(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
عنوان صفحه
چکیده ١
فصل اول : کلیات تحقیق
١-١-مقدمه ۳
١-٢-بیان مسئله ۴
١-٣-اهمیت پژوهش ۶
١-۴-اهداف پژوهش . ٧
١-۵-سئوالات پژوهش. ۷
۱-۶-فرضیات پژوهش . ۸
١-۷-تعریف مفاهیم ٨
فصل دوم : مروری بر تحقیقات انجام شده
٢-١-مفهوم هوش . ١١
٢-٢-معنویت ۱۲
٢-٣-انواع هوش . ۱۳
٢-۴-مفهوم هوش معنوی ١۵
٢-۵- اندازه گیری هوش معنوی ۱۸
٢-۶- مولفه های هوش معنوی ۱۹
٢-۷- مولفه های هوش معنوی در اسلام . ۲۲
٢-۸-ابعاد هوش معنوی ۲۳
٢-۹-رشد هوش معنوی ۲۴
٢-۱۰-کاربرد هوش معنوی ۲۵
٢-۱۱-مدل های هوش معنوی ۲۶
٢-۱۲-مفهوم کیفیت ۲۹
٢-۱۳-مفهوم مراقبت در پرستاری ۳۰
٢-۱۴-مفهوم کیفیت مراقبت پرستاری و ابعاد آن ۳۰
٢-۱۵-مروری بر مطالعات انجام شده . ۳۱
٢-۱۶-مدل مفهومی تحقیق . ۳۸
فصل سوم : روش تحقیق
٣-١-مقدمه .۴۰
۳-۲-روش پژوهش .۴۰
٣-۳-جامعه مورد مطالعه ۴۰
٣-۴-نمونه پژوهش ۴۱
٣-۵-ابزار و روش گردآوری داده ها. ۴۱
٣-۶-پایایی و روایی . ۴۲
٣-۷-روش و ابزار تجزیه و تحلیل داده ها . ۴۴
٣-٨-ملاحظلات اخلاقی ۴۴
فصل چهارم : نتایج
۴-١-مقدمه . ۴۶
۴-٢-آمار توصیفی ۴۷
۴-٣-آمار استنباطی۵۶
۴-۴-نتیجه گیری ۶۵
فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری
۵-۱-مقدمه . ۶۷
۵-۲- بحث و نتیجه گیری ۶۷
۵-۳-محدودیت های تحقیق ۶۹
۵-۴-پیشنهادات ۶۹
منابع ۷۰
عنوان صفحه
جدول ۱: تعارف هوش .۱۶
جدول ۲: ابعاد هوش معنوی .۲۴
جدول ۳: مدل هوش معنوی سیندی ویگلسورث .۲۷
جدول ۴- جامعه و نمونه آماری ۴۱
جدول۵- سوالات مورد استفاده برای سنجش متغیرهای هوش معنوی ۴۲
جدول۶- پایایی پرسشنامه ها .۴۴
جدول ۷- آمار توصیفی سوالات پرسشنامه هوش معنوی .۵۲
جدول ۸- : آمار توصیفی سوالات پرسشنامه کیفیت مراقبت پرستاری ۵۳
جدول۹- آزمون کولموگروف-اسمیرنوف متغیرها ۵۷
جدول ۱۰- سطح معناداری تاثیرمتغیر تفکر انتقادی ۶۱
جدول۱۱-. سطح معناداری تاثیر متغیر ایجاد معنای شخصی.۶۲
جدول ۱۲- سطح معناداری تاثیر متغیر آگاهی متعالی . ۶۲
جدول۱۳- سطح معناداری تاثیر متغیر آگاهی توسعه موقعیت هوشیاری ۶۳
جدول ۱۴- بررسی همبستگی بین ابعاد کیفیت مراقبت و هوش معنوی ۶۴
فهرست نمودار ها
عنوان صفحه
نمودار شماره ۱- الگوی ارتباطی سطوح هوش معنوی ۲۴
نمودار شماره ۲- تفکیک نمونه ها بر حسب جنسیت.۴۸
نمودار شماره ۳- تفکیک نمونه ها بر حسب تحصیلات.۴۹
نمودار شماره ۴- تفکیک نمونه ها بر حسب وضعیت استخدام.۴۹
نمودار شماره ۵- تفکیک نمونه ها بر حسب وضعیت تاهل.۵۰
نمودار شماره ۶- تفکیک نمونه ها بر حسب سابقه کار.۵۱
نمودار شماره ۷- تفکیک نمونه ها بر حسب سن.۵۸
فهرست شکل ها
عنوان صفحه
شکل شماره ۱- مولفه های هوش معنوی .۲۸
شکل شماره ۲- مدل مفهومی تحقیق .۳۸
شکل شماره ۳- نتیجه اجرای مدل پیشنهادی تحقیق با ضریب استاندارد .۵۹
شکل شماره ۴- نتیجه اجرای مدل پیشنهادی تحقیق با مقادیر معناداری (T) 60
پیوست ها
عنوان صفحه
پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک ۷۳
پرسشنامه هوش معنوی ۷۴
پرسشنامه کیفیت مراقبت پرستاری .۷۵
چکیده
این پژوهش به منظور بررسی تاثیر هوش معنوی بر کیفیت مراقبت های پرستاری بیمارستانهای آموزشی درمانی شهر بندرعباس اجرا گردید.روش این پژوهش از لحاظ نوع هدف، توصیفی-همبستگی، برحسب نتیجه کاربردی است است. پرستاران شاغل در این بیمارستانها جامعه آماری این پژوهش را تشکیل داده اند.
ازمیان این جامعه آماری ۲۱۵ نفر پرستار به عنوان نمونه آماری با بهره گرفتن از روش تصادفی طبقه ای و ازطریق فرمول کوکران انتخاب شدند و با بهره گرفتن از پرسشنامه پرسشنامه استاندارد هوش معنوی کینگ و پرسشنامه کیفیت مراقبت پرستاری پرسشنامه QUALPAC مورد آزمون واقع شدند.داده های گردآوری شده با بهره گرفتن از دو نرم افزار PLS و SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که تاثیر چهار مولفه هوش معنوی (تفکر انتقادی وجودی، توسعه موقعیت هوشیاری، ایجاد معنای شخصی، آگاهی متعالی) بر کیفیت مراقبت های پرستاری معناداری نبوده و در نهایت بین هوش معنوی و کیفیت مراقبت پرستاری همبستگی ضعیفی وجود دارد.
کلمات کلیدی : هوش معنوی , کیفیت مراقبت, پرستار
١-١- مقدمه
کیفیت ارائه خدمات و تولیدات همواره مورد توجه انسانها بوده است . شاید توسعه نوآوری و صنعت نیز ، برمبنای این اصل استوار باشد که انسان هیچگاه نسبت به وضع موجود خود راضی نیست و همواره سعی در بهبود آن داشته است .اهمیت کیفیت در بخش صنعت در دهه های ۱۹۵۰-۱۹۴۰ مورد توجه قرار گرفت و در علوم پزشکی از سا ل ۱۹۸۰ مطرح شد(رجبی پور میبدی و همکاران، ۱۳۸۸)
یکی از مشاغل کلیدی و مهم در محیط های بهداشتی درمانی پرستاری است(موصلی و همکاران، ۱۳۸۹) و پرستاران بیش از ۷۰ درصد افراد تیم بهداشتی درمانی را تشکیل می دهند(هکاری و همکاران، ۱۳۸۹). در مراقبت نیز، به عنوان بخش مهم پرستاری، مورد قبول بیشتر پرستاران و محققان پرستاری بوده و مترادف اقدامات پرستاری است. این مفهوم، نمونه بارز احساس، فکر و عمل است که با خود راحتی جسمانی و روانی را فراهم می کند(بالجانی و همکاران، ۱۳۹۱).
علاوه بر موارد ذکر شده، اخیراً مطالعات زیادی در زمینه تأثیر معنویت در سازمانها و بهبود عملکرد افراد
انجام شده است که آن را به عنوان نیروی قدرتمندی جهت سازگاری و تطابق بهتر افراد در مواجهه با مشکلات معرفی کرده است. ورود معنویت به حرفه ها و مشاغل پدیده نوپایی است که می تواند تأثیر مثبتی در بهبود عملکرد و صلاحیت افراد و ارتقاء سازمان ها داشته باشد. هوش معنوی نیز سازهای جدید است که به معنای مجموعه ای از قابلیتهای فرد در ارتباط با منابع معنوی است که دربردارنده نوع مؤثری از سازگاری و رفتارحل مسأله است و بالاترین سطوح رشد را در حیطه های مختلف شناختی، اخلاقی، هیجانی، بین فردی و . شامل می شود و فرد را در جهت هماهنگی با پدیده های اطرافش و دستیابی به یکپارچگی درونی و بیرونی یاری می نماید.حیطه های مختلف شناختی، اخلاقی، هیجانی، بین فردی و . شامل می شود و فرد را در جهت هماهنگی با پدیده های اطرافش و دستیابی به یکپارچگی درونی و بیرونی یاری مینماید این هوش به فرد دید کلی در مورد زندگی و همه تجارب و رویدادها میدهد و او را قادر به استفاده از ظرفیتها و منابع معنوى براى تصمیم گیرى هاى مهم و حل مسائل روزانه می کند(کریمی مونقی و همکاران، ۱۳۹۰).
پژوهش حاضر قصد دارد، علاوه بر سنجش میزان هوش معنوی و کیفیت مراقبت های پرستاری در بین پرستاران بیمارستانهای آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان، تاثیر هوش معنوی بر کیفیت ارائه مراقبت های پرستاری در بیمارستان های مذکور را نیز بررسی نماید.
١-٢- بیان مسئله
هوش، از جمله هوش معنوی بیانگر مجموعه مهارت ها و توانایی های مختلف است که هر کدام به اشکال متفاوت در بافتهای اجتماعی و تاریخی ظاهر می شوند .والترز وگاردنر[۱] عقیده دارند هوش مجموعه ای از توانایی هاست که فرد را در حل مشکلاتش توانا نموده و این راه حل ها را دریک فرهنگ خاص جای می دهد(باب الحوائجی و همکاران، ۱۳۹۰). معنویت نیز به عنوان یکی از ابعاد انسانیت شامل آگاهی وخودشناسی می شود. بیلوتا معتقد است معنویت، نیاز فراتر رفتن از خود در زندگی روزمره و یکپارچه شدن با کسی غیر از خودمان است، این آگاهی ممکن است منجر به تجربه ای شود که فراتر از خودمان است (غباری و همکاران، ۱۳۸۹). هوش معنوی ترکیبی از عناصر هوش ومعنویت است (باب الحوائجی و همکاران، ۱۳۹۰). یانگ در تعریفی بیان می دارد “هوش معنوی ظرفیت انسان است برای جستجو و پرسیدن سئوالات غایی درباره معنای زندگی و به طور همزمان تجربه پیوند یکپارچه بین هریک از ما و جهانی است که در آن زندگی می کنیم. با هوش معنوی به حل مشکلات با توجه به جایگاه معنا و ارزش آن مشکلات می پردازیم. هوشی که قادریم توسط آن به کارها و فعالیتهایمان معنا و مفهوم بخشیده و با بهره گرفتن از آن برمعنای عملکردمان آگاه شویم و دریابیم که کدامیک از اعمالمان از اعتبار بیشتری برخوردارند و کدام مسیر در زندگی مان بالاتر و عالی تر است تا آن را الگو و اسوه زندگی خود سازیم”(یانگ و ماو[۲]، ۲۰۰۷). هوش معنوی سازه های معنویت و هوش را درون یک سازه جدید ترکیب می کند و به عنوان ظرفیت انسان برای پرسیدن سئوالات نهایی درباره معنای زندگی و تجربیات همزمان و ارتباط یکپارچه بین ما و دنیایی که در آن زندگی می کنیم تعریف شده است.آن یکی از هوش های چندگانه است و روش های متعددی را در برمی گیرد و می تواند زندگی درونی و روح را با زندگی بیرونی و کار در دنیا، یکپارچه و هماهنگ سازد . (باقری وهمکاران، ۱۳۹۰). هوش معنوى قادر است که هشیارى یا احساس پیوند با یک قدرت برتر یا یک وجود مقدس را تسهیل کند یا افزایش دهد.(معصومی و همکاران، ۱۳۸۸) درباره اجزاى تشکیل دهنده ى هوش معنوی (مولفه ها) نظرات مختلفى ارائه شده است. ویگلسورث[۳]( ۲۰۰۴)، هوش معنوی را به عنوان توانایی برای رفتار کردن همراه با دلسوزی و مهربانی و عقل و خرد با حفظ آرامش درونی و بیرونی بدون توجه به شرایط می داند.(سهرابی، ۱۳۸۷) نوبل و وگان[۴] نیز هشت مؤلفه را برای هوش معنوی در نظر گرفتند که نشان دهنده رشد هوش معنوی است. این مؤلفه ها عبارتند از درستی و صراحت، تمامیت، تواضع، مهربانی، سخاوت، تحمل، مقاومت و پایداری و تمایل به برطرف کردن نیازهای دیگران(نوبل، ۲۰۰۰). همچنین ابعاد هوش معنوی از نظر کینگ[۵] ، مجموعه ای از توانایی ها و قابلیت های ذهنی است ، که شامل : الف ) تفکر انتقادی وجودی ب) ایجاد معنای شخصی ج) آگاهی متعالی د) توسعه هوشیاری (صریحی و همکاران، ۱۳۹۰).درواقع این هوش بیشتر مربوط به پرسیدن است تا پاسخ دادن، بدین معنا که فرد سئوالات بیشتری را در مورد خود و زندگی و جهان پیرامون خود مطرح می کند.(مک مولن[۶]، ۲۰۰۳). بحث هوش معنوی نه تنها در حوزه های فردی بلکه در حوزه های سازمانی نیزمورد توجه است و علاوه بر حوزه های روان شناختی، وارد سایر حوزه های علوم انسانی از جمله مدیریت شده و به جرات می توان گفت که شاید علت تحقیقات فزاینده در حوزه معنویت مشاهده تاثیر چشمگیر آن در بعد بهبود عملکرد فردی و سازمانی بوده (ساغروانی، ۱۳۸۹) و از طرفی سازمان هایی که به سطح بالاتری از کیفیت خدمات دست یابند، مزیت رقابتی پایدار خواهند داشت و با نظر به تاثیر انکار ناپذیر کیفیت در حوزه خدمات بهداشت و درمان (رجبی پورمیبدی و همکاران، ۱۳۸۸) و نقش پرستاران ، که به عنوان بزرگترین گروه در میان کارکنان بهداشتی درمانی بوده و از دیدگاه قانونی و اخلاقی، پاسخگوی کیفیت مراقبتهای ارائه شده می باشند(بازارگادی و همکاران، ۱۳۸۶)، ارائه مراقبت ها و خدمات با کیفیت مناسب به عنوان یک اولویت در نظام خدمات بهداشتی درمانی به ویژه در زمینه خدمات پرستاری مطرح شده است ، به طوری که در اغلب کشورها درجه بندی و اعتبار بخشی بیمارستان ها، تحت تاثیر مراقبت های پرستاری و کیفیت آن است (نیشابوری و همکاران، ۱۳۸۹). لذا با توجه به مطالب پیشگفت و باتوجه به مطالعات اندکی که دراین زمینه انجام پذیرفته پژوهشگر بر آن شد، به این سوال اصلی پاسخ دهد که، آیا هوش معنوی برکیفیت ارائه مراقبت ها توسط پرستاران، در بیمارستان های آموزشی و درمانی شهرستان بندرعباس تاثیر دارد ؟
تعداد صفحه : ۸۸
قیمت : ۱۴۷۰۰تومان
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
بررسی رابطه هوش معنوی و سازگاری با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان قلعه گنج
فصل اول
طرح تحقیق
۱-۱- مقدمه
اهمیت معنویت و رشد معنوی در انسان، در چند دهه گذشته به صورتی روزافزون توجه روانشناسان و متخصصان بهداشت روانی را به خود جلب کرده است. پیشرفت علم روانشناسی از یک سو و ماهیت پویا و پیچیدهی جوامع نوین از سوی دیگر، باعث شده است که نیازهای معنوی بشر در برابر خواسته ها و نیازهای مادی قد علم کنند و اهمیت بیشتری یابند. به طوری که سازمان بهداشت جهانی در تعریف ابعاد وجودی انسان، به ابعاد جسمانی، روانی، اجتماعی و معنوی اشاره میکند و بعد چهارم یعنی بعد معنوی را نیز در رشد و تکامل انسان مطرح میسازد. اما علی رغم تاکید روز افزون دانشمندان بر بعد معنوی رشد انسان، هنوز تعریف واحدی که دربرگیرنده تمامیت معنویت باشد، ارائه نشده است. وون(۱۹۹۳)، معنویت را به عنوان تلاشی دائمی بشر برای پاسخ دادن به چراهای زندگی تعریف کرده است. معنویت یکی از نیازهای درونی انسان است که برخی صاحب نظران آن را متضمن بالاترین سطوح زمینه های رشد شناختی، اخلاقی، عاطفی، فردی ، تلاش همواره آدمی برای پاسخ دادن به چراهای زندگی می دانند ، به عبارت واضحتر استفاده بهینه از قوه خلاقیت و کنجکاوی برای یافتن دلایل موجود مرتبط، با زنده ماندن و زندگی کردن و در نتیجه، رشد و تکامل،بخش مهمی از معنویت را تشکیل میدهد(یعقوبی، ۱۳۸۷).
یکی از مهمترین ویژگی های انسان توانایی در شکل دادن به روابط بین فردی و حفظ آن است . این روابط که برای هریک از ما جهت حفظ بقای تولید مثل ، عشق ، شغل و کاملا ضروری است شکل های مختلفی به خود می گیرد. روابط دوستانه ، الگوهای ارتباطی و احساس رضایت از رابطه ، موضوعاتی هستند که هم از جنبه ی اجتماعی و هم از جنبه ی روانشناسی بر روی رفتارهای بین فردی متمرکزند و موضوع اصلی هستندکه از دوران کودکی آغاز می شوند. از آن جا که روابط دوستانه ، الگوهای ارتباطی و احساس رضایت از رابطه در اغلب روابط وجود دارد و می تواند تاثیر زیادی رود افراد داشته باشد. تاثیر منفی این مسئله می تواند روی روند رشد فرد اثر بگذارد از وقایع که در دوران کودکی رخ می دهد تا تجاربی که در دوران بزرگسالی در رابطه با مردم سبک می کند(رئیسی، ۱۳۹۰).
سازگاری از آن دسته عواملی است که میتوانند هم در نقش تسهیلکننده و هم در نقش بازدارنده پیشرفت تحصیلی ظاهر شود. به این صورت که توجه به استعدادهای خلاقانه افراد و فراهمنمودن زمینه بروز این استعدادها و ایجاد جوی در مدرسه که ابهام، تضاد، تناقض، شکست و عدم کنترل بیرونی را توسعه دهد موجب گسترش خلاقیت و نوآوری شده و در نتیجه سازگاری دانشآموزان نیز تحت تأثیر نوآوری آنها افزایش خواهد یافت و برعکس در صورتی که زمینههای توسعه خلاقیت دانش آموزان فراهم نگردد و سازگاری آنها و عوامل مرتبط با آن نیز بررسی و مطالعه نگردد پیشرفت تحصیلی دانشآموزان نیز افت نموده و کاهش خواهد یافت(اسلامینسب،۱۳۷۳).
۱-۲- بیان مساله
واژه هوش معنوی(SQ) در سال های اخیر توجه روانشناسان را به خود جلب کرده است. زورهار و مارشال(۲۰۰۰) در کتاب هوش معنوی خود، آن را به عنوان هوش بنیادی آورده اند. جاین و پور هیت(۲۰۰۶)، هوش معنوی را توانایی تجربه شده ای میدانند که به افراد امکان دستیابی به دانش و فهم بیشتر را میدهد و زمینه را برای رسیدن به کمال و ترقی در زندگی را فراهم میسازد(یعقوبی، ۱۳۸۷).
سازگاری نیز از جمله عوامل خیلی مهم در سلامت روانی فرد است. سازگاری در روان شناسی عبارت است از رابطهای که هر ارگانیسم با توجه به محیطاش و با محیط برقرار می کند، از طرفی سازگاری به فرایندهای روان شناختی که مردم را با تغییرات روزمره هماهنگ می کند اشاره دارد. سازگاری فرایندی در حال رشد و تحول و پویاست که شامل توازن آن چه که افراد می خواهند و آن چه جامعه شناسان
می پذیرند می باشد. به عبارت دیگر سازگاری یک فرایند دو سویه است از یک طرف فرد به صورت موثر با اجتماع تماس برقرار می کند و از طرف دیگر اجتماع نیز ابزارهایی را تدارک می بیند که فرد از طریق آنها تواناییهای بالقوه خویش را واقعیت می بخشد در این تعامل فرد وجامعه دست خوش تغییر و دگرگونی شده و سازشی نسبتاً پایدار به وجود می آید(خسروی، ۱۳۸۹).
دوبعد مهم زندگی دانش آموز، پیشرفت تحصیلی و سازگاری آموزشگاهی(اجتماعی-فردی)، است که با یکدیگر رابطه متقابل داشته و بر سلامت روانی و تربیتی حال و آینده وی تاثیر دارد. بالسون[۱] (۱۹۹۴)، پیشرفت تحصیلی را اصطلاحی می داند که به جلوه ای از جایگاه تحصیلی دانش آموزان اشاره دارد و این جایگاه می تواند نمرات دوره های مختلف یا میانگین نمرات در دوره خاص یا نمره ای برای یک دوره باشد. پورشافعی (۱۳۷۰)، پیشرفت تحصیلی را انجام تکالیف و موفقیت دانش آموزان در گذراندن دروس یک پایه تحصیلی مشخص و یا موفقیت دانش آموزان در امر یادگیری مطالب درسی می داند. در تحقیقات مختلف پیشرفت تحصیلی با موفقیت تحصیلی بصورت مترادف بکار برده شده است که البته متفاوت از یکدیگرند. موفقیت تحصیلی فرایندی از توانایی های گوناگون افراد شامل توانایی های جسمی، ذهنی، عاطفی و اجتماعی آنان از یک سو و عوامل برانگیزنده مانند علاقه، پشتکار و پاداش از سوی دیگر می باشد (ذکایی، ۱۳۷۸).
در این پژوهش قصد بر این است که محقق بداند آیا رابطه ای بین هوش معنوی و سازگاری با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان قلعه گنج وجود دارد و اینکه سهم هرکدام از این متغیرها چه میزان می باشد؟
تعداد صفحه : ۷۰
قیمت : ۱۴۷۰۰تومان
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
فصل اول
کلیات پژوهش
فصل اول: کلیات پژوهش
۱-۱- مقدمه
تنظیم هیجان نقش مهمی در سازگاری ما با وقایع استرسزای زندگی دارد. یکی از راهبردهای نظمجویی هیجان، تنظیم هیجان شناختی است، که دلالت بر شیوه شناختی دستکاری اطلاعات فراخواننده هیجان دارد. نتایج پژوهشها نشان می دهند که ظرفیت افراد در تنظیم مؤثر هیجان شناختی بر بهزیستی روانشناختی، جسمانی و بینفردی تأثیر میگذارد. از آنجایی که اثربخشی فردی در تنظیم هیجان شناختی و شناسایی عوامل زیربنایی مؤثر در آن امری اساسی به شمار میرود و انسان موجودی زیستی، روانی، اجتماعی و معنوی است، در بررسی مسائل مربوط به او و دستیابی به نتایج دقیق و جامع، نیازمند بررسی تکتک این ابعاد بر مساله مورد بررسی و سپس برنامه ریزی جهت ایجاد تغییر بهینه است. بنابراین در پژوهش حاضر میخواهیم به بررسی رابطه تنظیم هیجان شناختی، هوش معنوی و عمل به باورهای دینی در زنان باردار بپردازیم زیرا بهداشت روانی زنان در این دوره اهمیت دوچندان مییابد و در سلامت جسمانی و روانی مادر و جنین نقش بسزایی دارد. در این فصل به بیان مسئله، ضرورت و اهمیت پژوهش، هدفها و سؤالات پژوهش و تعریف نظری و عملیاتی متغییرها با هدف شناخت بیشتر موضوع خواهیم پرداخت.
۱-۲- تعریف موضوع و بیان مسأله
تنظیم هیجان، مؤلفه های تحولی و پیامدهای آن موضوعی است که به موازات توجه مجدد به هیجانات، اهمیت و تفسیر جدیدی پیدا کرده و در زمینه های متعدد دیگری چون رشد شناخت بر خود، رشد شناخت و گویایی، و تکامل دستگاه عصبی– فیزیولوژیک گسترش یافته است. منظور از تنظیم هیجان گماشتن افکار و رفتارهایی است که به عملکرد هر چه بهتر در زندگی بینجامد (امینآبادی، دهقانی و خداپناهی، ۱۳۹۰). در دیدگاه سازمانی، پاسخهای هیجانی قابلیت انعطاف دارند و قالبی نیستند، حساس به موقعیتهایند، با سرعت در برابر شرایط تغییر می کنند، به نحوی که کنشوری سازنده ارگانیسم زنده بتواند در سطح بالاتری تنظیم شود و فرایندهای تنظیمگر هیجاناتاند که میتوانند این امور را انجام دهند. فقدان توانایی تنظیم هیجان می تواند منجر به برانگیختگیهای هیجانی زیان آور، ناسازگاری و عدم هدایت هیجانها شود و بدین ترتیب مانع از داشتن توانایی عملکردی سازش یافته و شایسته گردد (گرنفسکی[۱] و کریج[۲]، ۲۰۰۶).
هنگامی که فرد با یک موقعیت هیجانی روبرو میشود، احساس خوب و خوش بینی برای کنترل هیجان کافی نیست بلکه وی نیاز دارد که در این موقعیتها بهترین کارکرد شناختی را نیز داشته باشد (رضوان، بهرامی و عبدی، ۲۰۰۶). در اصل در تنظیم هیجان به تعامل بهینهای از شناخت و هیجان جهت مقابله با شرایط منفی نیاز است (اکنر[۳] و گراس[۴]، ۲۰۰۵). زیرا انسانها با هر چه مواجه میشوند آن را تفسیر می کنند و تفسیرهای شناختی تعیینکننده واکنشهای افراد است (عبدی، باباپور و فتحی، ۱۳۸۹).
پژوهشها نشان دادهاند که طبقه قدرتمندی از تنظیم هیجان شامل راههای شناختی اداره اطلاعات هیجانی تحریککننده است (اکنر و گراس، ۲۰۰۵). تغییر در هر کدام از بخشهای مختلف عملکرد سیستمهای شناختی، از قبیل؛ حافظه، توجه و هوشیاری موجب تغییر خلق میشود. بنابراین نمیتوان نقش تنظیم هیجان شناختی را در سازگاری افراد با وقایع استرسزای زندگی نادیده گرفت (گرنفسکی و کریج، ۲۰۰۶). تنظیم هیجان شناختی به تمام سبکهای شناختی اطلاق میشود که هر فردی از آن به منظور افزایش یا کاهش و یا حفظ هیجان خود استفاده می کند (گراس، ۲۰۰۱).
تنظیم هیجان بوسیله شناخت به طرزی تفکیک ناپذیری با زندگی افراد رابطه دارد، تنظیم هیجان شناختی همراه همیشگی آدمی است که به مدیریت یا تنظیم عواطف و هیجانها کمک می کند و به انسان توان سازگاری بیشتر به خصوص بعد از تجارب هیجانی منفی را میدهد (موریس[۵]، سیلک[۶]، استنبرگ،[۷] مایرز[۸] و رابینسون[۹]، ۲۰۰۷). از عواملی که می تواند به تنظیم هیجان شناختی کمک کند بکارگیری الگوهای معنوی و دینی در زندگی روزمره بشر است که می تواند احساس امنیت جسمانی، شناختی و هیجانی را فراهم آورد (پکوک[۱۰] و پولاما[۱۱]،۱۹۹۴) و موجب افزایش سازگاری و بهزیستی انسان شود (آمرام[۱۲]، ۲۰۰۷).
دین حقیقتی است که در جنبهها و ابعاد گوناگون زندگی انسان حضور جدی و قابل توجهی دارد. تحقیق در باب دین یا دینپژوهی نیز عرصهها و شاخههای متعددی یافته است. به گونهای که رشتههای علمی بسیاری در زمینه های مختلف معارف بشری تدوین و تکوین پیدا کردهاند که در این بین میتوان به روانشناسی دین[۱۳] اشاره کرد. وقتی از مفهوم روانشناسی دین استفاده میشود مراد تحقق و بروز و ظهور دین در رفتار بشر است، به سخن دیگر تدین و دینداری مورد نظر است نه چیز دیگر (آذربایجانی و موسوی اصل، ۱۳۸۵).
در دو دهه گذشته روانشناسی دین و مطالعه موضوعات معنوی به طور فزایندهای مورد توجه روانشناسان قرار گرفته است و در اکثر این مطالعات یک رابطه مثبت بین باورهای دینی و معنویت با سلامت روان افراد یافت شده است، در چند سال اخیر مفهوم جدیدی وارد حوزه روانشناسی دین شده و آن مفهوم هوش معنوی میباشد (رجایی، بیاضی و حبیبی پور، ۱۳۸۸). هوش معنوی سازههای معنویت و هوش را درون یک سازه جدید ترکیب می کند. هوش معنوی به عنوان زیربنای باورهای فرد نقش اساسی در زمینه های گوناگون به ویژه ارتقاء و تأمین سلامت روانی دارد (یعقوبی، ۱۳۸۹) و دارای چندین مؤلفه میباشد که یکی از این مؤلفهها به رابطه بین معنویت و حل مسائل و مشکلات یا به عبارت دیگر به رابطه دین و معنویت با مهارتهای حل مسأله اشاره دارد (رجایی و همکاران، ۱۳۸۸). افراد دارای هوش معنوی بالا، افرادی انعطافپذیر، دارای درجه بالایی از هوشیاری نسبت به خویشتن و توانمند در رویارویی با مشکلات و دردها و چیره شدن بر آنها هستند (هالما[۱۴] و اسرینسیک[۱۵]، ۲۰۰۴). هوش معنوی مجموعه ای از تواناییها، ظرفیتها و منابع معنوی میباشد که کاربرد آنها در زندگی روزانه موجب افزایش انطباقپذیری میشود (کینگ[۱۶]، ۲۰۰۷). زوهر[۱۷] و مارشال[۱۸] (۲۰۰۰)، معتقدند هوش معنوی زاییده بینشی عمیق در تندباد حوادث روزگار است و شخص را در برابر رویدادها و حوادث تلخ و شیرین زندگی آبدیده می کند، تا از سختیهای زندگی نهراسد و با صبر و تفکر با آنها مقابله نموده و راه حلهای منطقی و انسانی برای آنها بیابد؛ و آن را هوشی میدانند که به وسیله آن افراد به مشکلات معنایی و ارزشی پرداخته و آنها را حل می کنند. هوش معنوی نوعی از هوش است که با بهره گرفتن از آن افراد قادر میشوند تا فعالیتها و زندگی خود را در مسیری عمیقتر، غنیتر و معنادارتر هدایت کنند.
در اکثر مطالعات یک رابطه مثبت بین معنویت و باورهای دینی با سلامت روان افراد یافت شده است. دین می تواند به عنوان یک نظام اجتماعی پیچیده، بر رفتار و بازخوردهای مهم از جمله برنامه ریزی خانواده، کار، چگونگی تفسیر زندگی روزانه و برداشت از امور مختلف و تنظیم هیجان تأثیر بسزایی داشته باشد. سلیگمن[۱۹] (۲۰۰۰) اظهار میدارد افرادی که امور مذهبی را به جا میآورند شادتر از سایر اشخاص هستند به این معنا که از راهبردهای مثبت تنظیم هیجان بیشتر از راهبردهای منفی تنظیم هیجان استفاده می کنند.
کیم و دیگران[۲۰] (۲۰۰۴) به این نتیجه دست یافتند که عمل به باورهای دینی با هیجانات و عواطف مثبت مانند خوشخلقی، شادکامی، مهربانی، اعتمادبهنفس، توجه و آرامش رابطه مثبت دارد. مکنلتی و دیگران[۲۱](۲۰۰۴) نشان دادند که دین تأثیر قابل توجهی در سازگاری دارد. عمل به باورهای دینی به معنای به کار بردن دین در جنبه سهگانه اعتقادات، عبادات و اخلاقیات میباشد (شاه نظری ۱۳۸۵). منظور از اعتقادات بخشی از شناخت و دانش دینی است. عبادات همان شعائر دینی است و اخلاقیات هم بخشی از تعالیم اسلام است که رفتارهای پسندیده و ناپسند را مشخص می کند.
این پژوهش بر روی زنان باردار انجام شد به این علت که بارداری یک دوره حاد در زندگی زنان است که در طی آن تغییرات هیجانی، جسمانی و اجتماعی زیادی رخ میدهد (لارا[۲۲]، لی[۲۳]، لتچیپیا[۲۴] و هاچهوزن[۲۵]، ۲۰۰۸). حدود %۹۰ از زنان دست کم یک مرتبه در طول زندگی باردار میشوند؛ بارداری رویدادی است که بسیاری از دیدگاههای زندگی یک زن را تغییر میدهد و ظرفیت مهمی است که در سلامتی، خوشبختی و نقشهای اجتماعی یک زن تأثیر میگذارد (هیوزینک[۲۶]، مولدر[۲۷]، مدینا[۲۸] و بیتکلار[۲۹]، ۲۰۰۴). دوران حاملگی یکی از پر استرسترین دوران زندگی زن میباشد و حتی استرس ناشی از تولد اولین فرزند در جداول استرس روانی- اجتماعی، جزء استرسهای شدید طبقه بندی میشود، در این دوران امکان بروز حالتهایی مانند نوروز[۳۰]، افسردگی[۳۱]، اضطراب[۳۲]، ترس مرضی[۳۳]و اختلال وسواس[۳۴]زیاد است (فروزنده، ۱۳۷۷). و ضرورت تنظیم هیجان شناختی هر چه بیشتر در این دوران اهمیت پیدا می کند و انجام پژوهشهای بیشتر برای تعیین عوامل مؤثر در کنترل هیجان ضرورت دارد.
حاملگی تجربه جسمی، روانی مهمی است که سبب ایجاد تغییرات زیادی در زنان میشود که می تواند زمینهساز بروز اضطراب زیادی در زنان گردد (رفیعی، اکبرزاده، اسدی و زارع، ۱۳۹۲). اغلب زنان نسبت به تولد و نگهداری فرزند احساس دوگانه دارند و از زایمان و به دنیا آوردن کودک نابهنجار و از اینکه نتوانند مادر خوبی باشند ترس دارند (هریس[۳۵]، لاوت[۳۶]، اسمیت[۳۷] و رید[۳۸]، ۱۹۹۶). تأثیر فرایندهای روانشناختی مادر بر رشد و سلامتی جنین بسیار گسترده و فراگیر است، چرا که فضای درون رحمی پیوسته از هیجانها و وضعیت روانی مادر تأثیر میپذیرد (مولاوی[۳۹]، موهدی[۴۰] و بنگر[۴۱]، ۲۰۰۲). در صورتی که زنان در مدت حاملگی دچار استرس هیجانی شدید شوند، کودکان آنها در معرض انواع مشکلات قرار میگیرند. افسردگی شدید با میزان سقط زودرس، کم وزنی هنگام تولد و بیماری تنفسی نوزاد ارتباط دارد (فروزنده،۱۳۷۷).
رایگان شلمانی، خداکرمی، حسنزاده خوانساری و اکبرزاده باغبان (۱۳۹۱) در پژوهش خود نقل می کنند: دوران بارداری، یکی از مهمترین مراحل زندگی یک زن است، این دوره اگرچه برای بیشتر زنان، دورهای مسرتبخش تلقی میشود، اما اغلب، یک دوره پر استرس همراه با تغیرات فیزیولوژیکی و روانی به حساب میآید (بنت[۴۲] و برون[۴۳]، ۲۰۰۵). در این دوره تغییرات بیوشیمیایی، فیزیولوژیک و آناتومیک زیادی در بدن زن رخ میدهد (کنینگهام[۴۴]، کننس[۴۵] و هوث[۴۶]، ۲۰۰۵). وضعیت روحی زن در بارداری تحت تاثیر تغییرات هورمونی قرار میگیرد و برای زنانی که بارداری را یک عمل بیولوژیک کاملکننده میدانند، این امر بسیار مسرتبخش و خشنودکننده است، اما بسیاری از زنان دورهای از اضطراب را در این دوران سپری مینمایند، زیرا طی دوره بارداری، فرد دستخوش بزرگترین تغییرات در شیوه زندگی خود میشود و باید در تصویر شخصیتی خود دست به تغییر بزند و به حالت مادری درآید (کنینگهام، کننس و هوث، ۲۰۱۰).
با وجود یافته های فوق، از آنجا که زنان در دوران بارداری تغییرات روانی زیادی را تحمل می کنند و تأثیرپذیری آنان نسبت به استرسهای متفاوت زندگی در این دوره افزایش مییابد، این دوران از نظر روانی اهمیت پیدا می کند و لزوم تنظیم هیجان شناختی کارآمد ضرورت مییابد. از آنجایی که مفهوم سبکهای تنظیم هیجان شناختی در حال حاضر تازه در عرصه ارائه پژوهشهای روانشناختی وارد شده است و درباره رابطه آن با هوش معنوی و عمل به باورهای دینی مطالعهای انجام نشده، به همین لحاظ، در تحقیق حاضر سعی شده است به بررسی این موضوع پرداخته شود که هوش معنوی و عمل به باورهای دینی با توجه به نقش آنها در سازگاری، انطباق پذیری و بهزیستی هر چه بیشتر در زندگی بشر، میتوانند به زنان باردار در تنظیم هیجان شناختیشان کمک کند؟ آیا هوش معنوی بالاتر، تنظیم هیجان شناختی بهتری را در زنان باردار پیشگویی می کند؟ آیا رابطهای بین هوش معنوی و عمل به باورهای دینی وجود دارد؟ و آیا بین عمل به باورهای دینی و تنظیم هیجان شناختی در زنان باردار رابطهای مشاهده خواهد شد؟
۱-۳- ضرورت و اهمیت پژوهش
شیوع بیماریهای غیرواگیر متأثر از صنعتی شدن و سبک زندگی مدرن به سرعت در حال گسترش است که بیتوجهی و عدم برنامه ریزی جهت کنترل آن می تواند عواقب غیر قابل جبرانی را به دنبال داشته باشد (حسینی، ۲۰۱۰، و کیولاس[۴۷]، ۲۰۱۰). یکی از مسائل بسیار مهم و ضروری، تشخیص عوامل مؤثر بر بهداشت روانی و تنظیم هیجان است. مذهب یک عامل اصلی در زندگی بسیاری از انسانها است و میتوان میزان دینداری و معنویت فرد و تعهد او به آداب و تعالیم دینی و مذهبی را یکی از عوامل بسیار مهم و تأثیرگذار بر تنظیم هیجان و بهداشت روانی او دانست (اسپیندلا[۴۸]، ویل[۴۹] و بیلو[۵۰]، ۲۰۱۰). در طول تاریخ بشر، دین همواره یکی از دغدغههای مهم انسان بوده و آدمی هرگز خود را بینیاز از آن ندانسته است. در عصر حاضر که بشر پس از فراز و فرودهای بسیار، به مرحلهای رسیده که ضرورت گرایش به دین و معنویت حاصل از دینداری را برای خود با تمام وجود احساس می کند، برای رهایی از پریشانی و دستیابی به آرامش و تنظیم هیجان در جستجوی پناهگاهی است.
ازدیدگاه یونگ[۵۱]، دین یک حالت خاص روح انسانی است که بر طبق معنای اصلی کلمه دین در زبان لاتین میتوان آن را چنین تعریف کرد: دین، یک حالت مراقبت، تذکر و توجه دقیق به بعضی از عوامل مؤثر است که بشر نام «قدرت قاهره» را به آن اطلاق می کند (کویینگ[۵۲]، ۱۳۸۰). در واقع، دین و دینداری حقیقتی است که پیوسته با بشر بوده و شالوده زندگی وی را تشکیل میدهد. راش[۵۳]، پدر روانپزشکی آمریکا اظهار نموده، مذهب آن قدر برای پرورش سلامت روان آدمی اهمیت دارد که هوا برای تنفس (شهبازی، ۱۳۷۵). ویلیامجیمز[۵۴](۱۳۵۹) نیز بیان می کند که ایمان یکی از قوایی است که بشر به کمک آن زندگی می کند و نبودن آن در حکم سقوط بشر است. وی همچنین بیان داشته است که مؤثرترین داروی شفابخش نگرانیها، ایمان و باور دینی و معنویت است و می تواند به انسان در اداره و تنظیم هیجانات کمک کند. اهمیت معنویت و رشد معنوی در انسان، در چند دهه گذشته به صورتی روز افزون توجه روانشناسان و متخصصان بهداشت روانی را به خود جلب کرده، هوش معنوی یکی از این مفاهیم است که مورد توجه و علاقه جهانی روانشناسان قرار گرفته است. پیشرفت علم روانشناسی از یک سو و ماهیت پویا و پیچیده جوامع نوین از سوی دیگر، باعث شده است، نیازهای معنوی بشر در برابر خواستهها و نیازهای مادی قدعلم کنند و اهمیت بیشتری بیابند. چنین به نظر میرسد که مردم جهان، بیش از پیش به معنویت و مسائل معنوی گرایش دارند و روانشناسان و روانپزشکان نیز به طور روز افزون در مییابند که استفاده از روشهای سنتی و ساده، برای تنظیم هیجان و درمان اختلالات روانی کافی نیست (وست[۵۵]، ۱۹۹۹؛ شهیدی و شیر افکن،۱۳۸۳). هوش معنوی در مورد چگونگی رفتار و تصمیم گیری عملی ماست و آنچه در دنیای پر استرس امروز در تعامل با افراد و شرایط سخت انجام میدهیم، هوش معنوی ما را در به کار بردن منابع عمیق درونی که از قابلیت مراقبت و قدرت تحمل و تطبیق حاصل میشود یاری میرساند. هوش معنوی برای فهمیدن معنای رویدادها و شرایط و ساختن معنا برای کارها و تنظیم هیجان از طریق شناخت ضروری است (آمرام، ۲۰۰۷).
نقش مهم تنظیم هیجان در سازش با مسائل تنیدگیزا موضوعی است که اهمیت آن را پژوهشهای متعددی که در این حوزه صورت گرفته، نشان میدهد (گرانقسکی و کریج، ۲۰۰۶). تنظیم هیجان موفق همراه با دستاوردهای مثبت میباشد، دستاوردهایی چون رشد صلاحیتهای اجتماعی (آیزنبرگ[۵۶]، ۲۰۰۰) و سلامتی به کارگیرنده تنظیم هیجان و در مقابل، هیجان تنظیم نشده با اشکال برجسته آسیبهای روانی همراه است، مثلا گفته شده که عدم تنظیم هیجان می تواند منادی رفتارهای مشکل آفرینی همچون خشونت باشد (دیلون[۵۷]، ریچی[۵۸]، جانسون[۵۹] و لابار[۶۰]، ۲۰۰۷). تنظیم هیجان نقش برجستهای در تحول و حفظ اختلالات هیجانی دارد و حیطه گسترده ای از هوشیار و ناهوشیار، فیزیولوژیکی و رفتاری و فرایندهای شناختی را شامل میشود (گراس[۶۱] و مونز[۶۲]، ۱۹۹۵). فرایندهای شناختی میتوانند به ما کمک کنند تا بتوانیم مدیریت یا تنظیم هیجانها و یا عواطف را بر عهده بگیریم تا از این طریق بر مهار هیجانها بعد از وقایع اضطرابآور و تنیدگیزا توانا باشیم (گرانقسکی، کریج و اسپین هاون، ۲۰۰۱).
در این تحقیق زنان باردار به عنوان جامعه مورد پژوهش انتخاب شدند که علت آن اهمیت وضعیت روانی مادر باردار در دوران بارداری و تاثیر بسزای آن بر سلامت جنین میباشد. توجه نداشتن به وضعیت روانی مادر باردار می تواند با عواقب وخیمی همراه باشد (بناری[۶۳]، پنتو[۶۴]، آهن[۶۵]، اینرسون و همکاران[۶۶]، ۲۰۰۴). بارداری یکی از حساسترین دوره های زندگی زنان است و روابط جنسی و زناشویی در اثر تغییرات فیزیکی و روانشناختی متعدد دوران بارداری دستخوش تغییر میشود. عواملی نظیر تغییرات فیزیولوژیکی و آناتومیکی در زنان باردار، کنار گذاردن فعالیت جنسی و ترس از آسیب به جنین و . تأثیر منفی بر زنان گذاشته و در نهایت بهداشت روانی خانواده را برهم میزند (رید[۶۷]، ۲۰۰۴). حاملگی برای زن باردار و خانوادهاش رخداد ویژه میباشد. در این دوران زن باردار با تغییرات جسمی و روانی زیادی روبهرو میگردد و در صورتی که خود را با این تغییرات منطبق ننماید، و هیجاناتش را تنظیم نکند استرس زیادی به او وارد میشود. نگرانی و استرس بالا در طی دوران بارداری می تواند پیامدهای درازمدتی برای جنین داشته باشد، تنش درون رحمی موجب نارسایی و زایمان زودرس و بیماریهای کرونری در بزرگسالی میباشد (سولچینی[۶۸]، ۲۰۰۳). سطح بالای استرس مادر در اواخر دوران بارداری با کاهش تکامل ذهنی در ۲ سالگی همراه است (گرین[۶۹]، کیفتسیوس[۷۰]، استام[۷۱] و اسنودن [۷۲]، ۲۰۰۳). همچنین شانس کم وزنی هنگام تولد در مادران دارای مواجهه با استرس هیجانی چند برابر بیشتر از مادران دیگر است (برورز[۷۳]، ون[۷۴]، و بار[۷۵]، ۲۰۰۱). در اینجا به کار بردن راهبردهای شناختی هیجان ضرورت دو چندان مییابد. همچنین، تحقیقات نشان داده است که راهبردهای تنظیم هیجان با پریشانی روانشناختی مرتبط بوده (گرنفسکی و کریج، ۲۰۰۹)، سازگاری بعدی فرد را پیش بینی می کند و تمرکز بر راهبردهای تنظیم هیجان می تواند در پیش بینی و درمان مشکلات روانی، موثر باشد (برکینگ[۷۶]، اورث[۷۷]، ووپرمن[۷۸]، مهیر[۷۹] و کاسپر[۸۰]، ۲۰۰۸). ما در این پژوهش میخواهیم ببینیم که آیا به کارگیری هوش معنوی و عمل به باورهای دینی می تواند از راهبردهایی باشند که به تنظیم هیجان شناختی در زنان باردار کمک کنند.
[۱] Garnefski, N.
[۲] Kraaij, V.
[۳] Gross, J. J.
[۴] Oschner, K. N.
[۵] Morris, A .S.
[۶] Silk, J. S.
[۷] Steinberg, L.
[۸] Mayors, S.
[۹] Robinson, L. R.
[۱۰] Peacok, J. R.
[۱۱] Poloma, M. M.
[۱۲] Amaram, Y.
[۱۳] Psychology of religion
[۱۴] Halama, P.
[۱۵] Strizence, M.
[۱۶] King, D.B.
[۱۷] Zohar, D.
[۱۸] Marshall, I.
[۱۹] Seligman, M.
[۲۰]Kim, Y.M. & Others
[۲۱]Mcnulty, K. & Others
[۲۲] Lara, M.A.
[۲۳] Le, H.N.
[۲۴] Letechipia, G.
[۲۵] Hochhausen, L.
[۲۶] Huizink, A.C.
[۲۷] Mulder, E.
[۲۸] Medina, P.G.
[۲۹]Buitclaar, G. H.
[۳۰] Nevrose
[۳۱] Depression
[۳۲] Anxiety
[۳۳] Phobia
[۳۴] Obssessive-compulsive
[۳۵]Harris, B.
[۳۶] Lovett, L.
[۳۷] Smith, J.
[۳۸] Read G.
[۳۹] Molavi, H.
[۴۰] Movahedi, M.
[۴۱] Bengr, M.
[۴۲] Bennett, R.
[۴۳] Brown, L.
[۴۴] Cunningham, F.
[۴۵] Kenneth, J.
[۴۶] Hauth, C.
[۴۷] Kioulos, K.
[۴۸] Espindula, J.A.
[۴۹] Valle, E.R.
[۵۰] Bello, A.A.
[۵۱] Jung
[۵۲] Koeing
[۵۳] Rush
[۵۴]William James
[۵۵] West, E. W.
[۵۶] Eisenberg, N.
[۵۷] Dillon, D. G.
[۵۸] Ritchey, M.
[۵۹] Johnson, B.D.
[۶۰] La-Bar, K.S.
[۶۱] Gross, J. J.
[۶۲] Munoz, R. F.
[۶۳] Bonari, L.
[۶۴] Pinto, N.
[۶۵] Ahn, E.
[۶۶] Einarson, A & others
[۶۷] Read, J.
[۶۸] Solchany, J.E.
[۶۹] Green, J.M.
[۷۰] Kafetsios, K.
[۷۱] Statham, H.E.
[۷۲] Snowdon, C.M
[۷۳] Brouwers, E.P.M.
[۷۴] Van, A.L.
[۷۵] Baar, V.J.M.
[۷۶] Berking, M.
[۷۷] Orth, U.
[۷۸]Wupperman, P.
[۷۹] Meier, L. L
[۸۰] Caspar, F.
تعداد صفحه : ۱۲۷
قیمت : ۱۴۷۰۰تومان
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
فصل یکم: مقدمه پژوهش
۱-۱-مقدمه .۷
۱-۲-بیان مساله ۹
۱-۳- اهمیت و ضرورت انجام پژوهش ۱۱
۱-۴- اهداف پژوهش۱۲
۱-۴-۱-هدف اصلی. ۱۲
۱-۴-۲- اهداف فرعی.۱۲
۱-۵-فرضیه های پژوهش ۱۳
۱-۶-تعاریف متغیرهای پژوهش ۱۳
۱-۶-۱- تعاریف مفهومی۱۳
۱-۶-۲-تعاریف عملیاتی.۱۳
فصل دوم : مبانی نظری و پیشینه ی پژوهش
۲-۱-سلامت روان ۱۶
۲-۱-۱-معیار سلامت روانی در مکتب اسلام۱۷
۲-۱-۲-معیار ایده آل سلامت روانی در مکتب اسلام.۱۷
۲-۱-۳-تعریف سلامت روانی بر اساس مکاتب مختلف روانشناسی۱۹
۲-۱-۴- نظریه های مربوط به سلامت روانی۲۱
۲-۱-۵-مدرک های سلامت روان.۲۵
۲-۱-۶-کار و بهداشت روانی.۲۶
۲-۱-۷-بهداشت روانی و بهنجاری.۲۷
۲-۱-۸-سلامت، ناخوشی و بیماری۲۷
۲-۲-هوش معنوی.۲۸
۲-۲-۱-معنویت۲۹
۲-۲-۲-دیدگاه های مختلف در زمینه معنویت ۳۰
۲-۲-۲-۱-دیدگاه الکینز۳۰
۲-۲-۲-۲-دیدگاه فریدمن و مک دونالد ۳۰
۲-۲-۲-۳- دیدگاه گاردنر.۳۱
۲-۲-۲-۴- دیدگاه ویلیام وست۳۱
۲-۲-۲-۵- دیدگاه گروم۳۱
۲-۲-۲-۶- دیدگاه ویگلزورث ۳۱
۲-۲-۲-۷- دیدگاه روانکاوی نسبت به معنویت.۳۲
۲-۲-۲-۸- دیدگاه رفتارگرایی شناختی نسبت به معنویت۳۲
۲-۲-۲-۹- دیدگاه انسان گرایی نسبت به معنویت.۳۳
۲-۲-۲-۱۰- دیدگاه روانشناسی فرافردی نسبت به معنویت.۳۴
۲-۲-۲-۱۱- رویکرد های التقاطی و یکپارچه .۳۵
۲-۲-۳- تعاریف هوشمعنوی.۳۵
۲-۲- ۴- تمایز بین هوش های مختلف۳۸
۲-۲-۵- ابعاد هوش معنوی.۴۰
۲-۲-۶- مولفه های هوش معنوی از دیدگاه های مختلف۴۱
۲-۲-۷- مدل های هوش معنوی.۴۵
۲-۲-۷-۱- مدل چهار مولفه ای کینگ۴۶
۲-۲-۷-۲-مدل زهر و مارشال۴۶
۲-۲-۷-۳- مدل پنج مولفه ای ایمونز ۴۷
۲-۲-۷-۴- مدل پنج مولفه ای سیسک ۴۷
۲-۲-۷-۵-مدل امرم.۴۸
۲-۲-۷-۶-مدل نوبل.۵۰
۲-۲-۷-۷-مدل سه مولفه ای وگان. .۵۰
۲-۲-۸- اجزای هوش معنوی.۵۰
۲-۲-۹- هوش معنوی وسلامت روانی.۵۱
۲-۲-۱۰- ویژگی های افراد دارای هوش معنوی ۵۲
۲-۳-تاب آوری۵۳
۲-۳-۱- موج های پژوهش درباره تاب آوری ۵۵
۲-۳-۲- تعریف های تاب آوری .۶۰
۲-۳-۳- عوامل موثر بر تاب آوری ۶۱
۲-۳-۴- راهبردهای پرورش تاب آوری ۶۲
۲-۳-۵- مدل های تاب آوری .۶۳
۲-۳-۶-نیمرخ کودک تاب آور.۷۲
۲-۳-۷- ویژگی های افراد تاب آور.۷۷
۲-۳-۸- مکانیسم های تاب آوری ۷۸
۲-۴-پیشینه ی پژوهش۷۸
۲-۴-۱-پژوهش های انجام گرفته در داخل کشور۷۸
۲-۴-۲- پژوهش های انجام گرفته در خارج از کشور .۸۵
فصل سوم: روش شناسی
۳-۱- طرح پژوهش ۸۸
۳-۲- متغیرها ۸۸
۳-۳- جامعه آماری۸۸
۳-۴- نمونه و روش نمونه گیری .۸۸
۳-۵- ابزار پژوهش .۸۸
۳-۶- روش اجرای پژوهش ۹۳
۳-۷- روش تجزیه و تحلیل داده ها۹۳
فصل چهارم : یافته های پژوهش
تجزیه و تحلیل فرضیات۹۵
فصل پنجم – بحث و تفسیر نتایج
مقدمه۱۰۰
۵-۱-بحث و تفسیر۱۰۰
۵-۲-محدودیت های پژوهش۱۰۳
۵-۳-پیشنهادها۱۰۳
۵-۳-۱-پیشنهادهای پژوهشی.۱۰۳
۵-۳-۲-پیشنهادهای کاربردی۱۰۳
منابع فارسی.۱۰۵
منابع لاتین.۱۱۰
پیوست ها.۱۱۸
هدف : پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین هوش معنوی و تاب آوری با سلامت روانی مراجعین و همچنین توان پیش بینی هوش معنوی و تاب آوری در میزان سلامت روانی مراجعین انجام شد .
روش : جامعه آماری این پژوهش کلیه سلامت روانی کلیه افرادی است که برای حل و فصل مسائل خانوادگی به مراکز مشاوره نیروی انتظامی در سطح شهر کرمانشاه مراجعه نمودند . برای انتخاب نمونه با بهره گرفتن از روش نمونه گیری تصادفی تعداد ۱۰۰ نفر انتخاب شدند وبه پرسشنامه های هوش معنوی عبداله زاده و پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون و سلامت روانی(GHQ)پاسخ دادند . داده ها با بهره گرفتن از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تحلیل شدند .
یافته ها : یافته های پژوهش مبنی بر این بود که بین هوش معنوی و سلامت روانی مراجعین رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. بین تابآوری و سلامت روانی مراجعین رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. هوش معنوی و تابآوری پیش بینی کننده معنادار سلامت روانی مراجعین هستند.
نتیجه گیری :با توجه به یافته های پژوهش حاضر هرچه میزان هوش معنوی و تاب آوری مراجعین بالاتر باشد سلامت روانی آنها نیز بالاتر است. با توجه به نتایج پژوهش حاضر ونیز نقش کلیدی و محوری دولت وبرنامه ریزی برای آموزش، ایجادو گسترش برنامه هایی درراستای تقویت هوش معنوی و تاب آوری جهت افزایش سطح سلامت روانی مراجعین توصیه می شود .
کلید واژه ها : سلامت روانی ، هوش معنوی ، تاب آوری، مراجعین
بیماری های روانی از آغاز پیدایش بشر وجود داشته است و هیچ انسانی در مقابل این بیماری ها مصونیت ندارد و این خطر همیشه بشر را تهدید می کند .عدم تفاهم،ناسازگاری و اختلال های رفتاری در جوامع انسانی،در خانواده،مدرسه،اداره ،کارگاه ،کارخانه ،دانشگاه،گروه واجتماع بسیار مشهود و فراوان است و در همه افراد،زن ومرد، کودک و نوجوان ،جوان،بزرگسال،کارمند،بیکار،کارگر،استاد،دانشجو،دکتر،مهندس و .خطرابتلا به ناراحتی های روانی وجود دارد وهمین گستره ابتلا ضرورت بررسی چگونگی مقابله با بیماری های روانی را توجیه می کند (علی پور،۱۳۷۳) .
سلامت جسم و روان ،انبساط خاطر و در نهایت شادکامی و تن آرامی پدیده هایی هستند که در ارتباط با محیط زیست انسان ها تحقق می پذیرند.کارکرد نامناسب نهادها ونظام های اقتصادی،اجتماعی، فرهنگی، بهداشتی ودرمانی دریک جامعه درارتباط مستقیم با بهداشت روانی وجسمی مردم آن جامعه است وسلامت افراد را دچار مخاطره می کند . در اجتماعاتی که انسان ها تحت تاثیرعوامل نامساعد محیطی مانند :حوادث طبیعی (سیل، زلزله،.) بیماری های اپیدمیک ،نارسای های ناشی ازگسترش شهرهای بزرگ (آلودگی هوا،ترافیک،محیط پرهیاهو) بی عدالتی های اقتصادی، جنگ،بحران های اجتماعی،ازهم گسیختگی خانوادگی،تضادهای درون گروهی وبرون گروهی فرهنگی ومسائل از این قبیل قرار دارند نمی توان انتظارسلامت جسمی وروانی را داشت.هر یک از پدیده های اجتماعی وطبیعی بالا می تواند زندگی عادی یک شخصیت سالم را تحت تاثیر قرار داده وآن را از حالت طبیعی خارج کند .سلامت عمومی نمایه ای است که میزان توانایی شخصی را در مواجه با خواسته های محیطی –اجتماعی ،عاطفی یا جسمانی نشان می دهد. بنابراین بهداشت روانی را نباید با بیماری روانی در هم آمیخت .بهداشت روانی مطالعه وضع روانی شخص قبل از بیماری است. بدین طریق سلامت روانی وضع روانی را که از طریق آرامش ،هماهنگی وگنجایش روانی مشخص می شود آشکار می سازد وبوسیله نبودن نشانه های ناتوانی وضعف درهربعد روانی وجسمانی درشخص شناخته می شود.(میلانی فر ,۱۳۸۳).
