف نظری: مجموعه واکنش های غیراختصاصی ارگانیسم درمقابل هرنوع تقاضای سازگاری از آن(سلیه، ۱۹۷۴، به نقل از گنجی، ۱۳۸۵).
تعریف عملیاتی: دراین پژوهش، افسردگی با بهره گرفتن از مقیاس افسردگی و اضطراب و استرس([۵۷]DASS-21 ) (لاویبوندولاویبوند، ۱۹۹۵) سنجیده می شود. توضیحات تکمیلی دراین مورد درقسمت ابزارهای تحقیق ودرفصل سوم ارائه خواهد شد
ب) اضطراب
تعریف نظری:اضطراب، یک احساس منتشربسیارناخوشایند واغلب مبهم دلواپسی است، که اغلب با علائم دستگاه خودمختارهمراه است(سادوک وسادوک[۵۸] ، ۲۰۱۰).
تعریف عملیاتی: دراین پژوهش، اضطراب با بهره گرفتن از مقیاس افسردگی واضطراب واسترس(DASS-21 ) (لاویبوندولاویبوند، ۱۹۹۵) سنجیده می شود. توضیحات تکمیلی در این مورد درقسمت ابزارهای تحقیق و در فصل سوم ارائه خواهد شد
پ) افسردگی
تعریف نظری :افسردگی چیزی بیشر ازغمگینی به تنهایی است. افراد دارای افسردگی ممکن است با کاهش علاقه نسبت به انجام امور یا لذت بردن ازانجام آنها، کاهش یا افزایش وزن واشتها، بی خوابی، کندی روانی حرکتی، خستگی و کاهش انرژی احساس بی ارزشی، دشواری در تمرکز و افکار عودکننده راجع به مرگ یا خود کشی راتجربه کنند(انجمن روان شناسی آمریکا، ۲۰۱۲).
تعریف عملیاتی: دراین پژوهش، افسردگی با بهره گرفتن ازمقیاس افسردگی و اضطراب واسترس(DASS-21 )(لاویبوندولاویبوند[۵۹]، ۱۹۹۵) سنجیده می شود. توضیحات تکمیلی دراین مورد درقسمت ابزارهای تحقیق ودرفصل سوم ارائه خواهد شد.
ت) درمان کاهش استرس مبتنی برذهن آگاهی(MBSR[60])
تعریف نظری: ذهن آگاهی به معنی توجه به طریق خاص، معطوف به هدف، در زمان حال و بدون داوری است، که توسط کابات – زین(۱۹۹۱) براساس تکنیک های شناختی بصورت یک شیوه درمانی علمی درآمده است. در هر لحظه از شیوه ذهنی آگاه می شود و مهارتهای شناسایی شیوه های مفیدتر را فرا می گیرد.
تعریف عملیاتی: درمان کاهش استرس مبتنی برذهن آگاهی یک برنامه ۸ هفته ای با جلسات ذهن آگاهی ۲ساعت درهفته می باشد(چاسکلون[۶۱]وهمکاران، ۲۰۱۱). توضیحات تکمیلی دراین باره درفصل سوم ارائه خواهد شد.
ث) سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) :
تعریف نظری: یک بیماری نئوپلاستیک بدخیم بافت PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) است آگر چه این بیماری هر ۲ جنس از زنان و مردان را درگیر می سازد؛ اما زنان بیش از مردان به آن مبتلا می شوند؛ بطوریکه این بیماری شایعترین نوع سرطان و مهمترین عامل نگران کننده سلامی در میان زنان می باشد(تونسر، ۲۰۱۰).
تعریف عملیاتی: منظور از سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) در این پژوهش، زنان مبتلا به مراحل ۱ تا ۳ سرطان بدون وجود شواهدی از متاستاز می باشند که وجود بدخیمی یکطرفه یا دو طرفه در بافت PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) آنها به وسیله یافته های بالینی و مطالعات سیتولوژی تایید شده باشد.
ج )کیفیت زندگی[۶۲]
تعریف نظری: بنا به تعریف سازمان جهانی بهداشت، کیفیت زندگی به درک فرد از موقعیت خود در زندگی از نظر فرهنگی و سیستم های ارزشی که فرد در آن زندگی می کند ودر رابطه با اهداف، انتظارات، استانداردها و اولویتهایشان اطلاق می شود پس کاملا فردی بوده و توسط دیگران قابل مشاهده نیست و بردرک افراد ازجنبه های مختلف زندگیشان استواراست(بائومان[۶۳]، انسیکو[۶۴]و چاو[۶۵]; ۲۰۱۱).
تعریف عملیاتی: پرسشنامه اندازه گیری کیفیت زندگی عمومی در بیماران مبتلا به سرطان (QLQ-C30)[66] :این پرسشنامه شامل ۵ مقیاس عملکردی(جسمانی ,نقش ,شناختی ,احساسی واجتماعی) سه مقیاس علامتی (خستگی, درد وتهوع واستفراغ ) ویک مقیاس سلامتی و کیفیت زندگی است که هریک مجموعه ای از سوالات را در برمی گیرد. بقیه سوالات مفردعلائم دیگری را که معمولا توسط بیماران سرطانی تجربه می شوند(تنفس دردناک ,ازدست دادن اشتها ,اختلال درخواب, یبوست و اسهال و همچنین اثر وضع مالی موجود بر روی بیماران و درمان را ارزیابی می کند.
پرسشنامه تکمیلی ویژه اندازه گیری”کیفیت زندگی” اختصاصی دربیماران مبتلا به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) (QLQ-BR23)[67]: متعلق به سازمان اروپایی تحقیق ودرمان سرطان می باشد و مقیاسهای عملکردی اختصاصی بیماران مبتلا به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) (تصویر بدنی، عملکرد جنسی و لذت جنسی وعلائم بالینی) بررسی می شود.
تعداد صفحه :۱۸۹
قیمت :۳۷۵۰۰ تومان
Create a website and earn with Altervista - Disclaimer - Report Abuse