در واقع امروزه گفته می شود که IQ[1] و EQ[2] پاسخگوی همه چیز نبوده و واقعأ موثر نیستند بلکه انسان به عامل دیگری نیازمند است که هوش معنوی یا به اختصار [۳]SQ نامیده می شود ( چریر، ۲۰۰۸ ، نقل از احمدی ، ۱۳۸۸ ) .
هوش معنوی به توانایی ها و مهارت هایی برای توسعه ، حفظ و ارتباط با منشأ غایی همه موجودات و کامیابی در جستجوی معنی زندگی ، یافتن یک سیر اخلاقی که به هدایت ما در زندگی کمک کند ، درک معنویات و ارزش ها در زندگی شخصی و روابط بین فردی اشاره می کنند ( ابراهیمی ، ۱۳۸۶ ) .
با بهره گرفتن از هوش معنوی و با توجه به جایگاه معنا و ارزش مشکلات ، قادر خواهیم بود نسبت به حل مشکلات اقدام نماییم . در واقع هوش معنوی ما را قادر می سازد تا به کارهاو فعالیت های خود معنا و مفهوم بخشیده و با بهره گرفتن از آن بر معنا و مفهوم عملکردمان آگاه شویم و دریابیم که کدام یک از اعمال و رفتارهایمان از اعتبار بیشتری برخوردارند و کدام مسیر زندگی مان بالاتر و عالی تر است ، تا آن را الگو و اسطوره زندگی خود سازیم (احمدی ، ۱۳۸۸ ) .
برخوردار بودن از هوش معنوی فرد را در برابر مشکلات مصون می سازد و قدرت تحمل او را بالا می برد که تاب آوری[۴]عنوان می شود. تاب آوری نوعی مصون سازی در برابر مشکلات روانی ، اجتماعی است و کارکرد مثبت زندگی را افزایش می دهد. و رنر و اسمیت[۵](۱۹۹۲ ) اظهار می دارند که تاب آوری می تواند با افزایش مهارت های اجتماعی از قبیل” برقراری ارتباط ،مهارت های رهبری ، حل مسأله ، مدیریت منابع ، توانایی رفع موا نع موفقیت و توانایی برنامه ریزی” تقویت گردد. (نقل از محمدی ، ۱۳۸۴ ) .
اکثر محققان اتفاق نظر دارند که افراد تاب آور در عوامل مشابهی مشترک اند. برخی از این عوامل مشترک عبارتند از : هوش بالاتر، تازه جویی پایین تر، تعلق کمتر به همسالان بزهکار و عدم سوء مصرف مواد و بزهکاری . محققان ویژگی های مشترک دیگری نیز در افراد تاب آور بررسی کرده اند که مانند خود مختاری بالا، استقلال ، همدلی ، تعهد به کار ،جدیت ،مهارت های حل مسأله خوب و روابط خوب با همسالان (ایساکسون[۶] ، ۲۰۰۲ به نقل ازشهبازی راد ،۱۳۹۰) .
ارک ، سیمونز ، استین ، ویکل من ، هیچکاک [۷](۲۰۰۸) درپژوهشی نشان دادند که افراد دارای تاب آوری بالا، در مواجهه با رویدادهای هیجانی با ماهیت خنثی و نامعلوم ، بیشتر تمایل به نشان دادن هیجانات مثبت داشتند . به اعتقاد آنها این امر ممکن است به علت توانایی این افراد برای کنار آمدن موفقیت آمیز به هنگام روبرو شدن با موقعیت هایی با ماهیت بین فردی باشد . ریو [۸](۲۰۰۵ ) نشان داد که تاب آوری با هیجانات مثبت ، همبستگی مثبت و باهیجانات منفی مانند خشم ، غمگینی همبستگی منفی دارد .
درپژوهش حاضر در نظر است مشخص گردد که داشتن هوش معنوی و تاب آوری چه میزان با سلامت روانی ارتباط دارد. در عرصه انسان شناسی، رشد این مولفه ها در مراجعین به مراکز مشاوره به عنوان یک قطعۀ گمشدۀ پازل تربیتی احساس می شود و امید است این پژوهش سنگ زیرینی برای پژوهش های آینده باشد.
تعداد صفحه :۱۳۰
قیمت : ۱۴۷۰۰تومان
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
فهرست مطالب
چکیده ۱
فصل یکم ۲
مقدمه ی پژوهش. ۲
۱-۱ مقدمه. ۳
۱-۲ بیان مسئله. ۵
۱-۳ اهمیت و ضرورت پژوهش. ۸
۱-۴ اهداف پژوهش. ۱۰
۱-۴-۱ اهداف اصلی ۱۰
۱-۴-۲ اهداف فرعی ۱۰
۱-۵ فرضیه های تحقیق ۱۰
۱-۶ تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیر ها ۱۱
۱-۷ تعاریف عملیاتی متغبر ها ۱۱
فصل دوم ۱۲
پیشینه پژوهش. ۱۲
۲-۱ تاریخچه. ۱۳
۲-۲ مروری بر ادبیات، سوابق تحقیقات انجام شده (در داخل وخارج ازکشور) در زمینه هوش معنوی ونظریه های مطرح شده درباره آن . ۱۵
۲-۲-۱ معنویت ۱۵
۲-۳ جایگاه عصبی هوش معنوی (عصب شناختی) ۱۶
۲-۴ دیدگاه های روانشناسی به معنویت ۱۸
۲-۵ مولفه های هوش معنوی دراسلام ۲۸
۲-۶ هوش و انواع آن بر اساس دیدگاه زوهر و مارشال. ۳۱
۲-۷ تحقیقات انجام گرفته در زمینه هوش معنوی در داخل کشور. ۳۴
۲-۸ تحقیقات انجام گرفته در زمینه هوش معنوی در خارج کشور. ۳۷
۲-۹ مروری بر ادبیات ، سوابق تحقیقات انجام شده (در داخل و خارج از کشور) و نظریه ها ارائه شده در زمینه هوش هیجانی ۴۱
۲-۱۰ تاریخچه هوش هیجانی ۴۱
۲-۱۱ نظریه های ارئه شده در زمینه هوش هیجانی ۴۲
۲-۱۲ تحقیقات انجام گرفته در زمینه هوش هیجانی در داخل کشور. ۴۹
۲-۱۳ نظریه هوش هیجان به عنوان یک مهارت ۵۲
۲-۱۴ تحقیقات انجام گرفته در زمینه هوش هیجانی درخارج کشور. ۵۲
۲-۱۵ مروری برادبیات، سوابق تحقیقات انجام شده (در داخل و خارج از کشور) و نظریه های ارائه شده در زمینه حمایت های اجتماعی ۶۲
۲-۱۶ تاریخچه حمایت اجتماعی ۶۲
۲-۱۷ نظریه های ارائه شده در زمینه حمایت های اجتماعی ۶۳
۲-۱۸ نظریه خود تعیین گری ۶۳
۲-۱۹ تبیین ماهیت تفاوت های فردی در حیطه شناختی ۶۴
۲-۲۰ اصل جبرگرایی متقابل. ۶۴
۲-۲۱ اصل تفاوتهای فردی (سطح رشد) ۶۵
۲-۲۲ نظریه رشد مهارتهای پویا ۶۵
۲-۲۳ مروری بر سوابق تحقیقات انجام شده در زمینه حمایت های اجتماعی ۷۰
۲-۲۴ در داخل کشور. ۷۰
۲-۲۵ در خارج کشور. ۷۲
۲-۲۶ نتیجه گیری ۷۷
فصل سوم ۷۹
روش شناسی پژوهش. ۷۹
۳-۱ طرح تحقیق ۸۰
۳-۲ جامعه آماری ۸۰
۳-۳ روش نمونه گیری و حجم نمونه. ۸۰
۳-۴ ابزار گردآوری داده ها ۸۰
۳-۵ شیوه تجزیه و تحلیل داده ها ۸۱
فصل چهارم ۸۲
تجزیه و تحلیل داده ها ۸۲
۴-۱ مقدمه. ۸۳
۴-۲ توصیف یافته های تحقیق ۸۳
۴-۳ توصیف مشخصات جمعیت شناختی نمونه موردمطالعه. ۸۳
۴-۳-۱ سن نمونه مورد مطالعه. ۸۳
۴-۳-۲ رشته تحصیلی نمونه مورد مطالعه. ۸۴
۴-۴ پیشفرض استفاده از آزمونهای آماری پارامتریک: ۸۵
۴-۵ تحلیل سؤالات پژوهشی ۸۸
۴-۶ تجزیه و تحلیل فرضیه های پژوهش. ۹۰
فصل پنجم ۹۴
بحث و نتیجه گیری ۹۴
۵-۱ مقدمه. ۹۵
۵-۲ محدودیت های خارج ازاختیار پژوهشگر. ۹۸
۵-۳ پیشنهاد هایی برای پژوهش های بعدی ۹۹
پژوهش حاضرتحت عنوان بررسی مقایسه بین هوش هیجانی ،هوش معنوی ،حمایت اجتماعی درپیشرفت تحصیلی بین دانشجویان دانشگاه آزادواحدعلوم تحقیقات کرمانشاه تدوین گردیده است. جامعه پژوهش عبارت است ازکلیه دانشجویان دانشگاه آزاد واحدعلوم تحقیقات کرمانشاه که از بین آنها ۱۰۰نفر با بهره گرفتن ازروش آماری نمونه گیری تصادفی ساده (ازطریق قرعه کشی ) انتخاب شده اند.جهت گرد آوری داده ها و تجزیه و تحلیل آن از پرسشنامه مقدار هوش هیجانی بار-آن و پرسشنامه هوش معنوی بایرام دیر و پرسشنامه حمایت اجتماعی(MOS ) استفاده گردیده است.روش پژوهش در این تحقیق همبستگی می باشد که یافته های پژوهش ضریب همبستگی بین هوش هیجانی وپیشرفت تحصیلی ۲۳۵/۰ ،بین هوش معنوی وپیشرفت تحصیلی ۳۲۲/۰ وبین حمایت اجتماعی وپیشرفت تحصیلی ۳۵۵/. است . براساس نتایج آزمون همبستگی پیرسون بین (هوش هیجانی ،هوش معنوی ،حمایت اجتماعی ) دانشجویان و پیشرفت تحصیلی آنها رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. بنابراین هرچه هوش هیجانی ،هوش معنوی وحمایت اجتماعی بیشتر باشد پیشرفت تحصیلی آنها نیز بهتر میشود و بالعکس.
کلیده واژه ها : پیشرفت تحصیلی ، حمایت اجتماعی، هوش معنوی و هوش هیجانی
موفقیت و پیشرفت تحصیلی در هر جامعه فاکتوری مهم در تحصیلات علمی بوده و نشان دهنده موفقیت نظام آموزشی در زمینه هدف یابی و توجه به استعدادهای هوشی ورفع نیازهای فردی است بنابراین نظام آموزشی را زمانی می توان کارآمد وموفق دانست که پیشرفت تحصیلی دانشجویان آن در دوره های مختلف دارای بیشترین و بالاترین روند باشد(تمنایی فرد وگندمی ۱۳۹۰).
دامبودوز[۱](۲۰۰۹) بیان می کند که در سراسر دو دهه اخیر جامعه تاکید نسبتاٌ زیادی روی پیشرفت های دانشگاهی شهروندانش داشته است. به طور مختصر، پیشرفت های دانشگاهی بدین خاطر مهم است که بعد ها موفقیت را در زندگی روزمره ارتقاء می دهد.
پیشرفت تحصیلی پدیده پیچیده ای است که شناخت همه جانبه ی آن در یک پژوهش واحد ممکن نیست، ما در این پژوهش پیشرفت تحصیلی را از جنبه هوش وحمایت مورد مقایسه و بررسی قرار داده ایم.
ما در زندگی روزمره خود با انواع هیجانات روبرو هستیم به طوری که این آشنایی ما با هیجانات به دوران نوزادی بر می گردد، به عبارتی ما از لحظه تولد برخی از هیجانات را با خود داریم و این اهمیت و نقش هیجانات مختلف را در زندگی و پیشرفت تحصیلی نشان می دهد که در علم روانشناسی از این حالات هیجانی به عنوان هوش هیجانی یاد می شود.
هوش هیجانی مفهوم تازه ای نیست و از اواخر دهه ۳۰ میلادی به عنوان یکی از جنبه های هوش انسانی مورد توجه قرار گرفته است و در ابتدا صاحب نظران معتقد بودند هوش هیجانی نیروی انگیزه دهنده ای است که بر فعالیت متمرکز است، در حال حاضر بسیاری معتقدند که هوش هیجانی توانایی شناخت عواطف خود و دیگران برای برانگیختن و اداره کردن خوب عواطف به منظور پیشرفتی است که بعد تحصیل نیز می گردد. دانشجویان در دوران تحصیل آموزش های متعددی را برای به ثمر رساندن نقش و وظایف خود در جامعه میگذرانند. در طی این آموزش ها تلاش زیادی برای رشد و توسعه شناختی و فنی و حرفه ای آنان ثبت می شود. اما هنوز ابهام هایی در مورد توجه یا انجام فعالیت های خاص در ارتباط با هوش هیجانی و توسعه آن در برنامه تحصیلی دانشجویان وجود دارد، به نظراکثریت روانشناسان، راحتی، گوش دادن، اطمینان داشتن ونشان دادن همدلی و همکاری از مهارت های یک دانشجوی فعال در زمینه هوش هیجانی کارآمد است. همچنین در چند دهه اخیر روانشناسی دین و مطالعه موضوعات معنوی به طور فزاینده ای مورد توجه روانشناسان قرار گرفته است. بیشتر مطالعات صورت گرفته در این حوزه مربوط به رابطه دین و معنویت با سلامت روانی است که بر زندگی انسان ها تاثیر بسزایی دارد. در اکثر این مطالعات یک رابطه مثبت بین باور های دینی و معنویت با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی افراد یافت شده است. اما در چند سال اخیر مفهوم جدیدی در این حوزه مورد توجه روانشناسان قرار گرفته است که مفهوم هوش معنوی می باشد. ایمونز[۲](۱۹۹۹)هوش معنوی را به مجموعه ای از توانایی ها برای بهره گیری از منابع دینی و معنوی عنوان نمود. توانایی های معنوی می تواند اثرات مثبت و سودمندی از جمله زندگی و رشد تحصیلی برای فرد به ارمغان آورد به خصوص هنگامی که این نتایج بر اساس محیط اجتماعی و فرهنگی و هیجانات افراد مورد ارزشیابی قرار گیرد.
در نظام آموزشی ما و دیگر کشورها اگر چه سیستم آموزشی در طول زمان گسترش پیدا کرده اما هدف آموزش ثابت باقی مانده و آن هدف چیزی نیست جزء تولید دانشجویانی حرفه ای و دوره دیده با کیفیت بالا.
دانشجویان باید دارای ویژگی های رهبری و مدیریت قوی وشخصیتی سالم و سرحال باشند تا توانایی رویارویی با رقابت های فعلی و پیش رو را داشته باشد. برای رسیدن به این امر جنبه های مختلف دانشجویان باید مدنظر قرار گیرد. از جمله زندگی اجتماعی آنها تا آنجایی که با تحصیلات در ارتباط باشد.
نگاه به نقش حمایت اجتماعی مهم است زیرا که هم کاهنده ی استرس در زندگی و هم کمکی برای ارتقاء و سلامت است. حمایت اجتماعی به تجربه ی ارزشمند بودن، محترم شمرده شدن، مهم بودن و مورد عشق دیگران قرار گرفتن برمیگردد (کردنگ[۳] ۲۰۰۶).
بنابراین پیشرفت تحصیلی دانشجویان بررسی عوامل هوش و حمایت اجتماعی به وسیله علم روانشناسی به منظور ارتقاء سطح علمی دانشجویان می تواند عامل اثر بخشی باشد.
تعداد صفحه :۱۲۱
قیمت : ۱۴۷۰۰تومان
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
بهداشت روانی و شاخص های سلامت روانی، در هرجامعه ای نقش اساسی در تخمین پویایی و کامیابی جامعه ایفا می نمایند. سلامت روانی افراد در پیشبرد اهداف ملی و آرمانی جوامع از بیشترین اهمیت از لحاظ صرفه جویی در هزینه های مادی و معنوی برخوردار است. بر اساس یافته های موجود اختلالات روانی به عنوان یکی از مهمترین و معنی دارترین اجزای بار کلی بیماریها می باشد و پیش بینی می شود که در سال ۲۰۲۰ سهم اختلالات روانی و عصبی از بار کلی بیماریها ۵۰ درصد افزایش۵/۱۰ درصد کنونی به ۱۵ درصد کل باردرمانی بیماریها برسد(وو[۱] و همکاران ،۲۰۰۶). لذا توجه به بهداشت روانی در تمام عرصه های زندگی از جمله زندگی فردی و اجتماعی و شغلی حائزاهمیت است . سازمان بهداشت جهانی در سال ۱۹۹۱ اعلام کرد افراد شاغل در جامعه از ابتلا، آسیب و میرایی بیشتری برخوردارند(کورماک[۲]، ۱۹۹۱).بررسی سلامت کارکنان کمیته امداد نیز میتواند یکی از حوزه های توسعه سلامتی در جامعه باشد.در حوزه سلامت روانی و هوش هیجانی می توان گفت که هوش هیجانی شامل درک، فهم و استدلال و اداره هیجان در خود و دیگران است ( سالوی و همکاران، ۲۰۰۰ ) و مجموعه ای از تواناییها، کفایت ها و مهارتهای غیرشناختی است که توانایی فرد برای کسب موفقیت در مقابله با اقتضائات محیطی را تحت تأثیر قرار می دهدوباعث فائق آمدن فردبر فشارها و نیازهای محیط می گردد (بار- اون، ۱۹۹۷).
نظریه پردازان هوش هیجانی براین باورند که بین هوش هیجانی و قدرت مقابله با موقعیتهای مخاطره آمیز رابطه مثبت وجود دارد (سالوی، بدل، دیتویلر و مایر، ۲۰۰۰ ) و بالا بودن هوش هیجانی را به عنوان یک عامل محافظت کننده مطرح نمودند.
پژوهشهای اخیر نشان داده است که تنظیم هیجانها در سلامت روانی نقش مهمی دارد و نقص در تنظیم هیجانها با دامنه وسیعی از اختلالات روانی و رفتارهای مشکلزا از قبیل مصرف مواد (کان و دمترویچ، ۲۰۱۰)، خود زنی عمدی (باخولت[۳] و دیگران، ۲۰۰۹؛ میکولیزاک[۴]، پتریدز[۵] و هاری[۶]، ۲۰۰۹)، افسردگی (گروس[۷] و جان[۸]،۲۰۰۳) و اضطراب (سیزلر[۹] و دیگران، ۲۰۱۰) دارای رابطه است.
متغیر دیگری که در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد هوش معنوی است که مجموعهای از فعالیتها است که علاوه بر لطافت و انعطافپذیری در رفتار، سبب خودآگاهی و بینش عمیق فرد نسبت به زندگی و هدفدار نمودن آن میشود، به گونهای که هدف، فراتر از دنیای مادی ترسیم میگردد و همین فرایند موجب سازگاری فرد با محیط به خشنودی و رضایت دیگران شده است، زیرا وی با این سازگاری درصد جلب رضایت خداوند متعال است. در پارادایمهای جدید بجای تأکید بر مدل سنتی و فرماندهی بر گروههای مشارکتی بر خلاقیت و معنویت تأکید میشود. سازمانها با کارکنان رشد یافته و بالندهای روبرویند که در پی یافتن کاری با معنا، هدفمند و پرورش محیطهای کاری با چنین ویژگیهایی هستند.
افرادی که دارای هوش معنوی هستند دارای این صفات میباشند:
– قدرت مقابله با سختیها، دردها و شکستها.
– درس گرفتن از تجربیات و شکستها.
– برخورداربودن از حس انعطافپذیری بالا.
– توانمند بودن در خودداری و کنترل خویش.
– توانایی ایستادن در برابر جمع و هم رای نشدن با عامه مردم.
– حسی که این افراد را هدایت درونی میکند.
در واقع میتوان گفت معنویت از طریق دانش ضمنی(دیسکونهارل، ۲۰۰۸) و به واسطه هوش معنوی(کینگ، ۲۰۰۸) تصمیمات را تحت تأثیر قرار میدهد. علاقه نوپدید به نحوی تأثیر معنویت در کسب و کار و رهبری در مقالات، مجلات و کتابهای فراوانی مطرح شده است(واسکونسلوز، ۲۰۰۹) و میتوان آن را با کمک نیازهای مازلو تبیین نمود. به این ترتیب که با رشد و توسعه استانداردهای زندگی، کارکنان تعلقات خود را از سمت نیازهای حیاتی و امنیتی به سوی خودشکوفایی و معنویت سوق دادهاند(ونیک و دیلون، ۲۰۰۲). پژوهشهای بیشماری، رابطه مثبت بین معنویت و موفقیت را تأیید نموده است. نتایج این پژوهشها حاکی از آن است که ارزشهای معنوی نه تنها به بهبود کیفیت زندگی کاری کارکنان میانجامد که این توانایی بالقوه را دارند که کل سازمان را ارتقاء ببخشد(هوارد،۲۰۰۰).
با توجه به مطالب ذکر شده و میزان اهمیت هوش هیجانی و هوش معنوی در محیط کار ما به دنبال بررسی رابطه این دو مولفه بر سلامت روان کارکنان کمیته امداد استان کرمانشاه هستیم.این پژوهش سعی بر این دارد که به تعیین رابطه سلامت روانی با هوش هیجانی و هوش معنویدر بین کارکنان کمیته امداد استان کرمانشاه بپردازد. تا نقاط قوت و ضعف شناسایی و از نتایج حاصل برای بهبود و تعالی سازمانی کمیته امداد مورد مطالعه استفاده شود.
سلامت روانی افراد در پیشبرد اهداف ملی و آرمانی جوامع از بیشترین اهمیت از لحاظ صرفه جویی در هزینه های مادی و معنوی برخوردار است. انسان موجودی پیچیده و دارای ابعاد مختلفی است که حیات وی در اثر تعادل نسبی این ابعاد هضم شده و دوام می آورد. یکی از این ابعاد، سلامت روان می باشد که نظام نامه ی سازمان سلامت روان بهداشت جهانی آن را اینگونه تعریف می کند ، حالت کامل آسایش و کامیابی زیستی- روانی و اجتماعی است و صرف فقدان بیماری یا معلولیت نمی باشد سلامت روانی در مفهوم عام خود نیز به سلامت فکر و تعادل روانی و دارا بودن خصوصیات مثبت روانی اتلاق می گردد و راه های دست یابی به سلامت فکر و روح که برای تعالی و تکامل فردی و ا جتماعی انسانها ناظم است با پرداختن به آن روشن می شود وهمچنین در مفهوم تخصصی خود رشته ای از بهداشت است که افراد تحصیلکرده و دارای مهارت و تجربیات خاص با اتخاذ روش های علمی ، آن را به مردم آموزش می دهند. کار و شغل، نقش مهمی در زندگی افراد داشته، تأثیرات قابل توجهی در سلامت روانی آنها دارد. از دهه ۱۹۶۰ تاکنون، توجه به شغل، سهم عمده ای از زندگی افراد را تشکیل داده و اشتغال را یک چالش هیجان آور برای افراد دانسته است مایر و همکاران (۲۰۰۲) هوش هیجانی[۱۰] را به عنوان مجموعه ای از تواناییها در نظر گرفته اند که ادراک، بیان، جذب، فهم و تنظیم هیجان را میسر می سازد. به علاوه رشد فکری و عاطفی را بر میانگیزد (مایر[۱۱] و سالووی[۱۲] ، ۱۹۹۷؛ مایر و همکاران، ۲۰۰۰). کافتسیوس[۱۳]، (۲۰۰۴) دریافتند که هوش هیجانی شامل چهار توانایی است: ۱- توانایی ادراک هیجان. ۲- ادراک هیجان به منظور استفاده در دیگر فرایندهای ذهنی ۳- فهم هیجان. ۴- توانایی مدیریت هیجان. با توجه به این که پرخاشگری نوعی هیجان محسوب می شود (گلمن، ۱۹۹۵) و یکی از مؤلفه های هوش هیجانی مدیریت هیجانات است (کیاروچی و فورگاس، ۲۰۰۱) با آموزش این توانایی ها به کارکنان هیجان ها را میشود کنترل کرد. هوش معنوی نیز برای نخستین بار در سال ۱۹۹۶ توسط استیونز[۱۴] مطرح شد. بعد در سال ۱۹۹۹ توسط امونز[۱۵] گسترش یافت. امونز(۲۰۰۰) پیدایش سازه هوش معنوی را به عنوان کاربرد ظرفیتها و منابع معنوی در زمینهها و موقعیت عملی در نظر میگیرد. هوش معنوی یا SQ همان توانایی است که به ما قدرت دیدن رؤیاها و تلاش و کوشش برای دست یافتن به آنها را ارزانی میدارد. این هوش زمینه تمام آن چیزهایی است که ما به آنها اعتقاد داریم و نقش باورها، عقاید و ارزشها را در فعالیتهایی که بر عهده میگیریم، دارا میباشد. هوشی که به واسطه آن به سؤال سازی در رابطه با مسایل بنیادی زندگیمان میپردازیم و با کمک آن، تحول و تغییر را در زندگی پذیرا میشویم، هوشی که قادریم توسط آن به فعالیتها و نحوه عملکردهایمان مفهومی وسیعتر، غنیتر، پربارتر و پرمعناتر بخشیم. افرادی که دیدگاه معنوی دارند، نسبت به تغییر پذیراتر و به دنبال هدف و معنا برای سازمان خود هستند. اهمیت اتصال به یک کل بزرگتر را میفهمند، ادراک و بیانی فردی از معنویت خود دارند و نیاز به رقابت نیست، در نتیجه افراد راحتتر به یکدیگر اعتماد میکنند و اطلاعات و کارشان را به اشتراک میگذارند و با همکاران خود هماهنگ میشوند تا به اهداف نهایی خود برسند. فرد معنوی در محیط کار در برخورد با موقعیتها به جای مداخله در امور، به ایجاد بصیرت میپردازد و به جای مطرح کردن خود، فروتنی نشان میدهد و بر ارزشهای اخلاقی مثل صداقت، آزادی و عدالت تاکید دارند.با توجه به مطالب ذکر شده بالا می توان گفت که ازآنجا که مهمترین منبع هرسازمانی نیروی انسانی آن می باشد، باید به این امر توجه کافی صورت پذیرد. براین اساس وبادرنظرگرفتن این واقعیت که کمیته امداد امام خمینی (ره) خود یکی از مهمترین سازمان های مشاوره دهنده به جامعه هدف مددجویی می باشد، این پژوهش قصد دارد که به رابطه سلامت روانی براساس هوش هیجانی و هوش معنوی در بین این قشر بپردازد لذا شیوه نامه حاضر بنابرضرورت ونیاز فوق تهیه وتدوین گردیده که امید است شاهد نتایج مثمر ثمر آن برکارکنان ، با هدف شناخت آسیب ها و پیشگیری ودرمان باشیم.
تعداد صفحه :۷۶
قیمت : ۱۴۷۰۰تومان
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش پیش بینی کنندگی انعطاف پذیری شناختی و هوش معنوی در خوشنودی زناشوی در دانشجویان متأهل دانشگاه آزاد واحد شهرستان کنگاور در سال تحصیل۹۴ـ۱۳۹۳ انجام گرفته است.جامعه آماری مورد مطالعه کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد واحد کنگاور در سال تحصیلی ۹۴ـ۱۳۹۳که تعداد ۱۰۰دانشجو بصورت تصادفی ساده انتخاب و مورد آزمون قرار گرفتند.برای جمع آوری داده ها از سه پرسشنامهCFI (برای سنجش انعطاف پذیری شناختی)پرسشنامه خودسنجی هوش معنوی علی بدیعی،الهام صبوری و همکاران و پرسشنامه رضایت زناشویی ائنریچ استفاده شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد.
واژه های کلیدی: انعطاف پذیری شناختی ، هوش معنوی و خشنودی زناشویی
خشنودی زناشویی یکی از عوامل مهم مؤثر بر سلامتی زنان و رضامندی زناشویی یکی از مهمترین شاخصهای
رضایت از زندگی است ( صالحی، ۱۳۸۰) که بر میزان سلامت روانی، میزان رضایت از زندگی و حتی بر میزان درآمد، موفقیت تحصیلی و رضایت از شغل زوجین تأثیر میگذارد. از سویی ناسازگاری در روابط زوجین موجب اختلال در روابط اجتماعی گرایش به انحرافات اجتماعی و افول ارزش های فرهنگی بین زن و شوهرها می شود(جنیدی و همکاران ، ۱۳۸۷). خسروی در سال ۱۳۸۰ نشان دادکه بین نمره کلی اختلالات روانی با رضایت زناشویی، رضایت از زندگی به طور کلی و امیدواری نسبت به آینده زندگی زناشویی همبستگی منفی ومعنی داری وجود دارد( خسروی، ۱۳۸۰؛ جنیدی و همکاران، ۱۳۸۷).یکی از مواردی که احتمالا بر خشنودی زنان موثر است هوش معنوی است این هوش برخلاف هوش عقلانی که کامپیوترها هم از آن بهره مندند و نیز هوش عاطفی که در برخی از PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است)داران رده بالا دیده میشود، خاص انسان است. زوهار و مارشال هوش معنوی را یک بعد جدید از هوش انسانی معرفی کردند و به نظر آنها هوش نهایی است و برای حل مسائل مفهومی و ارزشی استفاده می شود. تحقیقات نشان میدهند که باورهای مذهبی، آیینها و تعهدات، با نتایج مثبت مانند بهبود کیفیت زندگی بهتر، بهزیستی، سلامت جسمی و روانی، رضایت زناشویی و زندگی پایدار و عملکرد کارایی مثبت مرتبط هستند (سایبولد هیل[۱]، ۲۰۰۱). اعتقادات دینی و تقیدات مذهبی، بر تمامی ابعاد زندگی انسان و از جمله روابط خانوادگی تأثیرگذار است. رضایت زناشویی، یکی از مهمترین تعیینکنندههای عملکرد سالم نهاد خانواده است (گریف[۲]، ۲۰۰۰). الیس رضامندی زناشویی را حاصل مبادله رفتارهای پاداشبخش میداند. این نظریهپرداز، رضایت زناشویی را زمانی لذت تجربهشده توسط زن یا شوهر میداند که همه جنبههای ازدواجشان را در نظر گرفته باشند. رضایت در این دیدگاه، یک متغیر نگرشی است که از خصوصیات فردی زن و شوهر محسوب میشود (صالحی فدری، ۱۳۷۸). کسی که ازدواج میکند انتظار دارد که زندگی او با خوشبختی و رضایت همراه باشد و از هر لحظه زندگی خود لذت ببرد. از اینرو، آنچه از خود ازدواج مهمتر است، موفقیت در ازدواج و رضامندی در بین زوجین است. رضامندی زناشویی وضعیتی است که در آن زن و شوهر از ازدواج با یکدیگر و با هم بودن احساس شادمانی و رضایت دارند.رضایت زناشویی فرایندی است که در طول زندگی زوجین به وجود میآید؛ و لازمه آن، انطباق سلیقهها، شناخت ویژگیهای شخصیتی، ایجاد قواعد رفتاری و شکلگیری الگوهای مراودهای است. زوجین دارای رضامندی و سازگار در حیطههای مختلف زندگی، با همدیگر توافق دارند. این زن و شوهرها از نوع و سطح روابط کلامی و غیرکلامیخود راضیاند، روابط جنسی را لذتبخش و ارضاکننده میدانند، پایبندیهای مذهبی مشترکی دارند، مسائل مالیخود را به خوبی برنامهریزی و مدیریت میکنند، در تعارض و اختلاف نظرها، مصلحت زندگی و خانواده را بر مصلحت خود ترجیح داده و از انعطافپذیری بالایی برخوردارند، از نوع و کیفیت گذران اوقات فراغت و رفت و آمد با اقوام و دوستان رضایت دارند و نهایتاً، در تعداد و نوع تربیت فرزندان با هم اشتراک نظر دارند. رضایت زناشوئی یکی از عوامل موثر در ثبات و پایائی خانواده ها و در عین حال بهداشت روانی همسران و فرزندان است. در روابط زناشوئی عوامل متعددی باعث رضایت همسران از یکدیگر می شود:
شاملو مهمترین عوامل موفقیت در زندگی زناشوئی را رشد عاطفی و فکری , تشابه علائق و طرز تفکر , تشابه مذهبی , تشابه تحصیلی و طبقاتی, و تشابه طرز تفکر نسبت به امور جنسی, تشابه علایق در زندگی و سرعت عمل در کارها و بالاخره رابطه با خانواده زن و شوهر می داند(مید[۳]،۲۰۰۵).
سلامت فیزیکی و عاطفی و بهداشت روانی افراد در جامعه در گرو سلامت روابط زناشویی و تداوم و بقای ازدواج می باشد. رضایت یک فرد از زندگی زناشوئی به منزله رضایت وی از خانواده محسوب می شود ورضایت از خانواده به مفهوم رضایت از زندگی بوده ودر نتیجه تسهیل در امررشد و تعالی و پیشرفت مادی و معنوی جامعه خواهد شد. بنابراین با توجه به اهمیتی که روان شناسان , جامعه شناسان و حتی همه مذاهب به خانواده و ارتباط زناشویی موثر می دهند و اینکه تشکیل خانواده جایگاهی برای نارضایتی نیست این سوال به ذهن می رسد که چرا زوجین دچار نارضایتی می شوند به چه علل و عواملی می تواند بر رضایت مندی آن تاثیر گذارد؟ عوامل مختلفی بر رضایتمندی زناشویی[۴] و شادکامی زناشویی[۵]اثرمیگذارد.
نگرش مذهبی میتواند در ارتباط زناشویی مؤثر باشد؛ زیرا مذهب شامل رهنمودهایی برای زندگی و ارائهدهنده سامانه باورها و ارزشهاست که این ویژگیها میتوانند زندگی زناشویی را متأثر کنند (هانلر جنکز[۶]،۲۰۰۵).
هوش معنوی زمینه تمام آن چیزهایی است که ما به آنها اعتقاد و باور داریم. سوال های جدی در مورد اینکه از کجا آمدهایم، به کجا میرویم و هدف اصلی زندگی چیست، از نمودهای هوش معنوی است. این هوش برای کارکرد اثربخش هوش عقلانی و هوش عاطفی ضرورت دارد. در واقع هوش عقلانی دروازه ورود فرد برای کسب موفقیت در رشته تحصیلی مورد علاقه اش است، اما آنچه او را در زمره بهترین ها در شغل و حرفه او قرار می دهد، هوش عاطفی است. بهره مندی از حداقل هوش عاطفی آغاز راه سفر به سوی معنویت، خودآگاهی و هوش معنوی است که خود موجب تقویت هوش عاطفی میشود.
از طرف دیگر هوش عاطفی نیز می تواند در رشد و ارتقای هوش معنوی موثر باشد. دو هوش عاطفی و هوش معنوی تاثیری مستقیم و مثبت بر یکدیگر دارند. رشد و توسعه هر یک باعث پرورش و توسعه دیگری میشود. هوش معنوی به عنوانی یکی از مفاهیم جدید هوش ، در بردارنده نوعی سازگاری و رفتار حل مساله است که بالاترین سطوح رشد را در حیطه های مختلف شناختی ، ا خلاقی ، هیجانی ، بین فردی و شامل می شود و فرد را در جهت هماهنگی با پدیده های اطراف و دستیابی به یکپارچگی درونی و بیرونی یاری می نماید، همچنین برخی از تحقیقات نشان داده است هوش معنوی با انعطاف پذیری شناختی رابطه دارد. زارع و همکاران (۱۳۹۰) در پژوهش خود نشان دادند بین پنج عامل شخصیت انعطاف پذیری شناختی نیز با هوش معنوی رابطه معنی داری وجود دارد همچنین انعطاف پذیری با برونگرایی رابطه ی مثبت قوی دارد، زیرا افراد برونگرا راحتتر با دیگران ارتباط برقرار میکنند و در جستجوی روابط اجتماعی بیشتر میباشند(فرهودیان، ۱۳۸۴). انعطاف پذیری برای یک زندگی سالم خانوادگی و اجتماعی نیز بسیار حیاتی می باشد. برای اینکه، ظرفیت تعبیه کردن، تغییر روش ها و دیدگاه ها،انطباق با موقعیت ها و شرایط جدید،را در بر می گیرد. انعطاف پذیری اغلب در تعاملات اجتماعی و عضویت در انجمن ها و مراکز کاربرد دارد. یک کودک در مواقعی به مقابله با نا امیدی، تغییر انتظارات به دلیل تغییرات و شرایط غیر منتظره در روال عادی زندگی، نیاز دارد، در این شرایط او از مهارت انعطاف پذیری استفاده خواهد کرد. حال در این پژوهش مساله اساسی این است که آیا بین انعطافپذیری شناختی و هوش معنوی با خشنودی زناشویی رابطه وجود دارد ؟ و آیا این متغیرها می توانند پیش بینی کننده مناسبی برای خشنودی زناشویی باشند؟
تعداد صفحه :۸۲
قیمت : ۱۴۷۰۰تومان
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
فهرست مطالب
عنوان شماره صفحه
چکیده ۱
فصل اول:کلیات تحقیق
۱-۱- مقدمه۳
۱-۲- بیان مسأله تحقیق۴
۱-۳- ضرورت واهمیت تحقیق.۸
۱-۴- اهداف انجام تحقیق۱۰
۱-۵- مدل مفهومی تحقیق۱۱
۱-۶- فرضیه های تحقیق.۱۲
۱-۷- جنبه جدیدبودن و نوآوری در تحقیق۱۳
۱-۸- قلمروتحقیق۱۳
۱-۸-۱- قلمرو موضوعی تحقیق.۱۳
۱-۸-۲- قلمرو مکانی تحقیق۱۳
۱-۸-۳- قلمرو زمانی تحقیق.۱۳
۱-۹- تعریف واژگان و اصطلاحات تحقیق.۱۴
۱-۹-۱- تعریف مفهومی تحقیق.۱۴
۱-۹-۲- تعریف عملیاتی تحقیق.۱۴
فصل دوم: مروری بر ادبیات تحقیق و پیشینه تحقیق
۲-۱- مقدمه.۱۶
۲-۲- مبانی نظری۱۷
۲-۲-۱- هوش معنوی.۱۷
۲-۲-۱-۱- هوش.۱۷
۲-۲-۱-۲- معنویت۱۸
۲-۲-۱-۳- چهارچوب نظری هوشمعنوی۲۰
۲-۲-۱-۴- تعاریف هوش معنوی۲۱
۲-۲-۱-۵- اندازهگیری هوش معنوی .۲۵
۲-۲-۱-۶-کابردهای هوش معنوی.۲۷
۲-۲-۱-۷- ابعاد و مؤلفه ها هوش معنوی.۲۸
۲-۲-۱-۸- مدلهای هوش معنوی.۳۱
۲-۲-۱-۸-۱- مدل زهر و مارشال.۳۱
۲ -۲-۱-۸-۲- مدل سیندی ویگلزورث.۳۱
۲-۲-۱-۸-۳- مدل آمرام .۳۲
۲-۲-۱-۸-۴- مدل وگان۳۳
۲-۲-۱-۸-۵- مدل بروس لیبچفید.۳۳
۲-۲-۱-۸-۶- مدل کینگ۳۴
۲-۲-۱-۸-۷- مدل سیسک۳۵
۲-۲-۱-۹- مؤلفه های هوش معنوی در اسلام۳۶
۲-۲-۱-۱۰- رشد هوش معنوی۳۷
۲-۲-۱- ۱۱- مقایسه هوش معنوی با هوشهای دیگر۳۹
۲-۲-۱- ۱۲- هوش معنوی و شخصیت۴۰
۲-۲-۱-۱۳-کاربرد هوش معنوی در محیط کار .۴۱
۲-۲-۱-۱۴- راه های پرورش هوش معنوی.۴۳
۲-۲-۲- هوش عاطفی.۴۵
۲-۲-۲-۱- عاطفه.۴۶
۲-۲-۲-۲- طبقه بندی عواطف۴۶
۲-۲-۲- ۳- هوش عاطفی و ریشه های تاریخ آن.۴۶
۲-۲-۲-۴- پایه های بیولوژیکی عواطف و هوش عاطفی۵۰
۲-۲-۲- ۵- دیدگاه های متفاوت پیرامون هوش عاطفی.۵۲
۲-۲-۲-۵- ۱- هوش عاطفی از دیدگاه گاردنر.۵۲
۲-۲-۲-۵-۲- هوش عاطفی از دیدگاه مایر و سالووی۵۳
۲-۲-۲-۵-۳- هوش عاطفی از دیدگاه بار-آن۵۴
۲-۲-۲-۵-۳-۱- ابعاد هوش عاطفی از دیدگاه بار-آن.۵۵
۲-۲-۲-۵-۴- هوش عاطفی از دیدگاه گلمن.۵۵
۲-۲-۲-۵-۴-۱- مؤلفه ها ی هوش عاطفی گلمن.۵۶
۲-۲-۲-۶- توجه معاصر به هوش عاطفی .۶۱
۲-۲-۲-۷- مقاسه هوش عاطفی و عقلی۶۴
۲-۲-۲-۸- نقش وراثت و محیط در هوش عاطفی ۶۵
۲-۲-۲-۹- ویژیگیهای افراد با هوش عاطفی بالا و پایین۶۶
۲-۲-۲-۱۰- هوش عاطفی در محل کار ۶۸
۲-۲-۲-۱۱- آموزش و یادگیری هوش عاطفی.۷۲
۲-۲-۳- عملکرد.۷۴
۲-۲-۳-۱- عوامل عملکردی.۷۶
۲-۲-۳-۱-۱- عوامل رفتاری۷۶
۲-۲-۳-۱-۲- عوامل فرایندی ۷۷
۲-۲-۳-۲- عوامل مؤثر بر عملکرد از دیدگاه محققان.۷۷
۲-۲-۳- ۳- سیستم عملکرد فردی .۷۹
۲-۳- هوش عاطفی و عملکرد.۸۰
۲-۴- هوش معنوی و عملکرد۸۱
۲-۵- پیشنه تحقیق.۸۳
۲-۵-۱- پیشینه داخلی۸۳
۲-۵-۲-پیشینه خارجی.۸۷
فصل سوم : روش اجرای تحقیق
۳-۱- مقدمه.۹۰
۳-۲- فرضیه های تحقیق.۹۰
۳-۳- متغیرهای تحقیق.۹۱
۳-۴- روش تحقیق.۹۲
۳-۵- منابع و ابزار گرد آوری داده ها و اطلاعات .۹۴
۳-۵-۱- تشریح پرسشنامه ۹۴
۳-۶- روایی و پایایی پرسشنامه.۹۵
۳-۶-۱- روایی۹۵
۳-۶-۲- پایایی پرسشنامه۹۶
۳-۷- جامعه آماری .۹۹
۳-۸- نمونه آماری و روش محاسبه حجم نمونه.۹۹
۳-۹- روش های نمونه گیری۱۰۰
۳-۹-۱- نمونهگیری تصادفی ساده.۱۰۰
۳-۹-۲- نمونهگیری طبقه ای.۱۰۱
۳-۹-۳- نمونهگیری خوشه ای.۱۰۸
۳-۹-۴- نمونهگیری سهمیه ای.۱۰۱
۳-۱۰- روش تجزیه و تحلیل داده ها۱۰۱
۳-۱۰-۱-آزمون کولموگروف-اسمیرنوف۱۰۲
۳-۱۰-۲- ضریب همبستگی پیرسون۱۰۲
۳-۱۰-۳-تحلیل رگرسیون.۱۰۳
فصل چهارم:تجزیه و تحلیل داده ها
۴-۱- مقدمه.۱۰۷
۴-۲- اطلاعات توصیفی نمونه۱۰۸
۴-۳- یافتههای توصیفی.۱۱۲
۴-۴- یافتههای مرتبط با فرضیه های پژوهش.۱۱۳
فصل پنجم:نتیجهگیری و پیشنهادها
۵-۱- مقدمه.۱۲۱
۵-۲- نتایج آزمون فرضیات تحقیق.۱۲۱
۵-۳- بحث و نتیجهگیری.۱۲۶
۵-۴- پیشنهادهای تحقیق۱۲۷
۵-۴-۱-پیشنهادهای کاربردی .۱۲۷
۵-۴-۲- پیشنهاداهایی برای تحقیقات آتی .۱۲۹
۵-۵- محدودیتها۱۲۹
منابع و مآخذ
منابع فارسی.۱۳۱
منابع لاتین.۱۳۳
پیوستها
پرسشنامه۱۳۸
فهرست جداول
عنوان شماره صفحه
جدول۲-۱- تعاریف هوش معنوی ۲۳
جدول ۲-۲- ابعاد هوش معنوی بر اساس دیدگاه زهر و مارشال ۲۹
جدول ۲-۳- مدل هوش معنوی از دیدگاه سیندی ویگزروث۳۲
جدول ۲-۴- مقایسه هوش معنوی و هوش متعارف.۴۰
جدول ۲-۵- مقایسه سه نوع هوش (زهر و مارشال).۴۰
جدول۲-۶- تعاریف هوش عاطفی در مطالعات مختلف۴۹
جدول ۲-۷- تعاریف مختلف عملکرد .۷۵
جدول ۱-۳- آلفای کرونباخ مربوط به آزمون هوش معنوی .۹۷
جدول ۳-۲- ضریب همبستگی بین خرده مقیاسهای هوش معنوی .۹۸
جدول ۳-۳- آلفای کرونباخ مربوط به آزمون هوش عاطفی .۹۸
جدول ۳-۴- ضریب همبستگی بین خرده مقیاسهای هوش هیجانی با نمره کل آزمون۹۹
جدول۳-۵- تجزیه واریانس.۱۰۴
جدول ۴-۱- نتایج آزمون کولموگروف-اسمیرنوف.۱۰۷
جدول ۴-۲- توزیع فراوانی و در صد نمونه با توجه به جنسیت۱۰۸
جدول ۴-۳- توزیع فراوانی و در صد نمونه ا توجه به مدرک تحصیلی .۱۰۹
جدول ۴-۴- وضعیت سنی مورد بررسی.۱۱۰
جدول ۴-۵- توزیع فراوانی و در صد نمونه بر حسب سابقه خدمت.۱۱۱
جدول ۴-۶- میانگین و انحراف استاندارد متغیرهای پژوهش بر حسب جنسیت .۱۱۱
جدول ۴-۷- ضرایب همبستگی ساده بین هوش معنوی و عملکرد شغلی .۱۱۳
جدول ۴-۸- ضرایب همبستگی ساده بین هوش عاطفی و عملکرد شغلی.۱۱۴
جدول ۴-۹- نتایج تحلیل رگرسیون برای پیش بینی عملکرد شغلی براساس
مؤلفه های هوش عاطفی و معنوی۱۱۵
جدول ۴-۱۰- ضرایب رگرسیون برای پیش بینی عملکرد شغلی بر اساس مؤلفه های هوش
معنوی و هوش عاطفی۱۱۵
جدول ۴-۱۱- مدل رگرسیونی به شیوه سلسله مراتبی برای پیش بینی عملکرد شغلی۱۱۶
جدول ۴-۱۲- ضرایب رگرسیونی برای پیش بینی عملکرد شغلی به شیوه سلسله مراتبی۱۱۷
جدول ۴-۱۳- ضرایب همبستگی بین هوش معنوی و هوش هیجانی با عملکرد
شغلی به تفکیک جنسیت.۱۱۷
جدول ۴-۱۴- نقش تعدیلگری جنسیت در رابطه با هوش معنوی و عملکرد شغلی .۱۱۸
جدول ۴-۱۵- نقش تعدیلگر جنسیت در رابطه با هوش هیجانی و عملکرد شغلی .۱۱۹
فهرست نمودارها
عنوان شماره صفحه
نمودار ۲-۱- سیستم عملکرد فردی.۸۰
نمودار ۴-۱- توزیع فراوانی با توجه به جنسیت .۱۰۸
نمودار ۴-۲- توزیع فراوانی نمونه بر حسب مدرک تحصیلی ۱۰۹
نمودار ۴-۳- وضعیت سنی نمونه مورد بررسی۱۱۰
نمودار ۴-۴- وضعیت سابقه خدمت در نمونه مورد بررسی۱۱۱
نمودار ۴-۵- میانگین متغیرهای پژوهش در نمونه مورد بررسی۱۱۱
چکیده
نیروی انسانی یکی از با اهمیتترین منابع سازمان در جهت تحقق اهداف محسوب میگردد. لذا سازمانها به دنبال برنامه ریزیهای مناسب به منظور جذب و نگهداری نیروی انسانی کارا میباشند. عوامل مختلفی در کارایی نیروی انسانی نقش دارند و محققان به دنبال بررسی این عوامل و تأثیر آنها بر روی عملکرد نیروی انسانی میباشند. از جمله عوامل تأثیر گذار بر عملکرد نیروی انسانی، هوش عاطفی و هوش معنوی است، که در این پایان نامه به آن پرداخته میشود. هدف اصلی این تحقیق، بررسی رابطه هوش عاطفی و هوش معنوی بر عملکرد کارکنان مرکز آموزشی-درمانی امام رضا(ع) شهر کرمانشاه است. روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی است. در این پژوهش جامعه آماری شامل کلیه پرسنل با مدرک تحصیلی دیپلم به بالا مرکز آموزشی درمانی امام رضا(ع) میباشد. روش نمونه گیری در این پژوهش تصادفی ساده بوده است. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان ۳۰۰ نفر برآورد شده. به منظور جمع آوری اطلاعات و داده های پژوهش از پرسشنامههای استاندارد هوش معنوی کینگ، هوش عاطفی برادبری-گریوز و عملکرد شغلی پاترسون استفاده شده است. ضریب پایایی آنها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب ۹۲/۰، ۸۶/۰، ۸۱/۰ بدست آمد. فرضیات از طریق آزمونهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان میدهد که هوش عاطفی و مؤلفه های خودآگاهی، خودمدیریتی و آگاهی اجتماعی توان پیشبینی عملکرد شغلی را دارند اما مؤلفه مدیریت رابطه فاقد توان لازم برای پیشبینی عملکرد شغلی میباشد. علاوه بر آن یافتههای تحقیق نشان میدهد که هوش معنوی و مؤلفههای آن که شامل تفکر انتقادی وجودی، تولید معنی شخصی، آگاهی و توسعه حالتآگاهی، فاقد توان لازم برای پیشبینی عملکرد شغلی میباشند.
واژگان کلیدی: هوش عاطفی، هوش معنوی، عملکرد کارکنان، مرکز آموزشی- درمانی امام رضا(ع)
فصل اول
کلیات تحقیق
هدف اصلی تمام سازمانها افزایش کارایی و اثربخشی میباشد. سازمانها با به کارگیر سرمایه و داراییهای فیزیکی به همراه نیروی انسانی کارآمد، تلاش در تحقق اهداف مذکور دارند. در سالهای اخیر به نقش نیروی انسانی در سازمانها نسبت به سایر منابع سازمان، توجه خاصی شده و محققان به دنبال بررسی عوامل و فاکتورهایی هستند که باعث افزایش کارایی نیروی انسانی میگردد. یکی از این عوامل، هوش عاطفی است که به مفهوم توانایی افراد در کنترل احساسات و هیجانات خود و دیگران میباشد.
امروزه میتوان هوش عاطفی را نیز به عنوان یه تفاوت عمده بین شخصیتهای مختلف قلمداد کرد. بطوری که افراد مختلف ممکن است از لحاظ میزان بهره هوش عاطفی متفاوت از یکدیگر باشند و به این تفاوت به شیوههای گوناگون در زندگی آنها نمود پیدا کند. کارکردها و عملکردهای افراد به دلیل داشتن درجه هوش عاطفی متفاوت بوده و کل زندگی آنها را تحت الشعاع خود قرار میدهد.
پدیده پیچیدگی محیطها در عصر کنونی، سازمانها را بر آن داشته است تا پاسخهای بسیار گوناگون و متفاوت داشته باشند، یکی از عملیترین شیوهها، ترغیب کارکنان به این است که با تمام وجود خود را وقف کار کنند و از این طریق«خود» تمام عیار خویش را در کار بیابند که پیامد آن کارکنانی خلاق و نوآور در پاسخگویی به محیطهای متلاطم خواهد بود. بروز خود تمام عیار در کار با ورود معنویت در سازمان میسر خواهد بود، امروزه کارکنان در هر جایی که فعالیت میکنند، چیزی فراتر از پاداشهای مادی در کار را جستجو میکنند. آنان در جستجوی کاری با معنا، امید بخش و خواستار متعادل ساختن زندگیشان هستند. سازمانها با کارکنان رشدیافته و بالندهای روبرویند که در پی یافتن کاری با معنا، هدفمند و پرورش محیطهای کاری با چنین ویژگیهایی هستند. در واقع معنویت در کار، توصیف کننده تجربه کارکنانی است که کارشان ارضا کننده، با معنا و هدفدار است. همچنین تجربه معنویت در کار، با افزایش خلاقیت، صداقت، اعتماد و تعهد در کار همراه است. یکیدیگر از این عوامل هوش معنوی است که به مفهوم همان توانایی دانست که به ما قدرت، تلاش و کوششی برای به دست آوردن رویاهایمان میدهد. این هوش زمینه آن چیزهایی است که ما به آنها معتقدیم و نقش باورها و هنجارها، عقایدو ارزشها را در فعالیتهای که ما بر عهده میگیریم در بر میگیرد. هوشی که به واسطه آن سؤالسازی درباره مسایل مهم و اساسی زندگیمان میپردازیم و به وسیله آن به کارها و فعالیتهایمان معنا و مفهوم میبخشد(فرامرزی،۱۳۸۸).
از آنجا که کارکنان بخش بهداشت و درمان نقش اساسی و مهم را بر عهده دارند و با سلامت و جان افراد سروکار دارند لذا تأمین نیازهای مادی و معنوی آنان و نیز ایجاد یک فضای مناسب هیجانی محل کار که احتمالا زمینه ساز توسعه اثر بخش بودن بیش از پیش آنهاست، از اهمیت ویژهای برخوردار است، لذا ما در این پژوهش به دنبال بررسی رابطه هوش عاطفی و هوش معنوی بر عملکرد کارکنان مرکز آموزشی-درمانی امام رضا(ع) شهر کرمانشاه میباشیم.
در این فصل از تحقیق با توجه به موضوع تحقیق به طور خلاصه به بیان مسئله، مسائل و نکات، اهداف اساسی تحقیق، روش تحقیق، روش گردآوری اطلاعات، جامعه آماری و نمونهگیری پرداخته و در پایان تعریف اصطلاحات تخصصی تحقیق ارائه میگردد.
۱-۲. بیان مسئله:
عملکرد تعاریف متفاوتی دارد و هر یک از صاحب نظران به جنبههای خاصی از آن اشاره کردهاند. رتمن[۱](۲۰۰۲) عملکرد شغلی را به عنوان یک سازه چند بعدی که نشاندهنده چگونگی عملکرد کارکنان در شغل، میزان ابتکار عمل و تدابیر حل مسأله آنها و روشهای استفاده از منابع موجود خود و همچنین استفاده از وقت و انرژی در انجام وظایف شغلی میباشد، تعریف میکند. به عبارتی، عملکرد شغلی مجموعهای از الگوهای رفتاری و عملکردی شامل دانش، مهارتها، شایستگی مدیریت، وجدان و تواناییهای ادراکی در محیط شغلی است(مورفی[۲] و شیارلا[۳] به نقل از رتمن، ۲۰۰۲).
هوش عاطفی[۴] طی چند دهه گذشته، به طور روز افزونی در پیشینهی نظری و تحقیقاتی به عنوان سازهای که با رفتارهای متعدد انسان در محیطهای مختلف ارتباط دارد معرفی شده است(سیاروچی و چان، ۲۰۰۱). از نظر تاریخی مفهوم هوش عاطفی ریشه در مطالعات مربوط به هوش اجتماعی[۵] در دهه ۱۹۲۰ و یا حتی زودتر از آن دارد. با این حال این پدیده بعدها به طور مجدد توسط سالووی و مایر یعنی کسانی که برای اولین بار این پدیده را هوش عاطفی، نامگذاری کردند مورد توجه قرار گرفت. سازه معرفی شده توسط سالووی و مایر دو بعد از هفت بعد هوش چندگانه گاردنر یعنی هوش بین فردی و درون فردی را در برمیگرفت(گاردنر، ۱۹۹۳). گلمن نیز مفهوم هوش عاطفی را با کتاب خود در سال ۱۹۹۶ به شهرتی فراگیر رسانده و برای اولینبار این مسئله را مطرح کرد که هوش عاطفی با احتمال زیاد سازهای اساسیتر از سازه هوش بهر[۶] است(گلمن، ۱۹۹۶).
در حال حاضر تعاریف متعددی از هوش عاطفی وجود دارد، ولی بین تعاریف ارائه شده همخوانی وجود ندارد، چرا که این پدیده مفهومی چند بعدی است و نمیتوان از آن تعریفی روشن و ساده ارائه کرد. برای نمونه گلمن هوش عاطفی را به عنوان توانایی تمیز احساسات خود و دیگران جهت برانگیختن خویش و مدیریت هیجانها در خود و در روابط با دیگران تعریف کرده است(گلمن، ۱۹۹۸).
مارتینز[۷] هوش عاطفی را ارائهای از مهارتها، تواناییها و شایستگیهای غیر شناختی تعریف نموده که بر توانایی فرد برای مقابله با تقاضاها و فشارهای محیطی تأثیر میگذارد(مارتینز، ۱۹۹۷). به هر حال شواهد تحقیقاتی این حوزه نشان از آن دارد که هوش عاطفی بالا با سلامتی، شادمانی، زندگی کارآمد و عملکرد مطلوبتر در محیطهای کاری ارتباط دارد(بابرمن[۸]، ۲۰۰۲).
مرور اخیر دلوتیز و هیگز[۹]حاکی از آن است که هوش عاطفی بر نحوه عملکرد موفق و کارآمد افراد حتی در ارزیابی این عملکرد توسط خود، همکاران و یا سرپرستان تأثیر میگذارد. عملکرد موفق و کارآمد و ارزیابی آن در نظر این دو محقق به مثابه انجام امور وظایف محوله به نحو موفق و طی نمودن مسیر پیشرفت در شغل و فعالیت سازمانی معرفی شده است(دلوتیز و هیگز، ۲۰۰۰).
مایر، سالووی و کاروسو[۱۰] پیشنهاد دادهاند که هوش عاطفی بر عملکرد کاری و شغلی و تعاملات بین فردی تأثیر میگذارد. گلمن همیشه مدعی گشته که چون هوش عاطفی تقریبأ تمام جنبههای زندگی کاری را تحت تأثیر قرار میدهد، بنابراین افرادی که دارای هوش عاطفی بالاتری هستند، دارای عملکرد بهتری خواهند بود(گلمن، ۱۹۹۸).
مؤلفههای هوش عاطفی که شامل: ۱- خودآگاهی به معنای توانایی برای درک احساسات و انجام خود ارزیابی صحیح میباشد، ۲- خودمدیریتی یا مدیریت خویشتن به معنای توانایی برای اداره حالات تنشها و منابع درونی خود میباشد، ۳- آگاهی اجتماعی که به درک صحیح افراد و گروهها اشاره دارد و ۴- مدیریت رابطه که به معنای توانایی برای ایجاد عکسالعملهای مطلوب در دیگران میباشد.
هوش معنوی است برای نخستین بار در سال ۱۹۹۶ توسط استیونز[۱۱] مطرح شد. بعد در سال ۱۹۹۹ توسط امونز[۱۲] گسترش یافت. امونز(۲۰۰۰) پیدایش سازه هوش معنوی را به عنوان کاربرد ظرفیتها و منابع معنوی در زمینهها و موقعیت عملی در نظر میگیرد. هوش معنوی یا SQ همان توانایی است که به ما قدرت دیدن رؤیاها و تلاش و کوشش برای دست یافتن به آنها را ارزانی میدارد. این هوش زمینه تمام آن چیزهایی است که ما به آنها اعتقاد داریم و نقش باورها، عقاید و ارزشها را در فعالیتهایی که بر عهده میگیریم، دارا میباشد. هوشی که به واسطه آن به سؤال سازی در رابطه با مسایل بنیادی زندگیمان میپردازیم و با کمک آن، تحول و تغییر را در زندگی پذیرا میشویم، هوشی که قادریم توسط آن به فعالیتها و نحوه عملکردهایمان مفهومی وسیعتر، غنیتر، پربارتر و پرمعناتر بخشیم.
از هوش معنوی تعاریف متعددی شده است اما تمام این تعاریف انعطافپذیری در مقابل تغییرات، درس گرفتن از شکستها، معنا و هدف در کار، خودآگاهی، خلاقیت و توسعه سازمان تأکید میکنند که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود.
هوش معنوی از نظر ولمن(۲۰۰۱) ظرفیتی است برای پرسیدن سؤالات غایی در خصوص معنای زندگی و همزمان ظرفیتی است برای تجربه کردن ارتباطات یکپارچه بین ما و جهانی که در آن زندگی میکنیم.
آمرام(۲۰۰۷) هوش معنوی توانایی به کارگیری و بروز منابع، ارزشها و کیفیتهای معنوی است، به گونهای که بتواند کارکرد روزانه و آسایش(سلامت جسمی و روحی) را ارتقاء دهد.
کینگ(۲۰۰۸) هوش معنوی را به عنوان مجموعه ظرفیتهای روانی که با آگاهی، انسجام، کاربرد سزاوار جنبههای متعالی و معنوی و غیر مادی وجود فرد سروکار دارد، تعریف میکتد که به پیامدهایی همچون بازتاب عمیق وجودی، افزایش معنا، بازشناسی خود متعالی و تسلط ویزگیهای معنوی میانجامد.
پژوهشهای بیشماری، رابطه مثبت بین معنویت و موفقیت را تأیید نموده است. نتایج این پژوهشها حاکی از آن است که ارزشهای معنوی نه تنها به بهبود کیفیت زندگی کاری کارکنان میانجامد که این توانایی بالقوه را دارند که کل سازمان را ارتقاء ببخشد(هوارد،۲۰۰۰).
مؤلفههای هوش معنوی شامل: ۱- تفکر انتقادی وجودی یعنی فرد توانایی انتقادی اندیشیدن نسبت به مسایل ماورای طبیعت را داراست، مسایلی مانند وجود، هستی، مرگ و. . ، ۲- تولید معنای شخصی به معنای داشتن هدف در زندگی، داشتن یک احساس هدایت، دلیل برای وجود و گذر از تفکر ساده برای رسیدن به ظرفیت ذهنی متمایز، ۳- خودآگاهی شامل آگاهی از مشاهده جهان خویشتن، آگاهی از خود و فراخود، آگاهی از محدودیتهاو. . ۴- آگاهی که شامل توانایی تفکر ترکیبی، یافتن معنا در کارها و استفاده از شهود در تصیممگیری
افرادی که دیدگاه معنوی دارند، نسبت به تغییر پذیراتر و به دنبال هدف و معنا برای سازمان خود هستند. اهمیت اتصال به یک کل بزرگتر را میفهمند، ادراک و بیانی فردی از معنویت خود دارند و نیاز به رقابت نیست، در نتیجه افراد راحتتر به یکدیگر اعتماد میکنند و اطلاعات و کارشان را به اشتراک میگذارند و با همکاران خود هماهنگ میشوند تا به اهداف نهایی خود برسند. فرد معنوی در محیط کار در برخورد با موقعیتها به جای مداخله در امور، به ایجاد بصیرت میپردازد و به جای مطرح کردن خود، فروتنی نشان میدهد و بر ارزشهای اخلاقی مثل صداقت، آزادی و عدالت تاکید دارند.
با توجه به مطالب ذکر شده و میزان اهمیت هوش عاطفی و هوش معنوی در محیط کار ما به دنبال بررسی رابطه این دو مؤلفه بر عملکرد کارکنان هستیم.
سازمانهای بهداشتی درمانی علاوه بر وظایف عام دارای وظیفه مهمتری هستند و آن پاسخگویی به نیازها و تقاضاهای بهداشتی درمانی افراد جامعه و سعی در نجات جان افراد و ارتقاءی سطح تندرستی است و این خود بر اهمیت و حساسیت کار افراد در این بخش میافزاید. با توجه به اینکه بیمارستان جز لاینفک نظام بهداشتی است که خدمات مراقبتی و درمانی ارائه میکند، هر چند بیمارستانها از نظر تعداد بخش کوچکی از نظام بهداشتی را تشکیل میدهند اما در حقیقت مهمترین عنصر آن به شمار میروند(جکسون،۲۰۰۰) لذا عملکرد کارکنان بیمارستان میتواند نقش تعیینکننده و مهمی در موفقیت آن به حساب بیاید.
این پژوهش سعی بر این دارد که به تعیین رابطه هوش معنوی و هوش عاطفی بر عملکرد کارکنان مرکز آموزشی-درمانی امام رضا(ع) شهر کرمانشاه بپردازد. تا نقاط قوت و ضعف شناسایی و از نتایج حاصل برای بهبود و تعالی سازمانی بیمارستان مورد مطالعه استفاده شود.
[۱] -Rothmann
[۲] -Morfi
[۳] -Sharla
[۴] -Emothional intelligence
[۵] -Social intelligence
[۶] -Intelligence quotient
[۷] -Martinez
[۸] -Biberman
[۹] -Dulewicz & Higgs
[۱۰] -Meyer, Salovey & Caruso
[۱۱] -Stevens
[۱۲] -Emmons
تعداد صفحه : ۱۶۳
قیمت : ۱۴۷۰۰تومان
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
فهرست مطالب
فصل یکم: مقدمه پژوهش. ۱۴
چکیده ۱
مقدمه. ۱۵
بیان مسئله. ۱۶
اهمیت و ضرورت پژوهش. ۲۰
اهداف پژوهش. ۲۱
هدف اصلی ۲۱
اهداف فرعی ۲۱
فرضیه های پژوهش. ۲۲
تعاریف متغیر ها ۲۲
تعاریف مفهومی متغیر ها ۲۲
هوش هیجانی ۲۲
هوش معنوی ۲۲
رضایت از زندگی ۲۳
تعاریف عملیاتی متغیرها ۲۳
هوش هیجانی ۲۳
هوش معنوی ۲۳
رضایت از زندگی ۲۳
فصل دوم : پیشینه پژوهش۱۰
الف) پیشینه نظری ۲۵
۲-۱ رضایت از زندگی ۲۵
تعاریف رضایت از زندگی ۲۶
عوامل موثر بر رضایت از زندگی ۲۷
ژن ها ۲۷
شخصیت ۲۸
ویژگی های جسمانی ۲۹
عوامل شغلی ۳۰
تندرستی و تحصیلات ۳۱
مذهب ۳۲
روابط ۳۲
آزادی و دموکراسی ۳۳
ابعاد رضایت از زندگی ۳۴
الگوهای رضایت از زندگی ۳۶
الف) الگوی کارکردی انطباقی ۳۶
ب) الگوی رضایت از زندگی ۳۷
نظریه های پیرامون رضایت از زندگی ۳۹
نظریه ونتگوت ، مریک و اندرسون. ۳۹
نظریه رضایت از زندگی ژان. ۴۰
نظریه ادارکی فرانس. ۴۱
نظریه سیستمی ۴۲
رابطه رضایت از زندگی با هوش هیجانی ۴۴
تعریف هوش. ۴۵
انواع هوش. ۴۷
۲-۳ هوش هیجانی ۴۹
تعاریف هوش هیجانی ۵۰
ابعاد هوش هیجانی از نظر مایر و سالووی ۵۲
دیدگاه هوش هیجانی ۵۴
دیدگاه توانمندی (پردازش اطلاعات) ۵۵
دیدگاه مختلط ۵۵
مدل های هوش هیجانی ۵۶
مدل توانایی هوش هیجانی سالووی و مایر. ۵۶
مدل ترکیبی هوش هیجانی ۵۹
اهمیت هوش هیجانی در زندگی ۶۱
۲-۴ هوش معنوی ۶۲
معنویت ۶۳
دیدگاه های مختلف در زمینه معنویت ۶۵
دیدگاه الکینز ۶۵
دیدگاه فریدمن و مک دونالد. ۶۵
دیدگاه گاردنر. ۶۶
دیدگاه گروم. ۶۶
تعاریف هوش معنوی ۶۶
ابعاد هوش معنوی ۶۸
مولفه های هوش معنوی از دیدگاه های مختلف. ۷۰
دیدگاه ایمونز. ۷۱
دیدگاه فریدمن و مک دونالد. ۷۲
دیدگاه نوبل و وگان. ۷۳
دیدگاه مک مولن ۷۳
دیدگاه های اسلامی در خصوص هوش معنوی ۷۳
مدل های هوش معنوی ۷۴
مدل چهار گانه مؤلفه ای کینگ. ۷۵
مدل زهر و مارشال. ۷۵
مدل پنج مولفه ایمونز. ۷۶
مدل پنج مؤلفه سیسک. ۷۷
مدل امرم. ۷۷
مدل نوبل. ۷۹
مدل سه مولفه وگان. ۸۰
اجزای هوش معنوی ۸۰
هوش معنوی و سلامتی روان. ۸۱
تمایز بین هوش های مختلف. ۸۲
ب) پیشینه پژوهشی ۸۴
پژوهش های انجام شده در داخل کشور. ۸۴
پژوهش های انجام شده در خارج کشور. ۸۷
خلاصه فصل. ۹۰
فصل سوم: روش پژوهش. ۹۱
طرح پژوهش. ۹۲
متغیرها ۹۲
جامعه آماری پژوهش. ۹۲
نمونه آماری پژوهش و روش نمونه گیری ۹۲
ابزار پژوهش. ۹۳
پرسش نامه هوش هیجانی ۹۳
پرسش نامه هوش معنوی ۹۳
پرسش نامه رضایت زندگی ۹۴
روش اجرا ۹۵
روش های آماری تجزیه و تحلیل داده ها ۹۵
فصل چهارم: یافته های پژوهش. ۹۶
۴-۱ یافته های توصیفی ۹۷
۴-۲ یافته استنباطی.۸۲
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری ۱۰۵
بحث و نتیجه گیری ۱۰۵
محدودیت ها ۱۰۹
پیشنهادات ۱۱۰
پیشنهاد پژوهشی ۱۱۰
پیشنهاد کاربردی ۱۱۰
منابع فارسی ۱۱۱
منابع لاتین ۱۱۶
Abstract.103
مقدمه
در سالهای گذشته جنبشی به نام روانشناسی مثبت ایجاد شد و در این زمینه مباحثی مثل شادی، سرزندگی و خوشبینی بررسی می شود. یکی از مقوله های روانشناسی مثبت رضایت از زندگی و شادی است که تاریخچه رضایت از زندگی به اواخر دهه ۵۰ بر می گردد(دینر، اویشی و لوکاس[۱]، ۲۰۰۳). رضایت از زندگی به عنوان یکی از مقوله های مهم روانشناسی مثبت، امروزه توجه زیادی را به خود جلب کرده است و معنای گسترده ای را در بر می گیرد(کامینز[۲]،۲۰۰۶).
اگر زندگی بستر تکامل است، رضایت مندی از زندگی نیز شرط موفقیت در زندگی بوده است و کسانی می توانند به تکامل بیاندیشند که با زندگی خود مشکلی نداشته باشند. همه انسانها در زندگی با ناکامی های بسیاری مواجه می شوندف اما انسان موفق کسی است که در تمام این مشغله ها و ناکامی ها امیدش را حفظ کند، و این مفهوم رضایت از زندگی است(عبدالله زاده، باقرپور و لطفی، ۱۳۸۸).
عومل زیادی به سازگاری انسان با محیط اطرافش و دست یافتن به احساس رضایت از زندگی کمک می کند. یکی از این عوامل مفهوم هوش است(بنانو[۳]، ۲۰۱۴). هوش دارای انواع مختلفی از جمله هوش هیجانی، هوش معنوی و است (دینر[۴]، ۲۰۰۳). هوش هیجانی در واقع یک توانایی غیر شناختی است که از نظر تاریخی ریشه در مفهوم هوش اجتماعی دارد و برای اولین بار توسط ثرندایک ( ۱۹۲۰) مطرح شد. به عقیده ثرندایک هوش هیجانی توانایی مدیریت انسنانها برای عمل به شیوه های خردمندانه چه در روابط انسانی و چه در روابط کاری است (ثرندایک، ۱۹۲۰، به نقل از عبدالله زاده و باقرپور و لطفی
، ۱۳۸۸).
هوش دیگری به غیر از هوش هیجانی وجود دارد، به نام هوش معنوی که این هوش فقط برای انسان مطرح است. با بهره گرفتن از هوش معنوی می توان میل و قابلیت فرد را برای رسیدن به مقصود و ارزش رشد داد. هوش معنوی به دلیل پیوندش با معنا می تواند به فرد توان تغییر و تحول بدهد، همچنین می تواند به فرد کمک کند تا هیجانات موجود در زندگی و اشتغال خود، احساس رضایت و شادکامی داشته باشد(ابراهیمی، ۱۳۸۶). از این رو پژوهش حاضر در پی بررسی رابطه هوش هیجانی و هوش معنوی با رضایت از زندگی در زوج های جوان شاغل شهر کرمانشاه است.
بیان مسئله
خانواده نخستین و منحصر به فردترین نهاد اجتماعی است که سلامت و موفقیت یک جامعه را مرهون سلامتی و رضامندی اعضای ان دانسته اند، چراکه هیچ نهادی بر افراد جامعه تا این حد عمیق و بادوام نیست. زوج های جوان برای داشتن یک خانواده سالم تحت تاثیر عوامل بسیاری قرار دارند، از جمله شاغل بودن یک یا هر دوی آنهاست(امان الهی، ۱۳۸۴).
شاغل بودن تعریف کار، در بر گیرنده تمام افرادی است که حداقل یک ساعت در هفته کار کرده و یا بنا به دلایلی به طور موقت کار را ترک کرده باشند. یکی دیگر از عواملی که بر احساس موفقیت یا عدم موفقیت نظام زناشویی زوج های جوان تاثیر گذار است. احساس رضایت از زندگی است(حق شناس، ۱۳۸۸).
شواهد نشان میدهد انسانهایی که شادمان هستند بنظر خلاق تر و مطلوب تر بوده و حتی بنظر می رسد که عمر طولانی تری دارند اما اغلب نیل به شادکامی یا رضایت از زندگی ساده بنظر می رسد و هیچ انسان موفقی نیست که از هنر “رضایت از زندگی” برخوردار نباشد (خویشتن دار، ۱۳۸۵). در بررسی های انجام شده در دو دهه گذشته پیرامون سازه روانشناختی احساس خوشبختی ذهنی، مدل سه بعدی احساس خوشبختی ذهنی که عبارت است از احساس مثبت، منفی ورضایت از زندگی مورد توجه بوده است . تصور ذهنی دو بعد رضایت از زندگی بیشتر مقوله ای شناختی است در حالیکه احساس منفی و مثبت مقوله ای احساسی و عاطفی به شمار میروند و جزیی از هوش هیجانی می باشند . مفهومی پایدار و فراگیر است که احساس و نظرکلی مردم جامعه را نسبت به جهانی که در ان زندگی می کنند، منعکس میکند(دینر[۵]، ۲۰۰۳ .
احساس بهزیستی و رضایت از زندگی ،از مولفه های نگرش مثبت اقراد نسبت به جهانی است که در آن زندگی می کنند . رضایت از زندگی با ارزش ها ارتباط نزدیک اما پیچیده ای دارد و با معیارهایی که افراد بر پایه آن درک ذهنی خود را از خوشبختی ارزیابی میکنند متفاوت است . رضایت از زندگی در کل بازتاب توازن میان آرزوهای و وضغیت فعلی او می باشد به بیان دیگر هرچه شکاف میان آرزوهای فرد و وضغیت عینی او بیشتر باشد رضایت مندی او کاهش می یابد (اینگهارت،۱۳۷۳)بر اساس برخی مطالعات مولفه های مفهوم رضایت از زندگی می تواند بر اساس مولفه هایی مانند هوش و به خصوص هوش هیجانی پیش بینی شود(اکسترمرا و فرنادز[۶]، ۲۰۱۱). مسئله هوش به عنوان یک ویژگی اساسی است که تفاوت فردی را بین انسانها موجب می شود و از ابتدای تاریخ مکتوب زندگی انسان مورد توجه بوده است. اما از آغاز مطالعه هوش غالبا بر جنبه های شناختی هوش یعنی توانایی عاطفی، هیجانی، شخصی و اجتماعی مورد توجه قرار می گیرد. بلکه در پیش بینی توانایی فرد برای موفقیت و سازگاری در زندگی نیز مورد اهمیت واقع شده است (ونگ و لاو[۷]، ۲۰۰۳). هوش معنوی به عنوان یکی مفاهیم جدید هوش، دربردارنده نوع سازگاری و رفتار حل مساله است که بالاترین سطوح رشد را در حیطه های شناختی، اخلاقی، هیجانی، بین فردی و شامل می شود و فرد را در جهت هماهنگی با پدیده های اطراف و دست یابی به یکپارچگی درونی و بیرونی یاری می نماید. این هوش به فرد دیدی کلی در مورد زندگی و همه تجارب و رویدادها می دهد و او را قادر می سازد به ارچوب بندی و تفسیر مجدد تجارب خود پر داخته، شناخت و معرفت خویش را عمق بخشد ( غباری بناب ، سلیمی، سلیمانی و مقدم، ۱۳۸۷). ولمن هوش معنوی را به عنوان طرفیت انسان برای پرسیدن سئوالات غایی درباره زندگی و تجارب همزمان و ارتباط هر یک از ما با دنیایی که در آن زندگی می کنیم، تعریف می کند (ولمن[۸]، ۲۰۱۰). هوش معنوی یا SQ همان توانایی است که به ما قدرت میدهد تا برای بدست آوردن رویاها تلاش و کوشش کنیم . این هوش تمام آن چیزهایی است که ما به آنها معتقدیم و در بر دارنده نقش باورها، هنجارها، عقاید و ارزش ها در فعالیت هایی است که بر عهده میگیریم . در واقع به واسطه هوش معنوی است که ما به سوال سازی در ارتباط با مسایل اساسی و مهم پرداخته و به وسیله آن در زندگی خویش تغییراتی ایجاد میکنیم(ابراهیمی،۱۳۸۶) .
علاوه بر هوش معنوی یکی دیگر از مفاهیم هوش که به عنوان جدیدترین تحول در زمینه فهم رابطه تعقل و هیجان است و از آن به عنوان ماشه چکان یک انقلاب بزرگ در زمینه ارتقای بهداشت روانی یاد می شود، مفهوم هوش هیجانی است. ساولووی و مایر در پاسخ به این سئوال که چرا دو فرد با هوش بهر مساوی می توانند به سطوح کاملا متفاوتی از پیشرفت و خوشبختی برسند، برای اولین بار اصطلاح هوش هیجانی را مطرح نمودند . هوش هیجانی را می توان به عنوان یک متغییر که قابلیت یادگیری و آموزش دارد در نظر گرفت . هوش هیجانی از مولفه های گوناگونی تشکیل شده است که هر کدام نقشی را در نظم دادن به احساسات و هیجانات بازی میکنند . با توجه به اینکه هوش هیجانی متغیری درون فردی است که هر فردی آنرا داراست ، می توان با یافتن راه و روش هایی باعث افزایش هوش هیجانی افراد تا از این طریق شاید بتوان بهزیستی افراد را افزایش داد از مولفه های هوش هیجانی میتوان به کنترل تکانه، تحمل فشار ،خود آگاهی هیجانی و . اشاره کرد (خویشتن دار ،۱۳۸۵)
فابریکاتور[۹](۲۰۱۲) در مطالعه خود دریافت که معنویت بر رضایتمندی کلی زندگی تاثیر می گذارد. معنویت شخصی به طور موثقی رضایت مندی بیشتر از زندگی را پیش بینی می کند . همچنین به عنوان یک مکانیسم سازگاری ارزیابی می شود که به آنها کمک می کند که نسبت به کسانی که سطح پایین تری از معنویت شخصی را دارا هستند، بهتر و آسان تر عوامل تنش زا را کنترل کنند.
در پژوهشی دیگر نزل (۲۰۰۴) نیز نشان داد که ابعاد مذهبی بودن با رضایت زندگی بالاتر مرتبط است و افراد مذهبی در اقوام مذهبی شادترند. همچنین احدی ، نریمانی و آسیایی ( ۱۳۸۶) در پژوهشی به تعیین ارتباط هوش هیجانی ، سبک های اسنادات و خودکارآمدی با رضایت از زندگی در زنان شاغل شهرستان بجنورد پرداختند. نتایج نشان داد که بین هوش هیجانی و خودکارآمدی با رضایت از زندگی رابطه مثبت معنادار وجود دارد. اما بین سبک های اسنادات و رضایت از زندگی رابطه معنی داری دیده نشد. بنظر می رسد که هوش هیجانی و هوش معنوی زمینه ساز دست یابی انسان به معنای زندگی هستند معنای زندگی از سه جنبه هدف داری ، ارزشمندی و کارکرد زندگی یکی از مهمترین پرسش های بشر و به گفته برخی فیلسوفان مهمترین پرسش بشر است (احمدی،۱۳۸۸). بنابراین هدف پژوهش حاضر پاسخ گویی به این سئوال است که آیا بین هوش هیجانی و هوش معنوی با رضایت از زندگی رابطه وجود دارد؟
تعداد صفحه :۱۲۴
قیمت : ۱۴۷۰۰تومان
دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی
گروه آموزشی برنامه ریزی درسی
پایاننامه
جهت اخذ درجه کارشناسی ارشد
رشته مطالعات برنامه ریزی درسی
عنوان
رابطه بین هوش معنوی و مهارتهای تفکر انتقادی با پیشرفت تحصیلی
در دانش آموزان متوسطه شهر تهران
دی۱۳۹۳
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش معنوی و تفکر انتقادی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان صورت پذیرفته است. روش پژوهش توصیفی و اطلاعات به وسیله ابزارهای مهارت تفکر انتقادی فرم (ب) کالیفرنیا و هوش معنوی کینگ (۲۰۰۸) و همچنین معدل کل دانش آموزان به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی در نظر گرفته شد. جامعه آماری تحقیق کلیه دانش آموزان دختر متوسطه شهر تهران، که در سال تحصیلی ۹۳-۹۲ مشغول به تحصیل میباشند، ۲۷۸ نفر از این جامعه به روش نمونه گیری خوشهای چند مرحلهای و از طریق فرمول کوکران انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. به منظور تحلیل روابط بین متغیرها از آزمون همبستگی پیرسون و جهت پیش بینی پیشرفت تحصیلی از روی میزان هوش معنوی و مهارتهای تفکر انتقادی از رگرسیون چندگانه استفاده شده است؛ نتایج بین متغیرهای هوش معنوی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان معنادار میباشد، در حالی که بین مهارت های تفکر انتقادی و هوش معنوی و بین تفکرانتقادی با پیشرفت تحصیلی رابطه معناداری از نظر آماری مشاهده نشده است؛ همبستگی بین مهارتهای تفکر انتقادی و هوش معنوی پس از حذف اثر احتمالی متغییر “رشته تحصیلی” نیز معنا دار نشده است؛ بعد از حذف اثر متغیر کنترل بر ارتباط هوش معنوی وپیشرفت تحصیلی این ارتباط همچنان معنا دار است.
کلمات کلیدی: هوش معنوی، تفکر انتقادی، پیشرفت تحصیلی
ABSTRACT
The relationship between spiritual intelligence and critical thinking a high school students with school achievement.
Aim, This study aimed to investigate the relationship between spiritual intelligence and critical thinking and school achievement of high school students. Method: current study was a descriptive study and relevant data was gathered by critical Thinking skills(form B).Test of spiritual intelligence by king (2008). Inaddition school achievement was assessed by students GPA. Participants were students that were sampled by means multi-stage sampling procedure.The Cochran formula was used to estimale the sample size. The association between variables was assessed by pearson correlation- coeffieient . Inaddition The predictors of school achievement was estimated by multiple regression analysis results. Result showed that relations between spiritual intelligence. Was significant-while the significant while relation was founel between critical thinking and multiple intelligence, moreover. The relation between critical thinking and spiritual intelligence was found. After removing the effect of field of study The assocecattion between critical thinking and spiritual intelligence still was not. Significant but, The relation between spiritual intelligence and academic achievement remained significant.
Keywords: spiritual intelligence, critical thinking, academic achievement
فهرست مطالب
__________________________________________________________
عناوین صفحه
فصل اول: کلیات پژوهش۲
مقدمه.۲
بیان مساله.۳
اهداف پژوهش۷
اهمیت و ضرورت۸
فرضیات۸
تعاریف۱۱
فصل دوم: مبانی نظری پژوهش.۱۴
مقدمه.۱۵
معنویت۱۵
هوش و انواع آن.۱۷
هوش معنوی به عنوان نوع مستقلی از هوش.۱۷
ارائه الگوی ساده برای ارتباط انواع هوش.۱۹
تعاریف، تبیین ها و مدل های هوش معنوی.۲۲
هوش معنوی زوهر و مارشال۲۴
مبانی رشدی هوش معنوی.۴۲
هوش معنوی در برنامه درسی.۴۴
آرمان ها و اهداف برنامه درسی معنوی.۴۶
أ
__________________________________________________________
عناوین صفحه
شیوه های تقویت هوش معنوی.۴۶
تعریف و ماهیت تفکر انتقادی۴۷
مقایسه تفکر انتقادی با تفکر عادی۵۲
تفکر نقادانه از دیدگاه قرآن.۵۳
نظریه های یادگیری همسو با تفکر.۵۴
الگوی کامل تفکر نقادانه.۵۶
پیشرفت تحصیلی.۵۷
عوامل مؤثر بر پیشرفت۵۸
پیشینه داخل کشور.۶۱
پیشینه خارج کشور۷۰
فصل سوم: روش شناسی پژوهش.۷۷
مقدمه.۷۸
جامعه آماری۷۸
روش و حجم نمونه گیری.۷۸
روش گرد آوری داده ها۷۹
ابزار پژوهش.۷۹
سنجش روایی ابزارهای اندازه گیری۷۹
روش تحلیل داده ها۸۲
فصل چهارم:یافته های پژوهشی تحلیل داده ها.۸۳
ب
_________________________________________________________
عناوین صفحه
__________________________________________________________
مقدمه.۸۴
تجزیه وتحلیل فرضیه های پژوهش۸۵
بررسی نورمال بودن توزیع متغیرها۸۶
نتایج توصیفی۸۶
خرده مقیاس های هوش۸۸
خرده مقیاس های مهارت های تفکر.۸۹
تجزیه و تحلیل فرضیه ها.۹۰
فرضیه اول.۹۰
فرضیه دوم.۹۲
فرضیه سوم۹۴
فرضیه چهارم.۹۶
فرضیه پنجم۹۷
فرضیه ششم۹۷
فرضیه هفتم.۱۰۰
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری و پیشنهادات۱۰۱
محدودیت ها ۱۰۴
پیشنهادات پژوهش۱۰۴
کتابنامه.۱۰۶
کتابنامه لاتین.۱۱۷
پ
فهرست جداول
____________________________________________________________________
عناوین صفحه
جدول ۲-۱.۳۲
جدول۲-۲.۳۳
جدول۲-۳.۵۳
جدول۳-۱.۷۸
جدول۴-۱۸۴
جدول۴-۲.۸۶
جدول۴-۳۸۷
جدول۴-۴۸۸
جدول۴-۵۸۹
جدول۴-۶۹۰
جدول ۴-۷.۹۱
جدول۴-۸۹۲
جدول۴-۹۹۳
جدول۴-۱۰۹۴
جدول۴-۱۱.۹۵
جدول۴-۱۲۹۶
جدول۴-۱۳.۹۷
جدول۴-۱۴.۹۸
ت
_________________________________________________________
عناوین صفحه
__________________________________________________________
جدول۴-۱۵۹۹
جدول۴-۱۶۱۰۰
جدول۴-۱۷۱۰۱
جدول۴-۱۸۱۰۱
جدول۴-۱۹.۱۰۲
جدول۴-۲۰۱۰۲
جدول ۴-۲۱۱۰۳
ج
فهرست نمودارها
____________________________________________________________________
عناوین صفحه
نمودار۲-۱۱۹
نمودار۲-۲۲۰
نمودار۲-۳.۲۱
نمودار۲-۴.۳۸
نمودار۱-۴.۸۵
فصل اول:
کلیات پژوهش
مقدمه
آموزش و پرورش دوره متوسطه از اهمیت شایانی برخوردار است. از یک سو دانش آموزان در حال طی کردن دوران بلوغ هستند که به نوبه دغدغه استرسهای ناشی از آن را متحمل میشوند و از سوی دیگر تغییر دوره تحصیلی دانش آموزان، متفاوت بودن شیوه های آموزش و مهم تر از آن مساله انتخاب رشته، ادامه تحصیل واشتغال و تشکیل زندگی در آینده، همگی استرس هایی را به همراه دارد که در پیشرفت یا افت تحصیلی دانش آموزان مؤثر هستند (فراهنگ پور،۱۳۹۰).
از آن جا که در هر نظام آموزشی، پیشرفت تحصیلی به عنوان مهم ترین شاخص توفیق فعالیت های علمی و آموزشی محسوب میشود، بررسی عوامل مؤثر بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان از اهمیت خاصی نزد پژوهشگران علوم تربیتی و روانشناسی برخوردار است. پژوهشهای که در اوایل در مورد پیشرفت تحصیلی انجام شده اند که توسل به هوش عمومی به تنهایی برای تبیین موفقیت افراد کافی نیست(جو[۱]،۲۰۱۰) و در بهترین شرایط، هوشبهر فقط می تواند تا ۲۰ درصد از موفقیت افراد را پیش بینی کند(گلمن، ترجمه پارسا،۱۳۸۲). به همین دلیل، امروزه بیشتر به تحقیقاتی پرداخته میشود که به جای بررسی نقش تنها یک متغیر به بررسی تأثیر همزمان چندین متغیر بر پیشرفت تحصیلی بپردازند.
گرایش به سوی معنویت به عنوان گرایشی نو، در عرصه های تربیتی و فرهنگی مغرب زمین بیش از عرصه های دیگر به چشم میخورد. این امر به دو دلیل اتفاق افتاده است: نخست آن که، حوزه تعلیم وتربیت بهترین موقعیت و فرصت را برای تبلور معنویت در انسان فراهم می کند. دوم آن موضوع معنویت ذاتاً موضوع تربیتی است(میزانی،۱۳۹۰).
در ﭼﻨﺪ دﻫﻪی اﺧﯿﺮ اﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮع ذﻫﻦ ﭘﮋوﻫشگران را ﺑﻪ ﺧﻮد ﻣﺸﻐﻮل داﺷﺘﻪ ﺗﺎ ﺑﺮای ﭘﺮورش ﺑﯿﺸﺘﺮ روﺣﯿﻪ هدفمندی در زﻧﺪﮔﯽ ﺑﻪ دﻧﺒﺎل عاﻣﻠﯽ در اﻧﺴﺎن ﺑﺎﺷﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﭘﺮورش آن اﻧﺴﺎن ﻣﺘﻤﺪن اﻣﺮوزی را از ﺧﻄﺮ رﺳﯿﺪن ﺑﻪ ﻧﯿﺴﺘﯽ و ﭘﻮﭼﯽ ﺑﺮﻫﺎﻧﺪ ﻫﻮش ﻣﻌﻨﻮی ﺑﻪ دﻟﯿﻞ ﭘﯿﻮﻧﺪش ﺑﺎ معنا، ارزش و پرورش تخیل، ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ اﻧﺴﺎن ﺗﻮان ﺗﻐﯿﯿﺮ و ﺗﺤﻮل ﺑﺪﻫﺪ ﻓﺮدی ﺑﺎ ﻫﻮش ﻣﻌﻨﻮی ﺑﺎﻻ دارای انعطاف، ﺧﻮدآﮔﺎﻫﯽ، ﻇﺮﻓﯿﺘﯽ برای روبه رو شدن ﺑﺎ دﺷﻮاریﻫﺎ و ﺳﺨﺘﯽﻫﺎ و ﻓﺮاﺗﺮ از آن رﻓﺘﻦ، ظرفیتی برای الهام و شهود، نگرش کل نگر به جهان هستی،درﺟﺴﺘﺠﻮیﭘﺎﺳﺦ ﺑﺮای ﭘﺮﺳﺶﻫﺎی ﺑﻨﯿﺎدی زﻧﺪﮔﯽ ونقد سنتها و آداب و رسوم است(ایمونز[۲]،۲۰۰۰).
زوهر[۳] (۲۰۱۲، به نقل از حقیق،۱۳۹۱)، معتقد است که برای داشتن استقلال رأی که یکی از ارکان هوش معنوی می باشد. فرد باید توانائی خود انتقادی، تعهد به دنباله روی از راه درست وحتی گاهی شهامت تنها ماندن را داشته باشد. چنین افرادی ممکن است به نظر سر سخت و لجوج برسند، ولی دانش و فرهنگ بدون چنین افرادی هرگز به پیش نمی رود. یکی از ویژگیهای اساسی انسان آگاهی از رفتار خود و برخورداری از نیروی تفکر است. به عبارت دیگر انسان می تواند از رفتار خودآگاه باشد ودر برخورد با مسائل و امور متفاوت از نیروی تفکر خود استفاده کند (شریعتمداری ، ۱۳۷۹).
مدارس امروز متأسفانه به دلیل پیشرفتهای علوم و فنون و براساس بعضی از رویکردهای روان شناختی، توجه خود را بیشتر به انتقال اطلاعات و حقایق معطوف کرده و از تربیت انسانهای متفکر و خلاق فاصله
گرفتهاند.(شعبانی، ۱۳۸۲).
این در حالی که درآیات قرآن مجید با الفاظ و تعابیر متفاوت کلام به سبب آیات متعدد با مضامین گوناگون انسان را به تعقل و تدبر و در یک کلام به عقل گرایی و خرد ورزی دعوت می کنند. بنابراین تربیت انسان را با مبنا و اساس تعقل و تفکر پایه ریزی می کنند.
برای مثال، در سوره های حج، آیه ۴۶؛ بقره، آیه ۱۶۴؛ آل عمران، آیه۱۹۰؛ رعد، آیه ۳ وانعام آیه ۵؛ ناظر به تشویق، ترغیب و توجه دادن افراد به خردورزی است در باب پرورش عقلانی از پیشوایان معصوم(ع) نیز سخنان گهرباری دراین موردثبت شده است.
متأسفانه عمل برای تشویق دانش آموزان در جهت تفکر و به ویژه به کارگیری تفکر انتقادی اراده و انگیزۀ کافی وجود ندارد.
معلمان نیز با وجود اظهاراتی که حاکی از پذیرفتن این فرض میباشد که تفکر انتقادی راه را برای آموزش بیشتر و بهتر به همراه می کند، همواره با شیوه های قالب و حذف حقایق و ایجاد محیط خشک انضباطی، زمینه رابرای حفظ کردن اطلاعات درسی فراهم می کنند. آنان این نکته را فراموش کردهاند که فقط حفظ کردن مطالب و انباشتن ذهن دانش آموزان از اطلاعات مرتبط و نامرتبط با زندگی واقعی سبب به هدر رفتن هزینهها، و امکانات و قابلیتهای افراد می شود.
برای آنکه نسلی پویا و تلاشگر داشته باشیم، باید شیوه های قضاوت دربارۀ جامعه و تفکر در مورد زندگی خویش و دیگران را بیاموزند(شعبانی ،۱۳۸۱).
در فرایند آموزش می بایست ضمن تقویت روحیۀ انتقاد پذیری زمینه را برای پرورش توانایی استفاده از منابع معنوی برای حل مشکلات در زندگی آماده کرده و آموزش و پرورش هر کشور نباید از این امر مهم غافل بماند.
اگر چه در مطالعات پیشین به بررسی رابطه هوش معنوی با پیشرفت تحصیلی پرداخته اند اما به نقش تفکر انتقادی با هوش معنوی توجهی نکرده اند. که در این مطالعه به دنبال پر کردن این خلأ پژوهشی هستیم یکی از نارساییهای اصلی این مطالعات عدم توجه به شناسایی متغیرهای مؤثر بر پیشرفت تحصیلی هستند که بتوان آنها را با کمک آموزش و تغییر محتوا کتابها دستکاری و عملکرد تحصیلی را ارتقا بخشید.
بیان مسئله
یکی از نظام های مهم در جهان امروز و آینده، نظام آموزش و پرورش هر کشور است که محور اصلی آن انسان و تعلیم تربیت وی است. نظامی که از یکسو تربیت انسانهای سالم و متعادل را بر عهده دارد و از سوی دیگر به تربیت و تعلیم نیروی مورد نیاز جامعه می پردازد. در این نهاد گسترده و عظیم، امروزه میلیونها کودک نوجوان و حتی بزرگسال، بهترین زمان حیات خود در فضای مدارس به یادگیری و یاددهی میپردازند. هرنظام آموزش و پرورش به جهت حصول بهترین نتایج و رفع کمبودها درسراسر فرایندهای آموزشی وپرورشی و استفاده بهینه از دروندادها، همواره مورد ارزیابی متخصصان مربوطه قرار میگیرند و در نهایت محصول نظام های تربیتی نیز دانش آموختگانی هستند که واجد برخی از ویژگی ها شده اند. پیشرفت تحصیلی می تواند یکی از مهم ترین و عینیترین معیارها برای بررسی ارزیابی کارایی و اثر بخشی نظامهای آموزشی و پرورشی باشد.
چرا که مهمترین و اصلیترین نشانه موفقیت سیستم تعلیم و تربیت در وصول به اهداف، پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است کودک با کسب موفقیت تحصیلی مورد تأیید و پذیرش والدین و همسالان قرار می گیرد و حرمت خود او زیادتر می شود و احساس کفایت و لیاقت می کند. و در صورت شکست در امر تحصیل، در توانایی وکفایت خود شک می کند و درمقایسه با دانش آموزان موفق، احساس بی کفایتی، بی لیاقتی و حقارت می کند و از ادامه تحصیل و یادگیری باز می ماند(احمدی،۱۳۹۱ ).
نتایج پژوهش(جانایتان، به نقل از وحدت، زینالی، احمدی دویران، ۱۳۹۰) نشان دادند که همبستگی معنی داری بین نمرات دانشجویان و نمرات تفکر انتقادی آنها وجود دارد و ایشان این رابطه را بصورت همبستگی و معنیدار توصیف کردهاند. از نتایج ایشان میتوان برداشت که فرایندهای آموزشی و یادگیری باید به سمت افزایش و تقویت قوای تفکر و نقادی موشکافانه هر چه بیشتر سوق داده شود. متأسفانه علی رغم، تأکید و توجه به مسئله تفکر در اهداف آموزش و پرورش و ادعاهای مسئولان و مجریان آموزش در عمل برای تشویق دانش آموزان در جهت تفکر و به ویژه تفکر انتقادی اراده و انگیزه کافی وجود ندارد. معلمان نیز با وجود اظهاراتی که حاکی از پذیرش این فرض است که تفکر انتقادی راه را برای آموزش بیشتر و بهتر فراهم می کند. همواره به شیوه قالبی و حذف حقایق و ایجاد محیط خشک انضباطی، زمینه را برای حفظ کردن اطلاعات درسی فراهم می کنند.
و این نکته را فراموش کردهاند که صرفا ًانباشتن اطلاعات در ذهن دانش آموز سبب هدر رفتن هزینهها، امکانات و قابلیتهای افراد می شود. برای اینکه نسلی پویا و تلاشگر داشته باشیم. دانش آموزان باید شیوه های قضاوت درباره جامعه و تفکر در مورد زندگی خویش و دیگران را بیاموزند (ملکی ،حبیبی پور ،١٣٨۶ ).
واقعیت این است که در عصر کنونی کتابهای درسی قبل از چاپ شدن کهنه می شوند و بیشتر مشاغل، سریعاً تغییر می کنند، پس وقت آن رسیده است که تعلیم و تربیت نیز شرایطی دیگر پیدا کند و به پرورش تفکر انتقادی در افراد به منزله یکی از هدفهای اصلی تعلیم و تربیت بیشتر توجه شود. در فرایند آموزش می بایست ضمن تقویت روحیه انتقاد پذیری درمعلمان زمینه بررسی و تحقیق این روحیه را در شاگردان نیز به وجودآورد، چون موفقیت هر نظامی به توانایی افراد در تحلیل و تصمیم گیری متفکرانه بستگی دارد (شعبانی،١٣۷۸). وآموزش و پرورش هر کشور نباید از این امر مهم غافل بماند.
وحدت(۱۳۹٠، به نقل از تایواری و همکاران) در بررسی گرایش تفکر انتقادی و دانشجویان پرستاری هنگ کنگ و استرالیا نشان میدهد که تفاوت معنیداری در گرایش تفکر انتقادی بین دو گروه از دانشجویان وجود دارد و نمره دانشجویان هنگکنگ در آزمون مهارتهای انتقادی کالیفرنیا متوسط شناسایی شده در حالی که دانشجویان استرالیایی وضع بهتر و مثبتتری داشتند.
طی چند دهه اخیر، نظریه پردازان و صاحب نظران در باب یادگیری و هوش به این نتیجه رسیده اند که علاوه بر دو هوش کلی و هیجانی جنبه دیگری از هوش هم وجود دارد که کاملاً منحصر به فرد و انسانی است. در واقع امروزه گفته می شود که IQ و EQ پاسخگوی همه چیز نبوده و واقعاً مؤثر نیستند، بلکه انسان به عامل دیگری نیازمند است که هوش معنوی یا به اختصار SQ نامیده می شود( چریربه نقل ازاحمدی١٣٨٨).
رئیسی، احمدی طهران، حیدری (١٣٩٢)معتقدند هوش معنوی به عنوان هوش غایی که مسائل معنایی و ارزشی را نشان میدهد و ظرفیتهای سازگاری روانی را در بر می گیرد، بر جنبه های غیر مادی و غیر جبری بنا شده و در برگیرنده منابع معنوی، ارزشها و ویژگی هایی است که عملکرد و تندرستی روزانه را افزایش می دهد. افراد با نمره هوش معنوی بالا از حد جسم و ماده فراتر رفته، حالات اوج هوشیاری را تجربه می کنند و خصوصیاتی هم چون تواضع، بخشش، حق شناسی ترحم یا گذشت را در آنان می توان دید.
با دارا بودن این ویژگیها و دید مثبت نسبت به دنیا این افراد از زندگی خود رضایت دارند و برای بهبودی آن می کوشند و همین باعث پیشرفت آنها می شود.
همچنین، رئیسی و همکاران(١٣٩٢)در مطالعهای نشان دادند، که بین هوش معنوی و میانگین معدل دانشجویان رابطه معنا دار مثبتی وجود دارد. تمرینهای معنوی، آگاهی و بینش نسبت به سطوح چندگانه هوشیاری (تعمق) را افزایش میدهد و برعملکرد افراد تاًثیر مثبتی دارد.
صمدی (۱۳۸۵، به نقل از زوهار و مارشال ۲٠٠٠) نیز بر آن اند که تجربههای معنوی، بینش ژرف پدید میآورد که چشم اندازهایی نو و تازه به زندگی باز می کند. این بینش و چشم انداز تازه شخص را قادر می سازد که از عهده کارها به خوبی برآید و به گونهای خلاق راه حلهایی تازه برای مسائل زندگی خود برگزیند.
به نظر میرسد این راه حلهای خلاقانه یعنی قبول نداشتن مسائل به شیوه قبلی و دنبال راه حل جدید بودن به نوعی باعث تفکر انتقادی در انسانها رشد کند.که، پژوهش حاضر سعی دارد به بررسی رابطۀ تفکر انتقادی و هوش معنوی بپردازد.
به نظر کینگ[۴](٢٠٠٨، به نقل ازحمیدی، صداقت،۱۳۹۱) هوش معنوی مجموعه ای از ظرفیتهای ذهنی است که در وحدت و یکپارچگی و کاربرد انطباقی جنبه های غیر مادی و مافوق هستی فرد و رسیدن به نتایجی از قبیل اندیشه وجودی عمیق، بهبود معنا، شناخت خویشتن برتر و سلطه بر سطوح معنوی شرکت دارند (کینگ ،٢٠٠۸). او همچنین مدلی چهار عاملی از هوش معنوی ارائه می دهد که عناصر آن عبارت است از:
١: تفکر انتقادی وجودی[۵](CET): ظرفیت تفکر انتقادی نسبت به مباحث متافیزیکی و مربوط به هستی از جمله جهان، زمان، فضا، مرگ و.
٢ : تولید معنای شخصی[۶](PM): توانایی استفاده از تجارب فیزیکی و روحی جهت ایجاد معنا و هدف شخصی.
٣: آگاهی متعالی[۷](TA): توانایی شناسایی جنبه های متعالی خویشتن، دیگران و جهان با بهره گرفتن از هوشیاری.
۴: توسعه سطح هوشیاری[۸](CSE): توانایی ورود به موقعیتهای معنوی بالاتر از جمله تفکر عمیق، نیایش، مراقبه و خروج از آن.
از نظر کینگ(۲٠٠۲، به نقل ازسهرابی، ناصری،۱۳۹۱) تفکروجودی، هم در تعریف معنویت(برای مثال، کوئینگ۶، مککالوف لارسون۷۲٠۰٠،ماتیس۸، تولسکی۶۲٠٠، وینک ۹ودیلون۱۰،۲٠٠۲)و هم در تعریفهوشمعنوی(ناسل،۲٠٠۴،واگن ۲۰۰۰؛ ولمن،۲٠٠۱؛ زوهر و مارشال،۲٠٠٠) لحاظ شده است. اخیراً استدلال شده است که تفکر وجودی انتقادی می تواند با هر موضوعی در زندگی بکار گرفته شود، همانطور که هر موضوع و رخدادی می تواند در ارتباط با وجود فرد در نظر گرفته شود.
جنبه های از شناخت که در بحث گرایشات وجودی ذاتی هستند، تا حد زیادی با ارجاعات مناسب به تفکر وجودی (مثل، گارو۱،۲٠٠۶)، تأمل وجودی(مثل، لاوی۲ و دوریس۳، ۲٠٠۴)، استدلال وجودی(مثل، ایوانس و ولمن۴، ۲٠٠۶ )، منجر به استنباط موجهتری از ظرفیت ذهنی شده است. افزون بر این، خود ارزیابیها از هوش معنوی آشکار کرده است که هوش وجودی درک شده یک پیش بین معناداری از هوش کلی درک شده می باشد (فورنهم۵ویتی کوسک و پتریدس۶ ،۲٠٠۲، به نقل از سهرابی، ۱۳۹۱).
همچنین تأکید می شود که پرسشگری ساده وجودی با بهره گیری از تفکر انتقادی تأمل کند و در بعضی موارد به نتیجه گیری های نو و فلسفه های شخصی درباره وجود، دانش علمی یکپارچه و تجربه شخصی منجر می شود. تفکر انتقادی به عنوان مفهوم سازی، کاربرد، تحلیل ،ترکیب و ارزیابی فعالانه و ماهرانه اطلاعاتی که از مشاهده، تجربه، تأمل، استدلال یا ارتباط، گردآوری و یا ایجاد شده اند تعریف می شود (اسکریون و پال۷ ، ۱۹۹۲، به نقل از سهرابی، ۱۳۹۱)که به درستی هوش را منعکس می کند.
مک شری۸ ، دراپر، کندریک۹(٢٠٠٢، به نقل از قندی،١٣٩٢) تأکید می کنند که هوش معنوی زیر بنای باور فرد است که سبب اثر گذاری برعملکرد وی می شود؛ به گونهای که شکل واقعی زندگی رو قالب بندی می کند. هوش معنوی باعث افزایش قدرت انعطاف پذیری و خودآگاهی انسان شده است، به طوری که در برابر سختی ها و مشکلات زندگی، بردباری و صبوری بیشتری دارند. درواقع، هوش معنوی ظرفیتی برای الهام است و با شهود و نگرش کل نگر به جهان هستی، در جستجوی پاسخی برای پرسش های بنیادی زندگی و نقد سنتها و آداب و رسوم می باشد.
[۹]
الکینز وکاندیش [۱۰](٢٠٠۴، به نقل از قندی،١٣٩٢) براین باورند که هوش معنوی موجب می شود که انسان با ملایمت و عطوفت بیشتر به مشکلات نگاه کند، تلاش بیشتری برای یافتن راه حل داشته باشد، سختی های زندگی را بهتر تحمل کند و به زندگی خود پویایی وحرکت دهد.
می توان چنین برداشت کرد که وجود مؤلفه های هوش معنوی بالاخص تفکر اعتقادی، جستجوی پاسخی برای پرسش های بنیادی زندگی، نقد سنتها و رابطه بین معنویت و حل مسائل ومشکلات، سبب اثر گذاری بر عملکرد فرد می شود و با تقویت هوش معنوی در وجود دانش آموزان خود کنترلی آنها افزایش یافته و منجر به بهبود عملکرد تحصیلی آنها نیز می گردد.
با توجه به مطالبی که درباره، هوش معنوی و تفکر انتقادی و پیشرفت تحصیلی گفته شد، پژوهشگر در پی آن است که به بررسی ارتباط بین هوش معنوی و تفکر انتقادی با پیشرفت تحصیلی بپردازد .که در صورت وجود رابطه می توان با آگاه کردن معلمان،کار فرمایان، مسئولان سیاسی و برنامه ریزان درسی نسبت به تأثیر هوش معنوی در پیشرفت تحصیلی وتفکر انتقادی شرایط مناسبی برای دانش آموزان در مدارس ایجاد کرد.
اسمیت، نشان داده که هوش معنوی لازمه سازگاری بهتر با محیط است و افرادی که از هوش معنوی بالاتری برخوردارند، تحمل آنها در مقابل فشارهای زندگی بیشتر است و توانایی بالاتری در مقابله با استرس دارند و در زندگی دارای هدف مشخصی هستند. براساس مطالعات روان شناسان، دانش آموزان جهت پیشرفت در تحصیل نیازمند چندین عامل مهم روانشناسی هستند که به نوعی از امور معنوی انسان ریشه می گیرند آرامش و عدم اضطراب، قدرت تحمل سختی، واقع بینی و خوش بینی و اتکا به قدرت های واقعی درونی بر این اساس می توان اذعان نمود، ارتباط مستقیمی بین هوش معنوی و پیشرفت تحصیلی وجود دارد.
فرضیات پژوهش
۱: بین ابعاد هوش معنوی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دخترهمبستگی وجود دارد.
۲: بین مهارت های تفکر انتقادی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر همبستگی وجود دارد.
۳: بین هوش معنوی و مهارت های تفکر انتقادی دانش آموزان دختر همبستگی وجود دارد.
۴: ارتباط بین مهارت های تفکر انتقادی وهوش معنوی رارشته تحصیلی دختران تعدیل می کند.
۵ : ارتباط بین مهارت های تفکر انتقادی و پیشرفت تحصیلی را رشته تحصیلی دختران تعدیل می کند.
۶: ارتباط بین هوش معنوی و پیشرفت تحصیلی را رشته تحصیلی دختران تعدیل می کند.
۷: پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر دوره متوسطه را می توان از میزان هوش معنوی و تفکر انتقادی پیش بینی کرد.
اهمیت و ضرورت پژوهش
دوره متوسطه از دوره های مهم، حساس و مؤثر زندگی است که به سبب وضع زیستی، اجتماعی و روانی دانش آموزان آن با سایر دوره های تحصیلی مشترکات و ممیزاتی دارد ودارای طیف وسیعی است که دوران نوجوانی را در برمی گیرد ودر انتهای طیف به دنیای جوانی می رسد.
در دوره متوسطه قسمت اعظم استعدادهای اختصاصی نوجوان وجوان بروز می کند، قدرت یادگیری آنان به حد اعلایی می رسد، کنجکاوی آنان جهت معینی می یابد و مسائل جدید زندگی نظیر انتخاب رشته، انتخاب حرفه و شغل اداره خانواده و گرایش به مرام و مسلک، ذهن آنان را به خود مشغول می دارد و به مرحله ی ادراک ارزشهای اجتماعی، اقتصادی و معنوی می رسد؛ از این رو این دوره در نظام تعلیم تربیت کشورهای مختلف اهمیت زیادی دارد(صافی،١٣٨٠).
یکی از دلایل توجه و علاقه گسترده و روز افزون علوم مختلف به حوزه دین و معنویت، پیدایش مفاهیمی چون بهزیستی معنوی، سلامت معنوی، هوش معنوی است. به علل گوناگون برنامه درسی ایران آشنایی کمی با این مفاهیم جدید دارد و به طور کلی تأخیر در آشنایی با آخرین تحولات موجود در مسائل تربیتی می تواند پیامدهای منفی مثل عقب ماندگی علمی را به همراه داشته باشد(سهرابی ، ناصری ، ١٣٨۶).
روح حاکم در آموزش های موجود در مدارس به دلیل نادیده گرفتن بعد معنوی زندگی دانش آموزان، مدرسه را به صورت یک سیستم میکانیکی در آورده است، بنحوی که توجه به کمیت یادگیری به جای توجه به کیفیت، باعث تضعیف روحیه دانش آموزان شده است. هوش معنوی نقش بسیار مهمی در رشد شخصیت وبرقراری تعادل، شکل گیری هویت، کسب معلومات وارتقای دانش، پرورش، شکوفایی استعدادها وخلاقیت ها دارد و بستر مناسبی جهت پیشرفت وتوسعه اخلاقی، اعتقادی، فرهنگی و اجتماعی جوانان و نوجوانان فراهم می کند. براین اساس معنویت و رشد زندگی معنوی انسان در کانون توجه روز افزون فلاسفه، روان شناسان و متخصصان برنامه درسی قرار گرفته است. بطوری که لحاظ نکردن آن را بی اعتنایی به عناصر اصلی آموزش و یادگیری می دانند.در حقیقت ماهیت پیچیده دنیای جدید باعث شده است که نیازهای معنوی بشر در برابر خواسته ها و نیازهای مادی قد علم کنند و اهمیت بیشتری یابند. به طوری که سازمان جهانی بهداشت در تعریف ابعاد وجودی انسان در کنار ابعاد جسمانی، روانی و اجتماعی، بعد معنوی را نیز مورد توجه قرار می دهد. معنویت از جمله نیازهای آدمی است که نقش بنیادی ومحوری در سلسه نیازهای انسان بازی می کند و لازمه سلامت روانی فرد به شمار می رود و در همه کارکردهای ذهنی نمایان می شود(صمدی،١٣٨۵).
ضرورت دیگر طرح این موضوع ظهور دوباره کشش معنوی و نیز جست و جوی درک روشن تری از ایمان و کاربرد آن در زندگی روزانه، همچنین گستره ی معنویت و مذهب در همه ی جوانب زندگی انسان و نیز لزوم ارزیابی مجدد و نقش مذهب در بهداشت روانی است.
باورهای معنوی می توانند احساس آرامش را در افراد به همراه داشته باشند و با افزایش احساس کنترل و ارتقا احساس امنیت و تقویت اعتماد به نفس در جهت سازگاری و سلامت گام بردارند. دانش آموزان به عنوان گروهی مهم در هر جامعه از مسئولیت مهمی در پیشرفت و رشد هر کشور برخوردارند که در این راستا درک توانای ها و باور به آن می تواند در سایه یک عنصر نیرومندی چون معنویت تحقق یابد لذا تسهیل در جهت هر چه بیشتر شناخت ابعاد معنوی در سنین نوجوانی و جوانی می تواند در رشد و گسترش هویتی دینی و معنوی گام بردارد و در بطن خود رشد و گسترش خود باوری را به همراه داشته باشد. از این رو بهره گیری از متون مذهبی و احادیث به عنوان منبعی غنی از ارزش های معنوی درکنار سایر مواد درسی و آموزشی از دوره ابتدایی در مدارس می تواند موجبات رشد و تعالی را به همراه داشته باشد(علی مهدی و همکاران ١٣٩١).
واز آنجایی که هوش معنوی در بر دارنده نوعی سازگاری و رفتار حل مسأله است وبالاترین سطوح رشد را در حیطههای مختلف شناختی، اخلاقی و هیجانی، بین فردی و غیره شامل می شود و فرد را در جهت هماهنگی با پدیده های اطرافش و دست یابی به یکپارچگی درونی و بیرونی یاری می نماید.( غباری بناب ، سلیمی و نوری،۱۳۰:۱۳۸۶).
به نظر بسیاری از فلاسفه، روانشناسان ومتخصصان تعلیم وتربیت، تقویت تفکر انتقادی نیاز به توجه دارد، زیرا توجه به تفکر به عنوان یک هدف درمحور فرایند تعلیم و تربیت خود گواه این مسئله است می باشد(شعبانی ١٣٧٨).
واز آنجایی که رشد روز افزون علوم و افزایش انفجار آمیز اطلاعات و نیز پیچیدگی روشها وتکنولوژی مورد استفاده در زندگی روزمره از عوامل مهم تأکید بر پرورش تفکربه ویژه تفکر انتقادی است. بنابراین برای افزایش اثر بخشی وکارایی برنامه درسی، لزوم بازنگری وایجاد تحول در برنامه درسی، به ویژه برنامه درسی دوره ی متوسطه و عالی که مخاطبان آن از قدرت تفکر انتزاعی بالایی برای بهره گیری از تفکر انتقادی برخور دارند، ضروری است(بختیار نصر آبادی،عزیزی ملایری،١٣٨٧).
قرآن نیز مهمترین توصیهها را در مورد داشتن تفکر انتقادی به انسانها کرده است. روی سخن قرآن، همه جا، با اندیشمندان و متفکران وصاحبنظران مغز و عقل است، به عنوان نمونه ١٣۵آیه در قرآن کریم درباره تحریک به “تفکر”،”تعقل”، “تدبر”،”تحصیل عقل ناب”،”شعور”و “فهم عالی” است.
تفکر انتقادی، از طریق ایجاد روابط معقول بین انسانها، تصمیم گیری براساس تحلیل عناصر یک موقعیت و تفکیک عناصر مطلوب، نوید بخش زندگی توأم با آرامش و مهربانی خواهد بود. بنابراین می توان گفت اگر در شناخت این امر مهم نا موفق باشیم، جامعه و در نهایت جامعه جهانی، شکست خواهند خورد. به طور خلاصه، دلایل ضرورت و اهمیت تفکر انتقادی را چنین می توان برشمرد:
۱: ازدستورات خداوند متعال در قرآن کریم انطباق است،
۲: با ویژگی های عقلانی انسان مانند کنجکاوی و ترقی طلبی منطبق است،
۳:یادگیری براساس فعالیت خود یادگیرنده انجام می شود،
۴: با ویژگی های عصر فرا صنعتی وتغییر و تحول فزاینده ی آن متناسب است،
۵: برگرفته از هدف های اساسی آموزشی و تعلیم و تربیت است(هاشمیان نژاد،١٣٨٠).
با توجه به مطالب گفته شده و نیز با توجه به گرایش دانش آموز در این دوره به مرام و مسلک های مختلف در این دوره؛ و از آنجایی که از جمله عمدهترین اهداف آکادمیک درکشورهای پیشرفته غربی، ایجاد روندهای رو به رشدتفکر انتقادی و همچنین تغییر از فرایند یادگیری به اندیشیدن می باشد(علیوندی وفا ١٣٨۴، به نقل از لیپمن١،١٩٩١). پرورش هوش معنوی و مهارت های تفکر انتقادی در این سن اهمیت و جایگاه خاصی داردو با توجه به اینکه از مهم ترین اصلی ترین نشانه موفقیت سیستم تعلیم و تربیت در وصول به اهداف، پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است توجه به عواملی که باعث پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می شود حائزاهمیت است.
تفکر انتقادی، امروزه، حجم وسیعی از تحقیقات آموزشی را در سایر کشور ها به خود اختصاص داده است. مک گراث به اندازه گیری مهارت تفکر انتقادی در دانشجویان کارشناسی پرستاری در کانادا پرداخته است که میانگین نمره دانشجویان در حد طبیعی هنجار،کل گرایش به تفکر انتقادی نشان دهنده گرایش مطلوب دانشجویان بوده است (وحدت و همکاران١٣٩٠).بنابراین می توان نتیجه گرفت مهارت های تفکر انتقادی در پیشرفت تحصیلی اهمیت بسزایی دارد که در این پژوهش،پژوهشگر به رابطه بین تفکر انتقادی باپیشرفت تحصیلی می پردازد.
در پایان این بحث باید گفت: رشد و تقویت هوش معنوی می تواند پایه و مبنای زندگی بهتر باشد،زندگی که فارغ از هر نوع فشار دغدغه و ترس و اضطراب است.همچنین رشد هوش معنوی راهی برای فرار از مسئولیت غیر عادی رفتار کردن و تبدیل شدن به فردی غیر فعال نیست، بلکه روشی برای داشتن زندگی با نشاط تر ، با انگیزه تر و پذیرش مسئولیت های خطیر است که باعث رشد انسان و عملکرد بهتر فرد می شود (عسگری وزیری، زارعی ١٣٩٠).
تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها
تعریف مفهومی هوش معنوی
ازنظر کینگ(۲٠٠۷، به نقل از سهرابی ۱۳۹۲) هوش معنوی عبارت است از مجموعه ای از ظرفیتهای ذهنی انطباقی که بر جنبه های غیر مادی ومتعالی واقعیت استوار می شوند. به ویژه آنهایی که در ارتباط با ماهیت هستی فرد، معنای شخصی، تعالی و حالت های اوج گرفته هوشیاری می باشند.
تعریف عملیاتی هوش معنوی
در این پژوهش هوش معنوی از طریق نمرهای که دانش آموز از پرسشنامه هوش معنوی طرح شده توسط کینگ کسب می کند، سنجیده می شود.
تعریف مفهومی پیشرفت تحصیلی
پیشرفت تحصیلی به توانایی آموخته شده اکتسابی فرد در موضوعات آموزشگاهی اطلاق می شود که به وسیله آزمون های فراگیری استاندارد شده یا آزمون معلم ساخته اندازه گیری می شود.(تمنایی وگندمی،۱۳۹٠ ).
تعریف عملیاتی پیشرفت تحصیلی
شاخص پیشرفت تحصیلی، معدل نمرات نیمسال اول سال تحصیلی۹۳ -۱۳۹۲میباشد.
تعریف مفهومی تفکر انتقادی
تفکر انتقادی، تفکری است مستدل و منطقی در جهت بررسی و تجدید نظر در عقاید، نظرات، اعمال و تصمیم گیری دربارهی آنها بر مبنای دلایل و شواهد موید آنها و نتایج درست ومنطقی که پیامد آنهاست (هاشمیان نژاد ،١٩٣:١٣٨٠).
تعریف عملیاتی تفکر انتقادی
تفکر انتقادی در این پژوهش عبارت اند از نمرهای که دانشجویان از آزمون مهارت تفکر انتقادی کالیفرنیا به دست می آورد.
۱.cho
۲ .Critical Existential Thinking(CET)
۴ .Trascendental awareness
۶.Koenig
۸.Matheis
۹.Wink
۲.Lavoie
.۳. Devries
۵.Furnham
۷.Scriven & Paul
۹.Kendrink
تعداد صفحه :۱۳۸
قیمت :۳۷۵۰۰ تومان
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد گرمسار
دانشکده علوم تربیتی
پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد M.A
رشته مدیریت آموزشی
عنوان:
بررسی رابطه هوش معنوی و بهزیستی معنوی با کیفیت زندگی معلمان مقطع ابتدایی شهرستان گرمسار
تابستان ۹۴
فهرست مطالب
Contents
1-1)مقدمه ۸
۱-۲) بیان مسئله ۱۰
۱-۳) اهمیت و ضرورت پژوهش ۱۴
۱-۴) اهداف پژوهش: ۱۶
۱-۴-۱) هدف کلی : ۱۶
۱-۴-۲) اهداف فرعی ۱۷
۱-۵) فرضیه های پژوهش ۱۷
۱-۶) متغیر های پژوهش ۱۷
۱-۷) تعریف مفاهیم اساسی پژوهش ۱۸
۱-۷-۱) تعاریف نظری: ۱۸
۱-۷-۲) تعریف عملیاتی متغیرها: ۱۸
۲-۲) تعریف هوش ۲۲
۲-۳) مفهوم هوش ٬ انواع و نفش تربیتی آن ۲۴
۲-۴) مـعنویت ۲۷
۲-۵) دیدگاه های روانشناسانه به معنویت ۲۷
۲-۵-۱) دیدگاه رفتارگرایی شناختی نسبت به معنویت: ۲۷
۲-۵-۲) دیدگاه انسانگرایی نسبت به معنویت: ۲۸
۲-۵-۳) دیدگاه روانشناسی فرافردی نسبت به معنویت: ۳۰
۲-۵-۴) رویکردهای التقاطی و یکپارچه: ۳۰
۲-۵-۵) دیدگاه اِلکینز درباره معنویت ۳۱
۲-۶) پیشینه هوش معنوی ۳۲
۲-۷) تعاریف هوش معنوی ۳۳
۲-۸) تاریخچه هوش معنوی ۳۶
۲-۹) دیدگاه های مختلف درباره مولفه های هوش معنوی: ۳۷
۲-۹-۱) دیدگاه کینگ درباره هوش معنوی ۳۷
۲-۹-۲) دیدگاه ایمونزدرباره هـوش مـعنوی ۳۷
۲-۹-۳) دیدگاه مک مولن درباره هوش معنوی ۳۹
۲-۹-۴) دیدگاه زوهر و مارشال(۲۰۰۰) درباره هوش معنوی ۳۹
۲-۹-۵) مدل وگان درباره هوش معنوی: ۳۹
۲-۹-۶) مدل بروس لیچفیل درباره هوش معنوی ۴۰
۲-۹-۷) مهارت های هوش معنوی (SQ) از دیدگاه سیندی ویلگزورث ۴۰
۲-۹-۸) دیدگاه گاردنر درباره هوش معنوی ۴۲
الف :هوش منطقی ـ ریاضی ۴۳
ب: هوش زبانی ـ کـلامی ۴۳
پ :هوش دیداری ـ فضایی ۴۳
ت: هوش موسیقیایی ۴۴
ج: هوش بدنی ـ جنبشی ۴۴
چ:هوش بـین فـردی ۴۴
ح:هوش درون فـردی ۴۵
خ: هوش وجودی ۴۵
خ: هوش طبیعت گرا ۴۵
۲-۱۰) مؤلفه های هوش معنوی در اسلام ۴۶
۲-۱۱) تعاریف کیفیت زندگی ۴۸
۲-۱۲) تاریخچه کیفیت زندگی ۵۱
۲-۱۳) عوامل موثر بر کیفیت زندگی ۵۳
۲-۱۴) ویژگی های کیفیت زندگی ۵۴
۲-۱۵) مبانی نظری کیفیت زندگی ۵۶
۲-۱۵-۱) رویکردهای مختلف به مفهوم کیفیت زندگی ۵۶
۲-۱۵-۲) رویکرد فلسفی به مفهوم کیفیت زندگی ۵۷
۲-۱۵-۳) رویکرد اقتصادی به مفهوم کیفیت زندگی ۵۸
۲-۱۵-۴) رویکرد روانشناختی مفهوم کیفیت زندگی ۵۹
۲-۱۵-۵) رویکرد مکتب تضاد بر مفهوم کیفیت زندگی ۶۰
۲-۱۵-۶) رویکرد روان شناختی اجتماعی و جامعه شناختی مفهوم کیفیت زندگی ۶۰
۲-۱۵-۷)نظریه یادگیری اجتماعی ۶۱
۲-۱۵-۸) کنش متقابل نمادین و مفهوم کیفیت زندگی ۶۲
۲-۱۵-۹) دیدگاه بوم شناسی بر مفهوم کیفیت زندگی ۶۴
۲-۱۵-۱۰) رویکرد مطلوبیت گرایی ۶۵
۲-۱۶) مفهوم کیفیت زندگی از نگاه سایر نظریه پردازان ۶۶
۲-۱۷) پیشینه پژوهش ۷۰
۲-۱۷-۱) تحقیقات داخلی انجام شده ۷۰
۲-۱۷-۲) تحقیقات انجام شده خارجی ۷۴
۳-۱) مقدمه ۷۸
۳-۲) روش تحقیق (روش اجرای تحقیق ) ۷۸
۳-۳) روش های جمع آوری اطلاعات و داده های تحقیق ۷۸
۳-۴) جامعه آماری تحقیق ۷۹
۳-۵) روش نمونه گیری تحقیق ۷۹
۳-۶) متغییرهای تحقیق ۷۹
۳-۷) ابزارهای اندازه گیری تحقیق ( مشخصات پرسشنامه ها ) ۸۰
۳-۸) روایی ابزارهای اندازه گیری تحقیق ۸۲
۳-۹) پایائی ابزارهای اندازه گیری تحقیق ۸۳
۳-۱۰) روش های آماری تجزیه و تحلیل داده های تحقیق ۸۴
۴-۱) بخش توصیفی ۸۶
۴-۲) یافته های پژوهش ۸۹
۵-۱) بحث و نتیجهگیری ۹۹
۵-۲) پیشنهادهای پژوهش ۱۰۰
۵-۳) توصیف داده ها ۱۰۲
۵-۴) تبیین داده ها ۱۰۳
۵-۵) محدودیت ها ، مشکلات و موانع تحقیق ۱۰۵
۵-۶) پیشنهادات ۱۰۵
۵-۶-۱) پیشنهادهای پژوهشی ۱۰۵
۵-۶-۲) پیشنهادهای کاربردی ۱۰۷
۵-۷) فهرست منابع ۱۰۹
۵-۷-۱) منابع فارسی ۱۱۰
۵-۷-۲) منابع انگلیسی ۱۱۳
چکیده
هدف از پژوهش،حاضر تعیین رابطۀ هوش معنوی و بهزیستی معنوی با کیفیت زندگی درمعلمان مقطع ابتدائی شهرستان گرمسار بود.پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری و تحلیل داده ها تویفی همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش عبارت از تمامی معلمان مقطع ابتدائی شهرستان گرمسار بود که در سال تحصیلی ۹۳-۹۴ در این شهرستان به کار اشتغال داشتند( تعداد 267 نفر). بر اساس جدول مورگان و نمونه گیری تصادفی طبقه ای ، نمونه ای با حجم نمونه پژوهش۱۵۷ انتخاب شد.به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه خود سنجی هوش معنوی کینگ(۲۰۰۸)، پرسشنامه بهزیستی معنوی پالوتزیان والیسون(۱۹۸۲)،پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت(۱۹۹۸) استفاده شد. روایی پرشس نامه ها با بهره گرفتن از روایی محتوایی و پایایی آنها با بهره گرفتن از ضریب آلفای کرونباخ بررسی و مورد تائید قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری، ضریب همبستگی پیرسون وآزمون رگرسیون استفاده شد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که بین هوش معنوی و بهزیستی معنوی، با کیفیت زندگی رابطۀ مثبت و معنادار وجود دارد. بنابراین، می توان گفت:هوش معنوی دربرگیرنده مجموعهای از توانایی ها و ظرفیتها می باشد که از منابع معنوی در جهت افزایش بهزیستی و انطباق پذیری فرد استفاده می کند.
کلیدواژه ها: هوش معنوی، بهزیستی معنوی، کیفیت زندگی.
فصل اول
کلیات پژوهش
مفهوم تحلیلی غرب از هوش، بیش تر شناختی است و شامل پردازش اطلاعات میشود؛ در حالیکه رویکرد ترکیبی شرق نسبت به هوش، مولفههای گوناگون عملکرد و تجربه انسان از جمله شناخت، شهود و هیجان را در یک ارتباط کامل (یکپارچه) در بر میگیرد. (نازل ۲۰۰۴ به نقل از سهرابی ۱۳۸۶). در سالهای اخیر معنویت به عنوان یک جنبهی مهم از کنش انسان گرایانه که در رابطهی پایایی با سلامت و بهبودی دارد مورد توجه قرار گرفته است (مک دونال، ۲۰۰۲). معنویت تشابهاتی با مذهب دارد ولی دارای مفهومیگسترده تر و وسیع تر از مذهب میباشد. مذهب اغلب به مراسم وتشریفات خاصی نیاز دارد(با توجه به فرهنگ) و اغلب وابسته به دولت است در حالیکه معنویت یک نیروی درونی و نامرئی است(وونگ، ۲۰۱۰) و با احساس خصوصی خود، دیگران، دنیا یا جهان و تعالی پیوند بیش تری دارد.
هوش معنوی سازههای معنویت و هوش را درون یک سازهی جدید ترکیب میکند. معنویت با جستجو و تجربه به عناصر مقدس، معنا و هوشیاری اوج یافته هوش معنوی، مستلزم تواناییهایی است که از چنین موضوعات معنوی برای تطابق و کنش اثربخش و تولید محصولات و پیامدهای با ارزش استفاده میکند(آمونز، ۱۹۹۹).
گاردنر، (۱۹۹۹) مهارتهای ارائه شده در هوش معنوی، از قبیل مراقبه، خلسه، رویا دیدن متعالی شدن و لمس پدیدههای معنوی، روانی و ذهنی را قابل قبول دانست و سیسک و تورانس (۲۰۰۱) ضمن موافقت با این مهارتها شهود و الهام را بدان اضافه کردند(سیسک، ۲۰۰۸).
حال هوش معنوی بعنوان ظرفیت انسان برای پرسیدن سوالات نهایی درباره معنای زندگی و تجربیات همزمان و ارتباط یکپارچه بین ما و دنیایی که در آن زندگی میکنیم تعریف شده است (ولمن، ۲۰۰۱). از آنجائیکه بشر همواره در پی رسیدن به شادی و نشاط، ذوق و خلاقیت، امید و آرامش، سلامت روح و روان و تمامیارزشهای انسانی است، هوش معنوی میتواند زندگی درونی و روح را با زندگی بیرونی و کار در دنیا، یکپارچه و هماهنگ سازد و موجب شادکامیو بهزیستی گردد(و گان، ۲۰۰۲). بنابراین میتوان هوش معنوی را راهی برای رسیدن به سعادت و کیفیت زندگی مطرح کرد. طبق آیات متبرک قرآن کریم نیز زندگی با کیفیت مطلوب، ریشه در اعتقادات و آموزشهای دینی مسلمانان دارد (حیات طیبه) (سوره مبارکه نحل، آیه ۹۷).
کیفیت زندگی نیز به شیوههای گوناگون تعریف شده است (دنیس و همکاران، ۱۹۹۳، دیکرز، ۱۹۹۷). برخی محققان صرفا جنبههای مرتبط با سلامت در کیفیت زندگی را مدنظر قرار می دهند و آن را مستقیما به دو مقوله جسمیو روانی معطوف میدارند و معتقدند که سایر مقولههای اجتماعی و محیطی را نباید در حوزه کیفیت زندگی وارد کرد(تومانس، ۱۹۸۷). در مقابل گروهی دیگر، بر این عقیده استوارند که عوامل بسیاری در زندگی با کیفیت مطلوب دخالت دارند و کیفیت زندگی ارتباط تنگاتنگی با وضعیت جسمی، روانی، اعتقادات شخصی، میزان خوداتکایی، ارتباطات اجتماعی و محیط زیست دارد. نهایتا یک توافق کلی در بین پژوهشگران وجود دارد که سازههای کیفیت زندگی متشکل از عوامل عینی و عوامل ذهنی (بهزیستی درونی) است. عوامل عینی شامل سطح سواد، سطح درآمد، شرایط کاری، وضعیت تأهل و امنیت، جایگاه اقتصادی، اجتماعی و شاخصهای ذهنی، براساس ارزیابی و برداشت افراد از میزان رضایت و شادی و نظایر اینها به دست میآییند. (لامبرت و نیبر، ۲۰۰۴).
بنابراین “کیفیت زندگی” اصطلاحی است که معمولا برای توصیف تصور انسانها از بهزیستی مورد استفاده قرار میگیرد(مورفی و ویلیامز، ۱۹۹۹؛ زاترا، ییر و کپل، ۱۹۷۷). و در تعاریف گسترده از کیفیت زندگی، مفاهیم آزادی عمل، احساس هدف داشتن، کسب موفقیت در رابطه با زندگی کاری، خانوادگی یا اجتماعی، صیانت نفس، احترام و بهزیستی فیزیکی و جسمانی مدنظر قرار میگیرد(فلس و پری، ۱۹۹۶؛ فنگان، ۱۹۷۸؛ گودانیسان و سنگلیون، ۱۹۸۹؛ مورفی و ویلیامز، ۱۹۹۹؛ استیورات و ویر، ۱۹۹۲).
کیفیت زندگی مفهوم وسیعی است که وضعیت آن به توسعه یافتگی جوامع بستگی دارد. در ابتدا این مفهوم در مقابل رویکرد صرف اقتصادی به توسعه شکل گرفت. الگوی توسعه اجتماع محور در قالب نگرشهای سنتی در علوم اجتماعی سابقهای دیرینه دارد. طوری که در طول حیات خود با فراز و نشیبهای زیادی روبرو بوده است( شعاری نژاد،۱۳۹۳). کیفیت زندگی کاری یکی از روش های ایجاد انگیزه و راه گشایی مهم درطراحی و غنی سازی شغلی است که ریشه آن در نگرش کارکنان به انگیزش است که امروز یکی از مهم ترین موضوعات در باب جامعه شناسی کار و شغل درسازمانهاست و توجه روز افزون و ویژهای را می طلبد.« کیفیت زندگی شامل کلیه اقداماتی است که برای حفظ و صیانت جسم و روح کارکنان به عمل می آید و موجبات رضایت و خرسندی و اعتماد آنان را فراهم می آورد(محب علی، ۱۳۹۳).کیفیت زندگی کاری فرایندی است که به وسیله آن همه اعضای سازمان اداره از راه مجاری ارتباطی مستمر بر هم اثر می گذارند. بر این اساس کیفیت زندگی کاری، سطح رضایت شغلی، احساس هویت سازمانی و سلامت اجتماعی در محیط کار می باشد. بنابراین کیفیت زندگی هم یک روش و هم یک هدف اخلاقی است (دولان و شولر،۱۳۸۳). کیفیت زندگی کاری یعنی نوعی نگرش افراد به شغل خود یعنی اینکه تا چه میزان اعتماد متقابل، توجه، قدر شناسی از کار جالب و فرصتهای مناسب برای سرمایه گذاری(مادی و معنوی) در محیط کار، توسط مدیران برای کارکنان فراهم شده است. در چه کیفیت زندگی کاری درون سازمان از طریق اندازهگیری رضایت، غیبت کم؛ و انگیزه بالا در کارکنان برآورده می شود( میرسپاسی،۱۳۸۶).امروزه توجهی که به کیفیت زندگی کاری می شود بازتابی از اهمیتی است که همگان برای آن قائلند. انسانها برای ارائه بهترین کوششهای خود در راه تحقق افراد سازمان، علاقه مندند بدانند که به انتظارات، خواسته ها، نیازها و شأن آن چگونه توجه می شود(بهمنی،۱۳۹۲).در این میان کیفیت زندگی کاری می تواند به عنوان یکی از متغیرهای تأثیر گذار باشد. هنگامیکه با کارکنان با احترام رفتار شود و آنان فرصت بیابند ایده های خود را ارائه داده و در تصمیم گیریها بیشتر دخالت کنند واکنشهای مطلوب و مناسبی از خود نشان خواهند داد.
از نظر ریچارد والتون«کیفیت زندگی عبارت است از میزان توان اعضای یک سازمان در برآورده نمودن نیازهای مهم فردی خود در یک سازمان از طریق تجربیات خود»
از نظر کامینگز« کیفیت زندگی کاری عبارت است از عکس العمل کارکنان نسبت به کار، به ویژه پیامدهای فردی آن در ارضای شغلی و سلامت روحی»
اصطلاح کیفیت زندگی کاری در سالهای اخیر رواج زیادی داشته است، اما در مورد معنای آن توافق کمی وجود دارد. حداقل سه استفاده رایج از این اصطلاح وجود دارد. اول اینکه کیفیت زندگی کاری اشاره به مجموعهای از نتایج برای کارکنان نظیر رضایتمندی شغلی، فرصتهای روان شناختی، امنیت شغلی، روابط مناسب کارفرما، کارکنان و میزان پایین حوادث دارد. شاید این شایعترین استفاده از این اصطلاح باشد. دوم اینکه کیفیت زندگی کاری، هم چنین به مجموعه ای از کارها یا عملکردهای سازمانی نظیر مدیریت مشارکتی، غنی سازی شغلی سیستم پرداختی که عملکرد خوب را تشویق می کند، تضمین شغلی و شرایط کاری مطمئن اشاره دارد.بالاخره کیفیت زندگی کاری اغلب به یک نوع برنامه تغییر سازمانی اشاره دارد( میرسپاسی،۱۳۸۶).
روند جدیدی که باعث اهمیت کیفیت زندگی کادر آموزشی و پرداختن به مسائل مربوط به کار آنها در سازمان علمی شده و نقش و رسالت این منبع استراتژیک را به عنوان یکی از عوامل تأمین کیفیت جامعه و بهره وری در سازمانهای علمی و آموزشی و دولتی و بازرگانی و نهایتاٌ زیر بنای توسعه علمی، اقتصادی و اجتماعی فرهنگی می باشد
اگر معلمی واقعا اًحساس کند کیفیت زندگی کاری اش بهبود یافته است، اعم از اینکه نتیجه عملکرد خودش یا ناشی از سیاستهای سازمان در جهت افزایش بهره وری باشد؛ این موضوع به او نیروی بیشتری جهت انجام کارمی بخشد. نتیجه طبیعی چنین فرایندی، ایجاد نیروی زندگی و جو فعال در داخل گروه و یا محیط آموزشی مدرسه می باشد. این فرایند در نهایت موجب افزایش بهره وری از نتایج مورد انتظار با توجه با استانداردهای فناوری یا تجهیزات شده؛ همین مطلب خود موجب انگیزه بیشتری برای کار بهتر و در نتیجه کیفیت زندگی کاری بهتری می شود. بنابراین کارایی و اثربخشی هر سازمان تا حد قابل ملاحظه ای به نحوه مدیریت و کاربرد صحیح و مؤثر منابع انسانی به آن بستگی دارد. قدر مسلم هر اندازه سازمانها و موسسات گسترش یافته و متنوع تر شود، مشکلات و اهمیت اداره این نیروی عظیم افزون تر می گردد. از این رو مدیران باید به دانش و بینش لازم در جهت مواجه شدن در حل مشکلات این عامل پیچیده و حساس مجهز باشند.
هوش مفهومی است که از دیر باز آدمی به پژوهش و تفحص در مورد ابعاد ،تظاهرات و انواع آن علاقمند بوده است ، این پرسش همواره مطرح بوده است که هوش چیست ؟چگونه رشد می کند ؟ چه مولفه های دارد ؟. هوش رفتار حل مسئله به صورت سازگارانه است که در راستای تحصیل اهداف کاربردی و رشد سازگارانه جهت گیر شده است . وکسلر (۱۹۹۵ ) هوش را شامل توانای های فرد برای یک اقدام هدافمندانه ، تفکر منطقی و برخورد موثر با محیط تعریف می کند (حق شناس و همکاران ۱۳۸۹). هوش یکی از جذاب ترین و جالب ترین فرایندهای روانی است که جلوه های آن در موجودات محتلف به میزان متفاوت مشاهده می شود هر چه موجودات از تکامل بیشتری بهره مند شوند از نظر هوشی نیز پیشرفته تر هستند و به همان نسبت از پیچیده گی بیشتری برخوردارند . واژه هوش کیفیت پدیده ی را بیان می کند که دارای حالت انتزائی بوده و قابل رویت نیست . همچنان که افراد بشر از نظر شکل و قیافه ی ظاهری با یکدیگر تفاوت دارند از نظر خصایص روانی مانند هوش ، استعداد ، رقبت و دیگر ویژگی های روانی و شخصیتی نیز بین آنها تفاوت های آشکاری وجود دارد با توجه به این که مفهوم هوش در حال حاضر از آشفتگی ها و سردر گمی های قابل توجهی برخوردار است و در تمام ابعاد نظری ، علمی “، اجتماعی ، هیجانی و معنوی نیز قابل بحث نیز می باشد. هوش معنوی ، از جهات مختلاف در سبز فایل احساس می شود یکی از این ضرورت ها در عرصه انسان شناسی توجه به بعد انسان از دیدگاه دانشمندان به ویژه کارشناسان سازمان بهداشت جهانی است که اخیرا ” انسان را موجود زیستی ، روانی ، اجتماعی و معنوی تعریف می کنند . ضرورت دیگری این موضوع ظهور دوباره کشش معنوی و جستجوی درک و روشن تر از ایمان و کاربرد آن در زندگی روزانه می باشد . سازه هوش معنوی یکی از مفاهیمی می باشد که در پرتوه توجه و علاقه روانشناسان به حوزه دین و معنویت صورت گرفته است (حسین دخت و همکاران ۱۳۹۲ ). هوش معنوی تکمیل کننده و معنا دهنده ی بخش های گوناگون زندگی است ( زوهرو مارشال ۲۰۰۰ ) .هوش معنوی برای حل مشکلات و مسائل مربوط به معنای زندگی و ارزش ها مورد استفاده قرار می گیرد و سوال های مانند آیا شغل من باعث تکامل من در زندگی می شود ؟ و یا آیا در شادی و آرامش روانی مردم سهیم هستم ؟ را در ذهن ایجاد می کند (حق شناس وهمکاران ،۱۳۸۹ ).این هوش متضمن اندیشیدن به معنای نمادین حواث و رویداد هاست تا درهمه تجربه های زندگی هدف و معنا را پیدا نماید . هوش معنوی ،نوعی هوش است که مسائل معنایی وارزشی را به ما نشان می دهد و مسائل مرتبط با آن را برای ما حل می کند و اعمال و رفتار ما را در گستره های وسیع از نظر بافت معنایی جای می دهد و همچنین معنا دار بودن یک مرحله زندگی را نسبت به مرحله دیگر مورد بررسی قرار می دهد (فراهانی و فره بخش ،۱۳۹۰ ). کینگ هوش معنوی را به عنوان یک مجموعه از ظرفیت های ذهنی تعریف می کند که در وحدت و یکپارچگی و کاربرد انطباقی جنبه های غیر مادی و مافوق هستی فرد و رسیدن به نتایجی از قبیل اندیشه ی وجودی عمیق ، بهبود معنا ، شناخت خویشتن برتر و سلطه بر ستوه معنوی شرکت دارند برای هوش معنوی چهار مولفه پیشنهاد شده است ۱- تفکر انتقادی وجودی ۲- تولید معنای شخصی ۳- آگاهی متعالی ۴- توسعه ستوه هوشیاری (کینگ ،۲۰۱۰).هوش معنوی یکی از هوش های چند گانه است و روش های متعددی را در بر میگیرد و می تواند زندگی درونی و روح را با زندگی بیرونی و کار در دنیا یکپارچه و هماهنگ سازد و ممکن است به شاد کامی و بهزیستسی افراد بینجامد (واگان ،۲۰۰۳ ). بهزیستی معنوی حالتی از سلامتی است که منعکس کننده احساسات، رفتارها و شناخت های مثبت از ارتباطات با خود، دیگران طبعیت و موجودی برتر است.بهزیستی معنوی باعث می شود فرد داری هویت یکپارچه، رضایت، شادی، عشق، احترام، نگرش های مثبت، آرامش درونی،هدف و جهت در زندگی باشد. بهزیستی معنوی قائل به دو بعد است. بعد اول، معنویت مذهبی است و در آن مفهوم فرد از وجود مقدس یا واقعیت نمایی به سبک و سیاق مذهبی بیان می شود و بعد دوم معنویت وجودی است که در آن تجربیات روانشناختی خواصی که در واقع ارتباطی با وجود مقدس یا واقعیت غایی ندارد مد نظر می باشد.بهزیستی معنوی، ارتباط هماهنگ و یک پارچه را بین افراد فراهم می کند و با ویژگی های ثبات در زندگی، صلح، تناسب و هماهنگی،احساس نزدیک با خویشتن، خدا، جامعه و محیط مشخص می شود بهزیستی معنوی نیروی یگانه ی است که ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی را هماهنگ می کند و برای سازگاری با هدف نهایی تعلیم وتربیت و سعادت ابدی لازم است وقتی بهزیستی معنوی به خطر بیفتد فرد ممکن است دچار اختلات روحی مثل احساس تنهایی ، افسردگی و از دست دادن معنا در زندگی شود که خود می تواند سازگاری در زندگی به ویژه حیات جاوید فرد را با مشکل مواجه کند(حسین دخت و همکاران ،۱۳۹۲).با توجه به این که معنویت یکی از ابعاد کیفیت زندگی می باشد و امیدواری نیز به نظر می رسد که می تواند بر بالا ترین کیفیت زندگی تاثیر گذار با شد پس در این تحقیق در صدد هستیم تا به بررسی رابطه ی بین هوش معنوی و بهزیستی معنوی و کیفیت زندگی معلمان ابتدای شهرستان گرمسار بپردازیم پس سوال اصلی در این تحقیق این است که آیا بین بین
هوش معنوی و بهزیستی معنوی و کیفیت زندگی معلمان ابتدای شهرستان گرمسار رابطه وجود دارد ؟
اهمیت و ضرورت موضوع معنویت و مذهب به ویژه هوش معنوی، از جهات مختلف در سبز فایل احساس می شود یکی از این ضرورت ها در عرصه ی انسان شناسی توجه به بعد معنوی انسان از دیدگاه دانشمندان، به ویژه کارشناسان سازمان بهداشت جهانی است که اخیرا انسان را موجودی زیستی، روانی ، اجتماعی و معنوی تعریف می کند. همچنین گسترده ی معنویت و مذهب در بهداشت روانی است. پژوهش درباره ی معنویت امروزه در رشته های متنوعی از قبیل پزشکی، روانشناسی، انسان شناسی، عصب شناسی و علوم شناختی در حال پیشرفت است. متخصصان سلامت روان نیز قدرت هوش معنوی را تشخیص داده اند .
ضروت دیگر طرح این موضوع، ظهور دوباره ی کشش معنوی و نیز جستجوی درک روشن تری از ایمان و کاربرد آن در زندگی روزانه است. در زندگی مکانیزه قرن جدید بهداشت روانی افراد تنزل یافته است و سبک شیوه های زندگی امروزی، فشار های روانی ناشی از تغییرات سریع جوامع بشری، نادیده گرفتن سنتها و رسوم گذشتگان ، غلبه تکنولوژی برزندگی انسان و اطلاع رسانی اخبار ها که معمولا هیجان انگیز و فشارزا هستند همگی از جمله عواملی هستند که بهداشت روانی انسان را به خطر می اندازد.هوش معنوی ، موضوع جالب و جدیدی است که مطالب و نیز یافته های تجربی در مورد آن بسیار اندک است. هوش معنوی قادر است که هوشیاری یا احساس پیوند با قدرت برتر، با یک وجود مقدس را تسهیل کندیا افزایش دهد(در خشانی ،۱۳۹۱ ).تنها انسان است که از هوش معنوی برخوردار است، هوش تحول پذیر است و به انسان توانایی و قدرت می بخشد تا خلاق باشد و قوانین و نقشها را دستخوش تغییرات خود نماید، قادر به انجام اصلاحات بی شمار گردد و بتواند شرایط را به بهترین شکل متحول کند(عبداله زاده ،۱۳۸۸). بنابراین اهمیت و ضرورت طرح موضوع معنویت، به ویژه هوش معنوی، از جهات مختلف در سبز فایل احساس می شود. یکی از این ضرورت ها در عرصه ی انسان شناسی توجه به بعد معنوی انسان از دیدگاه دانشمندان، به ویژه کارشناسان بهداشت جهانی است که اخیرا انسان را موجودی زیستی، روانی، اجتماعی و معنوی تعریف می کند.ضرورت دیگر طرح این موضوع ظهور دوباره معنوی و نیز حسستجوی درک روشن تری از ایمان و کاربرد آن در زندگی روزانه است. پژوهش درباره معنویت، امروزه در رشته های متنوع از قبیل پژشکی، روان شناسی، عصب شناسی و علوم شناختی در حال پیشرفت است. در راستای این جهت گیری معنوی و به موازات بررسی رابطه دین و معنویت مولفه روان شناختی دیگری به نام هوش معنوی مطرح شده است(ابراهیمی کوه بنایی،۱۳۹۰). از طرفی از جهت گیری های عمده و مهم روان شناسی امروز، علی الخصوص رویکرد روانشناسی مثبت نگر پیشگیری از بروز بیماری ها وارتقای بهداشت وسلامت روان و در واقع اقدامات پیشگیرانه در سطوح اولیه است، چرا که این امر فواید زیادی دارد از جمله کاهش هزینه ها ی انسانی و مالی از سوی دیگر پیدایش این گرایش نو با عنوان روان شناسی سلامت، مسئله بررسی بعضی از مولفه های آن را در اقشار جوامع واجب می سازد و از آن جایی که در جامعه ایرانی ارزشها و معیارهای فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی نسبت به جوامع دیگر متفاوت است و وجود این ابعاد فرهنگی و مذهبی و با فت جامع ما می تواند از عوامل موثر بر متغییر های پژوهش باشد، پس می تواند دلیلی برای بررسی موضوعات روان شناسی مثبت نگر و حوزه سلامت باشد. کیفیت زندگی و بهزیستی هم مفاهیمی هستند که به خاطر نقش و اهمیتی که در سلامت روانی افراد دارند بسیار مورد توجه قرار گرفته اند (شهبازی را د ،۱۳۹۰ ). طرفدارن نقش معنویت در بهبود سلامت روانی و سازگاری بین فردی تلاش های متعددی را جهت بر قراری ارتباط بین دو مفهوم سلامتی و معنویت تحت عنوان سازه بهزیستی انجام داده اند. مروری بر ادبیات تخصصی معنویت حاکی ازآن است که اغلب این تعاریف قائل به دو بعدی بودن معنویت هستند. بعد اول، معنویت مذهبی است و درآن مفهوم فرد از موجود مقدس یا واقعیت غایی به سبک و سیاق مذهبی بیان می شود و بعد دوم، معنویت وجودی است که در آن تجربیات روان شناختی خاصی که در واقع ارتباطی با وجود مقدس یا غایی ندارد؛ مد نظرمی باشد(هارتز،۲۰۰۵ ). بدین ترتیب بهزیستی معنویی را می توان حسی از ارتباط داشتن با دیگران، داشتن معنی و هدف در زندگی و داشتن اعتقاد و ارتباط با یک قدرت متعالی تعریف کرد(هاترز و همکارن، ۱۹۹۵) طبق نظر موبرگ(۱۹۷۸) بهزیستی معنوی یک سازه چند بعدی است که شامل یک بعد عمومی می شود و یک بعد افقی است.بعد عمومی آن ارتباط با خدا و بعد افقی آن به احساس هدفمندی در زندگی و رضایت از آن بدون در نظر گرفتن مذهب خاص اشاره دارد. الیسون (۱۹۸۳) بیان می کند که بهزیستی معنوی شامل یک عنصر خاص روانی اجتماعی و یک عنصر مذهبی است. بهزیستی مذهبی که عنصر مذهبی است، بیانگر ارتباط با یک قدرت برتر یعنی خدا است. بهزیستی وجودی عنصر روانی اجتماعی است و بیانگر احساس فرد از این که چه کسی است؟چه کاری و چرا انجام می دهد؟ و به کجا تعلق دارد؟ است. هم بهزیستی مذهبی و هم بهزیستی وجودی شامل تعالی و حرکت فرا تر از خود می باشند. بعد بهزیستی مذهبی ما را در رسیدن به خدا هدایت می کند. در حالی که بعد بهزیستی وجودی ما را فرار تراز خودمان و به سوی دیگران و محیط مان سوق می دهد. از آنجایی که انسان به عنوان نظامی یکپارچه عمل می کند این دو بعد در عین حال که از هم جدا هستند با هم تعامل و همپوشی دارند و در نتیجه ما احساس سلامت معنوی، رضایت و هدفمندی می کنیم( جعفری و همکاران ،۱۳۸۸ ). با توجه به اهمیت سازه بهزیستی معنوی و نقش ارتقاء کیفیت زندگی روانی افراد از یک سو و با عنایت به اینکه در ایران پژوهشی که رابطه هوش معنوی با بهزیستی معنوی و کیفیت زندگی را مورد بررسی قرار دهد کمتر صورت گرفته است. انجام چنین پژوهشی در بین معلمان که قشر نسبتا زیادی از افراد جامعه را تشکیل می دهند.حائز اهمیت فروانی است و گامی در جهت شناسایی عوامل موثری بر سلامت روانی می باشد.
تعین رابطه هوش معنوی و بهزیستی معنوی با کیفیت زندگی معلمان ابتدائی شهرستان گرمسار
تعین رابطه هوش معنوی و بهزیستی معنوی معلمان ابتدائی شهرستان گرمسار
تعین رابطه بهزیستی معنوی و کیفیت زندگی معلمان ابتدائی شهرستان گرمسار
تعین رابطه هوش معنوی با کیفیت زندگی معلمان ابتدائی شهرستان گرمسار
سوالات پژوهش
۱-وضعیت کیفیت زندگی معلمان مقطع ابتدائی شهرستان گرمسار چگونه است؟
۲- وضعیت هوش معنوی معلمان مقطع ابتدائی شهرستان گرمسار چگونه است؟
۳-آیا بین کیفیت زندگی براساس وضعیت تاهل آنان تفاوت وجود دارد؟
۴- آیا بین کیفیت زندگی معلمان و سن آنان رابطه وجود دارد؟
بین هوش معنوی و بهزیستی معنوی معلمان ابتدای شهرستان گرمسار رابطه وجود دارد
بین هوش معنوی و کیفیت زندگی معلمان ابتدای شهرستان گرمسار رابطه وجود دارد
بین بهزیستی معنوی و کیفیت زندگی معلمان ابتدای شهرستان گرمسار رابطه وجود دارد
بین هوش معنوی و بهزیستی معنوی با کیفیت زندگی معلمان ابتدائی شهرستان گرمسار رابطه وجود دارد
در این پژوهش سعی بر آن شده است که مطالعه روی هوش معنوی و بهزیستی معنوی با کیفیت زندگی معلمان مقطع ابتدائی شهرستان گرمسار انجام شود. از این رو کیفیت زندگی به عنوان “متغییر وابسته ” و هوش معنوی و بهزیستی معنوی به عنوان” متغییر مستقل” در نظر گرفته شده است.
هوش معنوی:
مفهوم هوش معنوی که در دهه های اخیر مطرح شده است دربردارندۀ نوعی سازگاری و رفتار حل مسأله است که بالاترین سطوح رشد را در حیطه های مختلف شناختی، اخلاقی، هیجانی، بین فردی و غیره شامل می شود و فرد را در جهت هماهنگی با پدیده های اطرافش و دستیابی به یکپارچگی درونی و بیرونی یاری می نماید(غباری بناب و همکاران، ۱۳۸۶).
بهزیستی معنوی:
حالتی از سلامتی است که بیانگر احساسات، رفتارها و شناختهای مثبت از ارتباط با خود، دیگران، طبیعت و موجودی برتر است(گومز و فیشر،۲۰۰۳)
کیفیت زندگی :
کیفیت زندگی یک مفهوم چند بعدی میباشد که سلامت جسمی، روانی و اجتماعی یک شخص را در بر میگیرد و منعکس کننده سطح کارکرد و رضایتمندی جاری فرد است (نبئی، صافی زاده و حلاجی، ۱۳۸۹).
هوش معنوی:
نمره ای است که آزمودنی از پرسش نامه کینگ در پاسخ به سوالات به دست می آورد.
تفکر انتقادی وجودی: نمره ای است که آزمودنی از پاسخ به سوالات ۱،۳،۵،۹،۱۳،۱۷،۲۱ به دست می آورد.
معنا سازس شخصی: نمره ای است که آزمودنی از پاسخ به سوالات ۷،۱۱،۱۵،۱۹،۲۳ به دست می آورد.
آگاهی متعالی: نمره ای است که آزمودنی از پاسخ به سوالات ۴،۸،۱۲،۱۶،۲۰،۲۴ به دست می آورد.
بهزیستی معنوی:
نمره ای است که آزمودنی از پرسش نامه پالوتزین و الیسون(۱۹۸۲) در پاسخ به سوالات به دست می آورد.
کیفیت زندگی:
نمره ای است که آزمودنی از پرسش نامه سازمان بهداشت جهانی(۱۹۹۸) در پاسخ به سوالات به دست می آورد
تعداد صفحه :۱۱۹
قیمت :۳۷۵۰۰ تومان
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد ساوه
دانشکده علوم انسانی-گروه روان شناسی
پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد M.A))
در رشته روان شناسی تربیتی
موضوع:
مقایسه سبک های اسنادی، هوش معنوی و سخت روئی
در دانش آموزان ایرانی و اتباع افغانی
(مورد مطالعه):دبیرستان دخترانه شهرستان اسلامشهر
زمستان ۱۳۹۳
فهرست مطالب | |
عنوان | صفحه |
۱-۵- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق- ۹
۱-۷- جنبه نوآوری و جدید بودن تحقیق- ۱۱
۱-۸- تعاریف نظری و عملیاتی- ۱۲
فهرست مطالب | |
عنوان | صفحه |
۲-۶- ارتباط ابعاد اسناد در عقاید انتظاری– ۲۶
۲-۷- ارتباط ابعاد اسناد و هیجانها ۲۷
۲-۹- تفاوتهای گروهی و رشدی در اسنادها ۳۰
۲-۱۱- کاربرد تئوری اسناد در کلاس درس– ۳۳
۲-۱۱-۱- در مورد رفتار دانش آموز اطلاعات کافی داشته باشید ۳۳
۲-۱۱-۲- اجتناب از سوگیریهای اسنادی– ۳۳
۲-۱۱-۴- نقش بازآموزی اسنادی– ۳۴
۲-۱۲-۱- نظریه روانشناسی ساده هایدر(۱۹۵۸) ۳۴
۲-۱۲-۲- نظریه استنباط جونز و دیویس(۱۹۶۵) ۳۷
۲-۱۲-۳- نظریه تغییر همگام هارولد کلی(۱۹۸۰) ۳۷
۲-۱۲-۴- نظریه ترکیبی شیور(۱۹۷۵) ۳۷
۲-۱۲-۵- نظریه سه بعدی واینر(۱۹۸۵) ۳۸
۲-۱۳-۱- تفاوت قائل شدن/تمایز/اختصاص— ۳۹
فهرست مطالب | |
عنوان | صفحه |
۲-۱۳-۳- ثبات رویه در رفتار- ۴۰
۲-۱۵-۱- نظریه هوش چندگانه هوارد گاردنر- ۴۳
۲-۱۵-۲- نظریه هوش سه گانه دانا زوهار و یان مارشال- ۴۳
۲-۱۶- رابطه هوشها (سیندی ویگلورث) ۴۵
۲-۱۸- جایگاه هوشمعنوی در سازمان- ۵۴
۲-۱۹- بررسی الگوهای رایج هوش معنوی— ۵۷
۲-۱۹-۲- الگوی امرام و درایر- ۵۷
۲-۱۹-۳- الگوی سیسک و تورنس– ۵۸
۲-۱۹-۴- الگوی زوهار (۲۰۰۴)(بر گرفته از رجایی، ۱۳۸۸) ۵۹
۲-۲۰-۱- فواید آموزش سخت رویی- ۶۳
۲-۲۱-۱- نظریههای سطح کلان- ۶۹
۲-۲۱-۱-۱- نظریه نوسازی و اقتصاد دوگانه- ۷۰
۲-۲۱-۱-۲- دیدگاه مارکس و نظریه وابستگی- ۷۱
۲-۲۱-۱-۳- دیدگاههای اکولوژیک— ۷۱
۲-۲۱-۲- نظریههای در سطح خرد ۷۲
فهرست مطالب | |
عنوان | صفحه |
۲-۲۱-۳- نظریههای در سطح میانه- ۷۴
۳-۴- نمونه و روش نمونهگیری– ۹۶
۳-۵- ابزارهای گردآوری اطلاعات– ۹۶
۳-۵-۱. پرسشنامه سبک اسنادی (ASQ): 96
۳-۵-۲. پرسشنامه سخت رویی دیدگاههای شخصی کوباسا: ۹۹
۳-۵-۳. پرسشنامه هوش معنوی جامع (ISIS): 100
۳-۶- روایی و پایایی آزمون- ۱۰۱
۳-۸-۳- قلمرو موضوعی پژوهش– ۱۰۴
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها
فهرست مطالب | |
عنوان | صفحه |
۴-۳-۱- همگنی ماتریس کوواریانس– ۱۱۰
۴-۳-۲- همگنی واریانس گروهها ۱۱۰
۵-۵- پیشنهاداتی برای پژوهشگران آینده ۱۲۸
فهرست جداول | |
عنوان | صفحه |
جدول ۳-۱- اعتبار پرسشنامه سبکهای اسنادی– ۱۰۲
جدول ۳-۲- اعتبار پرسشنامه هوش معنوی– ۱۰۳
جدول ۴-۱- میانگین و انحراف استاندارد مؤلفههای هوش معنوی بر اساس قومیت– ۱۰۷
جدول ۴-۲- میانگین و انحراف استاندارد سبکهای اسنادی بر اساس قومیت– ۱۰۸
جدول ۴-۳- میانگین و انحراف استاندارد سخت رویی بر اساس قومیت– ۱۰۹
جدول ۴-۴- خلاصه آزمون لوین جهت بررسی همگنی واریانس گروهها در سبکهای اسنادی– ۱۱۰
جدول۴-۶-آزمون واریانس یک راهه پس ازManova برای مقایسه سبکهای اسنادی گروهها ۱۱۲
جدول۴-۷-خلاصه آزمون لوین جهت بررسی همگنی واریانس گروههادرمؤلفههای هوش معنوی– ۱۱۳
جدول۴-۹- آزمون واریانس یک راهه پس از Manova برای مقایسه مؤلفههای هوش معنوی— ۱۱۴
جدول۴-۱۰-خلاصه آزمون لوین جهت بررسی همگنی واریانس گروهادرمؤلفههای سخت رویی- ۱۱۵
جدول ۴-۱۱- خلاصه آزمون تحلیل واریانس چند متغیره جهت مقایسه سخت رویی دانشآموزان ایرانی و افغانی- ۱۱۵
جدول۴-۱۲- آزمون کواریانس یک راهه درمتن Manova برای مقایسه مؤلفههای سخت کوشی– ۱۱۶
فهرست نمودارها | |
عنوان | صفحه |
نمودار ۲-۱- چارچوب نظریه اسناد ۳۹
نمودار ۲-۲- دیدگاه اسنادی انگیزش کارکنان- ۴۰
نمودار ۲-۳ – سطوح مختلف هوش– ۵۱
نمودار ۴-۱- نمودار ستونی میانگین زیر مقیاسهای هوش معنوی بر اساس قومیت– ۱۰۷
نمودار ۴-۲- نمودار میانگین سبکهای اسنادی دانشآموزان ایرانی و افغانی- ۱۰۸
نمودار ۴-۳- نمودار ستونی میانگین سخت رویی دانشآموزان افغانی و ایرانی- ۱۰۹
فهرست اشکال | |
عنوان | صفحه |
شکل ۲-۱- تقسیم بندی انواع هوش– ۵۰
پژوهش از نظر هدف، جزو پژوهشهای کاربردی و از نظر روش اجرا، جزو پژوهشهای علی مقایسهای (پس رویدادی) است. در این نوع پژوهش پژوهشگر علت احتمالی متغیر وابسته را مورد بررسی قرار میدهد چون متغیر مستقل و وابسته درگذشته رخدادهاند. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دختر مقطع متوسطه ایرانی (۷۰۰۰ نفر) و افغانی (۷۵۰ نفر) شهرستان اسلامشهر در سال تحصیلی ۹۳-۱۳۹۲ هستند که در ۳۵ دبیرستان مشغول به تحصیل میباشند.در پژوهش حاضر ابتدا ۱۸۰ نفر از دانشآموزان افغانی با استفاده فرمول تعیین حجم نمونه کوکران انتخاب شد. در مرحله دوم، به روش نمونهبرداری چند مرحلهای و به صورت هدفمند، تعداد ۱۸۰ نفر از دانشآموزان دختر مقطع متوسطه ایرانی انتخاب شد. بدین صورت که از بین ۳۵ دبیرستان دخترانه، ابتدا به تصادف، ۶ دبیرستان انتخاب و از بین دانشآموزان ۶ دبیرستان ۱۸۰ نفر انتخاب شدند.برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از سه پرسشنامه، پرسشنامه سبک اسنادی (ASQ) و پرسشنامه سخت رویی دیدگاههای شخصی کوباسا و پرسشنامه هوش معنوی جامع (ISIS) استفاده شده است. در این پژوهش محدوده زمانی، اوایل زمستان ۱۳۹۲ تا اواخر پائیز ۱۳۹۳ میباشد. موقعیت جغرافیایی که تحقیق در آن انجام شده، کلیه دبیرستانهای دخترانه اسلامشهر می باشد. محدودهای است که موضوع پژوهش پیرامون آن شکل گرفته است. در این پژوهش، تحقیق در سه حوزه سبکهای اسنادی، هوش معنوی و سخت رویی انجام شده است.نتایج تحقیق نشان داد بین دانشآموزان دختر ایرانی و اتباع افغانی دبیرستان های دخترانه اسلامشهر از لحاظ سبکهای اسنادی، هوشمعنوی وسخترویی، با کنترل سن و مقطع تحصیلی، تفاوت معنادار وجود دارد.
واژگان کلیدی: سبک اسنادی- سخت رویی- هوش معنوی- اتباع افغانی و دانش آموزان ایرانی
پرداختن به مفاهیمی همچون هوشمعنوی، سبکهای اسنادی و سخترویی، از دو جهت قابل توجه است: نخست آن که این مفاهیم دارای ارزش تربیتی بوده و هرکدام به عنوان بخش مهمی از اهداف تربیتی در هر نظام آموزشی، باید مورد توجه قرار بگیرند و دوم آن که مؤثربودن و کارآمدی هر فرد در نقشهایی که بر عهده خواهد گرفت منوط به رشد و توسعه هر یک از ابعاد مذکور است .بطور مثال اسنادها دلایل یا عللی را شامل میشوند که افراد برای یک اتفاق خاص و مرتبط با خود یا دیگری قائل میشوند. فرضیه اصلی اسنادی این است که مردم فعالانه در جستوجوی علل وقوع وقایع هستند. پیشاوندهای اسنادی تا حدی مبتنی بر اطلاعات بدست آمده و باورهایی است که خود ناشی از تجارب شخصی یا استنتاج از گفتههای سایرین است و پیامدهای آن به میزان قابل توجهی بر سطح انتظارات آتی، میزان انگیزش و پایداری در تلاش اثرگذار است. تجربیات سرشار از شکست همراه با سرزنشهای احتمالی میتواند موجب اسنادهای منفی و در نتیجه کاهش سطح انتظارات خود کم بینی و تقلیل اهداف و کاهش تلاش فرد شود.
همچنین هوش مفهومی است که آدمی از دیرباز به پژوهش و تفحص در زمینه ابعاد، ویژگیها و انواع آن علاقمند بوده است. یکی از ابعاد هوش تحتعنوان هوشمعنوی از حوزههایی است که تحقیقات چندان منسجم و نظاممندی جهت شناخت و تبیین ویژگیها و مؤلفههای آن در مقایسه با سایر انواع هوش صورت نپذیرفته است و این امر خود موجب بروز شکافهای مطالعاتی زیادی در مسیر شناخت این حوزه شده است. در واقع هوشمعنوی از روابط فیزیکی و شناختی فرد با محیط پیرامون خود فراتر رفته و وارد سطح شهودی و متعالی دیدگاه فرد به زندگی میگردد و همین مسئله پاسخ به سوالاتی همچون «من کیستم؟»، «چرا این جا هستم؟» را برای انسان روشن ساخته تا فرد بتواند با کشف منابع پنهان عشق و لذت، به خود و دیگران کمک نماید.
در مورد سخترویی نیز نتایج تحقیقات حاکی از وجود اثرات سودمند سخترویی بر سلامتی و نقش تعدیلکنندهی آن بر استرس است (همتیراد، ۱۳۸۵). افراد سخترو، حوادث زندگی را کمتر استرسزا میدانند (قربانی و دیگران[۱]،۲۰۰۰) و با این حوادث بهتر سازگار میشوند (بیاضی،۱۳۷۶). کوباسا[۲](۱۹۸۴) اشاره میکند افراد سخترو در مواجهه با استرس، از مقابله گشتاوری و فعال استفاده میکنند که این مقابله با بهره گرفتن از راهبردهای مسألهمدار، استرس را به تجربهای بیخطر تبدیل میکند. برعکس، افرادی که سخترو نمیباشند، از شیوههای مقابله، واپس روی مشکل، کنارهگیری و انکار استفاده میکنند که نه تنها مشکل را حل نمیکند بلکه باعث افزایش مشکلات هیجانی و ناسازگاری نیز میشود (فلورین و همکاران[۳]،۱۹۹۵).
به هر حال هوش معنوی،سبک های اسنادی وسخت رویی همگی در میزان موفقیت و کیفیت زندگی افراد مؤثرند و این تحقیق به مقایسه سبکهای اسنادی، هوش معنوی و سخت رویی دربین دانش آموزان دخترایرانی و اتباع افغانی درمقطع متوسطه شهرستان اسلام شهر میپردازد.
بیش ازسه دهه از ورود مهاجرین افغان به کشور ایران میگذرد. در این مدت نسبتاً طولانی، نسلی از افغانها در این کشور شکل گرفتهاند. جوانان، نوجوانان و کودکانی که با فرهنگ ایران رشد کرده و میکنند و از این نظر بین دو هویت ایرانی و افغانی سرگردانند.
مقصود از تابعیت، پیوندی حقوقی، سیاسی و معنوی بین شخص و دولتی معین است، به گونهای که شخص از اعضا جمعیت اصلی تشکیلدهنده آن دولت به شمار آید (دانشپژوه،۱۳۸۱). در اغلب تحقیقات، عوامل گوناگونی به عنوان عوامل مهاجرت، در کنار عوامل اقتصادی مورد تاکید قرار گرفته است (تودارو[۴]، ۱۳۸۳)که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد: ۱-عوامل اجتماعی ؛۲- عوامل طبیعی ؛۳- عوامل جمعیتی ؛۴- عوامل ارتباطی ؛
منظور از سبک اسنادی الگوی علتهایی است که برای بیان اتفاقات خوشایند یا ناخوشایند زندگی خود مطرح میکنیم ( سیدمحمدی،۱۳۹۱). روانشناسان سه عنصر را برای سبک اسنادی مطرح کردهاند که عبارتاند از: عنصر شخصی، ثبات و نفوذ، که هر کدام دارای دو حالت است، که در ادامه به آن اشاره می شود.
۱- عنصر شخصی: اسناد بیرونی و اسناد درونی؛۲- ثبات: ثبات و غیرثبات؛ ۳- نفوذ: حالت کلی و خاص؛ با توجه به این عناصر، دستهبندی سبکهای اسنادی به شرح زیر است (سلیگمن و تیزدل[۵]،۱۹۸۷):
الف) سبک اسناد درونی –بیرونی: هنگامی که اتفاقی رخ میدهد، میتوان آن را به علتهای درونی یا علتهای بیرونی نسبت داد. ب) سبک اسناد پایدار- ناپایدار: در یافتن علت برای اتفاقات و پدیدههای اطراف خود، میتوان آنها را به علتهای پایدار و یا ناپایدار نسبت داد. ج) سبک اسناد کلی – اختصاصی: رویدادها، اتفاقات و پدیدههای اطراف خود را میتوان به علتهای کلی یا علتهای اختصاصی نسبت داد. در اسنادهای کلی موفقیت یا شکست به عواملی که در موقعیتها و شرایط مختلف وجود دارند، نسبت داده میشود. در اسنادهای اختصاصی موفقیت یا شکست به عواملی که در یک مورد خاص، محدود و مشخص وجود دارند نسبت داده میشود، نه در کل موارد.
در نگاهی کلیتر دو سبک اسنادی وجود دارد :
سخت رویی[۶] یک ویژگی شخصیتی بسیار بارز و مهم است که سهم بسزایی در شناخت انسان بهعنوان موجودی مختار و ارزشمند داشتهاست. این ویژگی از انسان فردی کارآمد و توانا میسازد که میتواند حتی در بحرانیترین شرایط و فشارزا ترین موقعیتها به مقابلهای منطقی و معقولانه و کارساز دست بزند و کماکان روان و جسم خود را حفظ نماید (کوباسا، ۱۹۷۹). سخترویی از جمله نظام باورهایی است که نقش بنیادی در کیفیت زندگی آدمی داشته و ایجاد تعادل بین ابعاد مختلف آن را به عهده دارد (بیاضی، ۱۳۷۶). در واقع سختروی را یک انگیزشی و عامل درونی هدایت میکند و به همین جهت از ثبات و پایداری زیادی برخوردار میباشد) کوباسا،۱۹۷۹).
سخترویی که ریشه در فلسفه وجودی دارد، توسط سوزان کوباسا (۱۹۷۹) معرفی و توسط همکارانش توسعه یافت. این مفهوم که با واژههایی، مانند استقامت، تهور، جسارت، بی پروایی و شهامت وجه مشترک دارد، نوعی سبک شخصیتی است که مجموعهای از صفتهای روانی را در بر میگیرد (جمهری،۱۳۸۰). سخترویی نگرشی مرکب از سه زیرمؤلفه تعهد، کنترل و چالش است که با تبدیل شرایط بحرانی به یک تجربه بالنده، به حل موفقیتآمیز اضطراب کمک میکند (مدی[۷]،۱۹۹۶).
هوشعاطفی یا هوشهیجانی توسط سالوی[۸] (۱۹۹۰) و هوشمعنوی توسط ایمونز[۹](۱۹۹۹) بنیانگذاری شد. اجزای هوشمعنوی عبارتاند از: عقل شهودی و ادراک مستدل. مهارتها در هوشمعنوی در چهار حوزه تقسیمبندی شدهاند:
۱) خودآگاهی برتر: آگاهی نسبت به جهان خویشتن و مشاهده دنیایی که درآن زندگی میکنیم. ۲) آگاهی فراگیر: آگاهی از بهم پیوستگی زندگی یعنی هیچ بخشی از زندگی ما جدای از بخش دیگری از زندگی ما نیست۳) خود والاتر یا رهبری فراخود: تعهد نسبت به رشد معنوی، فرد خود را متعهد میداند که در هرشرایطی باید تلاش کند تا به رشد وتعالی برسد. ۴) رهبری اجتماع: زمانی که میخواهیم برای رده بالایی از سازمان یا جامعه، مدیری را انتخاب کنیم این حیطه باید درفرد بسیارتقویت شده باشد.
هوش معنوی، بنا به تعریف آمرام[۱۰] (۲۰۰۷)، یعنی بکار بردن و استفاده از منابع معنویت و ارزشها در فعالیتهای روزمره و ایجاد رضایتمندی از خود. هوش معنوی زیربنای ارزشهای فرد و نقشی است که این باورها و ارزشها در کنشهایی که فرد انجام میدهد و به زندگی خود شکل میدهد ایفا میکند. به سخن دیگر هوش معنوی به دلیل پیوندش با معنا، ارزش و پرورش تخیل، میتواند به انسان توان تغییر و تحول بدهد (صمدی، ۱۳۸۵). فردی با هوش معنوی بالا دارای انعطاف، خودآگاهی، ظرفیتی برای رو به رو شدن با دشواریها و سختیها و فراتر از آن رفتن، ظرفیتی برای الهام و شهود، نگرش کل نگربه جهان هستی، در جست و جوی پاسخ برای پرسشهای بنیادی زندگی و نقد سنتها و آداب و رسوم است (امونز، ۲۰۰۰). اما فردی که سخت رو و دارای هوش معنوی بالاست الزاماً در زندگی خود رویکرد اسنادی خوش بینانه خواهد داشت؟ در این تحقیق به بررسی این مقوله و تأثیر گذاری تابعیت بر سه عامل ذکر شده خواهیم پرداخت. این کار به کمک مطالعه موردی در دبیرستانهای شهرستان اسلامشهر و تحقیق روی دو گروه دختران دانش آموز ایرانی و اتباع افغانی انجام خواهد گرفت. از این رو دراین تحقیق برآن هستیم تا تأثیر تابعیت را بر هوش معنوی ومتعاقب آن برسخت رویی و سبک اسنادی افراد در دبیرستانهای دخترانه شهرستان اسلام شهر بررسی کنیم. بنابراین سؤالات تحقیق به شرح زیر است:
۱) آیا میان دانشآموزان ایرانی و اتباع افغانی دبیرستان های دخترانه شهرستان اسلامشهر از لحاظ سبکهای اسنادی تفاوت معنادار وجود دارد؟
۲) آیامیان دانشآموزان ایرانی واتباع افغانی دبیرستانهای دخترانه شهرستان اسلامشهر از لحاظ هوشمعنوی تفاوت معنادار وجود دارد؟
۳) آیا میان دانشآموزان ایرانی و اتباع افغانی دبیرستان های دخترانه شهرستان اسلامشهر از لحاظ سخت رویی تفاوت معنادار وجود دارد؟
* هدف اصلی: مقایسه سبکهای اسنادی، هوشمعنوی و سخت رویی دانش آموزان ایرانی و اتباع افغانی دبیرستان دخترانه شهرستان اسلامشهر.
* اهداف فرعی:
۱- بررسی تفاوت بین سبکهای اسنادی دانشآموزان دبیرستان دخترانه ایرانی و اتباعافغانی اسلامشهر از لحاظ سبکهای اسنادی ؛
۲- بررسی تفاوت بین هوش معنوی دانشآموزان دبیرستان دخترانه ایرانی و اتباعافغانی اسلامشهر از لحاظ هوش معنوی ؛
۳- بررسی تفاوت بینسخترویی دانشآموزان دبیرستان دخترانه ایرانی واتباعافغانی اسلامشهر از لحاظ سخت رویی .
فرضیه اصلی: بین دانشآموزان دختر ایرانی و اتباع افغانی دبیرستان دخترانه اسلام شهر از لحاظ سبکهای اسنادی، هوشمعنوی وسخترویی، با کنترل سن و مقطع تحصیلی، تفاوت معنادار وجود دارد.
فرضیههای فرعی:
۱) بین دانشآموزان ایرانی و اتباع افغانی دبیرستان دخترانه اسلامشهر از لحاظ سبکهای اسنادی، با کنترل سن و مقطع تحصیلی، تفاوت معنادار وجود دارد.
۲) بین دانشآموزان ایرانی و اتباع افغانی دبیرستان دخترانه اسلام شهر از لحاظ هوشمعنوی، با کنترل سن و مقطع تحصیلی، تفاوت معنادار وجود دارد.
۳) بین دانشآموزان ایرانی و اتباع افغانی دبیرستان دخترانه اسلام شهر از لحاظ سخترویی، با کنترل سن و مقطع تحصیلی، تفاوت معنادار وجود دارد.
۱-۵- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
بیش ازسه دهه از ورود مهاجرین افغان به کشور ایران میگذرد. در این مدت نسبتاً طولانی، نسلی از افغانها در این کشور شکل گرفتهاند. جوانان، نوجوانان و کودکانی که با فرهنگ ایران رشد کرده و میکنند و از این نظر بین دو هویت ایرانی وافغانی سرگردانند.
پژوهشهای مارجی شیلد[۱۱]وریچارد بهرام[۱۲](۲۰۰۲) دوپژوهشگر بخش مطالعات مهاجرت یونیسف که در مقالهای با عنوان «آینده کودکان» به چاپ رسید نشان داد تفاوتهای فاحشی میان کودکان و خانوادههای کودکان مهاجر با کودکان و خانوادههای بومی وجود دارد. از شاخصترین نتایج این پژوهش میتوان به این نکات اشاره کرد:
۱) مقایسه کودکان و والدین خانوادههای بومی و مهاجر نشان از سلامت جسمی و روحی خانوادههای بومی در مقایسه با خانوادههای مهاجر دارد؛
۲) گرایش شدید خانوادههای مهاجر به افراد هم وطن و محدود کردن روابط خود با افراد خارجی با هدف حفظ فرهنگ و آداب و رسوم خود.
آنچه از نتایج این تحقیق میتوان اقتباس کرد عبارت است از: ناتوانی در صحبت کردن به زبان کشور هدف، تحمل تبعیض نژادی و قومی؛ ناتوانی در برقراری ارتباط با همسالان و همکلاسیها، شکاف فرهنگی میان والدین و کودکان به دلیل پذیرش فرهنگ جدید و بیاهمیتی به فرهنگ بومی خود؛ دوگانگی شخصیتی، احساس ناخوشایند متفاوت بودن از دیگران؛ شکستهای آموزشی ناشی از تبعیضنژادی – قومی و ناتوانی در فراگیری به دلیل عدم تسلط به زبان کشور هدف و.کودکان مهاجر با آن دست به گریبان هستند.
مشکلات روانی که برای مهاجران به وجود میآید را از دو نظر میتوان بررسی کرد؛ عواملی که در کشور میزبان وجود دارد و همچنین عوامل روانی که در خود شخص موجود است، اینها دست به دست هم داده باعث سازگاری یا عدم سازگاری فرد با شرایط کشور میزبان میشود، البته این مشکلات در افرادی که محیط کشور میزبان زادگاهشان است بیشتر جلوه میکند. برای مثال کودکان افغانی که در ایران به دنیا آمده یا رشد کردهاند که در اصطلاح نسل دوم گفته میشوند به خاطر اینکه پیش زمینه ذهنی از افغانستان ندارند، نیاز به سازگاری با محیط کشور میزبان دارند و اگر این نیازشان درست از سوی جامعه برآورده نشود دچار تعارض شخصیت میشوند.
بنابراین با توجه به اهمیت موضوع مهاجرت و تاثیرات قابل توجه آن در وضعیت روحی و فرهنگی دانش آموزان برآنیم که در تحقیق خود تفاوت سبکهای اسنادی، هوش معنوی و سخت رویی دانش آموزان دختر ایرانی و اتباع افغانی بررسی نماییم.
این تحقیق از نظر هدف توصیفی و از نظر ماهیت علی- مقایسهای و از لحاظ روش گردآوری دادهها، میدانی است. متغیرهای کنترل عبارتاند از سن و مقطع تحصیلی، که جهت مقایسه در متغیرهای ذکرشده همسان میشوند. تحقیق حاضر از نظر گردآوری اطلاعات از نوع میدانی میباشد وجهت جمع آوری اطلاعات ازپرسشنامه استفاده گردیده است. جامعهی تحقیق حاضر را دانشآموزان ایرانی و اتباع افغانی دبیرستان دخترانه اسلام شهر تشکیل میدهند. تعداد نمونه شامل ۳۶۰ نفر میباشد که ۱۸۰ نفر از اتباع ایرانی و ۱۸۰نفر از اتباع خارجی را دربرمیگیرد و مطابق با جدول مورگان محاسبه میگردد.
۱-۷- جنبه نوآوری و جدید بودن تحقیق
مهاجرت، تأثیراتی با ابعاد مختلف را بر ساختار خانواده و کل اعضای آن متحمل میسازد. تحقیقات انجام شده مؤید این نکته است که سیستم روانی کودکان و نوجوانان متعلق به خانوادههای مهاجر به طور خاص در معرض آسیب قرار میگیرد. در واقع بزرگ شدن در خانواده مهاجر میتواند به بحرانهای ویژه دوران نوجوانی، اشکال متفاوتی داده و حتی منجر به افزایش این بحرانها گردد. بنابراین بررسی و پژوهش در زمینه تاثیرات محیطهای تحصیلی بر سیستم روانی کودکان و نوجوانان مهاجر از وظایف مهم هر جامعهای است. متاسفانه در این حوزه تحقیقات قابل توجهی صورت نگرفته است.
این تحقیق سابقاً فقط با محوریت یکی از موارد سبک اسنادی، هوشمعنوی، سخترویای زیر انجام شده و تا به حال این سه عامل با هم دریک پژوهش مورد بررسی قرار نگرفته است.
تعریف نظری: از نظرهایدر (۱۹۸۵) اسناد عبارت است از فرایندی که افراد به کار میگیرند تا رویدادها یا رفتارها را به عوامل زیربنایی خود پیوند دهند. نتایجی که ما درباره علل رفتار دیگران به دست میآوریم بر ارتباطات ما تأثیر میگذارد. از اینرو اسنادها نقش مهمی در بسیاری از جنبههای رفتار اجتماعی از جمله متقاعدسازی، پیشداوری، ارتباطات درازمدت، نفوذ اجتماعی و تعارض ایفا میکنند (آذربایجانی، ۱۳۸۷: ۵۷).
تعریف عملیاتی: برای اندازه گیری سبک های اسنادی ازپرسشنامه سبکهای اسنادی (ASQ) توسط پترسون[۱۳]، سلیگمن[۱۴]، سمل، بایر، آبرامسون[۱۵]و متالکسی[۱۶] (۱۹۸۳) ساخته شده است؛ استفاده گردید.
تعریف نظری: این هوش برخلاف هوش عقلانی که کامپیوترها هم از آن بهره مندند و نیز هوش عاطفی که در برخی از PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است)داران رده بالا دیده میشود، خاص انسان است. زوهار و مارشال هوش معنوی را یک بعد جدید از هوش انسانی معرفی کردند و به نظر آنها هوشهایی است و برای حل مسائل مفهومی و ارزشی استفاده میشود. هوش معنوی زمینه تمام آن چیزهایی است که ما به آنها اعتقاد و باور داریم. سوالهای جدی در مورد اینکه از کجا آمدهایم، به کجا میرویم و هدف اصلی زندگی چیست، از نمودهای هوش معنوی است.
تعریف عملیاتی:برای اندازه گیری هوش معنوی ازپرسشنامه هوشمعنوی که توسط عبدالهزاده، باقرپور، بوژمهرانی و لطفی (۱۳۸۸)ساخته شده است؛ استفاده شد.
تعریف نظری: اصطلاح سخت رویی در مورد افرادی به کار برده میشود که در برابر فشار روانی مقاوم تر هستند و نسبت به بیشتر افراد کمتر مستعد بیماری هستند. افرادی که دارای این ویژگی هستند معمولاً بر زندگی خود کنترل بیشتری احساس میکنند، نسبت به آنچه انجام میدهند تعلق خاطر بیشتری دارند، و در قبال عقاید و تغییرات جدید پذیرا هستند.
تعریف عملیاتی: جهت اندازه گیری سخت رویی ازپرسشنامه استاندارد کوباسا(۱۹۹۶)استفاده شد.
[۱]. Ghorbani et al.
[۲]. Kobasa
[۳]. Felorin et al.
[۴]. Michael Todaro
[۵]. Seligman and Teasdale
[۶]. Hardiness
[۷]. Mody
[۸]. Salvi
[۹]. Emmons
[۱۰]. Amram
[۱۱]. Margie Shields
[۱۲]. Richard Behram
[۱۳]. Peterson
[۱۴]. Seligman
[۱۵]. Abramson
[۱۶]. Metalski
قیمت :۳۷۵۰۰ تومان
چکیده
هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه هوش معنوی با سلامت روانی و سبک های دلبستگی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد واحد دلفان است . این مطالعه از نوع مطالعات توصیفی – تحلیلی و مقطعی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاه آزاد اسلامی استان لرستان واحد دلفان می باشد. لازم به ذکر است که این جامعه آماری تمام رشته های تحصیلی این دانشگاه را شامل می شود که ۴۸۰ نفر می باشد . در این پژوهش با بهره گرفتن از روش نمونه گیری طبقه ای و متناسب با تعداد دانشجو هر رشته نمونه ها به صورت تصادفی انتخاب شدند . با توجه به جدول کرجسی و مورگان از ۲۱۴ نفر انتخاب گردیدند ( ۱۰۷ نفر دختر و۱۰۷ نفر پسر ) . با توجه به متغیرهای بکارگرفته شده، در این تحقیق ابزار مورد استفاده ۳ نوع پرسشنامه مربوط به هوش معنوی ( پرسشنامه عبدالله زاده و همکاران ) ، سلامت روانی (پرسشنامه GHQ-28 گلدبرگ و هیلر ) و سبک های دلبستگی ( پرسشنامه هازن و شیور ) می باشد . در این پژوهش از آمار توصیفی ( فراوانی ، میانگین ، انحراف معیار و واریانس ) و آمار استنباطی ( رگرسیونی چند متغیری، آزمون تی مستقل و ضریب همبستگی پیرسون ) استفاده گردید . نتایج حاصل از بررسی های آماری نشان داده است که بین هوش معنوی وسلامت روان ، سلامت روان و دلبستگی و همچنین هوش معنوی و دلبستگی رابطه وجود دارد یعنی دانشجویانی که دارای هوش معنوی بالایی بودند از سلامت روان و دلبستگی خوبی برخوردار بودند . بین دو گروه دانشجویان دختر و پسر از لحاظ متغیرهای سلامت روان، هوش معنوی و انواع سبک های دلبستگی تفاوت معنی داری وجود ندارد.
کلمات کلیدی
هوش معنوی ، سلامت روانی ، سبک های دلبستگی
مقدمه
هوش مفهومی است که از دیرباز آدمی به پژوهش و تفحص در مورد ابعاد، تظاهرات و انواع آن علاقمند بوده است . هوش رفتار حل مسئله سازگارانهای است که در راستای تسهیل اهداف کاربردی و رشد سازگارانه جهتگیری شده است. وکسلر ( ۱۹۸۵ )، هوش را شامل تواناییهای فرد برای یک اقدام هدفمندانه، تفکر منطقی، و برخورد مؤثر با محیط تعریف کرد. تعریف بینه و سیمون ( ۱۹۹۵ ) از هوش قضاوت و به عبارت دیگر، عقل سلیم شعور عملی، ابتکار، استعداد انطباق خود با موقعیتهای مختلف. به خوبی قضاوت کردن، به خوبی استدلال کردن، به خوبی درک کردن، اینها فعالیتهای اساسی هوش دانستند) گری گراث ، ۱۳۸۴ ) گاردنر هوش را مجموعه ای از تواناییهایی می داند که برای حل مسئله و ایجاد محصولات جدیدی که در یک فرهنگ ارزشمند تلقی میشوند، به کار میرود. از نظر وی انواع نه گانه هوش عباتند از: هوش زبانی، موسیقیایی، منطقی ریاضی، فضایی، بدنی حرکتی، هوش های فردی، هوش طبیعی و هوش وجودی که شامل ظرفیت مطرح کردن سؤالات وجودی است.
آمرام معتقد است هوش معنوی [۱]شامل حس معنا و داشتن مأموریت در زندگی، حس تقدیس در زندگی، درک متعادل از ارزش ماده و معتقد به بهتر شدن دنیا می شود (غباری بناب و دیگران، ۱۳۸۶) هوش معنوی برای حل مشکلات و مسائل مربوط به زندگی آسان بوده و به زندگی معنا بخشیده و ارزشها را در انسان تکامل می دهد و باعث آرامش نسبی و روانی در زندگی می شود ( غباری بناب و دیگران ، ۱۳۸۶ ) هوش معنوی دست کم پنج مهارت و کارآیی دارد که می توان بخشی از دانش پایه را در برگیرد و به رفتارهایی بیانجامد که سازگاری با محیط را در پی آورد ( صمدی، ۱۳۸۵) . ویژگیهایی که لازمه هوش معنوی هستند احتمالاً در کنار تواناییها و فعالیت های دیگری قرار دارند که عبارتند از: دعا کردن، تعمق، رویاها و تحلیل رویاها، باورها و ارزشهای دینی و معنوی، شناخت و مهارت در فهم و تفسیر مفاهیم مقدس و توانایی داشتن حالات فراروندگی به عنوان مثال ؛ بعضی از حقایق قدیمی همانند آزار نرساندن در تقویت هوش معنوی مطرح می باشد. همچنین مسائل معنوی ممکن است شامل مواردی از قبیل تفکر در مورد سؤالات وجودی مانند وجود زندگی پس از مرگ ، جستجوی معنا در زندگی ، علاقمندی و به عبارت دیگر تعمق مؤثر ، رشد حس هدفمندی زندگی، رشد رابطه با خود ، هماهنگی یا قدرت برتر و نقش آن در زندگی خود باشد( ناسل، ۲۰۰۴) همچنین نوبل و وگان معتقدند مؤلفه های هشت گانه ای که نشاندهنده هوش معنوی رشد یافته هستند عبارتند از: درستی و صراحت ، تمامیت ، تواضع ، مهربانی ، سخاوت ، تحمل ، مقاومت و پایداری و تمایل به برطرف کردن نیازهای دیگران .
کارشناسان سازمان بهداشت جهانی سلامت فکر و روان را اینطور تعریف می کنند : « سلامت فکر عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران ، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضاد ها و تمایلات شخصی به طور منطقی ، عادلانه و مناسب».
تاکنون تعاریف متعددى از «سلامت روان» ارائه شده که همگى بر اهمیت تمامیت و یکپارچگى شخصیت تاکید ورزیدهاند. گلدشتاین [۲]، سلامت روانى را تعادل بین اعضا و محیط در رسیدن به خود شکوفایى مىداند . چاهن[۳] ( ۱۹۹۱ ) ، نیز سلامت روانى را وضعیتى از بلوغ روان شناختى تعبیر مىکند که عبارت است از حداکثر اثربخشى و رضایت به دست آمده از تقابل فردى و اجتماعى که شامل احساسات و بازخوردهاى مثبت نسبت به خود و دیگران مىشود. در سالهاى اخیر، انجمن کانادایى بهداشت روانى، «سلامت روانى» را در سه بخش تعریف کرده است:
بخش اول: بازخوردهاى مربوط به خود شامل: تسلط بر هیجانهاى خود ، آگاهى از ضعفهاى خود ، رضایت از خوشىهاى خود.
بخش دوم: بازخوردهاى مربوط به دیگران شامل: علاقه به دوستىهاى طولانى و صمیمى ، احساس تعلق به یک گروه ، احساس مسؤولیت در مقابل محیط انسانى و مادى.
بخش سوم: بازخوردهاى مربوط به زندگى شامل: پذیرش مسؤولیتها ، ذوق توسعه امکانات و علایق خود ، توانایى اخذ تصمیمهاى شخصى ( اسدالهی ، ۱۳۹۱ ) .
هوش معنوی برای حل مشکلات و مسائل مربوط به معنای زندگی و ارزش ها مورد استفاده قرار می گیرد و سؤال هایی همانند «آیا شغل من باعث تکامل من در زندگی می شود؟» و یا «آیا من در شادی و آرامش روانی مردم سهیم هستم؟» را در ذهن ایجاد می کند (ویگلزورث، ۲۰۰۴ به نقل از: سهرابی، ۱۳۸۵) در مورد خود و دیگران احساس خوبی دارند. در محیط کار و روابطشان مسئولیت پذیر می باشند. زیرا وقتی از سلامت روانی برخوردار باشیم انتظار بهترین چیزها را در زندگی داریم و آماده برخورد با هر حادثه ای هستیم. ما با آموختن ویژگی های سلامـت روانی بهتر می توانیم به روح و روان متعادل و شاد دست یابیم. سلامت روانی در بسیاری از موارد مانند سلامت جسمی است و باید به آن توجه کافی داشت. سلامت روانی برای خوشبختی انسان ضروری اند. رسیدن به سلامت روانی به هیچ وجه تصادفی نیست، نیل به این هدف با صرف زمان و زحمت محقق می شود.همچنین نباید فراموش کرد که اعتماد به نفس، کلید سلامت روانی است. (رحیمی نیا ،۱۳۸۴).
دلبستگی یک رابطه هیجانی خاص است که مستلزم تبادل لذت، مراقبت و آسایش میباشد. ریشه پژوهشها در زمینه دلبستگی به نظریه فروید درباره عشق باز میگردد امّا غالباً از پژوهشگر دیگری به نام پدر نظریه دلبستگی نام برده میشود . جان بالبی پژوهشهای گستردهای درباره مفهوم دلبستگی به عمل آورد . او دلبستگی را چنین توصیف کرده است : « ارتباط و پیوند روانی پایدار بین دو انسان » (بالبی، ۱۹۶۹). بالبی با این دیدگاه روانکاوانه موافق بود که تجربیات اولیه کودکی، تأثیر مهمی بر رشد و رفتارهای بعدی در زندگی دارد. به عقیده او، سبکهای دلبستگی اولیه ما در دوران کودکی و از طریق رابطه کودک / پرستار شکل میگیرد .
بالبی همچنین عقیده داشت که دلبستگی دارای مولفهای تکامل یابنده است و به بقای انسان کمک میکند. «گرایش به ایجاد پیوندهای عاطفی قوی به افراد بخصوص ، یک مؤلفه اصلی طبیعت انسان است . » (بالبی، ۱۹۸۸) . پژوهشهای متعددی به این نتیجه رسیده اند که بین سبکهای دلبستگی بزرگسال و باورهای مذهبی رابطه وجود دارد. کراک پاتریک و شیور( ۱۹۹۲ ) نشان دادند که نمرات افراد در پرسشنامه سبک دلبستگی عاشقانه هازن و شیور، ( ۱۹۷۸ )همبستگی معنی داری با نمرات آنان در میزانهای مختلف مذهبی دارد کسانی که در پرسشنامه دلبستگی خود را ایمن ارزیابی کرده بودند به طور معنی داری نمرات بالاتری نسبت به اجتنابی ها در میزان مذهبی به دست آوردند) قیامی،۱۳۸۴ ).
پایه های نظریه دلبستگی به دنبال مطالعات بالبی در مورد نوجوانان بزهکار به خصوص دوران کودکی و رابطه آنان با مادرشکل گرفت ، منظور از دلبستگی رابطه ای نخستین میان کودک و مادر است که پس از شکل گیری عامل محافظت » پایگاه امن « فرد از نابودی خواهد آمد. رابطه توأم با دلبستگی نهایتاً به پدیده منتهی شده و احساس ایمنی و رفتار اکتشافی ره آورد آن خواهد بود (بشارت، ۱۳۸۰ ) جان بالبی پژوهشهای گسترده ای درباره مفهوم دلبستگی به عمل آورد او دلبستگی را چنین توصیف کرده است: ارتباط روانی پایدار بین دو انسان. بالبی عقیده داشت که دلبستگی دارای چهار ویژگی مختلف است.۱- حفظ نزدیکی: تمایل به نزدیک بودن به کسانی که به آن ها دلبستگی داریم.۲- پناهگاه امن: بازگشت نزد فردی که به آن دلبستگی داریم.۳- پایه مطمئن: فردی که به آن دلبستگی وجود دارد، پایه مطمئن و قابل اتکایی برای کودک به وجود میآورد تا به کشف محیط و جهان پیرامونش بپردازد.۴- اندوه جدایی: اضطراب ناشی از عدم حضور فردی که به آن دلبستگی وجود دارد. محقق در این تحقیق رابطه بین هوش معنوی و سلامت روانی و سبک های دلبستگی در دانشجویان دانشگاه آزاد مرکز نورآباد دلفان را مورد بررسی قرار می دهد .
بیان مسئله
هوش معنوی زیر بنای باورهای فرد و نقشی است که این باورها و ارزش ها در کنش هایی که فرد انجام می دهد و به زندگی خود شکل می دهد ، ایفا می کند ، به عبارت دیگر هوش معنوی به دلیل پیوندش با معنا ، ارزش و تخیل می تواند به انسان توان تغییر در تحول دهد (صمدی ، ۱۳۸۵) .
هوش معنوی ذهن را روشن و روان انسان را با بستر زیر بنایی وجود مرتبط می سازد، به فرد کمک می کند تا واقعیت را از خیال (خطای حسی) تشخیص دهد. این مفهوم در فرهنگ های مختلف به عنوا ن عشق ، خردمندی ، مطرح است ( وگان ، ۲۰۰۳ ) . مفهوم هوش معنوی در بردارنده نوعی سازگاری و رفتار حل مسأله است که بالاترین سطح رشد را در حیطه های مختلف شناختی ، اخلاقی و هیجانی شامل می شود و فرد را در جهت هماهنگی با پدیده های اطرافش و دستیابی به یکپارچگی درونی و بیرونی یاری می نماید این هوش به انسان دیدی کلی در مورد زندگی و محیط کار می دهد و او را به چار چوب بندی و تغییر مجدد تجارب خود قادر می سازد تا شناخت و معرفت خویش را عمیق بخشد . هوش معنوی مفاهیم معنویت و هوش را درون یک سازه جدیدتر ترکیب می کند و به انسان این فرصت را می دهد که در مقابل واقعیت های مادی و معنوی حساس باشد و تعالی را هر روز در لابه لای اشیاء ، مکان ها ، ارتباطات و نقوش ها دنبال کند (سهرابی، ۱۳۸۷( . محیط دانشگاهی ضمن این که ماهیتاً یک محیط آموزشی است ،یک محیط اجتماعی نیز می باشد دانشجویان به عنوان متخصصین آینده و ایفا گر نقشهای مهم در شبکه ارتباطات اجتماعی و پیشرفت و ترقی یک کشور با گسترۀ وسیعی از گرفتاریها و مشکلات روانی درگیر هستند . میزان اختلالات روانی دانشجویان در کشورهای پیشرفته ۱۰ تا ۱۲ درصد گزارش شده است مشکلات مربوط به دوره انتقال از نوجوانی به جوانی ،عدم آشنایی با محیط دانشگاهی ، دوری از خانواده و احساس غربت ،عدم علاقه به رشتۀ تحصیلی ،وضعیت غیر قابل پیش بینی آینده کاری و نگرانی درباره انتخاب شغل ، مشکلات ازدواج، نداشتن تفریح و سرگرمی ، مشکلات اقتصادی و هزینه های تحصیلی ، شرایط نامساعد زندگی خوابگاهی و . موارد مهمی هستند که سلامت روانی دانشجویان را تهدید می کنند . ارتقای سلامت روانی دانشجویان ، بهداشت روانی جامعه ، ترقی و پیشرفت کشور را در پی خواهد داشت ( ناصری ، ۱۳۸۴ ) .
در آستانۀ ورود به آینده ای پیچیده و پر تنش رویکردهای نوین در حوزه علم روانشناسی بوجود آمده اند . مطرح شدن مفاهیمی همچون کشش معنوی ، باور به خدا، سلامت معنوی ، تحویل و بهزیستی معنوی همگی حکایت از ظهور یکی از اساسی ترین رویکرد هاست . در همین راستا با توجه به تاکید سازمان جهانی بهداشت بر بعد معنوی انسان در کنار ابعاد دیگر زیستی ، روانی و اجتماعی ،امروزه عقیده بر این است که هوش شناختی (IQ)و هوش هیجانی (EQ)دیگر پاسخگوی نیازهای انسانی نیستند بلکه به عامل سومی هم نیاز است که از آن به عنوان هوش معنوی (SQ)نام برده می شود . مطالعات جدید در حوزه عصب شناسی نشان می دهد که فعالیت های لپ های گیجگاهی مغز انسان با تجربه های معنوی او پیوستگی دارد عصب شناسان این بخش از مغز را منطقه یا ناحیۀ خدا نامیده اند زیرا با تحریک معنوی این منطقه موضوع های معنوی از قبیل دیدار با خدا ،گفتگوی دینی ، ازخودگذشتگی ،فداکاری ،انسان دوستی ،معنا جویی و پدیدار می شود . انسانها در کودکی از بابت تأمین نیازهای اولیه و داشتن امنیت روانی و مادی کافی وابستگی زیادی به نزدیکان خود دارند . اگر با وجود این نزدیکان مانند پدر و مادر (بجای محیط امن و راحت) باعث ایجاد محیط پر از فشار و تنش و نگرانی و ترسهای خفقان آور شوند ( بدلیل عدم شکل گیری واکنشهای دفاعی در کودکان) این امر باعث شکل گیری خشم و عصبانیت زیاد می شود . فردی که دارای سبک دلبستگی اجتنابی است ، بهای سنگینی پرداخت می کنند ، چرا که از روابط شان هرگز لذت نمی برند، سبکهای دوست داشتن و دلبستگی که افراد در روابط خود به کار می گیرند بستگی به زمینه های فرهنگی و اولویت های فردی دارد ( محمدی ، ۱۳۸۳) . افرادی که دارای هوش معنوی بالایی هستند ممکن است که از دلبستگی خوبی برخوردار باشند بنابراین محقق در این تحقیق بر آن است که ارتباط هوش معنوی با سلامت روان و سبکهای دلبستگی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی مرکز دلفان را انجام دهد.
تعداد صفحه :۹۳
قیمت :۳۷۵۰۰ تومان
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده. ۱
فصل یکم: کلیات پژوهش
۱-۱ مقدمه. ۳
۱-۲ بیان مساله. ۴
۱-۳ اهمیت و ضرورت پژوهش ۸
۱-۴ اهداف پژوهش ۹
۱-۴-۱ اهداف فرعی ۹
۱-۵ فرضیههای پژوهش ۹
۱-۶ متغیرهای پژوهش ۹
۱-۷ تعریف متغیرها ۱۰
۱-۷-۱ تعاریف نظری ۱۰
۱-۷-۲ تعاریف عملیاتی ۱۰
فصل دوم: ادبیات نظری و پیشینه پژوهش
۲-۱ مقدمه. ۱۲
۲-۲ مهارتهای ارتباطی ۱۲
۲-۲-۱-تعریف ارتباط ۱۲
۲-۲-۲- ویژگیهای ارتباطات. ۱۵
۲-۲-۳ عناصر و اجزای ارتباط ۱۹
۲-۲-۴ انواع ارتباطات. ۲۰
۲-۲-۵ موانع ارتباطات. ۲۰
۲-۲-۶ تفاوتهای قدرت بهعنوان مانعی در ارتباطات. ۲۳
۲-۲-۷ تفاوت ارتباطات در عصر گذشته با عصرحاضر. ۲۵
۲-۲-۸ مدلهای ارتباطات. ۲۶
۲-۲-۹ مهارتهای ارتباطی ۲۷
۲-۲-۹-۱ تعریف مهارتهای ارتباطی ۲۷
۲-۲-۹-۲ انواع مهارتهای ارتباطی ۲۸
۲-۳ هوش هیجانی ۳۰
۲-۳-۱ هیجان و هوش هیجانی ۳۰
۲-۳-۲ رابطه هیجان با تفکر. ۳۱
۲-۳-۳ اساس زیستی و هوش هیجانی ۳۱
۲-۳-۴ تاریخچه هوش هیجانی ۳۳
۲-۳-۵ تئوری هوش هیجانی و هوش معنوی سالووی و مایر. ۳۴
۲-۳-۶ مفاهیم اساسی هوش هیجانی و هوش معنوی از دیدگاه مایر و سالووی ۳۵
۲-۳-۷ تئوری هوش هیجانی و هوش معنوی گلمن ۳۵
۲-۳-۸ مفاهیم اساسی هوش هیجانی از دیدگاه گلمن ۳۶
۲-۳-۸-۱ مؤلفههای خودآگاهی ۳۶
۲-۳-۸-۲ مؤلفه خود تدبیری ۳۶
۲-۳-۸-۳ مؤلفه خود انگیزی ۳۷
۲-۳-۸-۴ مؤلفه همدلی ۳۷
۲-۳-۹ هوش هیجانی از دیدگاه بار-اون. ۳۸
۲-۳-۱۰ آموزش و یادگیری هوش هیجانی ۳۹
۲-۴ هوش معنوی ۴۰
۲-۴-۱ هوش. ۴۰
۲-۴-۲ معنویت. ۴۱
۲-۴-۳ هوش معنوی و مؤلفههای آن. ۴۲
۲-۴-۴ رشد هوش معنوی ۴۶
۲-۴-۵ هوش معنوی و سلامت روانی ۴۸
۲-۵ چارچوب نظری پژوهش ۵۰
۲-۶ پیشینه پژوهشی ۵۱
۲-۶-۱ پیشینه خارجی ۴۹
۲-۶-۲ پیشینه داخلی ۵۲
فصل سوم: روششناسی پژوهش
۳-۱ مقدمه. ۵۷
۳-۲ روش پژوهش ۵۷
۳-۳ جامعه آماری ۵۷
۳-۴ برآورد حجم نمونه و روش نمونهگیری ۵۷
۳-۵ روش گردآوری اطلاعات. ۵۷
۳-۶ ابزار اندازهگیری ۵۸
۳-۶-۱ پرسشنامه مهارتهای ارتباطی ۵۸
۳-۶-۲ پرسشنامه هوش هیجانی بار-اون. ۵۸
۳-۶-۳ پرسشنامه هوش معنوی ۶۰
۳-۶ روش تجزیهوتحلیل اطلاعات. ۶۱
فصل چهارم: تجزیهوتحلیل یافتههای پژوهش
۴-۱ مقدمه. ۶۳
۴-۲ آمار توصیفی ۶۳
۴-۲-۱ توزیع فراوانی ویژگیهای جمعیت شناختی ۶۴
۴-۲-۱-۱ توزیع فراوانی سن آزمودنیها ۶۴
۴-۲-۱-۲ توزیع فراوانی جنسیت آزمودنیها ۶۵
۴-۲-۱-۳ توزیع فراوانی تحصیلات آزمودنیها ۶۶
۴-۲-۱-۴ توزیع فراوانی وضعیت تأهل آزمودنیها ۶۷
۴-۲-۲ شاخصهای توصیفی متغیر مهارتهای ارتباطی ۶۸
۴-۲-۳ شاخصهای توصیفی متغیر هوش هیجانی ۶۸
۴-۲-۴ شاخصهای توصیفی متغیر هوش معنوی ۶۹
۴-۳ آمار استنباطی ۶۹
۴-۳-۱ فرضیه ۱. ۶۹
۴-۳-۲ پیشبینی تغییرات مهارتهای ارتباطی بر اساس هوش هیجانی ۷۰
۴-۳-۲-۱ معادله خط رگرسیون هوش هیجانی و مهارت کلامی ۷۱
۴-۳-۳ فرضیه ۲. ۷۲
۴-۳-۴ فرضیه ۳. ۷۳
۴-۳-۵ پیشبینی تغییرات مهارت کلامی بر اساس مولفههای هوش هیجانی ۷۴
۴-۳-۵-۱ معادله خط رگرسیون مولفههای هوش هیجانی و مهارت کلامی ۷۵
۴-۳-۶ پیشبینی تغییرات مهارت شنودی بر اساس مولفههای هوش هیجانی ۷۶
۴-۳-۶-۱ معادله خط رگرسیون مولفههای هوش هیجانی و مهارت شنودی ۸۰
۴-۳-۷ پیشبینی تغییرات مهارت بازخوردی بر اساس مولفههای هوش هیجانی ۸۰
۴-۳-۷-۱ معادله خط رگرسیون مولفههای هوش هیجانی و مهارت بازخوردی ۸۰
۴-۳-۷ فرضیه ۴. ۷۸
۴-۳-۸ پیشبینی تغییرات مهارت کلامی بر اساس مولفههای هوش معنوی ۷۹
۴-۳-۸-۱ معادله خط رگرسیون مولفههای هوش معنوی و مهارت کلامی ۸۰
فصل پنجم: بحث و نتیجهگیری
۵-۱ مقدمه. ۸۲
۵-۲ تبیین نتایج حاصل از فرضیات پژوهش ۸۲
۵-۳ بحث و نتیجهگیری ۸۸
۵-۴ محدودیتهای پژوهش ۹۰
۵-۵ پیشنهادهای برآمده از نتایج پژوهش ۸۷
۵-۶ پیشنهادهای پژوهشی ۹۱
منابع ۹۲
پیوستها ۱۰۰
هدف: این پژوهش باهدف بررسی رابطه بین مهارتهای ارتباطی، هوش هیجانی و هوش معنوی در میان دانشجویان صورت پذیرفته است.
روش: روش تحقیق در پژوهش حاضر پیمایشی از نوع همبستگی میباشد. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز بودند. در این پژوهش روش نمونهگیری تصادفی خوشهای بود و حجم نمونه با مراجعه به جدول مورگان ۲۶۰ نفر برآورد گردید. در این پژوهش سه متغیر موردبررسی قرار گرفتند، لذا بهمنظور جمع آوری دادهها از سه پرسشنامه مهارتهای ارتباطی بارتون جی-ای (۱۹۹۰)، پرسشنامه هوش هیجانی بار-اون (۱۹۹۷) و پرسشنامه هوش معنوی کینگ (۲۰۰۸) استفادهشد.
یافتهها: نتایج پژوهش حاضر مبین آن است که بین مهارت کلامی با هوش هیجانی و مؤلفههای آن رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین سایر مؤلفههای هوش هیجانی با مهارتهای شنودی و بازخوردی ارتباط معناداری وجود ندارد و تنها بین مؤلفه بین فردی با مهارت شنودی و بازخوردی رابطه معنیداری وجود دارد. مؤلفه گسترش آگاهی هوش معنوی با مهارت کلامی رابطه معناداری داشت و هیچیک از مؤلفههای دیگر هوش معنوی با مهارتهای کلامی، شنودی و بازخوردی ارتباط معناداری نداشتند.
بحث: این مطالعه نشان داد افرادی که از هوش هیجانی بالاتری برخوردارند در شرایط برقراری ارتباطات انسانی از مهارتهای کلامی بالاتری برخوردار هستند.
کلیدواژهها: مهارتهای ارتباطی، هوش هیجانی ، هوش معنوی، دانشجویان.
شناخت مهارتهای ارتباطی[۱] افراد و اعمال نفوذ بر آنان، بهمنظور تحقق اهداف سازمانی موضوعی اساسی در مطالعه رفتار انسانی است. انسان در پرتو تبادل اطلاعات و ارتباطات گسترده، میتواند با تفکر و اندیشه نو بر واقعیتهای تازه دست یابد و بدین ترتیب در توسعه سازمانی و بالندگی جامعه نقش داشته باشد. ایجاد ارتباط، احساس اجتماعی بودن را در انسان برمیانگیزد و در برقراری این ارتباط فرد به مهارتهای تازه و طرز فکرهای جدید دست مییابد تا جایی که هرچه سازمانها گستردهتر میشوند، ارتباطات انسانی شکل پیچیدهتری به خود میگیرند. توانمندیها و شایستگیهای هیجانی از عوامل تعیینکننده و تأثیرگذار بر کیفیت ارتباطات انسانی به شمار میآید.
هوش هیجانی[۲] شامل توانایی ادراک، ابراز، فهم و کنترل هیجانات خود و دیگران است. بهعبارتدیگر، هوش هیجانی عبارت است از پردازش مناسب اطلاعاتی که بار هیجانی دارند و استفاده از آن در جهت فکر کردن و برقراری ارتباط لازم است (اکبر زاده،۱۳۸۳).
مفهوم هوش هیجانی ژرفای تازهای به هوش انسان بخشیده و آن را به توانایی ارزیابی هوش عمومی فرد از خود گسترش داده است. هوش هیجانی برای شناخت فرد از خودش و دیگران، ارتباط با دیگران و سازگاری و انطباق با محیط پیرامون که برای موفق شدن در برآوردن خواستههای اجتماعی لازم است. درواقع، میتوان گفت هوش هیجانی در دستیابی فرد به موفقیت در حوزههای مختلف تحصیلی و شغلی نقش بهمراتب مهمتری را دارا میباشد (ساولی و مایار[۳]، ۱۹۹۹).
هوش معنوی[۴]، بیانگر مجموعهای از تواناییها، ظرفیتها و منابع معنوی میباشد که کاربست آنها در زندگی روزانه میتواند موجب افزایش انطباقپذیری فرد شود. در تعریفهای موجود بر نقش آن در حل مسائل وجودی و یافتن معنا و هدف در اعمال و رویدادها زندگی روزمره تأکید شده است ( زوهر و مارشال، ۲۰۰۰؛ سیسک، ۲۰۰۱؛ ولمن، ۲۰۰۱؛ نازل، ۲۰۰۴؛ ؛ ترجمه قربانی، ۱۳۸۳).
معنویت امری همگانی است (وگان،۲۰۰۲)، از طرفی یکی از ضرورتهای طرح معنویت در عرصه روانشناسی بالینی ظهور دوباره گرایش معنوی و نیز جستجوی درک روشنتری از ایمان و کاربرد آن در زندگی روزانه است (سهرابی، ۱۳۸۸).
بر اساس نظر زوهر و مارشال (۲۰۰۰) بهواسطه هوش معنوی به مشکلات معنا و ارزش میبخشیم و به حل آنها میپردازیم و با بهره گرفتن از آن میتوانیم اعمال و زندگیهایمان را در بافتی که ازلحاظ معنا دهی غنیتر و وسیعتر میباشد قرار دهیم و به کمک آن میتوانیم بسنجیم که یک روش و یکراه زندگی از دیگر راهها و روشها از معناداری بیشتری برخوردار است (حمیدی و صداقت، ۱۳۹۱).
ازاینرو در این پژوهش، مهارتهای ارتباطی، هوش هیجانی و هوش معنوی دانشجویان موردبررسی قرار خواهد گرفت. بدیهی است، دستیابی به پاسخی منطقی در این زمینه، امکان پیشبینی و توصیف رفتار را در شرایط مشابه فراهم میسازد.
پژوهشهای صورت گرفته در ایران و سایر کشورهای جهان بیشتر به بررسی رابطه هریک از متغیرهای ذکر شده، بصورت مجزا پرداخته است .اما هیچ پژوهشی تاکنون رابطه هر ۳ عامل را با یکدیگر مورد بررسی قرار نداده است. خصوصا خویشتنداری که پژوهش کمتری روی آن صورت گرفته است.
سالها قبل، هوش شناختی[۵] و چگونگی سنجش آن موردتوجه اکثر متخصصین در جهان بود؛ اما در دههی کنونی در تمامی محیطهای کاری بهویژه سازمانهای آموزشی، هوش هیجانی بهعنوان پارادایم فکری اکثر متخصصین منابع انسانی گردیده است؛ بهطوریکه اظهار میدارند ۸۰ درصد موفقیتهای افراد در سرکار به هوش هیجانی آنها وابسته است و تنها ۲۰ درصد آن به بهره هوشی مربوط میشود. با این حساب، هوش هیجانی، اصطلاح فراگیری است که مجموعه گستردهای از مهارتها و خصوصیات فردی را در برگرفته و معمولاً به آن دسته مهارتهای درون فردی و بین فردی اطلاق میگردد که فراتر از حوزه مشخصی از دانشهای پیشین، چون هوشبهر و مهارتهای فنی یا حرفهای است (سبحانی نژاد،۱۳۸۷).
صاحبنظران نیز، هوش هیجانی را با توجه به ویژگیها و کارکردهای آن بهصورت زیر تعریف کردهاند، هوش هیجانی مهارتی است که دارنده آن میتواند از طریق خودآگاهی، روحیات خود را کنترل کند، از طریق خود مدیریتی آن را بهبود بخشد، از طریق همدلی، تأثیر آنها را درک کند و از طریق مدیریت روابط به شیوهای رفتار کند که روحیه خود و دیگران را بالا ببرد (خائف الهی و دوستار، ۱۳۸۳). یا اینکه هوش هیجانی شامل آگاهی داشتن نسبت به عواطف و چگونگی ارتباط و تعامل این عواطف با بهره هوشی میباشد؛ یعنی فردی که میخواهد در زندگی خود موفق بوده و جزء بهترین افراد باشد باید از عواطف و احساسات خود و دیگران آگاه بوده و از عواطف استفاده منطقی ببرد (کایرستد، ۱۹۹۹).
گلمن[۶] (۱۹۹۸) نیز هوش هیجانی را در چهار قالب دستهبندی نموده است: ۱-خودآگاهی[۷] ۲- خود مدیریتی[۸] ۳– آگاهی اجتماعی[۹] ۴- مدیریت روابط[۱۰]. او بیان میکند که چهار عنصر ذکرشده در دو مهارت اصلی قابلیت فردی و قابلیت اجتماعی پدیدار میشود که قابلیت فردی روی فرد تمرکز دارد و به دو قسمت خودآگاهی و خود مدیریتی تقسیم میشود و قابلیت اجتماعی که روی روابط فرد با دیگران تمرکز میکند و به آگاهی اجتماعی و مدیریت روابط تقسیم میشود (استایز و بران، ۲۰۰۴).
درهرحال هوش هیجانی را میتوان بهکارگیری قابلیتهای هیجانی خود و دیگران، در رفتار فردی و گروهی برای کسب حداکثر نتایج تعریف کرد. ازنظر ویزینگر هوش هیجانی استفاده هوشمندانه از عواطف است. به این صورت که شما آگاهانه از عواطف خود استفاده میکنید و رفتار و تفکرات خود را در جهت اهداف خود هدایت میکنید تا به نتایج جالبتوجهی دستیابید (ویسنگر[۱۱]، ۱۹۹۸).
ازنظر سالووی و مایر اصطلاح هوش هیجانی بهعنوان شکلی از هوش اجتماعی شامل توانایی در کنترل احساسات و عواطف خود و دیگران و توانایی تمایز قائل شدن بین آنها و استفاده از این اطلاعات بهعنوان راهنمایی برای فکر و عمل فرد به کارمیرود (چرنیس[۱۲]، ۲۰۰۰).
یکی دیگر از ابعاد هوش تحت عنوان «هوش معنوی» جزو عرصههایی است که پژوهشهای چندان منسجم و نظاممندی در جهت شناخت و تبیین ویژگیهای آن و همچنین اثرات آن صورت نپذیرفته است. هوش معنوی عبارت است از مجموعهای از ظرفیتهای ذهنی انطباقی که بر جنبههای غیرمادی و متعالی و امنیت استوار میشوند. بهویژه آنهایی که در ارتباط با ماهیت هستی فرد، تعالی و حالتهای اوج گرفته هوشیاری باشند. در عمل این فرایندها با توجه به تواناییشان در تسهیل شیوههای منحصربهفرد حل مسئله، استدلال انتزاعی، کنار آمدن با مشکلات زندگی و انطباقی تقسیمبندی میشود (کینگ[۱۳]، ۲۰۰۷).
داشتن هوش معنوی در زندگی میتواند باعث رشد و شکوفایی انسان شود افرادی که هوش معنوی بالایی دارند، ظرفیت تعالی داشته و تمایل بالایی نسبت به هشیاری دارند. آنان این ظرفیت رادارند که بخشی از فعالیتهای روزانه خود را به اعمال روحانی و معنوی اختصاص بدهند و فضایلی مانند بخشش، سپاسگزاری، فروتنی، دلسوزی و خرد از خود نشان میدهند (ایمونز[۱۴]،۲۰۰۰).
هوش معنوی ذهن را روشن و روان انسان را با بستر زیربنایی وجود مرتبط میسازد، به فرد کمک میکند تا واقعیت را از خیال (خطای حسی) تشخیص دهد. این مفهوم در فرهنگهای مختلف بهعنوان عشق، خردمندی و خدمت مطرح است (وگان[۱۵]، ۲۰۰۴).
اسمیت (۲۰۰۳) در مطالعهای نشان داد که هوش معنوی لازمه سازگاری بهتر با محیط است و افرادی که از هوش معنوی بالاتری برخوردارند تحمل آنان در مقابل فشارهای زندگی بیشتر بوده و توانایی بالاتری را در جهت سازگاری با محیط از خود بروز میدهند. معنویت موجب میشود که انسان با ملایمت و عطوفت بیشتری به مشکلات نگاه کند و سختیهای زندگی را بهتر تحمل کند و به زندگی خود پویایی و حرکت بدهد (الکینز و کاوندیش[۱۶]،۲۰۰۴) و همچنین معنویت باعث افزایش قدرت انعطافپذیری و خودآگاهی و سازگاری فرد با محیط میشود درنتیجه کمبود معنویت در زندگی، میتواند انسان را دچار سردرگمی، پوچی و انعطافناپذیری کندو مانع از این میشود که فرد در زندگی بتواند بهدرستی تصمیمگیری کند و با مشکلات خود بهدرستی کنار بیاید (مک شری و همکاران[۱۷]، ۲۰۰۲).
شواهد پژوهشهای بهطورکلی از ارتباط مثبت و معنادار هوش هیجانی با شاخصهای مختلف سازش یافتگی اجتماعی، نظیر رفتار مناسب اجتماعی، همدلی افراد با یکدیگر و گشودگی در برابر احساسها (سیاروچی، چان و کاپوتی[۱۸]، ۲۰۰۰؛ مه یر[۱۹]، کاروسو و سالووی ۱۹۹۹)، عدم تعامل منفی با دوستان (براکت، مه یر و وارنر ۲۰۰۴). برقراری ارتباط مثبت با دیگران و رضایت از این ارتباط (لوپز، سالووی و استراس، ۲۰۰۳)، گرم بودن و احساس همدردی با دیگران (کنستانتین و گینور، ۲۰۰۱). پذیرش دیدگاه همدلانه و توانایی خود نظارت گری در موقعیتهای اجتماعی (شات[۲۰] و دیگران ۲۰۰۱) خبر میدهد. هوش هیجانی میتواند چارچوب مناسبی برای بررسی سازش یافتگی اجتماعی و عاطفی افراد در مهارتهای ارتباطی آنها محسوب شود، (سالووی، مه یر و کارسو، ۲۰۰۲) و در ایجاد روابط بین فردی و کیفیت آن نقش داشته باشد، (گلمن، ۱۹۹۵، سارنی، ۱۹۹۹؛ لوپز، براکت، نزلت، شوتز، سلین و سالووی ۲۰۰۴).
در این رابطه میتوان گفت مهارتهای ارتباطی بخشی از مهارتهای زندگی هستند (پورشریفی، بهرامی و طایفه، ۱۳۸۵). بخش عمدهای از مهارتهای اجتماعی را روابط بین افراد و به بیان دقیقتر مهارتهای ارتباطی افراد تشکیل میدهند. درواقع اجتماعی شدن هر فرد دستاوردهای مهارتهای ارتباطی است که قبلاً آموخته است (چاری، ۱۳۸۵)؛ و توفیق در اکثر حوزههای زندگی از طریق توانایی ایجاد ارتباط قابل پیشبینی است. در متون پژوهشی مفهوم مهارتهای ارتباطی بهصورتهای گوناگون تعریفشده است، ماتسون (۱۹۹۰) معتقد است که مهارتهای ارتباطی رفتارهایی است که تحول آنها میتواند بر روابط بین افراد از یکسو و بهداشت روانی آنها و نیز عملکرد مفید و مؤثر در اجتماع از سوی دیگر مؤثر باشد. اشنایدر، رابین و لدینگهام نیز مهارتهای ارتباطی را بهعنوان وسیله ارتباط بین فرد و محیط، تعریف میکنند و معتقدند این وسیله برای شروع و ادامه یک ارتباط سازنده و سالم باهمسالان، بهعنوان بخش مهمی از بهداشت روانی، مورداستفاده واقع میشود.
زیمباردو مهارتهای اجتماعی و ارتباطی را برای ایجاد سازماندهی و حفظ یک رابطه انسانی لازم میدانند. (چاری، ۱۳۸۵). این مهارتها مشتمل بر مهارتهای فرعی یا خرده مهارتهای مربوط به «مهارتهای کلامی[۲۱]»، «مهارتهای شنودی[۲۲]» و «مهارتهای بازخوردی[۲۳]» است که اساس مهارتهای ارتباطی را تشکیل میدهد (چاری و فداکار، ۱۳۸۴). این مهارتها از چنان اهمیتی برخوردارند که نارسایی آنها میتواند بااحساس تنهایی اضطراب اجتماعی، افسردگی، حرمت خود پایین و عدم موفقیتهای شغلی و تحصیلی همراه باشد (یوسفی،۱۳۸۵).
بنابراین مسئله اساسی پژوهش حاضر این است که آیا بین مهارتهای ارتباطی، هوش هیجانی و هوش معنوی رابطه وجود دارد؟
آنچه ضرورت انجام پژوهش حاضر را برای پژوهشگر تبیین میکند این است که با توجه به اینکه دانشجویان هر جامعه دسترنج معنوی و انسانی آن جامعه بوده و از سرنوشت سازان فردای کشور خویشاند با پیشرفت صنعت و فنآوری جدید و مشکلات مربوط به آن اختلالات و بیماریهای روانی همانند مشکلات جسمانی و روانی، افزایش چشمگیری یافته و ازآنجاکه سلامت قشر دانشجو اهمیت فراوانی دارد، لازم است که مسائل عاطفی و روانی این قشر عظیم جدی تلقی شود و مورد رسیدگی قرار گیرد. اهمیت معنویت برای زندگی انسانها خاصه برای دانشجویان با توجه به اینکه آنها به دنبال هدف، معنا و هویت در زندگی خود هستند و ازآنجاکه در این دوره قدرت تصمیمگیری، آرامش درونی، خودآگاهی، سازگاری اجتماعی و اخلاقی برای آنها دارای اهمیت است، این مسئله باعث شده که تقویت مهارتهای ارتباطی، هوش هیجانی و هوش معنوی برای دانشجویان اهمیتی دوچندان داشته باشد، زیرا که با تقویت معنویت دانشجویان میتوانند معنای زندگی خود را بهدرستی درک کرده و زندگی هدفمندی را داشته باشند و بهمنظور برقراری ارتباط با جامعه و اهمیت کنترل عواطف و هیجانات بررسی ارتباط این سه مؤلفه ضرورت و اهمیت پژوهش در این زمینه بیشازپیش برای پژوهشگر آشکار میگردد.
و آنچه ضرورت کاربردی انجام پژوهش حاضر را تبیین می کند این است که تاکنون پژوهشی با این عنوان صورت نپذیرفته است ازاینرو پژوهش حاضر برای پر کردن خلاء پژوهشی در این حیطه انجام شده است.
تعداد صفحه :۱۲۲
قیمت :۳۷۵۰۰ تومان
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
چکیده ۱
فصل اول ( بیان مسئله) ۲
۱-۱مقدمه ۳
۱-۲ موضوع تحقیق ۵
۱-۳ بیان مسئله ۵
۱-۴ ضرورت و اهمیت موضوع ۱۱
۱-۵ اهداف تحقیق ۱۴
۱-۵-۱ اهداف اصلی ۱۴
۱-۵-۲ اهداف فرعی ۱۴
۱-۶ سوالات تحقیق ۱۵
۱-۶-۱ سوال اصلی تحقیق ۱۵
۱-۷ متغیرهای تحقیق ۱۶
۱-۸ قلمرو تحقیق ۱۷
۱-۸-۱ قلمرو مکانی ۱۷
۱-۸-۲ قلمرو زمانی ۱۷
۱-۹ تعریف واژه ها و اصطلاحات ۱۷
۱-۹-۱ تعاریف نظری متغیرها ۱۷
۱-۹-۲ تعاریف عملیاتی متغیرها ۲۰
۱-۱۰ خلاصه فصل ۲۲
فصل دوم ( ادبیات موضوع) ۲۳
۲-۱ مقدمه ۲۴
۲-۲ مبانی نظری هوش معنوی ۲۵
۲-۲-۱ تاریخچه هوش معنوی ۲۵
۲-۲-۲ هوش ۲۶
۲-۲-۳ معنویت ۲۷
۲-۲-۴ تعریف هوش معنوی ۲۹
۲-۲-۵ هوش معنوی و سلامت روانی ۳۱
۲-۲-۶ مقایسه افراد به لحاظ هوش معنوی ۳۲
۲-۲-۷ رشد هوش معنوی ۳۳
۲-۲-۸ مدلهای هوش معنوی ۳۴
۲-۲-۹ ابعاد هوش معنوی ۳۹
۲-۳ مبانی نظری استرس شغلی ۴۱
۲-۳-۱ مفهوم استرس ۴۱
۲-۳-۲ استرس شغلی ۴۳
۲-۳-۳ مدلهای استرس شغلی ۴۴
۲-۳-۴ ابعاد استرس شغلی ۴۷
۲-۴ تحقیقات انجام شده ۵۴
۲-۴-۱ تحقیقات انجام شده داخلی ۵۴
۲-۴-۱ تحقیقات انجام شده خارجی ۶۵
۲-۵ چارچوب نظری ۷۴
۲-۶ فرضیه های تحقیق ۷۸
۲-۶-۱ فرضیه های اصلی ۷۸
۲-۶-۲ فرضیه های فرعی ۷۸
۲-۷ خلاصه فصل ۷۹
فصل سوم ( روش تحقیق) ۸۰
۳-۱ مقدمه ۸۱
۳-۲ روش تحقیق ۸۱
۳-۳ جامعه آماری ۸۲
۳-۴ نمونه آماری ۸۲
۳-۵ ابزار جمع آوری داده ها ۸۳
۳-۶ روایی ابزار جمع آوری داده ها ۸۶
۳-۷ پایایی پرسشنامه ۸۷
۳-۸ روش تجزیه و تحلیل داده ها ۸۸
۳-۹ خلاصه فصل ۸۹
فصل چهارم ( تجزیه و تحلیل داده ها) ۹۰
۴-۱ مقدمه ۹۱
۴-۲ تحلیل توصیفی داده های تحقیق ۹۱
۴-۲-۱ تحلیل توصیفی داده های جمعیت شناختی : ۹۱
۴-۲-۱-۱ تحلیل توصیفی سن پاسخ دهندگان ۹۱
۴-۴ تحلیل توصیفی متغیرهای تحقیق ۱۰۱
۴-۴-۱ هدف فرعی اول : بررسی و تبیین وضعیت هوش معنوی مدیران کارخانه خوروسازی کرمان موتور ۱۰۱
۴-۴-۲ هدف فرعی دوم : بررسی و تبیین استرس شغلی در کارکنان کارخانه خوروسازی کرمان موتور ۱۰۲
۴-۵ تست نرمال بودن داده ها ۱۰۳
۴- ۵ تحلیل استنباطی داده ها و آزمون فرضیه های تحقیق ۱۰۵
۴-۵-۱ مدل سازی معادلات ساختاری ۱۰۵
۴- ۶ معادلات ساختاری ۱۱۳
۴-۶-۱ فرضیه های تحقیق ۱۱۵
۴-۷ خلاصه نتایج آزمون فرضیه ها ۱۳۲
۴-۸ خلاصه فصل ۱۳۳
فصل پنجم ( بحث و بررسی) ۱۳۴
۵-۱ مقدمه ۱۳۵
۵-۲ تجزیه و تحلیل فرضیات تحقیق ۱۳۵
۵-۲-۱ فرضیه اصلی ۱۳۵
۵-۲-۲ فرضیه های فرعی ۱۳۵
۵-۲-۲-۲ فرضیه فرعی دوم ۱۳۶
۵-۳ بحث و بررسی ۱۳۸
۵-۴-۱ پیشنهاداتی در مورد هوش معنوی ۱۴۲
۵-۵ پیشنهاداتی جهت مطالعات آتی ۱۴۵
۵-۶ محدودیتهای تحقیق ۱۴۶
۵-۷ خلاصه فصل ۱۴۷
منابع ۱۴۸
پیوستها ۱۵۹
چکیده
هوش معنوی بیانگر مجموعه ای از توانایی ها و ظرفیت ها و منابع معنوی است که کاربست آنها موجب افزایش انطباق پذیری و در نتیجه ارتقای سلامت افراد می شود. استرس بخش جدایی ناپذیر زندگی امروز است. انسان معاصر در هر موقعیتی که باشد استرس را تجربه می کند. برای رسیدن به یک زندگی شاد و بدون استرس ، هوش معنوی لازم است. جامعه آماری این تحقیق شامل مدیران و کلیه کارکنان کارخانه خوروسازی کرمان موتور می باشد. تعداد مدیران این کارخانه ۵۰ نفر می باشد که به دلیل محدود بودن آنها نمونه گیری صورت نمی گیرد و تعداد کارکنان ۲۰۰۰ نفر می باشد حجم نمونه با بهره گرفتن از جدول کرجسی و مورگان ، ۳۲۲ نفر بدست آمد که به روش نمونه گیری طبقه بندی تصادفی ساده انتخاب خواهند شد.
جهت اندازه گیری هوش معنوی از پرسشنامه کینگ (۲۰۰۸) و جهت سنجش استرس شغلی از پرسشنامه استاندارد HSE استفاده شد. پایایی این پرسشنامه ها از روش آلفای کرونباخ محاسبه و مقادیر ۰.۸۴۰ برای هوش معنوی و ۰.۷۲۸برای استرس شغلی بدست آمد. پس از جمع آوری داده ها ، از روش مدلیابی معادلات ساختاری جهت بررسی فرضیه ها استفاده شد نتایج نشان داد که هوش معنوی و ابعاد تمرکز انتقاد وجودی و تولید معنی شخصی مدیران با استرس شغلی رابطه معنادار نداشتند ولی ابعاد آگاهی و توسعه حالت آگاهی با استرس شغلی رابطه معناداری داشتند.
کلمات کلیدی: هوش معنوی، استرس شغلی ، کارخانه خوروسازی کرمان موتور
۱-۱مقدمه
در سالهای اخیر معنویت به عنوان یک جنبه مهم از کنش انسان گرایانه، که رابطه پایایی با سلامت و بهبودی دارد مورد توجه قرار گرفته است. هوش معنوی، سازه های معنویت و هوش را درون یک سازه جدید ترکیب می کند. (خدابخشی، رحیمی کیا، جعفری، ۱۳۹۳) هوش معنوی موجب می شود فرد در برابر رویدادها و مشکلات بینش عمیق بیابد و از مشکلات نترسد، با مهربانی و عطوفت بیشتری به مشکلات نگاه کند و سختی ها را بهتر تحمل کند.(کاهنی، حیدری فرد؛ نصیری، ۱۳۹۲)
هوش معنوی به فرد دیدی کلی در مورد زندگی و تجارب و رویدادها می دهد و او را قادر می سازد به چارچوب و تفسیر مجدد تجارب خود بپردازد و شناخت و معرفت خود را عمق بخشد. (امانی، شیری، رجبی، ۱۳۹۳) هوش معنوی بیانگر مجموعه ای از توانایی ها و ظرفیت ها و منابع معنوی است که کاربست آنها موجب افزایش انطباق پذیری و در نتیجه ارتقای سلامت افراد می شود. و یکپارچه کننده زندگی درونی و معنوی با زندگی بیرونی و محیط کار است و می توان گفت هوش معنوی مکانیسمی است که توسط آن کیفیت زندگی افراد، بهبود می یابد. (بهروزی، زارع زاده، صابری کاخکی، ۱۳۹۲)
هوش معنوی به عنوان آخرین لایه از هوش های چندگانه، هدایت و معرفت درونی، حفظ تعادل فکری، آرامش درونی و بیرونی و عملکرد همراه با بصیرت، ملایمت و مهربانی را شامل می شود. هوش معنوی، پاسخ به سوالاتی همچون من کیستم ؟ و چه چیزی مهم است؟ را برای انسان روشن می سازد تا فرد در نهایت بتواند با کشف منابع پنهان عشق و لذت که به گونه ای نهفته در زندگی آشفته و پراسترس روزمره است، به خود و دیگران کمک نماید.(امامی، مولوی، کلانتری،۱۳۹۳)
افرادی که دارای هوش معنوی بالا هستند برای مقابله با حوادث ناگوار زندگی به خدا توکل می کنند و در عین حال در جهت رفع و کاهش استرس تلاش می کنند.( آزاد مرزآبادی، هوشمندجا، پورخلیل، ۱۳۹۱)
استرس عاملی است که می تواند با ایجاد مشکلات جسمانی و روانی، کارآیی فرد را کاهش دهد . یکی از انواع استرس، استرس ناشی از مشاغل، حرفه ها و و در کل محیط کاری است. استرسهای طولانی و مداوم محیط کار می تواند مسائلی چون استعفا، غیبت های مکرر کاهش انرژی و بازده کاری را بدنبال آورد. (پورقانع، جفاکش، شهبازی، ۱۳۸۶)
بنابراین در این تحقیق به بررسی رابطه بین این دو متغیر می پردازیم.
۱-۲ موضوع تحقیق
بررسی رابطه بین هوش معنوی مدیران و استرس شغلی کارکنان کارخانه خودرو سازی کرمان موتور
۱-۳ بیان مسئله
هوش یکی از جذابترین و جالب ترین فرایندهای روانی است که جلوه های آن در موجودات مختلف به میزان مختلف دیده می شود. (کاهنی، حیدری فرد، نصیری، ۱۳۹۲) در گذشته، مهمترین عامل موفقیت ، بهره هوشی بوده که مبتنی بر توانائیهای زبان شناختی، تحلیل منطقی و هوش ریاضی است. مطالعات جدید نشان داده که بهره هوشی تنها بخش کوچکی از مدیریت و رهبری است. امروزه گفته می شود که بهره هوشی و هوش عاطفی پاسخگوی همه چیز نبوده و واقعا موثر نیستند، بلکه انسان به عامل سومی هم نیازمند است که هوش معنوی نامیده می شود.( نجفی ابیانه، عسکریان، ۹۲)
هوش معنوی، سازه های هوش و معنویت را درون یک سازه جدید با هم ترکیب می کند. هوش معنوی باعث می شود که انسان با ملایمت و عطوفت بیشتری به مشکلات نگاه کند، تلاش بیشتری یرای یافتن راه حل داشته باشد، سختی های زندگی را بهتر تحمل کند و به زندگی خود پویایی و حرکت دهد. (حسین دخت، فتحی آشتیانی، تقی زاده، ۱۳۹۲)
هوش معنوی یکی از هوش های چندگانه است و روش های متعددی را در بر می گیرد و می تواند زندگی درونی و روح را با زندگی بیرونی و کار در دنیا ، یکپارچه و هماهنگ سازد و ممکن است به شادکامی و بهزیستی افراد بینجامد.( باقری، اکبری زاده، حاتمی، ۱۳۹۰) افراد زمانی هوش معنوی را بکار می گیرند که بخواهند از ظرفیتها و منابع معنوی برای تصمیم گیریهای مهم و اندیشه در موضوعات هستی یا تلاش در جهت حل مسائل روزانه استفاده کنند.(باعزت، شریف زاده، ۱۳۹۱)
کینگ معتقد است هوش معنوی شامل ۴ بعد اساسی ، تفکر انتقادی وجودی، ایجاد معنای شخصی، آگاهی متعالی و توسعه موقعیت هوشیاری است. ( کینگ، ۲۰۱۰ ، کینگ، دسیکو، ۲۰۰۹)
اهمیت و ضرورت طرح موضوع هوش معنوی از جهات مختلف در سبز فایل احساس می شود . یکی از این ضرورت ها در عرصه انسان شناسی توجه به بعد معنوی انسان از دیدگاه دانشمندان است. هوش معنوی افراد را در یافتن راه حل برای مسائل زندگی توانمند می سازد. افرادی که دارای هوش معنوی بالاتری هستند رابطه بهتری با دیگران برقرار می کنند. (کریمی مونقی، ۱۳۹۱)
افرادی که دارای هوش معنوی بالاتری هستند در موقعیتهای استرس زا و رویارویی با آسیب، پاسخهای بهتری به وضعیتی که درون آن هستند ، می دهند و موقعیت تولید کننده استرس را بهتر اداره می کنند. (اکبری زاده، باقری، حاتمی، حاجیوندی، ۱۳۹۰)
کریمی مونقی و همکاران (۱۳۹۰) تحقیقی با عنوان ” رابطه هوش معنوی و صلاحیت بالینی پرستاران” انجام دادند . این تحقیق بر روی ۲۱۲ پرستار بیمارستان های آموزشی شهر مشهد از طریق نمونه گیری چند مرحله ای انجام شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه صلاحیت بالینی و هوش معنوی کینگ (۲۰۰۸) بود که این پرسشنامه ابعاد تفکر وجودی، آگاهی متعالی، معنای شخصی و موقعیت هوشیاری را اندازه گیری می کند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمونهای آنالیز واریانس، کروسکال واریس، تی تست،همبستگی و رگرسیون استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که اکثریت پرستاران دارای هوش معنوی کمتر از میانگین بودند و همچنین نتایج آزمون همبستگی و رگرسیون نشان داد که بین هوش معنوی و صلاحیت بالینی رابطه معناداری وجود دارد.
برای رسیدن به یک زندگی شاد و بدون استرس ، هوش معنوی لازم است. استرس بخش جدایی ناپذیر زندگی امروز است. انسان معاصر در هر موقعیتی که باشد استرس را تجربه می کند . استرس جنبه های مختلف زندگی فرد را تحت تاثیر قرار می دهد و عوارض آن دامنگیر سازمان و محیط حرفه ای نیز می شود.( باعزت، شریف زاده، ۱۳۹۱) استرس چه به شکل مثبت و چه به شکل منفی، بخشی از زندگی هر فرد می باشد و عاملی است که می تواند با ایجاد مشکلات جسمی و روانی، کارائی فرد را کاهش دهد. یکی از انواع استرس، استرس ناشی از مشاغل، حرفه ها و در کل محیط کاری است.(پورقانع ، جفاکش، شهبازی، ۱۳۸۶)
استرسی که افراد شاغل در محیط های شغلی با آن روبرو می شوند علل ومنابع مختلفی دارد که از آن جمله می توان به شرایط بد شغلی، حجم بسیار زیاد کار (بار کاری زیاد) ، انجام کار بصورت شیفتی، زمان کاری طولانی، تضاد نقش، ارتباطات ضعیف بین همکاران و مدیران و کارکنان رده پایینتر، وجود ریسک فاکتورها و عوامل آسیب زا و نیز توجه کم به کارکنان اشاره کرد. (خاتونی، ملاحسن، خوئینیها، ۱۳۹۰)
اسپیو ابعاد استرس شغلی را بار کاری نقش، بی کفایتی نقش ، دوگانگی نقش ، محدوده نقش، مسئولیت، محیط فیزیکی معرفی کرده است(علیزاده، کاظمی گلوگاهی، جمالی، براتی، عزیزی، ۱۳۹۳)
استرس شغلی زمانی رخ می دهد که بین نیازهای شغلی با توانائیها، قابلیتها و خواسته های فرد هماهنگی نباشد(عقیلی نژاد، محمدی، افکاری، عباس زاده، ۱۳۸۶)
استرس شغلی امروزه یکی از پدیده های مهم در زندگی اجتماعی و تهدیدی جدی برای سلامتی نیروی کار در جهان می باشد به طوری که سازمان بین المللی کار به صراحت اظهار می کند که شناخته شده ترین پدیده ای که سلامتی کارکنان را تهدید می کند استرس شغلی می باشد. (لطفی زاده، نورهسیم، حبیبی ، ۱۳۹۰) امروزه استرس شغلی به عنوان یکی از مهمترین آفات سازمان شناخته می شود و میزان قابل توجهی از تنشهای ناشی از روابط و شرایط مرتبط با هر سازمان را به خود اختصاص می دهد. از این رو استرس، مشکل فردی نیست که فرد به تنهایی بتواند با آن مقابله کند بلکه برای حل آن به چاره اندیشی سازمانی نیاز است.(بابائیان ، کرمی، زند، مهموئی، ۱۳۹۱)
سوری، رحیمی، محسنی(۱۳۸۸) تحقیقی با عنوان ” بررسی الگوی اپیدمیولوژیک استرس های شغلی در مدیران گروه صنعتی خودروسازی در ایران ” انجام دادند. ۴۴۰ نفر از مدیران صنعت خودروسازی ایران ، پرسشنامه های مربوط به استرس شغلی را پر کردند. جهت اندازه گیری استرس شغلی از پرسشنامه استاندارد اسپیو استفاده شد . تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که میزان شیوع استرس شغلی در گروه سایپا از دیگر جوامع بیشتر است و استرس شغلی در افراد جوان بیشتر و شدیدتر است.
شرایط استرس زا برای هر فردی روی می دهد. درجه ملایمی از استرس می تواند برای فرد مفید باشد اما فشار بیش از حد رفتار و ارتباطات بین فردی ، شخص را تحت تاثیر قرار داده و حتی سلامتی او را تهدید کند. یکی از مباحثی که در مبارزه با استرس در تحقیقات بسیاری مورد بررسی قرار گرفته ، هوش است. (سعادتی، لشنی، ۱۳۹۰) کینگ معتقد است که هوش معنوی می تواند یک عامل پیش بینی کننده برای استرس باشد. ( کینگ، ۲۰۰۹)
حیدری گرجی، شیخ محمودی، لطفی،(۱۳۹۳) تحقیقی با عنوان ” رابطه بین هوش معنوی و استرس شغلی در معلمان مرد و زن دبستانهای بهشهر، ایران ” انجام دادند. جامعه آماری این تحقیق را کلیه معلمان دبستان در شهر بهشهر تشکیل می دادند. که از بین آنها ۲۰۴ نفر(۱۱۶ نفر زن و ۸۸ نفر مرد) به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در این تحقیق پرسشنامه های هوش معنوی کینگ (۲۰۰۸) و استرس شغلی سازمان سلامت و ایمنی (HSE) بود . داده های جمع آوری شده ، توسط ضریب همبستگی پیرسون و آزمون تی تست مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و نتایج نشان داد که بین هوش معنوی و ابعاد آن با استرس شغلی رابطه معناداری وجود داشت و تفاوت معناداری بین هوش معنوی زنان و مردان وجود نداشت.
با توجه به مطالب فوق و نتایج تحقیقات کریمی مونقی و همکاران (۱۳۹۰)، سوری، رحیمی، محسنی(۱۳۸۸) و حیدری گرجی، شیخ محمودی، لطفی،(۱۳۹۳) در این تحقیق به دنبال این هستیم که بررسی نماییم که آیا استرس شغلی کارکنان کارخانه خوروسازی کرمان موتور از متوسط بالاتر می باشد؟ و همچنین بالا بودن میزان استرس شغلی ناشی از هوش معنوی است ؟ به عبارتی بدنبال آزمون کردن رابطه بین هوش معنوی و استرس شغلی در کارکنان کارخانه خوروسازی کرمان موتور هستیم.
۱-۴ ضرورت و اهمیت موضوع
اهمیت معنویت و رشد معنوی در انسان، در چند دهه گذشته به صورتی روزافزون توجه روانشناسان و متخصصان بهداشت روانی را به خود جلب کرده است. پیشرفت علم روانشناسی از یک سو و ماهیت پویا و پیچیده جوامع نوین از سوی دیگر ، باعث شده است نیازهای معنوی بشر در برابر خواسته ها و نیازهای مادی قدعلم کنند و اهمیت بیشتری یابند. چنین به نظر می رسد که مردم جهان بیش از پیش به معنویت و مسائل معنوی گرایش دارند و روانشناسان و روانپزشکان به طور روزافزون در می یابند که استفاده از روش های سنتی و ساده، برای درمان اختلالات روانی کافی نیست.(افروز، هومن، محمودی، ۱۳۸۸)
از آنجایی که نوع رفتار و برخورد کارکنان منعکس کننده موفقیت و یا عدم موفقیت مدیر در سازمان است بنابراین مدیریت آن از اهمیت و ضرورت والایی برخوردار است. برخورداری مدیران از هوش معنوی بیشتر باعث آرامش خاطر و رضایت باطن درکارکنان می شود. افزایش خلاقیت خوش بینی، اعتماد به نفس و توجه به ارزشهای والای انسانی را در محیط کار نمایان می کند و به طور مثبت بر عملکرد کارکنان تاثیر می گذارد لذا می توان گفت پرورش مثبت هوش معنوی پایدارترین منبع توسعه محسوب شده و نیاز اساسی سازمانهای هزاره سوم است.(اسهرلوس، داداشی خاص، ۱۳۹۱)
هوش معنوی موضوع جدیدی است که مطالب نظری و یافته های پژوهشی و تجربی در مورد آن اندک است. پژوهش های مختلف نشان داده اند که مدیران با هوش معنوی بالا می توانند روش های متفاوتی برای اداره کردن افراد و هدایت آنها اتخاذ کنند. (باعزت، شریف زاده، ۱۳۹۱)
از طرفی از آنجا که دین و به تبع آن معنویت در زندگی اجتماعی و فردی مردم کشور ما اهمیت تعیین کننده ای دارند و نظر به اینکه هوش معنوی معنوی از جدیدترین سازه های پیشنهاد شده در روانشناسی است که در مورد آن تحقیقات اندکی در جهان انجام شده است انجام مطالعات در مورد هوش معنوی در ایران ضروری به نظر می رسد. (مرعشی، نعامی، بشلیده، زرگر، غباری بناب، ۱۳۹۱)
بنابراین با توجه جایگاه و اهمیت هوش معنوی و عدم توجه جدی به این مقوله پرداختن و مفهوم سازی آن ضروری به نظر می رسد. (زارعی متین، خیراندیش، جهانی، ۱۳۹۰)
از طرفی استرس شغلی امروزه به مساله ای شایع و پرهزینه در محیط های کاری تبدیل شده است. دانشمندان علوم پزشکی درصد قابل توجهی از بیماریهای روانی و جسمانی ناشی از کار را به وجود بیش از حد استرس مرتبط می دانند. اگرچه این تنها ضرر نیست بلکه اثر زیان آور آن بر روی عملکرد نیز قابل توجه است. به همین دلیل در دهه های اخیر فشار عصبی یا استرس و علل و عوامل آن در محیطهای شغلی و از جمله سازمانها مورد بررسی و توجه زیاد واقع شده و یکی از مباحث اصلی رفتار سازمانی را به خود اختصاص داده است. استرس شغلی یکی از مباحث مهمی است که پرداختن به آن و یافتن راه حلی برای کاهش آن ضروری به نظر میرسد.(احمدی، ایرانیان، پارسانژاد، ۱۳۹۰)
ضرورت انجام تحقیقات بیشتر در مورد استرس شغلی در مشاغل کارمندی و کارکنان وقتی آشکارتر می شود که بدانیم گستره عظیمی از نیروهای فعال جامعه را این قشر تشکیل می دهند.(ترشیزی، سعادت جو، ۱۳۹۱)
آمارهای متفاوتی از شیوع استرس شغلی در ایران گزارش شده است. بر این اساس مطالعه ای که بر روی کارکنان کارخانه سایپا به عنوانن بزرگترین قطب صنعتی کشور انجام شد میزان استرس شغلی در بین کارکنان این کارخانه چیزی حدود ۵۰ درصد گزارش شده است. با نگاهی به تحقیقات صورت گرفته در مورد استرس شغلی در ایران می توان چنین نتیجه گرفت بیشتر تحقیقات صورت گرفته در این زمینه به دو جامعه پرستاران و دبیران کشور محدود شده است، در حالیکه برای ارزیابی آن در بین سایر افراد خصوصا شاغلین در صنایع نیاز بیشتری به این گونه تحقیقات احساس می شود. (موذن، موسوی شکیب، ۱۳۹۰)
۱-۵ اهداف تحقیق
۱-۵-۱ اهداف اصلی
۱-۵-۲ اهداف فرعی
۱-۶ سوالات تحقیق
۱-۶-۱ سوال اصلی تحقیق
سوالات فرعی
۱-۷ متغیرهای تحقیق
متغیر شامل هر چیزی است که بتواند ارزشهای گوناگون و متفاوت بپذیرد این ارزشها می تواند در زمانهای مختلف برای یک شخص یا یک چیز متفاوت باشد یا اینکه در زمان برای اشخاص یا چیزهای مختلف تفاوت داشته باشد (سکاران، ۱۳۹۰: ۸۳).
این تحقیق دارای دو گروه متغیر می باشد.متغیر وابسته که همان متغیر اصلی است که با تحلیل این متغیر می توان برای حل مسئله به پاسخهایی دست یافت و متغیر مستقل که به گونه ای مثبت یا منفی بر متغیر وابسته تاثیر می گذارد.(سکاران، ۱۳۹۰: ۸۵)
متغیر وابسته در این تحقیق استرس شغلی است. استرس شغلی بر اساس ابعاد تقاضا، کنترل، ارتباط، حمایت، نقش و تغییرات سنجیده می شود و متغیر مستقل در این تحقیق هوش معنوی است که دارای ابعاد تفکر انتقادی وجودی، تولید معنی شخصی، آگاهی و توسعه حالت آگاهی می باشد.
۱-۸ قلمرو تحقیق
۱-۸-۱ قلمرو مکانی
قلمرو مکانی تحقیق حاضر، کارخانه خوروسازی کرمان موتور میباشد.
۱-۸-۲ قلمرو زمانی
پژوهش حاضر از نظر قلمرو زمانی، در سال۱۳۹۳ صورت خواهد پذیرفت
۱-۹ تعریف واژه ها و اصطلاحات
۱-۹-۱ تعاریف نظری متغیرها
هوش معنوی: کینگ (۲۰۰۸) هوش معنوی را مجموعه ای از قابلیت های سازش روانی تعریف می کند که مبتنی بر جنبه های غیر مادی و متعالی واقعیت است، به ویژه آنهایی که با ماهیت هستی فرد، معنای شخصی، تعالی و سطوح بالاتر هوشیاری مرتبط اند . هنگامی که این قابلیت ها به کار بسته شوند توانایی منحصر به فرد مسئله گشایی، تفکر انتزاعی و کنار آمدن را تسهیل می کند. (امامی، مولوی، کلانتری، ۱۳۹۳)
تفکر انتقادی وجودی: توانایی ایجاد معنی بر اساس فهمیدن عمیق در خصوص مسائل مربوط به هستی و توانایی استفاده از سطوح چندگانه هوش در حل مسائل، ظرفیت تفکر انتقادی نسبت به مباحث متافیزیکی و مربوط به هستی از جمله حقیقت، جهان، مرگ.(کینگ، ،۲۰۰۸، یزدانی، اعتباریان، ابزاری، ۱۳۹۲)
تولید معنی شخصی: توانایی استفاده از تجارب فیزیکی و روحی برای ایجاد معنا و هدف شخصی(کینگ، ۲۰۰۸، یزدانی، اعتباریان، ابزاری، ۱۳۹۲)
آگاهی: توانایی شناسایی جنبه های متعالی خویشتن، دیگران و جهان با بهره گرفتن از هوشیاری. (کینگ، ۲۰۰۸، یزدانی، اعتباریان، ابزاری، ۱۳۹۲)
توسعه حالت آگاهی: توانایی ورود به موقعیتهای معنوی بالاتر از جمله تفکر عمیق، نیایش، مراقبه و خروج از آن (کینگ، ۲۰۰۸، یزدانی، اعتباریان، ابزاری، ۱۳۹۲)
استرس شغلی: استرس شغلی نوعی استرس است که با محیط کاری یا عوامل مرتبط با محیط کاری در ارتباط است. (خنیفر،۱۳۹۱)
تقاضا: تقاضاهای محیط کاری شامل ساعات کاری طولانی، تقاضاهای فراتر از توان افراد و شرایط محیطی نامناسب است. (احمدی، رضایی، ۱۳۹۱)
کنترل: کنترل به این معناست که آیا در کارتان دارای حق انتخاب هستید و یا مجبورید فعالیتی مشخص را در زمان و مکانی مشخص انجام دهید؟ (باون، ادواردز، لینگارد، کاتل، ۲۰۱۴)
ارتباط: وقتی می گوییم ارتباط ، منظور شیوه های ارتباط برقرار کردن فرد با همکاران خود است. (کاظمی، جاویدی، آرام، ۱۳۸۹)
حمایت: وقتی در سازمانی روابط بین کارکنان با همکارانشان و مدیر ضعیف باشد کارکنان احساس نگرانی و خطر، کم اعتمادی و کم علاقگی و کم حمایتی می کنند و دچار استرس می شوند. (کاظمی، جاویدی، آرام، ۱۳۸۹)
نقش : به زبان ساده معنی نقش این است که ” نقش شما در سازمانتان چیست؟” آیا برای شما وظایف کاریتان مشخص شده است که بخواهید به ایفای نقش خود در سازمانتان بپردازید؟. (احمدی، رضایی، ۱۳۹۱)
تغییرات: محیط کار همواره برای پیشرفت نیازمند تغییر است. مثلا پروسه های کاری ممکن است دچار تغییر شوند و یا مثلا تکنولوژی های تولید دچار تغییر گردند و یا اصلا محیط کاری کارمند دچار تغییر شود و به عنوان مثال وی از یک واحد به واحد دیگری منتقل می گردد.
تعداد صفحه :۱۶۷
قیمت :۳۷۵۰۰ تومان
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده ۱
فصل اول: کلیات تحقیق
۱-۱)مقدمه ۳
۱-۲)بیان مسئله ۵
۱-۳)اهمیت و ضرورت مساله ۱۰
۱-۴)اهداف پژوهش ۱۱
۱-۴-۱)هدف اصلی: ۱۱
۱-۴-۲)اهداف فرعی: ۱۱
۱-۵)فرضیات پژوهش ۱۲
۱-۵-۱)فرضیه اصلی: ۱۲
۱-۵-۲) فرضیات فرعی: ۱۲
۱-۶)تعاریف نظری و عملی تحقیق: ۱۳
فصل دوم: ادبیات و پیشینه تحقیق
۲-۱)هوش چیست؟ ۱۷
۲-۱-۱)مفاهیم و تعاریف هوش: ۱۸
۲-۱-۲)مساله خلق ۱۹
۲-۱-۳) نظریه های هوش: ۲۰
۲-۱-۳-۱)نظریه عامل G: 22
۲-۱-۳-۲) نظریه عامل گروهی: ۲۳
۲-۱-۳-۳)تئوری سه بعدی گلیفورد: ۲۴
۲-۱-۳-۴)نظریه پیاژه: ۲۶
۲-۱-۳-۵)نظریه سه وجهی استرنبرگ: ۲۷
۲-۱-۴)هوش معنوی و برخی تعاریف آن: ۳۵
۲-۱-۵) اجزا هوش معنوی ۳۸
۲-۱-۶) ویژگیهای هوش معنوی: ۴۱
۲-۱-۷) نقش عصب شناسی در هوش معنوی: ۴۱
۲-۱-۸) ایجاد هوش معنوی: ۴۱
۲-۱-۸-۱) مولفه های هوش معنوی: ۴۳
۲-۱-۹) تفاوت هوش معنوی، هوش عاطفی و هوش منطقی: ۴۳
۲-۱-۱۰) مقایسه افراد به لحاظ هوش معنوی: ۴۴
۲-۱-۱۰-۱)افراد دارای هوش معنوی پایین: ۴۴
۲-۱-۱۰-۲)افراد دارای هوش معنوی بالا: ۴۵
۲-۱-۱۱) تأثیر هوش معنوی در محیط کار و زندگی: ۴۵
۲-۱-۱۲) الگوهای پاراداریم هوش معنوی: ۴۶
۲-۱-۱۳)دیدگاههای روانشناسانه به معنویت: ۴۷
۲-۱-۱۳-۱)نظریه انسانگرایی به معنویت: ۴۷
۲-۱-۱۳-۲)نظریه رفتارگرایی شناختی نسبت به معنویت: ۴۸
۲-۱-۱۳-۳)نظریه روانکاوی نسبت به معنویت: ۴۸
۲-۱-۱۳-۴)نظریه فرا فردی نسبت به معنویت: ۴۸
۲-۱-۱۳-۵)نظریه انتقاطی و یک پارچه نسبت به معنویت: ۴۹
۲-۲)باور: ۴۹
۲-۲-۱)مفهوم باور: ۴۹
۲-۲-۲)اهمیت باورها: ۵۰
۲-۲-۳)باورهای غلط: ۵۱
۲-۲-۴)ابعاد تفکرات غیرمنطقی: ۵۳
۲-۲-۵)تفکرات غیرمنطقی: ۵۵
۲-۲-۶)نظریه شخصیت آلبرت آلیس: ۵۸
۲-۲-۶-۱)مبنای فیزیولوژیک: ۵۸
۲-۲-۶-۲) مبنای اجتماعی: ۵۹
۲-۲-۶-۳)مبنای روانشناختی: ۵۹
۲-۲-۷)نظریه A-B-C: 60
۲-۲-۸)دیدگاه الیس درباره ماهیت انسان: ۶۱
۲-۲-۸-۱) اصول ششگانه دیدگاه الیس: ۶۳
۲-۲-۹)انواع تفکرات غیرمنطقی: ۶۵
۲-۲-۱۰)راهبردهایی برای کشف اعتقادهای غیر منطقی: ۷۲
۲-۲-۱۱)ماهیت سلامتی و آشفتگی روان شناختی: ۷۲
۲-۲-۱۲)پژوهشها و برآیندها: ۷۴
۲-۳)توان مقابله با استرس: ۷۷
۲-۳-۱)تعاریف مقابله ۷۷
۲-۳-۲)راهبردهای مقابله: ۷۹
۲-۳-۳)رویکردهای شناختی مقابله: ۸۲
۲-۳-۴)شیوههای مقابله: ۸۴
۲-۳-۵)شیوههای مقابله هیجان محور: ۸۵
۲-۳-۶)شیوههای مقابلهای مساله محور: ۸۷
۲-۳-۷)راهبردهای کارآمد و ناکارآمد در مقابله با استرس: ۸۹
۲-۳-۸)عوامل تاثیر گذار بر نوع و کیفیت مقابله فرد: ۹۳
۲-۳-۹)استرس ۹۴
۲-۳-۹-۱)تعریف استرس: ۹۴
۲-۳-۱۰)استرس و مقابله: ۹۸
۲-۳-۱۱)ابعاد وقایع فشارزا و پاسخ به استرس: ۱۰۰
۲-۴) پیشینه تحقیق ۱۰۲
۲-۵) مدل مفهومی تحقیق ۱۱۵
فصل سوم: روش تحقیق
۳-۱) مقدمه: ۱۱۷
۳-۲) روش تحقیق: ۱۱۷
۳-۳) جامعه آماری: ۱۱۷
۳-۴) روش نمونهگیری و اجرا: ۱۱۸
۳-۵) ابزار گردآوری اطلاعات: ۱۱۹
۳-۶) تعیین حجم نمونه: ۱۲۱
۳-۷) پایایی ۱۲۱
۳- ۷-۱) ثبات سنجهها ۱۲۱
۳-۷-۲) سازگاری درونی سنجهها ۱۲۲
۳-۸) روایی ۱۲۳
۳- ۸-۱) روایی محتوا: ۱۲۳
۳- ۸-۲) روائی وابسته به معیار: ۱۲۳
۳- ۸-۳) روائی سازه (مفهومی): ۱۲۳
۳-۸-۴) آزمون پایایی ۱۲۴
۳-۹) آزمون فرض نرمال بودن متغیرها: ۱۲۵
۳-۱۰) روش تجزیه و تحلیل دادهها: ۱۲۶
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل دادههای آماری
۴-۱) مقدمه ۱۲۸
۴-۲) بررسی ویژگیهای جمعیت شناختی ۱۲۹
۴-۲-۱) جنسیت ۱۲۹
۴-۲-۲) تحصیلات ۱۳۰
۴-۲-۳) وضعیت سنی ۱۳۱
۴-۳) آزمون فرضیات تحقیق ۱۳۲
۴-۳-۱) آزمون فرضیه اصلی پژوهش ۱۳۲
۴-۳–۲) آزمون فرضیه فرعی اول ۱۳۳
۴-۳-۳) آزمون فرضیه فرعی دوم ۱۳۴
۴-۳-۴) آزمون فرضیه فرعی سوم ۱۳۶
۴-۳-۵) آزمون فرضیه فرعی چهارم ۱۳۷
۴-۳-۶) آزمون فرضیه فرعی پنجم ۱۳۸
فصل پنجم: نتیجهگیری و پیشنهادات
۵-۱) مقدمه ۱۴۱
۵-۲) نتایج حاصل از آزمون فرضیات تحقیق ۱۴۱
۵-۲-۱) نتایج حاصل از آزمون فرضیه اصلی تحقیق: ۱۴۱
۵-۲-۲) نتایج حاصل از آزمون فرضیه فرعی اول: ۱۴۳
۵-۲-۳) نتایج حاصل از آزمون فرضیه فرعی دوم: ۱۴۵
۵-۲-۴) نتایج حاصل از آزمون فرضیه فرعی سوم: ۱۴۶
۵-۲-۵) نتایج حاصل از آزمون فرضیه چهارم تحقیق: ۱۴۸
۵-۲-۶) نتایج حاصل از آزمون فرضیه پنجم تحقیق: ۱۵۰
۵-۳)پیشنهادات ۱۵۱
۵-۴) محدودیتهای تحقیق ۱۵۲
منابع ۱۵۳
چکیده
هدف این تحقیق بررسی تاثیر هوش معنوی و باورهای غیرمنطقی بر توان مقابله با استرس اداره گاز کاشان میباشد. در سالهای اخیر مفهوم هوش تنها به عنوان یک توانایی شناختی در نظر گرفته نمی شود ، بلکه به حوزههای دیگری مانند هوش هیجانی، هوش طبیعی، هوش وجودی وهوش معنوی گسترش یافته ازطرفی باورهای غیرمنطقی میانجی گر حالات هیجانی هستند و می توانند به عنوان علت اصلی پریشانی هیجانی تجربه شوند. در این تحقیق ضمن بررسی هوش معنوی و باورهای غیرمنطقی کارکنان به دنبال بررسی این دو متغییر برتوان مقابله با استرس می باشیم که ببینیم آیا توجه به هوش معنوی کارمندان هنگام جذب و حین کار می تواند کمک اساسی به پیشبرد اهداف کند. این تحقیق از نوع پژوهشهای همبستگی و از نظر مقطع جمع آوری دادهها از نوع پژوهشهای تک مقطعی است که جهت جمع آوری اطلاعات مورد نیاز برای تدوین پیشینه تحقیق و مبانی نظری آن از روش کتابخانه ای استفاده گردیده است. جامعه ی آماری این پژوهش کارمندان اداره گاز کاشان است که پرسشنامه برای کارکنان اجرا گردید. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی با بهره گرفتن از نرمافزاری SPSS استفاده شده است جهت بررسی فرضیه اصلی و فرضیات فرعی تحقیق از رگرسیون خطی استفاده شده است. نتایج تجزیه و تحلیل آماری فرضیات تحقیق نشان داد بین هوش معنوی و مولفههای مقابله با استرس از نوع مساله مدار، اجتنابی و هیجانمدار تاثیرپذیری مثبت برقرار است در صورتیکه بین باورهای غیرمنطقی و مولفههای استرس تاثیرپذیری منفی دیده میشود و همچنین بین باورهای غیرمنطقی و هوش معنوی نیز تاثیرپذیری منفی دیده میشود. نتیجه آزمون تی یک طرفه نیز نشان داد تنها مولفه استرس از نوع مسالهمدار بر توان مقابله با شرایط پر استرس در کارکنان شرکت ملی گاز ناحیه کاشان اثرگذار است.
کلمات کلیدی: هوش معنوی، باور غیرمنطقی، استرس، مساله مدار، اجتناب مدار
۱-۱)مقدمه
در قرن حاضر استرس یکی از علل بسیاری از بیماریها بوده و اختلالات روانی، بیماریهای قلبی، گوارشی، پوستی و. را میتواند موجب شود و حدود ۷۵ درصد از شکایتهای پزشکی ناشی از استرس تخمین زده شده است (کیه کولت[۱]، گلیزر[۲] و همکاران ۱۹۸۶)
سلامتی موضوعی مشترک در بسیاری از کشورها و فرهنگهاست که همه سازمانهای بهداشتی- درمانی جهت دستیابی به آن تلاش می کنند. سلامتی دارای ابعاد مختلف جسمی، روحی – روانی، اجتماعی و عاطفی و شغلی است و لازم است به همه ابعاد توجه شود (درویش پور کاخلی و همکاران، ۱۳۸۸).
شغل هر فرد از عوامل بسیار مهم اثر گذار بر سلامتی اوست که فرد را در معرض عوامل تهدیدکننده سلامتی قرار میدهد و در این میان برخی مشاغل به واسطه در معرض قرار دادن فرد با عوامل تنش زای متعدد و مختلف فیزیکی، جسمی، روانشناختی و اجتماعی بیش از سایر مشاغل به سلامتی فرد آسیب میرساند (چونبه، امیرزاده، ۲۰۰۱، حلم سرشت و دل پیشه ۱۹۹۳). و در این میان پرستاری یکی از پر مخاطرهترین مشاغل است که به عنوان یکی از چهار حرفه اول پراسترس دنیا شناخته شده است (درویش پور کاخلی، ۱۳۸۸)
استرس شغلی به عنوان یکی از مهمترین عوارض شغلی است که سالیانه حدود دویست میلیون دلار هزینه به بار آورده و کاهش بازده کاری، غیبت تعارضات کاری و افزایش هزینههای بهداشتی درمانی و. را به دنبال دارد (مایکنبام دونالد[۳]، ترجمه مبینی، ۱۳۷۶)
نوبتهای کاری متغیر و در گردش، ساعات کاری طولانی، بیدار ماندنهای متوالی و فقدان استراحت کافی مواجهه مداوم بادرد و آلام بیماران، دیدن و انجام مداخلات درمانی- مراقبتی در صحنههای ناخوشایند همچون احیاء مرگ و فضای بحرانی بخش، چالشهای شغلی با همکاران و تناقض در وظایف: مواجهه با بیماران و همراهان آنها در معرض قرار گرفتن انواع مواد شیمیایی و پرتوهای خطرناک تشخیص ودرمانی و انواع بیماریهای عفونی تعدادی از عوامل تنشزا و تهدیدکننده سلامتی کارمندان میباشد (حاتمی رضوی ۲۰۰۳ گودرزی ۱۹۹۴ و فتحی ۲۰۰۴، نقل از درویش پور کاخلی و همکاران ۱۳۸۸).
لذا جهت کمک به آسیب شناسی قضیه و ارائه راهکارهای موثر مقابله با استرس و نیز با توجه به فضای دینی جامعه ما و اثر هوش معنوی و طرز تفکر افراد بر استرس این عنوان تحت پژوهش قرار گرفت.
افراد با بهره گرفتن از هوش معنوی به حل مشکلات خود در حیطههای معنایابی و ارزشهای واقعی میپردازند هوش معنوی اساس اعتقادات، ارزشها و اعمال و ساختار زندگی ما بوده بعلاوه زمینه درست اندیشیدن و استفاده از ظرفیتها و منابع معنوی در اتخاذ تصمیمهای مهم و صحیح و اندیشه در مسائل وجودی و تلاش امیدوارانه در حل مسائل و مشکلات روزمره را فراهم میکند رشد معنوی فرایند بیداری و هوشیاری درونی دور ریختن باورها و تصورات نادرست و غیر واقعی است و برای سلامت روان همه افراد اهمیت دارد (عبداللهزاده، ۱۳۸۸).
رشد معنوی پایه و مبنای زندگی فاقد هر گونه فشار، دغدغه، ترس و اضطراب است (همان منبع).
تنها تفاوت میان افراد به هنجار و ناهنجار در فراوانی و شدتی است که خود را با اتکا بر تفکر غیر عقلانیشان ناراحت میکنند (پروچیکاونورکراس[۴]، ۲۰۰۷، ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۷).
لذا قضاوتها و ادراکات تهدید کننده ما عمدتاً توسط عواملی مانند افکار نگرشها و تجارب ما ایجاد شده و نحوه ادراک ماست که بر میزان و کیفیت فشار روانی تاثیر خواهد گذاشت و نگرانیهای ناسازگارانه حاصله در یک دور باطل فزاینده به تصاعد مداوم اضطراب و نگرانی منجر میشود که این خود سلامت ما را در تمامی جنبهها متاثر خواهد کرد. (الزایت و پاول[۵]، ترجمه، بخشی پور، رودسری و صبوری مقدم، ۱۳۷۷).
لذا تلاش ما در این پژوهش بررسی قابلیت ویژه هوش معنوی و ایجاد تقویت باورها و هوش معنوی و انسانی و نیز اصلاح و تقویت اندیشهها و دیدگاهها به مسائل در جهت درک درست، صحیح و مثبت تر به واسطه کاهش تنش، اضطراب و نگرانی و گزینش شیوههای مقابلهای مطلوب در برابر آنها میباشد که نهایتاً کارمندان، این قشر خدوم و ایثارگر که خود برای تندرستی جامعه از جان مایه میگذارند آسیب شناسی شده و سالم تر وشاداب تر به حرفه و زندگی خویش بپردازند.
۱-۲)بیان مسئله
بطور کلی استرس حاصل نیاز به سازگاری فیزیکی ذهنی و احساس در مقابل یک تغییر است استرس تا حدی میتواند مفید باشد چرا که به زندگی تحرک و جذابیت میبخشد (ورا، پانیز[۶]، ۱۳۸۰) این مقدار استرس برای رشد و تکامل شخصیت لازم بوده و این استرس به هنجار میباشد. (شاملو، ۱۳۸۶) مطالعه استرس شغلی در سال ۱۹۶۵ با هانس سلیه آغاز شد. استرس علاوه بر اثرات روانی، بر رفتار و سلامت جسمانی و نیز از طریق مکانیسمهای سایکو فیزیولوژیک در دراز مدت به ایجاد و تشدید اختلالات جسمی و روانشناختی میانجامد. (فرید من[۷]، ۲۰۰۲) .
بک[۸] و همکاران (۱۹۹۵) اظهار میدارند که اضطراب زمانی ایجاد میشود که تعداد و میزان تهدیدهای ادراک شده از میزان توانایی و قابلیت مقابله با آنها پیشی بگیرد که فرد احساس میکند در معرض خطر قرار دارد و آسیب پذیر، مشوش و مضطرب میشود. (کلارک[۹]، مزبورن[۱۰]، ۱۹۹۹، نقل از جعفرزاده، ۱۳۸۷).
از آن جا که پیامدهای استرس تهدیدی جدی برای سلامت در تمامی جنبهها به شمار میآید و موجب کاهش لذت و بهره وری فرد از یک زندگی پربار شده همچون سدی مانع ترقی و پیشرفت میشود و از آن جا که بسیاری از استرسهای روزمره با ساده ترین شیوهها قابل پیشگیری هستند لذا پژوهش آسیب شناسانه اخیر که گامی در جهت شناسایی و حل مشکلات و ارتقاء زندگی کارمندان است ضروری می کند پاسخهای سازگارانه افراد به استرس در جهت کاهش فشار روانی و بقاء تعادل سیستم عمل میکند در حالیکه پاسخهای ناسازگارانه منجر به تشدید انتظارات موجود شده و سیستم را به سمت بی ثباتی سوق میدهد.
تلاشهای سازگارانه موجب افزایش تاثیرات بلند مدت شده و صرفاً به واسطه مداخله و خواست خود فرد منتج به کاهش فشارهای روانی میشود و زمینه ارتقاء مهارت، سلامت و اعتماد به نفس را فراهم کرده بر میزان مقاومت در برابر فشارهای آتی میافزاید در حالیکه روشهای مقابلهای ناسازگارانه را تشخیص نداده و به درستی درک نمیکند مثلاً موقعیت را به طور غیرمنطقی فاجعه آمیز، شدیدتر، منفیتر و. تلقی میکند. لذا تفاوت حاصله در نوع و کیفیت مقابله افراد در مقابل تنش حاصل متغیرهایی مانند شخصیت، انگیزه، توانمندی و. است (نقل از خزایی، ۱۳۸۵). لازاروس[۱۱] و فلکمن[۱۲] (۱۹۸۴) میگویند مقابله تحت شرایط استرس روانشناختی رخ داده و شامل اقدامات عمومی برای حل مساله از طریق جستجوی اطلاعات پیرامون آن و یا دور شدن از مساله به منظور کاهش تنش میباشد (ترجمه نجاریان، اصغری، دهقانی، ۱۳۷۵).
دیو ۱۹۸۷ مقابله را تلاش فعال یا منفعلانه برای پاسخ به یک موقعیت تهدید میداند که به منظور دور کردن تهدید یا کاهش ناراحتی رخ میدهد(به نقل از خزاعی، ۱۳۸۰).
دالتون[۱۳] (۲۰۰۲) نشان داد که شیوه مقابله با استرس بر سازگاری اجتماعی و خودکفایی افراد تاثیر عمدهای دارد.
مسلم است که وقایع به خودی خود فشارزا نبوده بلکه فشار زا بودن یا نبودن و شیوه مقابله آنها بستگی به این دارد که آن واقعه توسط فرد چگونه ارزیابی شود. اکثر روانشناسان شاغل در زمینه استرس معتقدند که ارزیابی موقعیت ادراک شده متغیری اساسی در تعیین میزان استرس روانشناختی میباشد وقتی وقایع فشارزا درک میشوند که افراد منابع خود برای مقابله را کافی ندانند. (تیلور[۱۴]، ۱۹۹۱، انیدلر[۱۵] پارکر[۱۶]، ۱۹۹۳).
پس افرادی که بدون دلیل خود را ناراحت میکنند نمیتوانند سالم زندگی کنند و از زندگی رضایت خاطر داشته باشد و علت عمده آن نیز وجود یک رشته تفکرات غیرعاقلانه آزار دهنده است افرادی که پیامهای ملال آور، عجیب و غریب، تکراری یا متضاد را منتقل میکنند در واقع از یک شیوه تفکر گژ کار بهره میبرند.
گرایش به جزمی فکر کردن، یاد آوری مداوم افکار منفی و امتناع از تقابل با این تفکرات در فرد استرس، تنش، بیماری و. ایجاد میکند. (آلیس[۱۷]، ۱۹۷۳).
جلالی طهرانی (۱۳۷۲) میگویند یک فکر غیر منطقی که منجر به آسیب و تشویق میشود حقیقت ندارد یعنی ظن و گمان بوده، بوسیله دلیل و برهان قابل اثبات نیست و نوعی ماهیت اجبار و الزام دارد به آشفتگی و تشویش در فرد منجر شده، انرژی فرد را به هدر میدهد او را از اهدافش دور میسازد و یک فکر غیرمنطقی از مواجهه موفق فرد با رویدادها ممانعت می کند هوش معنوی بیانگر مجموعهای از تواناییها و ظرفیتها و منابع معنوی است که بکارگیری آنها موجب افزایش انطباق پذیری و در نتیجه سلامت روان افراد میشود هوش معنوی هوشی است که مشکلات معنایی و ارزشی انسان را حل کرده و به اعمال و زندگی انسان در سطحی وسیع تر و قدرتمندتر مفهوم میبخشد به واسطه آن معنا و مسیر زندگی فرد قابل ارزیابی خواهد بود. بنیان عملکرد هوش معنوی کاراتر از هوش عقلانی و عاطفی میباشد. کینگ راهبردهای مقابلهای و تکنیکهای حل مساله با بهره گرفتن از معنویت را کاربردهای انطباقی هوش معنوی میداند. هوش معنوی بعنوان یک میانجی در ارتباطات عمل کرده و همبستگی معنی داری با سازگاری داشته به ما در درک موقعیت کمک میکند (معلمی، رقیبی، سالاری درگی، ۱۳۸۹).
تحقیقات نشان داده است که اعتقادات معنوی و روحانی و اقدامات و تعهدات به هم مرتبط بوده و نتایج مثبتی در روح و روان وسلامت جسمانی ما داشته و زمینه ساز بهبود ارتباطات مثبت میان فردی میشود (ضیایی، نرگسی و آبیاقی اصفهانی، ۱۳۸۷). هوش معنوی ممکن است امری شناختی – انگیزشی باشد که مجموعهای از مهارتهای انطباقی بوده و منابعی را که حل مساله و دستیابی به هدف را تسهیل میکند معرفی می کند فرد میتواند از این هوش برای چارچوب دهی و تفسیر مجدد تجارب خود بهره ببرد (غباری بناب و همکاران، ۱۳۸۶).
یکی از مشخصه های کلیدی هوش معنوی استفاده از معنویت برای حل مشکلات است (ادواردز[۱۸]، ۲۰۰۳).
لذا در این پژوهش به دنبال بررسی ارتباط دو عامل اصلی موثر در وضعیت استرس و کنترل آن یعنی هوش معنوی و تفکرات غیر منطقی هستیم تا با اصلاح و تقویت این دو متغیر بعنوان پیشنهادات پژوهشی از میزان استرس و تبعات آن بکاهیم و نیز راهبردهای ناسازگارانه مقابلهای موجود شناسایی شده و در جهت اصلاح راهبردها، راهکارها و پیشنهادات موثر گام برداریم.
۱-۳)اهمیت و ضرورت مساله
جامعه سالم بستر مناسبی برای زندگی افراد در محیط سالم است. چنین جامعهای میتواند مولد عقلانیت و پیشروی حوزه در سلامت ذهن جسم و روان باشد.
بدیهی است انسان سالم محور و شاهکلید تمامی آمال انسانی است و این همه پیچیدگی در دنیای امروزی حاصل تلاشها برای رفاه و آسایش بیشتر بشر بوده است. هر چند گاهی خود عاملی در جهت سلب آرامش شده است جامعه سالم مجموعه انسانهای سالمی است که در قالب ارتباطات مناسب با هم تعامل میکنند ولی همچنان بیماریها و ناگواریها و تشویشها رویای دنیای برین انسانها را به چالش میکشند و آدمیانی پیدا میشوند که در مرحله جراحات روحی و کاستیهای فکری غوطه میخورند و در انتظار کمک همنوعانشان چشم به راهند و بدیهی است یکی از منادیان بزرگ سلامت مداری و ایثار و نوع دوستی کارمندان ند که بار سنگین یکی از مشاغل دشوار و زیانآور را به دوش میکشند. کارمندان متناسب با نیازهای سیستم و مددجویان و بدون توجه به نیازهای خود وخانواده شان میبایست در ساعات و ایام مختلف شبانه روز در محل کار حاضر شده و زندگی مشترک خویش را نیز با این همه مشکلات هماهنگ سازند (خرم آبادی، شمس، فرضی، عبدالرسولی ۱۳۸۳).
لذا بخش زیادی از زندگی کارمندان در محیط کار و در شرایط دشوار میگذرد و بسیاری از وقایع مشکلات کاری اثر عمیقی بر سلامت جسمی و روانی آنها دارد بنابراین استرس که بعنوان معضل مبتلا به تمامی کارمندان بوده و اکثراً درگیر عوارض ثانوی آن میباشند بعنوان مولفهای در خور پژوهش میباشد تا به واسطه بررسی ارتباط کیفیت مقابله با استرس و هوش معنوی و باورهای نادرست کارمندان گامی هر چند ناچیز در جهت شفافیت این ارتباط برداشته و در جهت آسیب شناسی این ارتباطات ارائه راهکارهای مفید برای این قشر خدوم کاری کرده باشیم گفتنی است که ارتباط هوش معنوی بعنوان مولفهای اثرگذار در ایجاد سلامت بهبود قابلیت و سازگاری افراد و معنی بخشی به زندگی فردی، اجتماعی انسانی و معنوی جزء عوامل است که اثر آن در کاهش تنش و آرامش بدیهی و فارغ از توضیح می کند و نیز نگاه واقع بینانه به مسائل و درکی فارغ از اغلاط متداول که ریشه شخصیت ارث محیط، تربیت و. دارد میتواند زمینه ساز بسیاری از کژکاریها و ناراستیها بوده و فرد را مستعد ناسازگاری و بی ثباتی در تفکر، تصمیمگیری، رفتار و ارتباط بسازد و او را به سمت عدم تعادل و عدم سلامت روان سوق دهد و اینجاست که فرد مملو از اضطراب و تشویش میشود و به بیمار یها و ناراحتیهای جسمی و روحی مبتلا میگردد در مقابل تفکر منطقی و سالم بستر ساز سلامت جسم و روان بوده.
۱-۴)اهداف پژوهش
۱-۴-۱)هدف اصلی:
۱-۴-۲)اهداف فرعی:
۱-۵)فرضیات پژوهش
۱-۵-۱)فرضیه اصلی:
هوش معنوی و باورهای غیرمنطقی با توان مقابله با استرس در کارکنان شرکت ملی گاز ناحیه کاشان اثرگذار است.
۱-۵-۲) فرضیات فرعی:
در این پژوهش هوش معنوی و باورهای غیرمنطقی به عنوان متغیرهای پیش بین و توان مقابله با استرس به عنوان متغیر ملاک مورد بررسی قرار گرفتهاند.
ب-اهداف کاربردی
۱-۶)تعاریف نظری و عملی تحقیق:
غیرمنطقی:
الف-تعریف نظری: تفکرات غیرمنطقی، باورها، افکار، اندیشهها و عقایدی هستند که در آنها اجبار، الزام، وظیفه و مطلق گرایی وجود داشته باشد، این افکار میتوانند اصلاً واقعیت نداشته باشند(آلیس، ۱۹۷۳).
ب-تعریف عملیاتی: منظور از تفکرات غیرمنطقی نمرهای است که آزمودنی از طریق پاسخ به پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز(۱۹۶۸) بدست میآورد.
مقابله با استرس:
الف-تعریف نظری:
لازاروس و فلکن (۱۹۸۴) مقابله را به عنوان تغییر دائمی کوششهای شناختی و رفتاری به منظور کنترل نیاز خاص درونی و بیرونی که فشار زا بوده و فراتر از منابع فردی است تعریف کردهاند که تحت شرایط استرس روانشناختی رخ میدهد.
تعداد صفحه :۱۸۴
قیمت :۳۷۵۰۰ تومان
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
چکیده
امروزه سازمان های موفق دارای کارکنان توانمند و متعهد هستند و بطور مرتب سیستم ها و فرایندهای کاری را بهبود می بخشند. با تغییر و تحولات گسترده در حوزه اقتصاد ، سلامت و مدیریت ، پارادایم های جدیدی ازقبیل خودکنترلی ، همکاری و مشارکت ، یکپارچگی زندگی کاری و معنوی در سازمان ها مطرح گردیده است. موضوع تعهد سازمانی و معنویت در سازمان از دید صاحب نظران مهم می باشد .لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه بین هوش معنوی و تعهد سازمانی در میان کارکنان معاونت تدارکات و امور کالای شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب طراحی و اجرا شده است. . بدین منظور ضمن مطالعه ادبیات موضوع، بررسی اعتبار و پایایی پرسشنامه هوش معنوی، پرسشنامه مذکور به همراه پرسشنامه تعهد سازمانی در بین ۲۲۰ نفر از کارکنان واحد مذکور توزیع و پس از گردآوری داد ه ها، تعداد ۲۱۱ پرسشنامه تحلیل گردید. یافته های پژوهش حاکی از ارتباط معنادار بین هوش معنوی و تعهد سازمانی در مورد مورد مطالعه می باشد. در این مطالعه ضریب همبستگی هوش معنوی با تعهد سازمانی برابر بود با ۵۷۱/۰ و همچنین هوش معنوی با تعهد عاطفی ۷۳۷/۰، با تعهد مستمر ۶۸۲/۰ و با تعهد هنجاری ۵۶۳/۰می باشد. بر این اساس در مورد مورد مطالعه هوش معنوی باتعهد عاطفی بیشترین ارتباط و همبستگی را دارا می باشد.
واژگان کلیدی:
هوش معنوی، تعهد سازمانی، تعهد عاطفی، تعهد مستمر، تعهد هنجاری.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول: کلیات تحقیق
۱-۳-۱)اهمیت و ضرورت تحقیق از لحاظ نظری ۴
۱-۳-۲) اهمیت و ضرورت تحقیق از نظر کاربردی ۶
۱-۴-۱) هدف اصلی ۸
۱-۴-۲) اهداف فرعی . ۹
۱-۵-۱) فرضیه اصلی . ۹
۱-۵-۲) فرضیه های فرعی . ۱۰
۱-۶)سوالات پژوهش ۱۰
۱-۶-۱) سوال اصلی . ۱۰
۱-۶-۲) سوالات فرعی . ۱۱
۱-۷-۱) تعریف مفهومی . ۱۱
۱-۷-۱-۱) هوش معنوی ۱۲
۱-۷-۱-۲) تعهد سازمانی ۱۳
۱-۷-۲) تعریف عملیاتی. ۱۵
۱-۷-۲-۱) هوش معنوی ۱۶
۱-۷-۲-۲) تعهد سازمانی. ۱۶
۱-۸-۱) قلمرو موضوعی. ۱۶
۱-۸-۲) قلمرو مکانی ۱۷
۱-۸-۳) قلمرو زمانی. ۱۷
فصل دوم ادبیات و پیشینه تحقیق
۲-۱) مقدمه ۱۹
۲-۲) معنویت ۲۰
۲-۲-۱) تعاریف معنویت. ۲۱
۲-۲-۲) نسبت بین دین و معنویت. ۲۳
۲-۲-۳) تعاریف معنویت در کار ۲۷
۲-۲-۴) رویکردهای معنویت در محیط کار ۲۷
۲-۲-۵) نیازهای معنوی کارکنان و ظهور پارادایم معنویت در محیط کار ۳۰
۲-۳) هوش معنوی ۳۳
۲-۳-۱) تعریف هوش. ۳۳
۲-۳-۲) مدل ها و نظریه های هوش. ۳۵
۲-۳-۲-۱) نظریه هوش چندگانه هوارد گاردنر ۳۵
۲-۳-۲-۲) نظریه هوش سه گانه دانا زوهار و یان مارشال. ۳۷
۲-۳-۳) تعریف هوش معنوی ۳۸
۲-۳-۴) مولفه های هوش معنوی. ۴۲
۲-۳-۵) کاربرد هوش معنوی در محیط کار. ۵۰
۲-۳-۵-۱)هوش معنوی و رهبری ۵۱
۲-۳-۵-۲)هوش معنوی و مدیریت. ۵۴
۲-۴) تعهد سازمانی ۵۶
۲-۴-۱) دیدگاه ها درباره تعهد سازمانی. ۵۷
۲-۴-۲) تعاریف تعهد سازمانی. ۶۰
۲-۴-۲-۱)تعریف تعهد. ۶۰
۲-۴-۲-۲) تعریف تعهد سازمانی. ۶۱
۲-۴-۳) دیدگاه هایی درمورد کانونهای تعهدسازمانی. ۶۲
۲-۴-۴) تعهد سازمانی مفهوم یک بعدی یا چندبعدی. ۶۴
الف) الگوی تک بعدی. ۶۴
ب)الگوهای چندبعدی ۶۴
۲-۴-۵) مدل آلن و می یر. ۶۸
۲-۴-۶) پیشایندهای تعهد سازمانی ۷۰
۲-۵) رابطه بین هوش معنوی و تعهد سازمانی. ۷۱
۲-۶) پیشینه تحقیق. ۷۲
۲-۶-۱) تحقیقات خارجی ۷۲
۲-۶-۲) تحقیقات داخلی ۷۴
۲-۷) مدل مفهومی ۷۷
۲-۷-۱) متغییر مستقل ۷۷
۲-۷-۲) متغییر وابسته ۷۸
فصل سوم: روش شناسی تحقیق
۳-۱) مقدمه . ۸۰
۳-۲) مدل مفهومی و فرضیه های تحقیق ۸۰
۳-۳) روش تحقیق ۸۲
۳-۴) جامعهی آماری ۸۲
۳-۵) نمونه آماری ۸۳
۳-۶) ابزار جمع آوری دادههای تحقیق. ۸۵
۳-۶-۱) پرسشنامه ۸۵
۳-۶-۱-۱) شرح پرسشنامه ۸۶
۳-۶-۱-۲) دسته بندی سوالات پرسشنامه. ۸۶
۳-۶-۱-۳) تعیین روایی پرسشنامه. ۸۷
۳-۶-۱-۴) پایایی پرسشنامه ۸۷
۳-۷) روش تجزیه تحلیل داده ها ۸۸
۳-۷-۱) مدل معادلات ساختاری. ۸۹
۳-۷-۲) تحلیل عاملی تاییدی ۹۰
۳-۷-۳) شاخص برازندگی مناسب ۹۱
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها
۴-۱) مقدمه ۹۳
۴-۲) ویژگی های جمعیت شناختی پاسخ دهندگان و جامعه آماری ۹۳
۴-۲-۱) وضعیت پاسخ دهندگان از نظر جنسیت ۹۴
۴-۲-۲) وضعیت پاسخ دهندگان از نظر سن ۹۵
۴-۲-۳) وضعیت پاسخ دهندگان از نظر میزان تحصیلات. ۹۵
۴-۲-۴) وضعیت پاسخ دهندگان از نظر وضعیت تاهل ۹۶
۴-۲-۵) وضعیت پاسخ دهندگان از نظر سابقه استخدامی. ۹۶
۴-۲-۶) وضعیت پاسخ دهندگان از نظر نوع استخدامی ۹۷
۴-۳) تحلیل استنباطی داده ها ۹۷
۴-۳-۱) تحلیل عاملی تاییدی متغیرهای تحقیق ۹۷
۴-۳-۱-۱) مدل اندازه گیری ابعاد هوش معنوی. ۹۸
۴-۳-۱-۲) مدل اندازه گیری ابعاد تعهد عاطفی ۱۰۱
۴-۳-۱-۳) مدل اندازه گیری ابعاد تعهد هنجاری ۱۰۲
۴-۳-۱-۴) مدل اندازه گیری ابعاد تعهد مستمر . ۱۰۴
۴-۳-۲) توصیف آماری ۱۰۵
۴-۳-۳) بررسی نرمال بودن توزیع متغیر ها ۱۰۶
۴-۳-۴) تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات جمع آوری شده ۱۰۷
۴-۳-۴-۱) آزمون فرضیه اصلی ۱۰۸
۴-۳-۴-۲) آزمون فرضیه فرعی اول. ۱۰۹
۴-۳-۴-۳) آزمون فرضیه فرعی دوم ۱۱۰
۴-۳-۴-۴) آزمون فرضیه فرعی سوم. ۱۱۱
فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادات
۵-۱) مقدمه. ۱۱۴
۵-۲) نتایج حاصل از فرضیه های تحقیق ۱۱۴
۵-۳) مقایسه نتایج با سایر پژوهش های مرتبط ۱۱۶
۵-۴) جمع بندی نتایج حاصل از تحقیق. ۱۱۶
۵-۵) پیشنهادهای پژوهش. ۱۲۰
۵-۶) پیشنهاد برای پژوهش های آتی. ۱۲۱
۵-۷) محدودیت های تحقیق ۱۲۲
منابع فارسی. ۱۲۳
منابع خارجی ۱۲۵
پیوست ها ۱۲۸
سوالات جمعیت شناختی ۱۲۹
پرسشنامه سنجش هوش معنوی. ۱۳۱
پرسش نامه تعهد سازمانی آلن و می یر. ۱۳۳
فهرست اشکال
شکل ۲-۱) مدل مفهومی تحقیق ۷۸
شکل ۴-۱ نمودار فراوانی مربوط به وضعیت پاسخ دهندگان از نظر جنسیت . ۹۴
شکل ۴-۲ نمودار فراوانی مربوط به وضعیت افراد پاسخ دهنده از نظر سن . ۹۵
شکل ۴-۳ نمودار فراوانی مربوط به وضعیت پاسخ دهندگان از نظر میزان تحصیلات ۹۵
شکل ۴-۴ نمودار فراوانی مربوط به وضعیت پاسخ دهندگان از نظر وضعیت تاهل . ۹۶
شکل ۴-۵ نمودار فراوانی مربوط به وضعیت پاسخ دهندگان از نظر سابقه استخدامی ۹۶
شکل ۴-۶ نمودار فراوانی مربوط به وضعیت پاسخ دهندگان از نظر نوع استخدام . ۹۷
فهرست جداول
جدول شماره ۲-۱ تمایز بین دین و معنویت ۲۶
جدول شماره ۳-۱) دسته بندی سوالات پرسشنامه ۸۶
جدول ۴-۱) ویژگی های جمعیت شناختی ۹۳
جدول۴-۲) راهنمای شناسایی علائم اختصاری متغیرهای مدل ۹۸
جدول ۴-۳) جدول توصیف آماری ۱۰۶
جدول ۴-۴) توزیع نرمال متغیر ها ۱۰۶
جدول ۴-۵) جدول آزمون فرضیه اصلی. ۱۰۸
جدول ۴-۶) جدول آزمون فرضیه فرعی اول. ۱۰۹
جدول ۴-۷) جدول آزمون فرضیه فرعی دوم. ۱۱۰
جدول۴-۸) جدول آزمون فرضیه فرعی سوم. ۱۱۱
فهرست نمودارها
نمودار۴-۱) مدل اندازه گیری ابعاد هوش معنوی با بهره گرفتن از تحلیل عاملی در حالت استاندارد. ۹۹
نمودار۴-۲) مدل اندازه گیری ابعاد هوش معنوی با بهره گرفتن از تحلیل عاملی در حالت معنی داری ۱۰۰
نمودار۴-۳) مدل اندازه گیری ابعاد تعهد عاطفی با بهره گرفتن از تحلیل عاملی در حالت استاندارد ۱۰۱
نمودار ۴-۴)مدل اندازه گیری ابعاد تعهد عاطفی با بهره گرفتن از تحلیل عاملی در حالت معنی داری. ۱۰۲
نمودار ۴-۵) مدل اندازه گیری ابعاد تعهد هنجاری با بهره گرفتن از تحلیل عاملی در حالت استاندارد ۱۰۳
نمودار ۴-۶)مدل اندازه گیری ابعاد هنجاری با بهره گرفتن از تحلیل عاملی در حالت معنی داری ۱۰۴
نمودار ۴-۷) مدل اندازه گیری ابعاد تعهد مستمر با بهره گرفتن از تحلیل عاملی در حالت استاندارد ۱۰۴
نمودار ۴-۸)مدل اندازه گیری ابعاد تعهد مستمر با بهره گرفتن از تحلیل عاملی در حالت معنی داری. ۱۰۵
جامعه امروزی جامعه ی سازمانی است. بسیاری از دانشمندان معتقدند که ماهیت جوامع کنونی به وسیله سازمانها به شکلهای مختلف و با اهداف گوناگون تأسیس و سازماندهی میشود، اما بدون تردید همه آنها بر پایه تلاشهای جسمی و روانی نیروی انسانی خود اداره و هدایت میشوند. بطور کلی میتوان گفت نیروی انسانی کارآمد شاخص عمده ی برتری یک سازمان نسبت به سازمانهای دیگر است . وجود نیروی انسانی متعهد به سازمان میتواند ضمن کاهش تأخیر و جابجایی، باعث افزایش چشمگیر عملکرد سازمان، نشاط روحی کارکنان و تجلی بهتر اهداف متعالی سازمانی و نیز دستیابی به اهداف فردی گردد(بهرامی، امام رضایی، ستار، عزت آبادی و دهقانی تفتی، ۱۳۸۹ ).
تعهد سازمانی مانند دیگر مفاهیم رفتار سازمانی به شیوه های متفاوت تعریف و از دیدگاه های متعددی
بررسی شده است . تعهد سازمانی را میتوان بطور ساده اعتقاد به ارزشها و اهداف سازمان، احساس وفاداری به سازمان، الزام اخلاقی، تمایل قلبی و احساس نیاز به ماندن در سازمان تعریف کرد شده که بر پایه دیدگاه آلن و میر (۱۹۹۱)، برای آن سه مولفه در نظر گرفته است ۱- تعهد عاطفی (تمایل افراد به گذاشتن انرژی و وفاداری خویش برای ادامه دادن به کار خود در سازمان)، ۲- تعهد مستمر(تمایل به انجام فعالیتهای مستمر براساس تشخیص فرد از هزینه های مرتبط با ترک سازمان و تعهد هنجاری (احساس تکلیف به باقی ماندن به عنوان یک عضو از سازمان) (مدنی و زاهدی،۱۳۸۴. ( محققان اعتقاد دارند که: اگر سازمان بخواهد با برخورداری از رسالتی روشن، راهبردی مطلوب، ساختارهای سازمانی کارآمد و طراحی شغل مناسب، بطور کامل به اهداف خود نایل گردد، نیازمند نیروی انسانی کارآمد و متعهد میباشد(رضائیان، ۱۳۸۷،۳۹۱).
عدم شناخت معنای زندگی یکی از مهمترین عواملی است که باعث بیهدفی در زندگی شخصی و اجتماعی افراد شده است. دلیل اصلی اهمیت هدفمندی آن است که افراد دارای معناداری در زندگی قادر به حل مسائل پیچیده، ارزشی و چالشی در زندگی فردی، گروهی و سازمانی هستند. عدم تعهد به سازمان، دیر رسیدن به سر کار، عدم رفتار شهروندی و جوانمردی در محیط کاری نمونه هایی از عدم شناخت معنای زندگی در محیط کاری است.
مدیران سازمان برای داشتن مدیریتی اثربخش باید توجه خاصی را به شناساندن معنای زندگی به کارکنان داشته باشند. برای شناخت معنای زندگی و حل مسائل ارزشی نمی توان فقط از هوش منطقی و عاطفی استفاده کرد بلکه باید از هوشی ورای هوش های متعارف استفاده نمود که این موضوع در قالب مفهوم “هوش معنوی “[۱] بیان می شود. یکی از صاحب نظران در مورد تعریف هوش معنوی می گوید هوش معنوی، ظرفیت انسان است برای جستجو و پرسیدن سئوالات غایی درباره معنای زندگی و به طور همزمان تجربه پیوند یکپارچه بین هر یک از ما و جهانی که در آن زندگی میکنیم. از طریق این هوش، با توجه به جایگاه، معنا و ارزش مشکلات به حل آنها میپردازیم. این تحقیق به بررسی رابطه بین بین هوش معنوی و تعهد سازمانی می پردازد.
در این فصل ابتدا مروری اجمالی بر بیان مسئله و اهمیت ضرورت تحقیق خواهد شد. پس از آن به بیان اهداف و سوالات تحقیق پرداخته و در پایان نیز تعاریف مفهومی و عملیاتی متغییرهای تحقیق ارائه خواهد شد.
تعهد سازمانی به عنوان یک نگرش و طرز تلقی همانطور که کخ و اسیرز (۱۹۹۸) اظهار داشتند، قادر است اطلاعات مفیدی جهت برنامه ریزی، سازماندهی، حفظ و نگهداری نیروی انسانی، غیبت و تأخیر و همچنین افزایش کارایی و عملکرد در اختیار مدیران قرار دهد.
مطالعات نشان می دهند، بین عدم تعهد سازمانی و مشکلات سازمانی چون ترک خدمت، غیبت، تأخیر، عدم مشارکت و درگیری فعال نیروی کار و سطح پایین عملکرد و بازدهی نیروی انسانی رابطه معنادار و معکوس وجود دارد.
تعهد سازمانی به دلیل تأثیرش بر تعیین هویت با سازمان، سطح کوشش و ترک شغل، مورد بسیار مهمی تلقی می شود (استرو و رایلی، ۱۹۹۷).
پیامدهای وجود کارکنانی با تعهد کم ممکن است برای سازمان گران تمام شود و از این رو لازمست مورد توجه مدیریت قرار گیرد. (وارد و دیویس، ۱۹۹۵، ۱۰۸-۸۹).
اندیشه تعهد موضوعی اصلی در نوشته های مدیریت است . این اندیشه یکی ازارزشهای اساسی است که سازماندهی بر آن متکی است و کارکنان براساس ملاک تعهد،ارزشیابی می شوند. اغلب پرسشهایی به عمل می آید از قبیل : آیا اضافه کار خواهد کرد؟ آیاروزهای تعطیل بر سر کار خواهد آمد؟ آیا دیر می آید یا زود می رود؟
اغلب مدیران اعتقاد دارند که این تعهد برای اثربخشی سازمان ضرورتی تام دارد (میچل ، ترجمه شکرکن ،۱۳۷۳).
تعهد و پایبندی می تواند پیامدهای مثبت و متعددی داشته باشند، کارکنانی که دارای تعهد و پایبندی هستند، نظم بیشتری در کار خود دارند، مدت بیشتری در سازمان می مانند و بیشتر کار می کنند. مدیران باید تعهد و پایبندی کارکنان را به سازمان حفظ کنندو برای این امر باید بتوانند بااستفاده از مشارکت کارکنان در تصمیم گیری و فراهم کردن سطح قابل قبولی از امنیت شغلی برای آنان ، تعهد و پایبندی را بیشتر کنند.(مورهد و گریفن، ترجمه الوانی و معمارزاده ،۱۳۷۴).
در دهه های اخیر موضوع معنویت در سازمان مورد توجه روزافزون پژوهشگران قرار گرفته است به طوری که از آن به عنوان نوعی هوش یاد می شود. اهمیت معنویت در سازمان توسط مدیران، کارفرمایان و پژوهشگران به عنوان موضوعی مهم در تعامل با مشتریان و افراد جامعه در نظر گرفته میشود . به کارگیری معنویت به منظور حل مسائل سازمانی و فردی به نوعی توانایی اشاره دارد که هوش معنوی نامیده می شود. (هانسون، ۲۰۰۱).
علیرغم این که داشتن هوش معنوی بالا به عنوان یکی از ویژگی های مدیران و رهبران موفق مطرح است، بسیاری از مدیران از آن به عنوان راهکاری جهت واکنش به تغییرات مدیریتی بهره می برند (ویگلنس ورس، ۲۰۰۲).
امروزه سازمان های موفق دارای کارکنان توانمند و متعهد هستند که بطور مرتب سیستم ها و فرایندهای کاری را بهبود می بخشند. با تغییر و تحولات گسترده در حوزه اقتصاد ، و مدیریت ، پارادایم های جدیدی ازقبیل خودکنترلی ، همکاری و مشارکت، یکپارچگی زندگی کاری و معنوی در سازمان ها مطرح گردیده است و بر الگوهای سنتی فرماندهی و کنترل حاکم گردیده و در راستای این حرکت مفاهیمی مانند هوش عاطفی و معنوی توجه مدیران و رهبران سازمان ها رو به خود جلب کرده است.
با توجه به ویژگی های هوش معنوی و خصوصیات افراد صاحب هوش معنوی و مطالعاتی که در این رابطه توسط صاحب نظران صورت گرفته می توان رفتار کارکنان دارای هوش معنوی قوی و ضعیف را از یکدیگر متمایز ساخت افراد دارای هوش معنوی بالا دارای یک سری ویژگی هایی هستند که به نظر میرسد که در بهبود عملکرد و بهره وری در سازمان های امروزی موثر است از سوی دیگر افزایش تعهد کارکنان به سازمان خود موضوعی است که همیشه برای سازمان ها جذاب و به اشکال مختلف در پی دست یابی به آن هستند زیرا سازمان ها دریافته اند که تعهد سازمانی کارکنان عامل افزایش بسیاری از روندهای مثبت سازمانی مانند بهره وری و بهبود عملکرد و مسئولیت پذیری بیشتر کارکنان می گردد.
با توجه به شرایط خاصی که شرکت های نفتی برای حفظ کارکنان توانمند و متخصص در شرایط سخت مناطق عملیاتی دارند و با توجه به گزارش هایی که حاکی از جذب این پرسنل متخصص توسط شرکتهای نفتی فعال در کشورهای حوزه خلیج فارس دارند مسئله تعهد سازمانی این افراد به سازمان و شرکت های خود و همچنین راه های نگه داشت این افراد یکی از مسائلی است که این سازمان ها با آن درگیر هستند که به نظر میرسند بحث از مولفه های اثر گذار بر تعهد سازمانی کارکنان و بخصوص موضوع این پژوهش یعنی معنویت و هوش معنوی می تواند مفید و قابل دفاع باشد.
موضوع تعهد سازمانی و هوش معنوی در کل برای سازمانها موضوعی مهم می باشد لذا با توجه به مباحث مطرح شده ما در این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سوال هستیم که آیا بین هوش معنوی به عنوان متغییر مستقل و تعهد سازمانی به عنوان متغییر وابسته رابطه وجود دارد؟
در این پژوهش اهمیت و ضرورت تحقیق در دو بعد نظری و کاربردی به شرح بندهای مندرج در هریک از سرفصل های مربوطه مورد توجه است.
۱-۳-۱)اهمیت و ضرورت تحقیق از لحاظ نظری
۱-۳-۲) اهمیت و ضرورت تحقیق از نظر کاربردی
۱- Spiritual intelligence
تعداد صفحه :۱۴۵
قیمت :۳۷۵۰۰ تومان
پردیس قم
دانشکده مدیریت
شناسایی و رتبه بندی مولفه های هوش معنوی کارکنان
(مطالعه موردی کارکنان مراکز فرهنگی آموزشی منتخب)
پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد
در رشته مدیریت دولتی گرایش سیستم های اطلاعاتی
مرداد ماه ۱۳۹۲
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
چکیده:
معنا بخشی به زندگی فردی و سازمانی کارکنان یکی از برنامه های استراتژیک سازمان ها محسوب می شود. درک و آگاهی از معنای زندگی از طریق هوش منطقی و عاطفی حاصل نمی شود و مستلزم استفاده از هوشی ورای دو هوش مزبور است که این هوش، هوش معنوی نامیده می شود. بر این اساس، تحقیق حاضر به شناسایی و رتبه بندی مؤلفه های هوش معنوی کارکنان میپردازد.سوال اصلی تحقیق حاضر عبارت است از اینکه مولفه های اصلی هوش معنوی در جامعه آماری پژوهش حاضر کدامند؟ این تحقیق از نظر هدف،کاربردی و از دیدگاه انجام و گردآوری اطلاعات توصیفی- پیمایشی می باشد. براساس هدف تحقیق ابتدا با بررسی ادبیات موضوع و استفاده از نظرات خبرگان و اساتید محترم راهنما و مشاور تعداد ۹ عامل به عنوان مولفه های هوش معنوی کارکنان شناسایی گردیدند که این عوامل عبارتاند از: ایمان و اعتقاد به الوهیت، هدف و معنا در کار و زندگی، خودآگاهی، داشتن اهداف متعالی در کار و زندگی، باورها و اعمال معنوی و مذهبی، همسویی اهداف فردی و سازمانی، تفکر انتقادی وجودی، روحیه خدمتگذاری و تولید معنی شخصی. در مرحله بعد بر اساس عوامل شناسایی شده، پرسشنامه تحقیق تدوین گردید. جامعه آماری تحقیق را کلیه کارکنان شاغل در چهار مرکز فرهنگی آموزشی جامعه المصطفی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و سازمان تبلیغات اسلامی تشکیل میدهند. با بهره گرفتن از جدول مورگان و برای تعداد ۴۸۰ نفر اعضای جامعه آماری تعداد ۲۱۴ نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب گردیدند و با بهره گرفتن از روش نمونه گیری خوشه ای در جامعه مورد نظر توزیع و جمع آوری گردیدند که در نهایت ۲۰۹ پرسشنامه مورد تایید واقع شد. به منظور بررسی روایی از روایی محتوی و برای محاسبه ضریب قابلیت اعتماد ازروش آلفای کرونباخ استفاده گردید. در این تحقیق از آمار توصیفی و استنباطی برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. در بخش آمار استنباطی از آزمون کولموگروف-اسمیرنف، میانگین یک جامعه آماری و آزمون فریدمن و آزمون تحلیل عاملی و آزمون آنووا و وآزمون تعقیبی شفه استفاده گردید.
تحلیل دادهها نشان داد که تمامی عوامل شناسایی شده به عنوان مولفه های هوش معنوی در وضعیت مطلوبی قرار دارند و اولویتبندی آنها به ترتیب عبارت است از: ۱. خودآگاهی ،هدف و معنا در کار و زندگی ۲. همسویی اهداف فردی و سازمانی ۳. ایمان و اعتقاد به الوهیت ۴. تفکر انتقادی وجودی، داشتن اهداف متعالی ۵. تولید معنی شخصی ، باورها و اعمال معنوی، روحیه خدمتگذاری
کلید واژهها: هوش، معنویت و هوش معنوی، مولفه های هوش معنوی
فهرست مطالب
فصل اوّل: کلیات تحقیق ۱
۱-۱) مقدمه: ۲
۱-۲) بیان مساله. ۳
۱-۳) ضرورت و اهمیت تحقیق: ۴
۱-۴) اهداف تحقیق: ۶
۱-۵) سوالات تحقیق: ۶
۱-۶) نوع و روش تحقیق :. ۷
۱-۷) روش گردآوری اطلاعات :. ۷
۱-۸) ابزار گرد آوری دادهها و اطلاعات :. ۷
۱-۹) جامعه و نمونه آماری : ۷
۱-۱۰) روشهای تجزیه و تحلیل دادهها:. ۷
۱-۱۱) قلمرو تحقیق :. ۸
۱-۱۲) تعریف واژگان کلیدی: ۸
فصل دوّم: مروری بر ادبیات تحقیق ۹
۲-۱) مقدمه:. ۱۰
۲-۲) هوش:. ۱۲
۲-۲-۱) رهیافت روانسنجى ۱۲
۲-۲-۲) رهیافتهاى پردازش اطلاعات ۱۲
۲-۳) انواع هوش: ۱۴
۲-۴) مقایسه ویژگی هوشهای سه گانه (منطقی، عاطفی و معنوی) ازدیدگاه های مختلف مدیریت ۲۰
۲-۴-۱)تئوریهای مشخص شده در هوشمنطقی براساس دیدگاه مدیریت عقلانی. ۲۰
۲-۴-۲) تئوریهای مشخص شده درهوشعاطفی براساس دیدگاه مدیریت انطباقی. ۲۰
۲-۴-۳) تئوری مشخص شده درهوشمعنوی براساس دیدگاه مدیریت کوانتوم. ۲۰
۲-۵) کارکرد های انواع مختلف هوش ۲۸
۲-۶) معنویت ۲۸
۲-۷) معنویت و سازمان ۳۱
۲-۸) معنویت در تمدن جدید و آموزه های اسلامی. ۳۴
۲-۹) هوش معنوی. ۳۷
۲-۱۰) اصول، ابعاد و مولفه های هوش معنوی. ۳۹
۲-۱۰-۱) اصول هوش معنوی: ۴۰
۲-۱۰-۲) خصوصیات هوش معنوی. ۴۱
۲-۱۰-۳) مولفه های هوش معنوی. ۴۲
۲-۱۰-۴) مؤلفه های هوش معنوی در اسلام. ۴۸
۲-۱۱) مدلهای هوش معنوی. ۴۹
۲-۱۱-۱) مدل زهر و مارشال(۲۰۰۰ ): ۴۹
۲-۱۱-۲) مدل وگان ۵۰
۲-۱۱-۳) مدل بروس لیچفیلد ۵۰
۲-۱۱-۴) مدل ایمونز. ۵۱
۲-۱۱-۵) مدل کینگ. ۵۲
۲-۱۱-۶) مدل سیسک. ۵۲
۲-۱۱-۷) مدل سیندی ویگلزورث (۲۰۰۴/۲۰۰۸): ۵۴
۲-۱۱-۸) مدل آمرام ( ۲۰۰۷ ) : ۵۵
۲-۱۲) هوش معنوی در اسلام. ۵۶
۲-۱۳) اندازه گیری هوش معنوی. ۵۶
۲-۱۴) ویژگی های هوش معنوی و رویه های افزایش آن ۵۸
۲-۱۵) رشد و تقویت هوش معنوی. ۵۹
۲-۱۷) مشخصات افراد به لحاظ هوشمعنوی ( جورج، ۲۰۰۶: ۴۳۵). ۶۰
۲-۱۸) هوش معنوی و سلامت روان ۶۲
۲-۱۹) هوش معنوی رهبران ۶۳
۲-۲۰) کاربرد هوش معنوی در سازمان ۶۴
۲-۲۱) پیشینه تحقیقات. ۶۷
۲-۲۲) مدل مفهومی تحقیق:. ۷۱
فصل سوّم: روش شناسی تحقیق ۷۳
۳-۱) مقدمه. ۷۴
۳-۲) فرایند انجام تحقیق ۷۴
۳-۳) روش تحقیق ۷۶
۳-۶) روایی و پایایی پرسشنامه. ۸۲
۳-۷) جامعه و نمونه آماری. ۸۷
۳-۸ ) روش نمونهگیری. ۸۸
۳-۹) روش تجزیه و تحلیل اطلاعات و آزمونهای آماری مورد استفاده. ۸۹
۳-۹-۱) آزمون فریدمن: ۹۰
۳-۹-۲) آزمون میانگین یک جامعهی آماری. ۹۰
۳-۹-۳) تحلیل عاملی تأییدی:. ۹۱
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل اطلاعات و داده ها ۹۲
۴-۱) مقدمه. ۹۳
۴-۲) تجزیه و تحلیل توصیفی داده ها ۹۴
۴-۲-۱) توزیع فراوانی پاسخ دهندگان در سازمان های هدف ۹۴
۴-۲-۲)تحصیلات. ۹۵
۴-۲-۳) سابقه خدمت ۹۶
۴-۳) تجزیه و تحلیل استنباطی داده ها ۹۸
۴-۳-۱) آزمون کولموگروف-اسمیرنف ۹۸
۴-۳-۲ ) آزمون میانگین یک جامعه آماری. ۹۹
۴-۳-۳) رتبه بندی مولفه های هوش معنوی کارکنان ۱۰۲
۴-۳-۴) آزمون آنووا یا تحلیل واریانس یک عاملی. ۱۰۴
۴-۳-۴-۱) آزمون تعقیبی شفه. ۱۰۶
۴-۳-۵) آزمون تحلیل عاملی. ۱۰۸
۴-۴) خلاصه تجزیه و تحلیل داده ها ۱۱۴
فصل پنجم: نتایج و پیشنهادات. ۱۱۷
۱-۵) مقدمه. ۱۱۸
۵-۲) بررسی نتایج بدست آمده از ویژگی های جمعیت شناختی. ۱۱۹
۵-۳) بررسی نتایج بدست آمده از آمار استنباطی. ۱۲۰
۵-۴) پیشنهادهای تحقیق ۱۲۴
۵-۴-۱) پیشنهادها به سازمان ۱۲۴
۵-۴-۲) پیشنهادها برای تحقیقات آتی. ۱۲۶
۵-۵) محدودیت های تحقیق (موضوعی، مکانی و زمانی). ۱۲۷
منابع و مأخذ ۱۲۸
ضمائم و پیوست ها ۳۷۱۲۸
فهرست جدولها
جدول شماره ۲-۱ مقایسه هوش معنوی و هوش متعارف ۱۸
جدول شماره ۲-۲: مهمترین تفاوتها بین هوش منطقی، هوش عاطفی و هوش معنوی. ۱۹
جدول ۲-۳: مقایسه بین ویژگیهای هوش منطقی دیدگاه مدیریت عقلانی و مهارتهای مدیریتی در تئوریهای مدیریت کلاسیک، مدیریت علمی و مدیریت اداری. ۲۱
جدول ۲-۴: مقایسه بین ویژگیهای هوشعاطفی دیدگاه مدیریت انطباقی و مهارتهای مدیریتی در تئوریهای مدیریت سایبرنتیک نوع دوم تئوری سیستم های کنش اجتماعی پارسونز، تئوری عمومی کنش و مدل سیستم یادگیری سازمانی. ۲۳
جدول ۲-۵: مقایسه بین ویژگیهای هوشمعنوی دیدگاه مدیریت کوانتوم و مهارتهای مدیریتی در تئوری آشوب. ۲۶
جدول ۲-۶: کارکرد های انواع مختلف هوش ۲۸
جدول ۲-۷: مقایسه معنویت در تمدن جدید و در آموزه های اسلام. ۳۷
جدول۲-۸ : ابعاد هوش معنوی بر اساس دیدگاه زهر و مارشال ۴۴
جدول ۲-۹: مدل هوش معنوی از دیدگاه سیندی ویگلزورث. ۵۴
جدول ۲-۱۰: ویژگی های هوش معنوی و رویه هایی که می توان آن را افزایش داد: ۵۸
جدول ۲-۱۱: مقایسه افراد به لحاظ هوشمعنوی. ۶۰
جدول ۳-۱ : شکل امتیاز دهی به پرسشنامه. ۸۱
جدول ۳-۲ : تعیین روایی مولفه های هوش معنوی کارکنان ۸۳
جدول ۳-۳:نظرات خبرگان در خصوص پرسشنامهی هوش معنوی. ۸۴
جدول ۳-۴ : آلفای کرونباخ مربوط به هر یک از عوامل موثر بر هوش معنوی کارکنان ۸۷
جدول ۴-۱ : توزیع فراوانی افراد بر حسب سازمان مورد بررسی. ۹۴
جدول ۴-۲ : توزیع فراوانی افراد بر حسب تحصیلات. ۹۵
جدول ۴-۳ : توزیع فراوانی افراد بر حسب سابقه خدمت ۹۶
جدول ۴-۴: بررسی وضعیت نرمال بودن مولفه های هوش معنوی کارکنان ۹۸
جدول ۴-۵ : وضعیت میانگین و انحراف معیار رعایت مولفه های هوش معنوی. ۹۹
جدول۴-۶ : نتایج آزمون میانگین یک جامعه آماری برای رعایت مولفه های هوش معنوی. ۱۰۰
جدول ۴-۷: معنی داری آزمون فریدمن برای مولفه های هوش معنوی کارکنان ۱۰۲
جدول۴-۸: اولویت بندی مولفه های هوش معنوی کارکنان بر حسب میانگین رتبه با بهره گرفتن از تحلیل واریانس فریدمن ۱۰۳
جدول۴-۹: اولویت بندی مولفه های هوش معنوی بر حسب میانگین رتبه با بهره گرفتن از تحلیل واریانس فریدمن تقریبی. ۱۰۴
جدول ۴-۱۰: جدول آنالیز واریانس مولفه های هوش معنوی در مراکز منتخب ۱۰۵
جدول ۴-۱۱: نتایج آزمون شفه. ۱۰۶
جدول ۴-۱۲: نتایج آزمون شفه. ۱۰۷
جدول ۴-۱۳: نتایج آزمون بارتلت و KMO. 108
جدول۴-۱۴: ارزش ویژه عامل ها و واریانس آنها بعد از چرخش ۱۰۹
جدول ۴-۱۵:ماتریس چرخیده شده اجزاء. ۱۱۰
جدول ۴-۱۶: خلاصه بررسی وضعیت نرمال بودن مولفه های هوش معنوی کارکنان ۱۱۴
جدول ۴-۱۷: خلاصه نتایج تحلیل وضعیت هریک از مولفه های هوش معنوی. ۱۱۵
جدول ۴-۱۸: اولویت بندی مولفه های هوش معنوی بر حسب میانگین رتبه. ۱۱۵
جدول۴-۱۹: خلاصه تحلیل نتایج بررسی تفاوت مراکز منتخب در خصوص مولفه های هوش معنوی. ۱۱۶
جدول۴-۲۰: ارزش ویژه عامل ها و نام گذاری آنها ۱۱۶
فهرست شکلها
شکل ۲-۱: رابطه هوش ها ( ویگلزورث، ۲۰۰۴). ۱۷
شکل ۲-۲ : سلسله مراتب نیازهای انسان از دیدگاه مزلو. ۳۳
شکل ۲-۳: سلسله مراتب نیازهای انسان از دیدگاه هوش معنوی. ۳۳
شکل ۲-۴: مولفه های هوش معنوی از دیدگاه نوبل و وگان ۴۲
شکل ۲-۵: مدل مفهومی تحقیق ۷۲
شکل۳-۱: نمودار فرایند انجام تحقیق ۷۵
نمودار ۴-۱ : توزیع فراوانی افراد برحسب سازمان مورد بررسی. ۹۵
نمودار ۴-۲ : توزیع فراوانی افراد برحسب تحصیلات. ۹۶
نمودار ۴-۳ : توزیع فراوانی افراد برحسب سابقه کار. ۹۷
انسان موجودی چند بعدی است که برای رسیدن به کمال و موفقیت درامور کاری و روزمره، نیازمند درک همه ابعاد وجودی خود و فهمیدن موقعیت های مختلفی است که در آنها قرار می گیرد. در این میان بعد وسیعی مانند “معنویت” که بر بسیاری از جنبه های وجودی و عرصه های زندگی انسان موثر است، اهمیت ویژه ای می یابد. “معنویت” حالتی را برای فرد ایجاد می کند که انسان به دنبال خویشتن خود بوده و به فکر تفکر در اموری فراتر از مسائل روزمره بپردازد و به دنبال معنای زندگی و هوشیاری و آگاهی در سطح متعالی باشد. می توان گفت هوش معنوی همان هوشی است که به کمک آن به تجزیه و تحلیل مسائل اساسی در زندگی و حل مشکلات پرداخته، به فعالیت خود ارزش و معنا می دهیم و اعتبار رفتارهای خود را بررسی کرده، آگاهانه در مورد عملکردمان تصمیم گیری میکنیم. به عبارتی افراد زمانی از هوش معنوی استفاده می کنند که بخواهند از ظرفیت ها و منابع معنوی برای تصمیم گیری های مهم بهره برداری کنند. هوش معنوی در ایجاد ارزش ها و دیدگاه های افراد نقش عمده ای ایفا می کند( حریری، ۱۳۹۰).
تعاریف متعددی از هوش معنوی وجود دارد. اما، بطور ساده می توان گفت هوش معنوی توانایی به کارگیری و بروز منابع، ارزش ها و کیفیت های معنوی است ، به گونه ای که بتواند کارکرد روزانه و آسایش فکری را ارتقا دهد. با دشوار شدن چالش های زندگی در جهان پیچیده امروز و لزوم برخورداری انسان از توانمندی های روحی و ظرفیت های معنوی که یاریگر وی در مسیر شناخت خویشتن واقعی خود باشد، مطالعات هوش معنوی در دهه اخیر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است اما با توجه به تفاوت نحوه ابراز هوش معنوی در فرهنگ های مختلف، پژوهش حاضر به دنبال شناخت عوامل موثر بر هوش معنوی کارکنان با توجه به فرهنگ ایران و ارائه راهکارهایی در جهت افزایش میزان مولفه های هوش معنوی در میان کارکنان میباشد.
بر این اساس در فصل حاضر به کلیات تحقیق که شامل: بیان مساله، اهمیت و ضرورت تحقیق، اهداف، سوالات، قلمرو تحقیق، جامعه و نمونه آماری، و در نهایت تعریف عملیاتی واژگان کلیدی پرداخته می شود.
در آستانه ورود به آینده ای متفاوت و پیچیده، صاحب نظران علم مدیریت و سازمان بر این نکته تاکید دارند که موفقیت در محیط کاری به مفهومی فراتر از مهارت های تکنیکی آکادمیک که هوش عمومی نامیده می شود (موسوی و دیگران، ۱۳۹۰: ۶۶)، بستگی دارد. اگرچه از آغاز مطالعه هوش غالبا بر جنبه های شناختی آن نظیر حافظه، حل مساله و تفکر تاکید شده، امروزه نه تنها جنبه های غیرشناختی هوش، یعنی توانایی عاطفی، هیجانی، شخصی و اجتماعی مورد توجه قرار می گیرد، بلکه در پیش بینی توانایی فرد برای موفقیت و سازگاری در زندگی نیز مورد اهمیت واقع شده است (نادری و دیگران، ۱۳۸۹: ۱۲۷). در حال حاضر دیگر IQ وEQ پاسخگوی همه نیازها نیست، بلکه انسان ها نیاز به عامل سومی دارند که هوش معنوی نامیده می شود (واندر والت[۱]، ۲۰۰۶: ۳۹). ورود مفاهیمی همچون اخلاق، حقیقت، باور به فرا یا نیرویی برتر، درستکاری، وجدان، راد مردی و گذشت، اعتماد، بخشش، مهربانی، معناجویی در کار، همبستگی با همکاران، نوع دوستی به محیط کاری و افزایش پژوهشهای نوین با مفاهیم نوین، همه حکایت از ظهور پارادایم جدیدی دارند(رجایی،۱۳۸۹: ۲۷). هنسن (۲۰۰۱) اشاره می کند که نیازهای کارکنان به لحاظ نوع و حجم تغییر یافته است. سازمان های کنونی در صورتی موفق خواهند بود که به طور کامل به ابعاد زیستی، اجتماعی، روانی و معنوی کارکنان توجه کنند (موسوی و دیگران، ۱۳۹۰: ۶۷).
هوش معنوی به عنوان یکی از مفاهیم جدید هوش، در بر دارنده نوعی سازگاری و رفتار حل مساله است که بالاترین سطوح رشد را در حیطه های مختلف شناختی، اخلاقی، هیجانی، بین فردی و . شامل می شود و فرد را در جهت هماهنگی با پدیده های اطراف و دستیابی به یکپارچگی درونی و بیرونی یاری می نماید (نادری و دیگران، ۱۳۸۹: ۱۲۸). در واقع هوش معنوی که می توان آن را یکی از جنبه های کاربردی مفهوم معنویت دانست، استفاده از توانایی ها و منابع معنوی می باشد، طوریکه افراد بتوانند تصمیمات معنادار اتخاذ کنند، درباره موضوعات وجودی تعمق کنند و نیز برای حل مشکلات روزمره خود تلاش کنند(فرهنگی و دیگران، ۱۳۸۸: ۳۷). بنابراین هوش معنوی جنبه های ذهنی و ناملموس معنویت را با اقدامات و مسائل افراد در دنیای عینی و ملموس ترکیب می کند ( دوستار و همکاران[۲]، ۲۰۱۲: ۵۵). هوش معنوی برای کارکرد اثربخش بهره هوشی و هوش عاطفی ضرورت دارد. زوهر و مارشال آن را هوش غایی ما می دانند. هوش معنوی افراد را خلاق می کند، چون به افراد کمک می کند قواعد را جایگزین کنند و با مرزها بازی کنند. به ما توانایی تمیز و انتخاب می دهد . ما را سرشار از شفقت و ادراک می کند، و به ما کمک می کند محدودیت ها را ببینیم (فرهنگی و دیگران، ۱۳۸۸: ۳۷). این هوش به فرد، دیدی کلی در مورد زندگی و همه تجارب و رویدادها می دهد و او را قادر می سازد به چارچوب بندی و تفسیر مجدد تجارب خود پرداخته، شناخت و معرفت خویش را عمق بخشد (غباری بناب و دیگران، ۱۳۸۶: ۱۳۴). افراد دارای هوش معنوی بالا، انعطاف پذیر هستند، درجه بالای هشیاری نسبت به خویشتن را دارند، توانایی برای رویارویی با مشکلات و دردها و چیره شدن بر آن ها را دارند. همچنین الهام از طریق ارزش ها و بصیرت ها، اجتناب از بد کردن به دیگران، تفکر وحدت گرا، پی بردن به روابط بین اشیاء و پدیده های مختلف، جستجو برای پاسخ دادن به سؤا لهای اساسی، عدم وابستگی به دیگران و مقاومت در برابر شیوه ها و سنتهای معمول جامعه، از ویژگی های دیگر آ نها است (زارع و دیگران، ۱۳۹۱: ۶۱).
بررسی مفاهیم نظری موجود نشان می دهند که علی رغم اهمیت هوش معنوی و تاثیر آن بر محیط کار، این عامل هنوز به خوبی مفهوم سازی نشده است.در واقع به لحاظ اینکه هوش معنوی که جنبه کاربردی معنویت است، از دیدگاه های مختلف نگریسته شده است، دارای مفهوم سازی ها و بنابراین معیارهای سنجش متفاوتی می باشد. با توجه به مطالب ارائه شده، تحقیق حاضر به دنبال شناسایی مولفه های هوش معنوی بر اساس متون موجود و ارائه راهکارهایی در جهت بهبود وضعیت مولفه های هوش معنوی کارکنان می باشد.
سازمانها نیاز دارند که به طور پیوسته محیط کار کارکنان خود را بازنگری کنند بطوریکه کارایی، اثربخشی و عملکرد آنان را بهبود بخشند. هر سازمانی باید بتواند عوامل دارای تاثیر مشخص بر محیط کار را شناسایی و تقویت نمایند. امروزه هوش معنوی بخش زیادی از این عوامل را در بر دارد. برای رسیدن به تعریف مشخص و قابل سنجشی از این عوامل باید هوش معنوی در محیط کار مورد شناسایی و بررسی قرار گیرد. تا بتوان پس از شناسایی و بررسی، در جهت تقویت آنها گام برداشت.
در موارد بسیاری، سازمانها به افرادی نیاز دارند که به نفع سازمان و فراتر از وظایف مقررشان تلاش کنند. این امر به ویژه در سازمانی همچون مراکز فرهنگی آموزشی به دلیل پیچیدگیهای امر آموزش، اهمیت به سزایی دارد. داشتن مدیران و کارکنانی که ارزشها و اهداف مراکز فرهنگی و آموزشی در آنها درونی شده باشد بطوریکه این ارزشها را متعلق به خود بدانند، روی بهبود حضور و فعالیت آنها در محیط کار اثر میگذارد. اگر این یکسویی ارزشها و اهداف و به طور کلی برقراری ارتباط معنایی و ارزشی در کارکنان مراکز آموزشی وجود نداشته باشد، هیچگاه نمی تواند کارائی بالایی از چنین محیطهایی انتظارداشت.
از طرفی در محیط پر تلاطم امروزی کارکنان به هوشی عمیقتر، به منظور معنادار شدن کار و حل مسائل پیچیده و هدفشان در زندگی و تلاش هرچه بیشتر برای انجام کارشان نیاز دارندکه حل مشکلات و مسائل پیش روی سازمان از طریق هوشمعنوی می تواند به تلاش هر چه بیشتر فرد در سازمان کمک کند. خلاقیت، معنا و هدف، عمیقترین انگیزانندهها برای هر انسانی است.آنها فرایندهای روانشناختی و احساسی نیستند. و در منطقه روحی انسان قرار دارند ( جورج[۳]، ۲۰۰۶: ۳).
در این پژوهش معنا، که یکی از مولفههای هوشمعنوی است مورد توجه مستقیم قرار گرفته است. دستهبندی سه هوش منطقی، هیجانی، معنوی را میتوان اینگونه بیان کرد که:
هوشمنطقی (چیستی) حقایق و اطلاعات، و استفاده منطقی و تجزیه و تحلیل در تصمیم گیری را اداره می کند. هوشعاطفی (چگونگی) برای درک و کنترل احساسات و عواطف خود، وقتیکه در مورد احساسات دیگران حساس میشویم است. هوشمعنوی(چرائی) برای:
بدین منظور در این تحقیق شناسایی مولفههای هوشمعنوی به عنوان عوامل موثر بر محیط کار مورد بررسی قرار گرفته است.
هدف اصلی: شناسایی مولفه های هوش معنوی کارکنان در مراکز فرهنگی آموزشی منتخب استان قم
اهداف فرعی:
[۱] . Van der walt
[۲] . Doostar et al
[۳] . George
تعداد صفحه :۱۵۵
قیمت :۳۷۵۰۰ تومان
چکیده
در این پژوهش به بررسی و تحلیل رابطه بین ابعاد هوش معنوی و سبک رهبری تحول آفرین پرداخته شده است. این پژوهش با توجه به هدف آن کاربردی بوده و در زمره تحقیقات توصیفی، از نوع تحقیق همبستگی قرار دارد. جامعه آماری آن را مدیران دانشگاه بیرجند و علوم پزشکی بیرجند با تعداد ۱۰۶ نفر تشکیل دادهاند. برای تعیین سطح ابعاد هوش معنوی مدیران از پرسشنامه هوش معنوی بدیع و همکاران (۱۳۸۹) و برای تعیین امتیاز سبک رهبری تحول آفرین از پرسشنامه چند عاملی رهبری بس و آولیو (۱۹۹۰) استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که بین هوش معنوی و سبک رهبری تحول آفرین رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد و از بین ابعاد هوش معنوی، بعدهای تفکر کلی و اعتقادی، سجایای اخلاقی و خود آگاهی و عشق مدیران از سطح متوسط بالاتر می باشند، به عبارتی در سطح مطلوب هستند. ولی بعد توانایی مقابله با مشکلات در سطح متوسط پایین تر است. همچنین سطح رهبری تحول آفرین و ابعاد آن از سطح متوسط بالاتر است. به عبارتی سطح رهبری تحول آفرین و ابعاد آن در بین مدیران در سطح مطلوب می باشد.
واژگان کلیدی: هوش معنوی، سبک رهبری تحول آفرین، مدیران.
فهرست مطالب
عنوان
۱ | فصل اول: کلیات پژوهش | ||||||||||
۱-۱. مقدمه۲ | |||||||||||
۱-۲. بیان مسأله.۴ | |||||||||||
۱-۳. اهمیت و ضرورت پژوهش .۷ | |||||||||||
۱-۴. | اهداف.۷ | ||||||||||
۱-۴- | هدف اصلی۷ ۷ل۴۴۵غ۷ | ||||||||||
۱-۴-۲. | اهداف فرعی۷ | ||||||||||
۵-۱. | فرضیه های پژوهش ۸ .۷ | ||||||||||
۶-۱. | تعریف متغیر های پژوهش.۸ | ||||||||||
۱-۶-۱. .و | تعریف نظری.۸ | ||||||||||
تعریف عملیاتی.۹ | |||||||||||
۲ | فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه پژوهش | ||||||||||
۲-۱. | مقدمه۱۱ | ||||||||||
۲-۲. | اهمیت رهبری.۱۱
|
||||||||||
۲-۳. | تعاریف رهبری.۱۳ | ||||||||||
۲-۴. | تفاوت رهبری با مدیریت.۱۳ | ||||||||||
۲-۵. | مهارت های رهبری۱۵ | ||||||||||
۲-۶. | رابطه قدرت و رهبری۱۵ | ||||||||||
۲-۷. نظریه های هدایت و رهبری۱۶ | |||||||||||
۲-۷-۱. نظریه خصوصیات فردی۱۶ رهبری | |||||||||||
۲-۷-۲. نظریه رفتار رهبری.۱۷ | |||||||||||
۲-۷-۳. مطالعات دانشگاه ایالتی اوهایو.۱۷ | |||||||||||
۲-۷-۴. | مطالعات دانشگاه میشیگان۱۸ | ||||||||||
۲-۷-۵. | سبک های چهارگانه لیکرت.۱۹ | ||||||||||
۲-۷-۶. | الگوی رهبری فیدلر.۲۰ | ||||||||||
۲-۷-۷. | نظریه اقتضایی۲۰ | ||||||||||
۲-۷-۸. | نظریه رهبری مبتنی بر موقعیت.۲۱ | ||||||||||
۲-۸. تئوری های جدید در حوزه رهبری.۲۲ | |||||||||||
۲-۸-۱. رهبری کاریزماتیک.۲۲ | |||||||||||
۲-۸-۲. ویژگی های رهبری کاریزماتیک۲۳ | |||||||||||
۲-۸-۳. رهبری تحول آفرین.۲۳ | |||||||||||
۲-۸-۴. ویژگی های رهبری تحول آفرین.۲۷ | |||||||||||
۲-۸-۵. مؤلفه های رهبری تحول آفرین.۲۷ | |||||||||||
۲-۹. هوش معنوی.۲۹ | |||||||||||
۲-۹-۱. مقدمه۲۹ | |||||||||||
۲-۱۰. | تعریف مفاهیم و اصطلاحات.۲۹ | ||||||||||
۲-۱۰-۱. هوش.۲۹ | |||||||||||
۲-۱۰-۲. معنویت.۳۰ | |||||||||||
۲-۱۰-۳. هوش معنوی.۳۱ معنوی. | |||||||||||
۲-۱۱. | ابعاد هوش معنوی.۳۲ | ||||||||||
۲-۱۲. | زیرشاخه های هوش معنوی۳۲ | ||||||||||
۲-۱۳. | هوش معنوی در اسلام۳۴ | ||||||||||
۲-۱۴. | مؤلفه های هوش معنوی در اسلام۳۶ | ||||||||||
۲-۱۵. | پیشینه پژوهش ۳۸ | ||||||||||
۳ | فصل سوم: روش پژوهش | ||||||||||
۳-۱. | مقدمه۴۲ | ||||||||||
۳-۲. | روش پژوهش.۴۲ | ||||||||||
۳-۳. | جامعه آماری و روش نمونه گیری۴۲ | ||||||||||
۳-۴. | روایی و پایایی ابزار پژوهش.۴۲ | ||||||||||
۳-۴-۱. پرسش نامه سنجش سبک رهبری تحول آفرین.۴۲ | |||||||||||
۳-۴-۲. پرسش نامه سنجش هوش معنوی۴۳ | |||||||||||
۳-۵. | روش جمع آوری داده ها۴۴ | ||||||||||
۳-۶. | روش تجزیه و تحلیل اطلاعات۴۴ | ||||||||||
۴ | فصل چهارم: تجزیه و تحلیل | ||||||||||
۴-۱. | مقدمه۴۶ | ||||||||||
۴-۲. | اطلاعات جمعیت شناختی۴۶ | ||||||||||
۴-۲-۱. جنسیت.۴۶ | |||||||||||
۴-۲-۲. دانشگاه۴۷ | |||||||||||
۴-۳. | شاخص های توصیفی۴۸ | ||||||||||
۴-۳-۱. توصیف آماری هوش معنوی و ابعاد آن.۴۸ | |||||||||||
۴-۳-۲. توصیف آماری رهبری تحول آفرین و ابعاد آن.۴۹ | |||||||||||
۴-۴. | تحلیل های آمار استنباطی۵۰ | ||||||||||
۴-۴-۱. بررسی سطح هوش معنوی و ابعاد آن.۵۰ | |||||||||||
۴-۴-۲. بررسی سطح رهبری تحول آفرین و ابعاد آن.۵۲ | |||||||||||
۴-۵. | چارچوب نظری و فرضیات پژوهش .۵۳ | ||||||||||
۵ | فصل پنجم: ارائه نتایج | ||||||||||
۵-۱. | خلاصه یافته های پژوهش۶۰ | ||||||||||
۵-۲. | خلاصه نتایج فرضیات پژوهش.۶۰ | ||||||||||
۵-۲-۱. خلاصه نتایج آزمون فرضیه اول.۶۰
|
|||||||||||
۵-۲-۲. جنسیت | خلاصه نتایج آزمون فرضیه دوم.۶۱ | ||||||||||
۵-۲-۳. خلاصه نتایج آزمون فرضیه سوم.۶۱ | |||||||||||
۵-۲-۴. خلاصه نتایج آزمون فرضیه چهارم۶۲ | |||||||||||
۵-۲-۵. | خلاصه نتایج آزمون فرضیه پنجم۶۲ | ||||||||||
۵-۳. | یافته های جانبی.۶۳ | ||||||||||
۵-۳-۱. بررسی سطح هوش معنوی و ابعاد آن۶۳ | |||||||||||
۵-۳-۲. | بررسی سطح رهبری تحول آفرین و ابعاد آن۶۳ | ||||||||||
۵-۳. ارائه پیشنهادها۶۳ | |||||||||||
فهرست منابع | |||||||||||
منابع فارسی.۶۵ | |||||||||||
منابع لاتین.۶۹ | |||||||||||
پیوست ها | |||||||||||
پیوست شماره ۱. پرسشنامه هوش معنوی۷۳ | |||||||||||
پیوست شماره ۲. پرسشنامه سبک رهبری تحول آفرین.۷۵ |
مقدمه
جهانی شدن به عنوان یک فرایند فراگیر و گسترده، مرزهای ملی کشورها را در نوردیده و با رسوخ پذیر کردن حاکمیت دولتها زمینه را برای تغییر و تحولات عمده در سطوح سازمانی، اجتماعی و فرهنگی فراهم آورده است (زنگویی و نبی زاده، ۱۳۹۳).
در عصر حاضر سازمان ها به طور فزآینده ای با محیط های پویا و در حال تغییر مواجه اند، بنابراین به منظور بقاء و پویایی خود مجبورند که خود را با تغییرات محیطی سازگار سازند. در واقع سازمان هایی کارآمد محسوب می شوند که علاوه بر هماهنگی با تحولات جامعه، بتوانند مسیر تغییرات و دگرگونی ها را نیز در آینده پیدا کرده و قادر باشند این تغییرات را در جهت ایجاد تحولات مطلوب برای ساختن آینده ای بهتر هدایت کنند. امروزه اکثر سازمان ها برای حفظ موقعیت رقابتی خود نیاز به تغییر دارند؛ تغییرات سریع مستلزم آن است که سازمان ها دارای رهبران و کارکنانی باشند که انطباق پذیر بوده و به صورت موثر کار کنند، به طور مداوم سیستم ها و فرایند ها را بهبود بخشند و محیط پیرامون خود را درک کنند (ویل[۱]، ۱۹۹۶).
محیط آشفته و متغیر است و رهبری یک عنصر کلیدی در هدایت و مدیریت این محیط است، با کمی دقت بر روی شرکت های مختلف می توان فهمید که رهبران بزرگ تفاوت های بزرگی ایجاد می کنند، رهبران مؤثر کسانی هستند که نتایج را در یک چارچوب زمانی معینی بدست می آورند تا برای سازمان و کار خود موثر واقع شوند (گلمن[۲]،۲۰۰۲: ۷۸).
به گفته استاگلین (۱۹۴۸) تعریف هایی که از رهبری شده است، از نظر تعداد، معادل یا برابر تعداد کسانی است که درصدد ارائه تعریفی از آن برآمده اند (رابینز[۳]،۱۹۸۷:۲۳). از نظر تری[۴] رهبری عبارتست از: عمل تأثیرگذاری بر افراد، به طوری که از روی میل و علاقه برای دستیابی به هدف های گروهی تلاش کنند (سید جوادین،۱۳۸۰). کونتز[۵] و ادانل[۶] می نویسد: «رهبری، تأثیرگذاری بر افراد است؛ تا تحقق هدف مشترکی را دنبال کنند» (هاندر[۷]،۲۰۰۰: ۱۲).
تاننبوم[۸] و مازاریک[۹] رهبری را این گونه تعریف می کنند: «استفاده از فرایند ارتباط در موقعیتی خاص، برای اعمال نفوذ در میان افراد و جهت دادن آن به سوی مقصد یا مقاصدی خاص» (سید جوادین،۱۳۸۰). به طور کلی می توان رهبری را عبارت از فرایند نفوذ بر فعالیت های یک گروه سازمان یافته برای تحقق اهداف خاص تعریف کرد.
رهبران باید در جهت هدایت رفتار فردی و گروهی و ارتباط موثر با همکاران، سرپرستان و مشتریان در جهت رسیدن به اهداف سازمان، به نحو مطلوب عمل کنند. تلفیق دانش مدیریتی و معناگرایی می تواند در سوق دادن افراد به سوی دست یابی به هدف مفید باشد (مهرام و دشتی، ۱۳۸۸).
رهبران به وسیله بیان واضح چشم انداز و جاری ساختن معنا در سازمان اعمال رهبری می کنند. انتشار معنا در سازمان از طریق مدیریت نمادین (استعاره ها، داستان ها و .) و با پیوند میان مجموعه ای از باورها و ارزش ها صورت می پذیرد و سبب می شود پیروان به طور فوق العاده ای انگیزه و روحیه بیابند و خود به عاملان تغییر در سازمان مبدل گردند. این رهبران که رهبران تحول آفرین نامیده می شوند با جلب اعتماد و وفاداری دیگران و ترسیم چشم اندازی مهیج از فرصت های بالقوه و نیز با الهام بخشیدن به پیروان موجب ایجاد تعهد به تحول و خود کنترلی بالا آنها می شوند. رهبران تحول آفرین بدین ترتیب به تک تک کارکنان سازمان کمک می کنند که هر یک خود به یک عاملی تحول آفرین مبدل گردند و سازمان را به سمت آینده ترسیم شده حرکت دهند (فرهنگی و همکاران، ۱۳۸۸).
نقش رهبران تحریک و برانگیختن کارکنان با بهره گرفتن از چشم انداز معنوی و ایجاد زمینه های فرهنگی بر اساس ارزش های انسانی می باشد تا کارکنانی توانمند، دارای بهره وری بالا، متعهد و با انگیزه را تربیت و پرورش دهند (ضیائی و همکاران، ۱۳۸۷). معنویت در رهبری باعث می شود انرژی نهفته در پیروان برای هدایت سازمان به سوی اهداف متعالی که فراتر از اهداف کسب و کار است، فعال گردد (خانکا[۱۰]، ۲۰۱۰). رهبران تحول آفرین بینشی را به پیروان القاء میکنند که پیروان را الهام میبخشد و آنها را بر میانگیزد تا به چیزهایی فوق العاده یا فراتر از انتظار دست پیدا کنند و مهم تر اینکه آن را به عنوان دیدگاه و آرمان خودشان پذیرفته و درک کنند.
رهبری تحول آفرین از جدیدترین سبک های رهبری است که بسیار مورد توجه قرار گرفته است (بارلینگ[۱۱]، ۲۰۰۰). سبک رهبری تحول آفرین، نظر بسیاری از متخصصان و صاحب نظران علم رهبری را به خود جلب نموده است. رهبری تحول آفرین بر روابط عاطفی و شخصی بین رهبر و زیردستان استوار است و به تحریک و انگیزش پیروان در جهت رهبری بیش از آن که مورد انتظار است توجه دارد. به اعتقاد بسیاری از محققان، رفتارهای رهبری جدید در افزایش انگیزش بر کار پیروان نقشی موثر را ایفا می کند (دوهرتی[۱۲] ،۱۹۸۷:۲۰۲). نظریه پردازان با توجه به دیدگاه های متعدد، در مورد سبک رهبری به ارائه نظریه های پرداخته اند که دیدگاه های رهبری را در مراحل مختلف متحول کرده است. این تحول با مطالعه رهبری با رویکرد ویژگی و خصوصیات رهبری در دهه ۱۹۳۰ با این پیش فرض که رهبران ذاتاً رهبر به دنیا می آیند، آغاز شد؛ ولی ویژگی های ثابتی که بتوان در تمام زمان ها از آن استفاده کرد، شناسایی نشد. در دهه ۱۹۵۰ این مطالعه با رویکرد رفتاری ادامه یافت، ولی باز هم به نتیجه قطعی منتهی نشد. تحقیقات در دهه ۱۹۷۰ به سمت نظریه رهبران اقتضایی سوق پیدا کرد که در آن، رهبر بر حسب شرایط، توانایی و گرایش های زیردستان تصمیم گیری می کند. اگرچه این نوع رهبری موفقیت هایی را در برداشت؛ اما باز هم گره از معما باز نکرد. مهمترین تحول مرحله اخیر بیان سبک رهبری تحول آفرین توسط برنز[۱۳] (۱۹۷۶) بود که برایمن[۱۴] (۱۹۹۲) از آن با عنوان «دیدگاه جدید رهبری» یاد کرده است (زرتشتیان،۱۳۸۷:۳۰). دوهرتی (۱۹۹۶) معتقد است در رهبری تحول آفرین (که رویکردی جدید در رهبری است) رابطه میان رهبر با پیروان، فراتر از تشریفات قراردادی بوده و باعث برانگیختن فکر الهام بخش به پیروان می شود تا برای رسیدن به اهداف با حداکثر پتانسیل، بیش از آن چه انتظار می رود تلاش کنند. رهبران تحول آفرین دارای نفوذ و جاذبه شخصی هستند و با رعایت ملاحظات فردی باعث ایجاد انگیزه در افراد می شوند (دوهرتی، ۱۹۹۶: ۲۷۵). بدون تردید، موفقیت و اثربخشی سازمان های آموزشی همانند سایر سازمان ها تا حدود زیادی بستگی به شایستگی مدیران آنها دارد. شایستگی مدیر تعیین کننده شایستگی سازمان خواهد بود. به عبارتی مدیریت پویا و اثربخش مشخصه اصلی سازمان های موفق می باشد که به وسیله آن از سازمان ها ناموفق مشخص می گردد (محرم زاده، ۱۳۸۱،۳۶). دراکر اشاره می کند که رهبران اصلی ترین و نادرترین منبع هر نوع تشکیلات آموزشی هستند. در همه زمینه ها برای جست وجوی اشخاصی که توانایی لازم برای رهبری موثر داشته باشند، کوشش مستمری به عمل می آید (علاقه بند، ۱۳۸۸:۴۴).
سبک رهبری تحول آفرین در نظریات جدید به عنوان یکی از سبک های رهبری اثربخش شناخته شده است (استوری[۱۵]، ۲۰۰۴).
از جمله ویژگیهای رهبران تحول آفرین اعتماد به نفس، مثبت اندیشی، اعتقاد راسخ، داشتن انتظارات بالا و ایجاد اعتماد در زیر دستان به توانایی خود در رسیدن به اهدافی است که دستیابی به رسالت سازمانها به آنها کمک میکند و محرک ارتقای آگاهی پیروان نسبت به مسائل و حل مجدد آنهاست (باس[۱۶]، ۱۹۹۴).
رهبران تحول آفرین در باورها، ارزش ها و اهداف پیروان نفوذ کرده و تأثیر فوق العاده ای در پیروان خود به جای میگذارند. آنها از طریق گفتار و کردارشان کل سازمان را دچار تحول میکنند. پیروان این رهبران نسبت به آنها احساس اعتماد و وفاداری میکنند. نفوذ رهبران تحول آفرین از طریق کلمات، گفتگو، بینش، معنا گرایی و الهام بخشی به دیگران است. از این رهگذر به نظر می آید معنویت بتواند در رهبری تحول آفرین دخیل باشد و به نوعی آنرا پیش بینی کند.
اهمیت معنویت و رشد معنوی در انسان، در چند دههی گذشته به صورتی روزافزون توجه روانشناسان و متخصصان بهداشت روانی را به خود جلب کرده است. پیشرفت علم مدیریت از یک سو و ماهیت پویا، متغیر و پیچیدهی سازمان های نوین از سوی دیگر باعث شده است که نیازهای معنوی بشر در برابر خواستهها و نیازهای مادی در سازمان ها قد علم کنند و اهمیت بیشتری یابند.
هوش معنوی نیز از مفاهیم نوینی است که سازمان ها در سایه چالش عصر سرعت و تکنولوژی به آن احساس نیاز می کنند. به طوری که به موازات گرایش رهبرانی با ویژگی های فوق در سازمانها، مطالعات علمی نیز به سوی ویژگی های مثبت انسانی گرایش و تحول یافته است؛ به طوری که گراهام[۱۷] رهبران تحول آفرین را رهبرانی بصیر و الهام بخش می داند که به بعد معنوی کارکنان اهمیت می دهند. این رهبران همواره تلاش زیادی به پرورش کارکنان و تاثیر بر رشد و پیشرفت سازمان نشان می دهند و از این طریق می توانند به حداکثر پتانسیل کارکنان دست یابند. او بر مبنای تجربیاتش ادعا می کند که نیاز به اتحاد میان معنویت و رهبری، پیامد غیر قابل اجتناب عصر آشوب ناک ماست. در عرصه رقابت سازمان ها، رهبرانی موفق خواهند بود که بتوانند با پیروان و منابع انسانی خود ارتباط پیدا کنند و در همین راستا هوش معنوی توانایی فهمیدن عمیق سوالات معنوی و بینش درونی است که سطح هایی چند گانه از هوش است. هوش معنوی آگاهی از معنویت به عنوان زمینه ای از وجود یا به عنوان نیروی زندگی خلاق از تکامل است. هوش معنوی به فرد، روابط بین فردی و روان مربوط است (عبدالله زاده و همکاران، ۱۳۸۸). رهبران باید به دیدار خویشتن و جهان، ارتباطات انسانی و سازمان های خود با روشی نوین فایق آیند و این کار جز با داشتن هوش معنوی بالا به دست نمی آید.
هوش معنوی دارای چهار بعد، تفکر کلی و بعد اعتقادی، توانایی مقابله و تعامل با مشکلات، پرداختن به سجایای اخلاقی، خودآگاهی و عشق و علاقه می باشد. (میرجلیلی و شفیعی، ۱۳۹۱).
برای تدوین فرضیات تحقیق، هر پژوهشگری نیازمند مدلی مفهومی است تا بر اساس آن ضمن شناسایی متغیرهای فرضیات روابط بین این متغیرها و تعاریف مفهومی و عملیاتی آنها را تبیین نماید. بر این مبنا با توجه مؤلفه های هوش معنوی (تفکر کلی و بعد اعتقادی، توانایی مقابله و تعامل با مشکلات، پرداختن به سجایای اخلاقی و خود آگاهی) و همچنین سبک رهبری تحول آفرین مدل مفهومی تحقیق به شکل ذیل ارائه می گردد.
نمودار (۱-۱). مدل مفهومی تحقیق
۱-۳. اهمیت و ضرورت پژوهش
از جمله موضوعاتی که امروزه به طور گسترده، در سازمانها به آن توجه میشود، معنویت و اخلاق است. پدیده تحول و رهبری تحول آفرین در عصر کنونی، سازمانها را بر آن داشته است تا پاسخها، نگرشها و رویکردهای گوناگونی به آن داشته باشند. با ورود به سازمان، با توجه به شدیدتر شدن نیاز به تغییر و تحول برای فعالیت در سازمانهای جهان امروزی نیاز به معنویت و توسعه هوش معنوی در بین افراد افزایش مییابد. برای آنکه بتوانیم هوش معنوی را در محیط های مدیریتی و آموزشی عملیاتی شود، باید هوش معنوی را با توجه به رهبری بررسی کرد.
با توجه به محدود بودن پژوهشها در این زمینه، احساس می گردد این مقوله بحث جدیدی است و تا کنون آن طور که باید مورد توجه قرار نگرفته و تا حدودی مغفول مانده است؛ لذا در این پژوهش محقق آن را بررسی خواهد کرد.
۱-۴. اهداف پژوهش
۱-۴-۱. هدف اصلی
هدف اصلی این پژوهش عبارت است از: بررسی رابطه هوش معنوی با سبک رهبری تحول آفرین مدیران دانشگاه بیرجند و علوم پزشکی بیرجند.
۱-۴-۲. اهداف فرعی
اهداف فرعی پژوهش عبارتند از:
۱-۶-۱. تعریف نظری
هوش معنوی: توانایی به کارگیری و بروز ارزش های معنوی است، به گونه ای که موجب ارتقای کارکرد روزانه و سلامت جسمی و روحی فرد شود (آمرام[۱۸]، ۲۰۰۷؛ نقل در ساغروانی، ۱۳۸۸).
رهبری تحولآفرین: فرایند نفوذ آگاهانه در افراد یا گروه ها به منظور ایجاد تغییر و تحول ناپیوسته در وضع موجود و کارکرد های سازمان به عنوان یک کل (موغلی، ۱۳۸۲).
۲-۶-۲. تعریف عملیاتی
هوش معنوی: نمرهای است که مدیران از پرسشنامه ۴۲ گویهای هوش معنوی بدیع و همکاران (۱۳۸۹) کسب مینمایند. این پرسشنامه براساس مقیاس ۵ گزینهای لیکرت طراحی شده است حداقل نمره کسب شده توسط مدیران ۴۲ و حداکثر ۲۱۰ میباشد.
رهبری تحولآفرین: نمره ای است که مدیران از پرسشنامه که مدیران از پرسشنامه ۲۰ گویه ای بس و آولیو (۱۹۹۰) کسب می نمایند. این پرسشنامه بر اساس مقیاس ۵ گزینهای لیکرت طراحی شده است.
[
تعداد صفحه :۱۲۶
قیمت :۳۷۵۰۰ تومان
پایان نامه رشته علوم تربیتی
دانشکده ادبیات و علوم انسانی
گروه آموزشی علوم تربیتی
پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد در رشته مدیریت آموزشی
دانشگاه بوعلی سینا
عنوان:
بررسی رابطه بین هوش معنوی با مهارت های ارتباطی کارکنان دانشگاه لرستان در سال تحصیلی ۹۲-۱۳۹۱
۳۰ دی۱۳۹۲
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول: طرح تحقیق
مقدمه . ۳
بیان مسئله . ۴
اهمیت و ضرورت . ۷
اهداف پژوهش ۸
هدف کلی . ۸
اهداف جزیی ۸
سوالات پژوهش. ۸
فرضیه های پژوهش ۸
فرضیه اصلی ۸
فرضیه های فرعی. ۸
تعاریف مفهومی و عملیاتی واژه ها و اصطلاحات ۹
تعاریف مفهومی ۹
تعاریف عملیاتی. ۱۰
فصل دوم: ادبیات و پیشینه تحقیق
مقدمه . ۱۵
مبانی نظری تحقیق ۱۵
تعریف هوش. ۱۵
مفهوم معنویت ۱۷
هوش معنوی .۱۸
تاریخچه هوش معنوی. ۲۲
مولفه های هوش معنوی. .۲۳
مولفه های هوش معنوی در اسلام ۲۵
راه های رشد هوش معنوی. ۲۷
مدل های هوش معنوی . ۲۸
مدل زوهر و مارشال ۲۸
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مدل سیندی ویگلزورث. ۲۹
مدل آمرام . ۲۹
مدل کینگ ۳۰
هوش معنوی و سلامت روان. ۳۱
هوش معنوی در محیط کار . ۳۳
هوش معنوی درسازمان ها. ۳۵
مهارت های ارتباطی ۳۶
تعریف ارتباط. ۳۶
اهداف ارتباط. ۳۸
انواع ارتباط .۳۸
ارتباط اثربخش. .۴۰
مبانی ارتباط اثربخش . ۴۱
سبک های ارتباطی . ۴۲
موانع ارتباطی ۴۳
فرایند ارتباط . ۴۴
مدل های ارتباطی ۴۵
مدل ارتباطی لاسول ۴۵
مدل ارتباطی دیوید برلو ۴۷
مدل مفهومی ارتباط میان فردی . ۴۷
مهارت های ارتباطی ۴۸
متغیرهای اولیه مرتبط با مهارت های ارتباطی. ۴۹
ارتباط غیرکلامی ۴۹
انواع مهارت های ارتباطی . ۵۱
حوزه های اصلی مهارت های ارتباطی ۵۲
خودآگاهی و بازخورد صحیح . ۵۲
تامین حمایت عاطفی ۵۳
ارائه پاسخ های همدلانه. ۵۴
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مدیریت تعارض. ۵۵
ابراز وجود. ۵۵
پیشینه تحقیقات انجام شده در ایران و خارج ۵۵
پیشینه تحقیقات انجام شده در ایران . ۵۶
پیشینه تحقیقات انجام شده در خارج ۶۲
نتیجه گیری . ۶۴
فصل سوم: روش تحقیق
مقدمه . ۶۷
روش تحقیق . ۶۷
جامعه آماری . ۶۸
حجم نمونه و شیوه نمونه گیری ۶۸
روش جمع آوری اطلاعات ۶۹
روایی وپایایی ابزارهای اندازه گیری. ۷۰
روایی پرسشنامه ها. ۷۰
پایایی پرسشنامه ها. ۷۱
روش تجزیه و تحلیل اطلاعات . ۷۱
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده های تحقیق
مقدمه . ۷۵
توصیف آماری متغیرهای پژوهش ۷۵
آمار استنباطی ۸۳
بررسی سوالات پژوهش . ۸۳
بررسی فرضیه اصلی پژوهش ۸۶
بررسی فرضیه های فرعی پژوهش ۸۷
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
مقدمه . ۹۷
خلاصه پژوهش . ۹۷
بحث و بررسی یافته ها ۹۸
نتیجه گیری کلی. ۱۰۶
محدودیتهای تحقیق ۱۰۷
پیشنهادهای تحقیق ۱۰۸
پیشنهادات کاربردی ۱۰۸
پیشنهادات پژوهشی . ۱۰۹
منابع . ۱۱۳
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول ۱-۲: مدل هوش معنوی از دیدگاه سیندی ویگلزورث ۲۹
جدول۱-۳: توزیع جامعه آماری پژوهش به تفکیک جنسیت . ۶۸
جدول۲-۳: توزیع نمونه آماری پژوهش به تفکیک جنسیت. .۶۹
جدول۳-۳: اطلاعات مربوط به پرسشنامه هوش معنوی هیلدبرانت(۲۰۱۱) .۷۰
جدول۴-۳: اطلاعات مربوط به پرسشنامه مهارت های ارتباطی بارتون(۱۹۹۰). .۷۰
جدول۱-۴: توزیع فراوانی کارمندان غیرهیات علمی به تفکیک جنسیت ۷۵
جدول۲-۴: توزیع فراوانی کارمندان غیرهیات علمی به تفکیک سن ۷۶
جدول۳-۴: توزیع فراوانی کارمندان غیرهیات علمی به تفکیک سابقه خدمت . ۷۷
جدول۴-۴: توزیع فراوانی کارمندان غیرهیات علمی به تفکیک میزان تحصیلات . ۷۸
جدول ۵-۴: آمار توصیفی متغیرهای پژوهش ۷۹
جدول۶-۴: بررسی نرمال بودن در متغیر وابسته . ۸۰
جدول۷-۴: نتایج آزمون t تک گروهی جهت ارزیابی میزان هوش معنوی کارمندان ۸۳
جدول۸-۴: نتایج آزمون t تک گروهی جهت ارزیابی میزان مهارت های ارتباطی کارمندان. ۸۴
جدول۹-۴: خلاصه نتایج مقدار واریانس تبیین شده و معناداری مدل ۸۵
جدول۱۰-۴: رگرسیون به روش همزمان متغیرهای پیش بینی کننده مهارت های ارتباطی ۸۵
جدول۱۱-۴: همبستگی پیرسون بین هوش معنوی و مهارت های ارتباطی کارمندان . ۸۶
جدول۱۲-۴: همبستگی پیرسون بین تفکر انتقادی وجودی و مهارت های ارتباطی کارمندان ۸۷
جدول۱۳-۴: همبستگی پیرسون بین تولید معنی شخصی و مهارت های ارتباطی کارمندان . ۸۸
جدول۱۴-۴: همبستگی پیرسون بین میزان آگاهی و مهارت های ارتباطی کارمندان . ۸۹
جدول۱۵-۴: همبستگی پیرسون بین توسعه حالت آگاهی و مهارت های ارتباطی کارمندان ۹۰
جدول۱۶-۴: نتایج t مستقل جهت مقایسه هوش معنوی در کارمندان زن و مرد ۹۱
جدول۱۷-۴: نتایج تحلیل وریانس جهت مقایسه میزان هوش معنوی کارکنان به لحاظ سن، تحصیلات و سابقه خدمت ۹۱
جدول۱۸-۴: نتایج t مستقل جهت مقایسه مهارت های ارتباطی در کارمندان زن و مرد . ۹۲
جدول۱۹-۴: نتایج تحلیل وریانس جهت مقایسه مهارت های ارتباطی کارکنان به لحاظ سن، تحصیلات و سابقه خدمت ۹۲
فهرست اشکال
عنوان صفحه
شکل۱-۱: مدل مفهومی تحقیق ۶
شکل۱-۲: مدل زوهر و مارشال(۲۰۰۰) . ۲۸
شکل۲-۲: مدل آمرام(۲۰۰۷) ۳۰
شکل۳-۲: مدل کینگ(۲۰۰۸) ۳۱
شکل۱-۴: نمودار دایره ای توزیع فراوانی کارمندان به تفکیک جنسیت . ۷۵
شکل۲-۴: نمودار دایره ای توزیع فراوانی کارمندان به تفکیک سن . ۷۶
شکل۳-۴: نمودار دایره ای توزیع فراوانی کارمندان به تفکیک سابقه خدمت . ۷۷
شکل۴-۴: نمودار دایره ای توزیع فراوانی کارمندان به تفکیک میزان تحصیلات ۷۸
شکل۵-۴: نمودار ستونی آمار توصیفی متغیرهای پژوهش . ۷۹
شکل۶-۴: بررسی نرمال بودن متغیرها ۸۱
شکل۷-۴: بررسی خطی بودن متغیرهای پزوهش . ۸۲
فصل اول
طرح پژوهش
مقدمه
این پژوهش در نظر دارد به بررسی رابطه ی بین هوش معنوی با مهارت های ارتباطی بپردازد .پس بهتر آن است که قبل از هر چیزی تعاریفی چند از این دو مولفه، یعنی هوش معنوی ومهارت های ارتباطی رامورد بررسی قرار دهیم.
هوش معنوی بیانگر مجموعه ای از توانایی ها و ظرفیت ها و منابع معنوی است که کاربست آن ها موجب افزایش انطباق پذیری و در نتیجه سلامت روان افراد می شود(کینگ[۱]، ۲۰۰۸: ۳۸).گین و پورهیت[۲] (۲۰۰۶) هوش معنوی را توانایی تجربه شده ای می دانند که به افراد امکان دستیابی به دانش و فهم بیشتر را می دهد و زمینه را برای رسیدن به کمال و ترقی درزندگی فراهم می سازد(ص۲۳۰)
ارتباط در گذشته و برای انسان اولیه، علاوه بر کارکردهایی که در جهت حفظ حیات و یاری گرفتن از دیگران داشته، زمینه ساز فعالیت های اجتماعی و سرآغازی برای زندگی اجتماعی نیز بوده است. ارتباط سراسر زندگی انسان رادربرگرفته است.انسان به کمک ارتباط، زنده می ماند، رشد وتکامل می یابد و سعادت وخوشبختی وی تاحد زیادی به چگونگی رابطه او با دیگران بستگی دارد.(سیاوشی و نوابی نژاد، ۱۳۸۴). در هر حال، هیچ نوع ارتباطی جز به دلیل احساس نیاز شدید انسان برای برقراری تعامل اجتماعی به وقوع نمی پیوندد. انسان برای برقراری رابطه با دیگران روش های مختلفی را پرورانده است، که رشد و تکامل زبان و شیوه های غیرکلامی مانند حالت چهره، حالت کلی بدن یا وضعیت اندامها و حرکات بیانگر و را شامل می شود. هر یک از این شیوه ها می توانند بخشی از اطلاعات و احساسات مورد نظر فرد در حال صحبت، یا گوینده، را به فرد دیگر، یا شنونده، انتقال دهد(بولتن[۳]، ۱۹۹۴؛ ترجمه سهرابی، ۱۳۹۱: ۲۱).
اهمیت مهارتهای ارتباطی در این است که به فرد کمک می کند احساسات منفی و تنش های اجتماعی را کاهش داده و بطور سازنده و موفقیت آمیز به حل مساله بپردازد (جارویس تیبات و ماتیک[۴]، ۲۰۰۵). به عقیده هارجی ودیکسون (۲۰۰۴)ریشه بسیاری از مشکلات فردی و سازمانی را میتوان در کمبود ارتباطات موثر و سیستم ارتباطی و به طور کلی سوء تعبیر و تفسیرهای ارتباطی جستجو کرد(رضائیان، ۱۳۹۱: ۵۶). با وجود آن که ارتباط بین فردی جزو بزرگترین پیشرفت های بشر به شمار میآید، اما خیلی از انسان ها قادر به برقراری یک ارتباط خوب و موثر نیستند(بولتن، ۱۹۹۴؛ ترجمه سهرابی، ۱۳۹۱). شاید شدید ترین انتقادهایی که مدیران می توانند از همکاران و مافوق ها یا کارکنان دریافت دارند، پیرامون عدم توافق شان در ارتباط موثر است(رضائیان، ۱۳۹۱: ۵۶). ولی علی رغم اینکه ارتباطات، یک مهارت موثر برای مدیران و کارکنان است اما شاید تاکنون به عنوان یک بعد اصلی به آن توجه نشده است و لذا به قدر کافی به شفاف سازی در مورد آن پرداخته نشده است (دولویکز[۵]، ۱۹۹۴؛ به نقل از کشتکاران و همکاران، ۱۳۹۰: ۴۲).تاثیر فوق العاده هوش معنوی بر ارتباطات و نیز ارتباطش با دیگر انواع هوش، سبب می شود معنویت و هوش معنوی به یک موضوع مهم در حوزه مدیریت و سازمان تبدیل شود(حیدری،۱۳۹۱: ۶۸).افرادی که دارای هوش معنوی بالاتری هستند، رابطه بهتری با دیگران برقرار می کنند(سیسک[۶]، ۲۰۰۸: ۲۶). با توجه به مطالب ذکر شده، به نظر می آید هوش معنوی تاثیر زیادی بر نحوه ارتباط کارکنان داشته باشد. از سوی دیگر از آنجا که هوش معنوی سازه ای جدید است، تحقیقات تجربی موجود در این زمینه اندک می باشد. بنابراین انجام پژوهش های بیشتر مورد نیاز است. در همین راستا این پژوهش در نظر دارد به بررسی رابطه هوش معنوی با مهارت های ارتباطی کارکنان دانشگاه لرستان بپردازد.
بیان مسأله
اهمیت معنویت و رشد معنوی در انسان، در چند دهه گذشته به صورتی روزافزون توجه روانشناسان و متخصصان بهداشت روانی را به خود جلب کرده است. پیشرفت علم روانشناسی از یک سو و ماهیت پویا و پیچیده ی جوامع نوین از سوی دیگر، باعث شده است که نیازهای معنوی بشر در برابر خواستهها و نیازهای مادی او قد علم کنند و اهمیت بیشتری یابند. به طوری که سازمان بهداشت جهانی در تعریف ابعاد وجودی انسان، به ابعاد جسمانی، روانی، اجتماعی و معنوی اشاره می کند و بعد چهارم یعنی بعد معنوی را نیز در رشد و تکامل انسان مطرح می سازد. معنویت به معنای نقش زندگی یا «روشی برای بودن» و تجربه کردن است که با آگاهی یافتن از یک بعد غیرمادی به وجود میآید و ارزش های قابل تشخیص، آن را معین می سازد(الکینز[۷] و همکاران، ۱۹۸۸؛ به نقل از یعقوبی، ۱۳۸۸). روانشناسان برای تبیین توانایی افراد، عقل و استدلال و همچنین عواطف و هیجان ها از واژههایی مانند هوش بهر[۸]و هوش هیجانی [۹]استفاده می کنند که در کنار این مفاهیم، واژه هوش معنوی[۱۰] در سال های اخیر توجه روانشناسان را به خودجلب کرده است (کینگ، ۲۰۰۸(. هوش معنوی را بیانگر مجموعه ای از توانایی ها و ظرفیت ها و منابع معنوی می داند که کاربست آنها موجب افزایش انطباق پذیری وسلامت روان افراد می شود و هوش معنوی را شامل توانایی های ذیل می داند. تفکر انتقادی وجودی: ظرفیت تفکر انتقادی داشتن در ماهیت هستی. تولید معنای شخصی: توانایی ایجاد معنی از تجارب روانی ومادی. آگاهی متعالی: تشخیص بعد فرافردی خویشتن و ارتباط آن با خود و طبیعت. توسعۀ حالت هوشیاری: داشتن تجارب اوج یافته هوشیاری به اختیار فرد. درپژوهش حاضر، هوش معنوی با توجه به دیدگاه او بررسی شده است.کاربرد هوش معنوی در زندگی فرد می تواند ارتباط شخص را با خود، دیگران و خدا و به خصوص پرورش خودآگاهی فرد تسهیل کند(نازل[۱۱]، ۲۰۰۴). استفاده از هوش معنوی در رهبری سازمان، توجه به تلفیق و کاربرد معنویت در عملکرد سازمانی و اثربخشی رهبری رشد فزآینده ای یافته است(امرام[۱۲]، ۲۰۰۹: ۳).
از سوی دیگر مدارک و شواهد موجود نشان می دهد که بین ارتباطات مؤثر و میزان تولید یا بازدهی افرد رابطه ی مستقیم وجود دارد (رابینز، استیون: ترجمه اعرابی وپارساییان، ۱۳۹۰: ۶۱۷). مهارت های ارتباطی آن دسته از مهارت هایی هستند که افراد می توانند با کمک آنها درگیر تعامل های بین فردی و فرایند ارتباط شوند و شامل مهارت های متفاوتی هستند که مهم ترین آنها مهارت های کلامی، گوش دادن موثر و بازخورد است(چاری و دلاورپور، ۱۳۸۷: ۱۲۶). مهارت کلامی عبارت است از به کارگیری آگاهانه نمادهای کلامی به منظور ترغیب دیگران به انجام کار. گوش دادن موثر توانایی شخص در توجه به پیشنهاد ها، نظرات یا سوالات دیگران و درک آنهاست. مهارت بازخورد عبارت است از برگشت نتیجه پیام به طوری که فرستنده از وضعیت ارسال پیام و نحوه دریافت و درک آن آگاه گردد(مرتضوی و مهربان، ۱۳۸۴: ۱۲۷). آلیسون[۱۳] (۲۰۱۰) بر شکل گیری حمایت اجتماعی و روابط بین فردی مناسب از طریق دین و معنویت تاکید کرده است. دین، که به پرورش مهارت های ارتباطی کمک می کند، وجود آموزههایی خاص برای فراهم آوردن حمایت اجتماعی از طریق گروه ها، برقراری رابطه برابر و فوری، پذیرش عاری از قضاوت را فراهم می نماید(سانچز و ناپو[۱۴]، ۲۰۰۸).
با توجه به اینکه هوش معنوی یک سازه ی جدید است، تحقیقات تجربی موجود در این زمینه اندک می باشد. اما در زمینه اثر متقابل معنویت و متغیرهای روانشناختی، تحقیقات به طور چشم گیری افزایش یافته است(روس مارین و راب[۱۵]، ۲۰۱۰). تاچمن[۱۶] (۲۰۰۹)بر مبنای یک برنامه ۵ مرحله ای نشان داد که درمان معنوی از طریق به کارگیری فنون مقابله مذهبی، در آموزش ارتباطات، یکی کردن مفاهیم و مهارت های آموخته شده، توجه به مهارت های ارتباطی و مهارت های حل مساله و در نهایت حمایت ارتباطی اعضای خانواده های دارای فرد اسکیزوفرنی، موثر واقع می شود. همچنین باقری، اکبر زاده و حاتمی(۲۰۱۰) و کرمی(۱۳۹۰) نشان دادند که ارتقاء هوش معنوی از طریق آموزش های دینی منجر به درک الگوهای زندگی، دستیابی بیشتر به مهارت های ارتباطی، تشخیص معنای واقعی حوادث و احساس تسلط در هدف گذاری می شود. در همین راستا این پژوهش در نظر دارد به بررسی رابطه هوش معنوی با مهارت های ارتباطی کارکنان دانشگاه لرستان بپردازد و به این سوال پاسخ دهد که آیا بین هوش معنوی با مهارتهای ارتباطی کارکنان رابطه وجوددارد؟ب
سوالات پژوهش
فرضیه های پژوهش
فرضیه اصلی: بین هوش معنوی با مهارت های ارتباطی کارکنان دانشگاه لرستان رابطه وجود دارد.
فرضیه های فرعی
۱-بین میزان تفکر انتقادی وجودی با مهارت های ارتباطی کارکنان دانشگاه لرستان رابطه وجود دارد.
۲-بین میزان تولید معنی شخصی با مهارت های ارتباطی کارکنان دانشگاه لرستان رابطه وجود دارد.
۳-بین میزان آگاهی با مهارت های ارتباطی کارکنان دانشگاه لرستان رابطه وجود دارد.
۴-بین میزان توسعه حالت آگاهی با مهارت های ارتباطی کارکنان دانشگاه لرستان رابطه وجود دارد.
۵-بین میزان هوش معنوی کارکنان دانشگاه لرستان از لحاظ ویژگی های جمعیت شناختی(جنس، سن، سنوات خدمت و میزان تحصیلات) تفاوت وجود دارد.
۶-بین میزان مهارت های ارتباطی کارکنان دانشگاه لرستان از لحاظ ویژگی های جمعیت شناختی(جنس، سن، سنوات خدمت و میزان تحصیلات) تفاوت وجود دارد.
تعاریف مفهومی و عملیاتی واژه ها و اصطلاحات
متغیرها را می توان به صورت مفهومی و عملیاتی تعریف کرد. تعریف مفهومی به تعریف یک واژه توسط واژه های دیگر اشاره دارد. این تعریف به روشن شدن ماهیت یک پدیده کمک می کند و نقش مهمی را در فرایند تدوین فرضیه ها ایفا می کند. تعریف عملیاتی تعریفی است که به ویژگی های قابل مشاهده استوار است و تا حدود زیادی به شرایط مسأله تحقیق و فرهنگ محقق بستگی دارد و نمی تواند تمامی معانی یک مفهوم را شامل شود(بازرگان، ۱۳۸۷، ۴۲).بر این اساس متغیرهایی که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است، از جنبه های مفهومی و عملیاتی به شرح زیر تعریف شده اند:
تعاریف مفهومی
مهارتهای ارتباطی به منزله آن دسته از مهارتهایی است که به واسطه آنها افراد می توانند درگیر تعاملهای بین فردی وفرایند ارتباط شوند؛ یعنی فرایندی که افراد طی آن، اطلاعات، افکار و احساسهای خود را از طریق مبادله کلامی و غیر کلامی با یکدیگر در میان می گذارند(هارجی و دیکسون، ۲۰۰۷). مهارت های ارتباطی شامل مهارت های متفاوتی هستند که مهم ترین آنها مهارت های کلامی[۱۷]، گوش دادن[۱۸] موثر و بازخورد[۱۹] است(چاری و دلاورپور، ۱۳۸۷). مولفه های مهارت های ارتباطی به شرح زیر می باشد:
الف-مهارت کلامی: ﻳﻌﻨﻲ ﮔﻔﺘﮕﻮ ﺑﺎ ﻛﺎﺭﻛﻨﺎﻥ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻓﺮﺩﻱ ﻳﺎ ﮔﺮﻭﻫﻲ، ﻭ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭﻱ ﻧﺸﺴﺘﻬﺎﻱ ﻣﺆﺛﺮ(ریاحی و همکاران، ۱۳۹۱: ۲).
ب-گوش دادن: ﻳﻌﻨﻲ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ فرد ﺩﺭ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ صحبت های ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﻭ ﺩﺭﻙ ﺁﻧﻬﺎ)همان منبع).
ج-بازخورد: مهارت بازخورد عبارت است از برگشت نتیجه پیام به طوری که فرستنده از وضعیت ارسال پیام و نحوه دریافت و درک آن آگاه گردد(چاری و دلاورپور، ۱۳۸۷).
۲.هوش معنوی: هوش معنوی بیانگر مجموعه ای ازتوانایی ها و ظرفیت ها و منابع معنوی است که کاربست آن ها موجب افزایش انطباق پذیری و در نتیجه سلامت روان افراد می شود(کینگ، ۲۰۰۸: ۳۸).
کینگ (۲۰۰۸) هوش معنوی را شامل توانایی های ذیل می داند:
-تفکر انتقادی وجودی: ظرفیت انتقادی به ماهیت وجود، واقعیت، جهان، فضا، زمان، تامل و سایر مسایل وجودی مانند وجود متافیزیکی ونیز ظرفیت اندیشیدن به مسایل غیروجودی دررابطه باوجود خود گفنه می شود.
-به وجود آوردن معنای شخصی: توانائی استخراج معنی شخصی و هدف از تمام تجربیات فیزیکی و روانی، از جمله ظرفیت برای ایجاد و استناد هدف زندگی را گویند.
-آگاهی متعالی: ظرفیت برای شناسایی ابعاد متعالی/الگوهای خود یا دیگران وجهان (بعنوان مثال، جهان غیر مادی وفیزیکی)و حالات طبیعی هوشیاری، همراه با توانایی شناسایی رابطه خود با جسم را شامل می شود.
-گسترش حالت هوشیاری: توانایی ورود و خروج به سطوح بالاتری از آگاهی(مانند هوشیاری کامل، آگاهی کیهانی، وحدت)وسایر حالات در اختیار خود فرد(همانگونه که در تفکر عمیق، مراقبه، نمازوغیره ایجاد می شود)را گویند.
تعاریف عملیاتی
الف-مهارت کلامی: عبارت است از نمره ای است که آزمودنی ها از پاسخ به سوالات ۳و ۴و ۷و ۱۲و ۱۵و ۱۷ پرسشنامه مهارت های ارتباطی بارتون کسب می کنند.
ب-مهارت شنود: عبارت است از نمره ای است که آزمودنی ها از پاسخ به سوالات ۲و ۶و ۸و ۱۰و ۱۴و ۱۸ پرسشنامه مهارت های ارتباطی بارتون بدست می آورند.
ج-مهارت بازخورد: عبارت است از نمره ای است که آزمودنی ها از پاسخ به سوالات ۱و ۵و ۹و ۱۱و ۱۳و ۱۶ پرسشنامه مهارت های ارتباطی بارتون کسب می کنند.
[۱] . king
[۲] . Gain&Purohit
[۳] . Bolten
[۴] . Jarvis,Tebbuttj,Mattick
[۵] . Dulewicz
[۶] . Sisk
[۷] . Elkins
[۸] . Intelligence Qutiont
[۹] . Emotional Qutiont
[۱۰] . Spiritual Qutiont
[۱۱] . Nasel
[۱۲] .Amram
[۱۳] . Alison
[۱۴] .Sanchez&Nappo
[۱۵] . Rosemarin&Robb
[۱۶] . Tachman
[۱۷] . Verbal skill
[۱۸] . listening skill
[۱۹] . Feedback skill
تعداد صفحه:۱۳۶
قیمت : ۳۷۵۰۰ تومان
پایان نامه رشته علوم تربیتی
دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم وتحقیقات کرمانشاه
گروه مشاوره و راهنمایی
پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد رشته مشاوره و راهنمایی(MA)
عنوان:
بررسی رابطه هوش هیجانی و هوش معنوی با رضایت از زندگی در زوج های جوان شاغل
پاییز ۱۳۹۳
فهرست مطالب
فصل یکم: مقدمه پژوهش. ۱۴
چکیده ۱
مقدمه. ۱۵
بیان مسئله. ۱۶
اهمیت و ضرورت پژوهش. ۲۰
اهداف پژوهش. ۲۱
هدف اصلی ۲۱
اهداف فرعی ۲۱
فرضیه های پژوهش. ۲۲
تعاریف متغیر ها ۲۲
تعاریف مفهومی متغیر ها ۲۲
هوش هیجانی ۲۲
هوش معنوی ۲۲
رضایت از زندگی ۲۳
تعاریف عملیاتی متغیرها ۲۳
هوش هیجانی ۲۳
هوش معنوی ۲۳
رضایت از زندگی ۲۳
فصل دوم : پیشینه پژوهش.۱۰
الف) پیشینه نظری ۲۵
۲-۱ رضایت از زندگی ۲۵
تعاریف رضایت از زندگی ۲۶
عوامل موثر بر رضایت از زندگی ۲۷
ژن ها ۲۷
شخصیت ۲۸
ویژگی های جسمانی ۲۹
عوامل شغلی ۳۰
تندرستی و تحصیلات ۳۱
مذهب ۳۲
روابط ۳۲
آزادی و دموکراسی ۳۳
ابعاد رضایت از زندگی ۳۴
الگوهای رضایت از زندگی ۳۶
الف) الگوی کارکردی انطباقی ۳۶
ب) الگوی رضایت از زندگی ۳۷
نظریه های پیرامون رضایت از زندگی ۳۹
نظریه ونتگوت ، مریک و اندرسون. ۳۹
نظریه رضایت از زندگی ژان. ۴۰
نظریه ادارکی فرانس. ۴۱
نظریه سیستمی ۴۲
رابطه رضایت از زندگی با هوش هیجانی ۴۴
تعریف هوش. ۴۵
انواع هوش. ۴۷
۲-۳ هوش هیجانی ۴۹
تعاریف هوش هیجانی ۵۰
ابعاد هوش هیجانی از نظر مایر و سالووی ۵۲
دیدگاه هوش هیجانی ۵۴
دیدگاه توانمندی (پردازش اطلاعات) ۵۵
دیدگاه مختلط ۵۵
مدل های هوش هیجانی ۵۶
مدل توانایی هوش هیجانی سالووی و مایر. ۵۶
مدل ترکیبی هوش هیجانی ۵۹
اهمیت هوش هیجانی در زندگی ۶۱
۲-۴ هوش معنوی ۶۲
معنویت ۶۳
دیدگاه های مختلف در زمینه معنویت ۶۵
دیدگاه الکینز ۶۵
دیدگاه فریدمن و مک دونالد. ۶۵
دیدگاه گاردنر. ۶۶
دیدگاه گروم. ۶۶
تعاریف هوش معنوی ۶۶
ابعاد هوش معنوی ۶۸
مولفه های هوش معنوی از دیدگاه های مختلف. ۷۰
دیدگاه ایمونز. ۷۱
دیدگاه فریدمن و مک دونالد. ۷۲
دیدگاه نوبل و وگان. ۷۳
دیدگاه مک مولن ۷۳
دیدگاه های اسلامی در خصوص هوش معنوی ۷۳
مدل های هوش معنوی ۷۴
مدل چهار گانه مؤلفه ای کینگ. ۷۵
مدل زهر و مارشال. ۷۵
مدل پنج مولفه ایمونز. ۷۶
مدل پنج مؤلفه سیسک. ۷۷
مدل امرم. ۷۷
مدل نوبل. ۷۹
مدل سه مولفه وگان. ۸۰
اجزای هوش معنوی ۸۰
هوش معنوی و سلامتی روان. ۸۱
تمایز بین هوش های مختلف. ۸۲
ب) پیشینه پژوهشی ۸۴
پژوهش های انجام شده در داخل کشور. ۸۴
پژوهش های انجام شده در خارج کشور. ۸۷
خلاصه فصل. ۹۰
فصل سوم: روش پژوهش. ۹۱
طرح پژوهش. ۹۲
متغیرها ۹۲
جامعه آماری پژوهش. ۹۲
نمونه آماری پژوهش و روش نمونه گیری ۹۲
ابزار پژوهش. ۹۳
پرسش نامه هوش هیجانی ۹۳
پرسش نامه هوش معنوی ۹۳
پرسش نامه رضایت زندگی ۹۴
روش اجرا ۹۵
روش های آماری تجزیه و تحلیل داده ها ۹۵
فصل چهارم: یافته های پژوهش. ۹۶
۴-۱ یافته های توصیفی ۹۷
۴-۲ یافته استنباطی.۸۲
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری ۱۰۵
بحث و نتیجه گیری ۱۰۵
محدودیت ها ۱۰۹
پیشنهادات ۱۱۰
پیشنهاد پژوهشی ۱۱۰
پیشنهاد کاربردی ۱۱۰
منابع فارسی ۱۱۱
منابع لاتین ۱۱۶
Abstract103
فهرست جداول
جدول ۲-۱:مدل مختلط هوش هیجانی بار – ان. ۵۸
جدول شماره ۲-۲ : مدل هوش هیجانی بار – ان و پارکر(۲۰۰۲) ۵۸
جدول ۲-۳ : مدل هوش هیجانی گلمن(۲۰۰۱) ۶۰
۴-۱ جدول شاخص های توصیفی خرده مقیاسها و کل پرسشنامه هوش هیجانی ۹۷
جدول ۴-۲)جدول شاخصهای توصیفی خرده مقیاسها و کل پرسشنامه رضایت از زندگی ۹۷
جدول ۴-۳ جدول شاخص های توصیفی خرده مقیاس ها و کل پرسشنامه هوش معنوی ۹۸
جدول ۴-۵): ضرایب همبستگی بین خرده مقیاس های هوش معنوی و رضایت از زندگی ۹۹
جدول ۴-۴ ) ضرایب همبستگی بین خرده مقیاس های هوش هیجانی و رضایت از زندگی ۱۰۰
جدول ۴-۶) متغیرهای وارد شده در مدل تحلیل رگرسیون گام به گام. ۱۰۱
جدول ۴-۷)خلاصه تحلیل رگرسیون رضایت از زندگی بر حسب خرده مقیاسهای هوش معنوی و هیجانی ۱۰۳
جدول ۴-۷) نتایج تجزیه واریانس رضایت از زندگی بر حسب خرده مقیاسهای هوش معنوی و هیجانی ۱۰۳
فهرست اشکال
شکل شماره ۲-۲ :عوامل موثر بر رضایت از زندگی از دیدگاه فرانس. ۴۳
شکل شماره ۲-۳: نظریه سیستم ها (هاگرتی و همکاران ، ۲۰۰۱) ۴۴
شکل شماره ۲-۴ : هرم هوش های چند گانه. ۴۸
شکل ۲-۵ ابعاد هوش هیجانی در محیط کار (جردن و هارتل، ۲۰۰۸) ۵۴
شکل ۲-۶ : نقش هوش هیجانی در زندگی ۶۲
شکل ۲-۷: مدل هوش معنوی زهر و مارشال. ۷۶
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه هوش هیجانی و هوش معنوی با رضایت از زندگی در زوج های جوان شاغل شهر کرمانشاه بود. به این منظور از بین زوج های جوان شاغل دانشگاه آزاد اسلامی شهر کرمانشاه تعداد ۱۲۰ زوج با بهره گرفتن از روش نمونه گیری تصادفی ساده و در دسترس انتخاب گردیدند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسش نامه هوش هیجانی شوت (۱۹۹۸)، پرسشنامه هوش معنوی علی بدیع و سواری وباقری دشت و لطیفی(۱۳۸۹) و مقیاس رضایت از زندگی پاوت، دینروسو (۱۹۹۸) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی و رگرسیون چندگانه استفاده گردید. نتایج نشان داد که بین هوش معنوی و رضایت از زندگی زوجین شاغل رابطه معنی داری وجود دارد، همچنین بین هوش هیجانی و رضایت از زندگی زوجین شاغل رابطه معنی داری وجود دارد و نیز نتایج نشان داد که هوش معنوی و هوش هیجانی رضایت از زندگی را در زوجهای جوان شاغل را پیشبینی می کنند.
واژگان کلیدی: هوش معنوی، رضایت از زندگی، زوج های جوان شاغل.
در سالهای گذشته جنبشی به نام روانشناسی مثبت ایجاد شد و در این زمینه مباحثی مثل شادی، سرزندگی و خوشبینی بررسی می شود. یکی از مقوله های روانشناسی مثبت رضایت از زندگی و شادی است که تاریخچه رضایت از زندگی به اواخر دهه ۵۰ بر می گردد(دینر، اویشی و لوکاس[۱]، ۲۰۰۳). رضایت از زندگی به عنوان یکی از مقوله های مهم روانشناسی مثبت، امروزه توجه زیادی را به خود جلب کرده است و معنای گسترده ای را در بر می گیرد(کامینز[۲]،۲۰۰۶).
اگر زندگی بستر تکامل است، رضایت مندی از زندگی نیز شرط موفقیت در زندگی بوده است و کسانی می توانند به تکامل بیاندیشند که با زندگی خود مشکلی نداشته باشند. همه انسانها در زندگی با ناکامی های بسیاری مواجه می شوندف اما انسان موفق کسی است که در تمام این مشغله ها و ناکامی ها امیدش را حفظ کند، و این مفهوم رضایت از زندگی است(عبدالله زاده، باقرپور و لطفی، ۱۳۸۸).
عومل زیادی به سازگاری انسان با محیط اطرافش و دست یافتن به احساس رضایت از زندگی کمک می کند. یکی از این عوامل مفهوم هوش است(بنانو[۳]، ۲۰۱۴). هوش دارای انواع مختلفی از جمله هوش هیجانی، هوش معنوی و است (دینر[۴]، ۲۰۰۳). هوش هیجانی در واقع یک توانایی غیر شناختی است که از نظر تاریخی ریشه در مفهوم هوش اجتماعی دارد و برای اولین بار توسط ثرندایک ( ۱۹۲۰) مطرح شد. به عقیده ثرندایک هوش هیجانی توانایی مدیریت انسنانها برای عمل به شیوه های خردمندانه چه در روابط انسانی و چه در روابط کاری است (ثرندایک، ۱۹۲۰، به نقل از عبدالله زاده و باقرپور و لطفی
، ۱۳۸۸).
هوش دیگری به غیر از هوش هیجانی وجود دارد، به نام هوش معنوی که این هوش فقط برای انسان مطرح است. با بهره گرفتن از هوش معنوی می توان میل و قابلیت فرد را برای رسیدن به مقصود و ارزش رشد داد. هوش معنوی به دلیل پیوندش با معنا می تواند به فرد توان تغییر و تحول بدهد، همچنین می تواند به فرد کمک کند تا هیجانات موجود در زندگی و اشتغال خود، احساس رضایت و شادکامی داشته باشد(ابراهیمی، ۱۳۸۶). از این رو پژوهش حاضر در پی بررسی رابطه هوش هیجانی و هوش معنوی با رضایت از زندگی در زوج های جوان شاغل شهر کرمانشاه است.
خانواده نخستین و منحصر به فردترین نهاد اجتماعی است که سلامت و موفقیت یک جامعه را مرهون سلامتی و رضامندی اعضای ان دانسته اند، چراکه هیچ نهادی بر افراد جامعه تا این حد عمیق و بادوام نیست. زوج های جوان برای داشتن یک خانواده سالم تحت تاثیر عوامل بسیاری قرار دارند، از جمله شاغل بودن یک یا هر دوی آنهاست(امان الهی، ۱۳۸۴).
شاغل بودن تعریف کار، در بر گیرنده تمام افرادی است که حداقل یک ساعت در هفته کار کرده و یا بنا به دلایلی به طور موقت کار را ترک کرده باشند. یکی دیگر از عواملی که بر احساس موفقیت یا عدم موفقیت نظام زناشویی زوج های جوان تاثیر گذار است. احساس رضایت از زندگی است(حق شناس، ۱۳۸۸).
شواهد نشان میدهد انسانهایی که شادمان هستند بنظر خلاق تر و مطلوب تر بوده و حتی بنظر می رسد که عمر طولانی تری دارند اما اغلب نیل به شادکامی یا رضایت از زندگی ساده بنظر می رسد و هیچ انسان موفقی نیست که از هنر “رضایت از زندگی” برخوردار نباشد (خویشتن دار، ۱۳۸۵). در بررسی های انجام شده در دو دهه گذشته پیرامون سازه روانشناختی احساس خوشبختی ذهنی، مدل سه بعدی احساس خوشبختی ذهنی که عبارت است از احساس مثبت، منفی ورضایت از زندگی مورد توجه بوده است . تصور ذهنی دو بعد رضایت از زندگی بیشتر مقوله ای شناختی است در حالیکه احساس منفی و مثبت مقوله ای احساسی و عاطفی به شمار میروند و جزیی از هوش هیجانی می باشند . مفهومی پایدار و فراگیر است که احساس و نظرکلی مردم جامعه را نسبت به جهانی که در ان زندگی می کنند، منعکس میکند(دینر[۵]، ۲۰۰۳ .
احساس بهزیستی و رضایت از زندگی ،از مولفه های نگرش مثبت اقراد نسبت به جهانی است که در آن زندگی می کنند . رضایت از زندگی با ارزش ها ارتباط نزدیک اما پیچیده ای دارد و با معیارهایی که افراد بر پایه آن درک ذهنی خود را از خوشبختی ارزیابی میکنند متفاوت است . رضایت از زندگی در کل بازتاب توازن میان آرزوهای و وضغیت فعلی او می باشد به بیان دیگر هرچه شکاف میان آرزوهای فرد و وضغیت عینی او بیشتر باشد رضایت مندی او کاهش می یابد (اینگهارت،۱۳۷۳)بر اساس برخی مطالعات مولفه های مفهوم رضایت از زندگی می تواند بر اساس مولفه هایی مانند هوش و به خصوص هوش هیجانی پیش بینی شود(اکسترمرا و فرنادز[۶]، ۲۰۱۱). مسئله هوش به عنوان یک ویژگی اساسی است که تفاوت فردی را بین انسانها موجب می شود و از ابتدای تاریخ مکتوب زندگی انسان مورد توجه بوده است. اما از آغاز مطالعه هوش غالبا بر جنبه های شناختی هوش یعنی توانایی عاطفی، هیجانی، شخصی و اجتماعی مورد توجه قرار می گیرد. بلکه در پیش بینی توانایی فرد برای موفقیت و سازگاری در زندگی نیز مورد اهمیت واقع شده است (ونگ و لاو[۷]، ۲۰۰۳). هوش معنوی به عنوان یکی مفاهیم جدید هوش، دربردارنده نوع سازگاری و رفتار حل مساله است که بالاترین سطوح رشد را در حیطه های شناختی، اخلاقی، هیجانی، بین فردی و شامل می شود و فرد را در جهت هماهنگی با پدیده های اطراف و دست یابی به یکپارچگی درونی و بیرونی یاری می نماید. این هوش به فرد دیدی کلی در مورد زندگی و همه تجارب و رویدادها می دهد و او را قادر می سازد به ارچوب بندی و تفسیر مجدد تجارب خود پر داخته، شناخت و معرفت خویش را عمق بخشد ( غباری بناب ، سلیمی، سلیمانی و مقدم، ۱۳۸۷). ولمن هوش معنوی را به عنوان طرفیت انسان برای پرسیدن سئوالات غایی درباره زندگی و تجارب همزمان و ارتباط هر یک از ما با دنیایی که در آن زندگی می کنیم، تعریف می کند (ولمن[۸]، ۲۰۱۰). هوش معنوی یا SQ همان توانایی است که به ما قدرت میدهد تا برای بدست آوردن رویاها تلاش و کوشش کنیم . این هوش تمام آن چیزهایی است که ما به آنها معتقدیم و در بر دارنده نقش باورها، هنجارها، عقاید و ارزش ها در فعالیت هایی است که بر عهده میگیریم . در واقع به واسطه هوش معنوی است که ما به سوال سازی در ارتباط با مسایل اساسی و مهم پرداخته و به وسیله آن در زندگی خویش تغییراتی ایجاد میکنیم(ابراهیمی،۱۳۸۶) .
علاوه بر هوش معنوی یکی دیگر از مفاهیم هوش که به عنوان جدیدترین تحول در زمینه فهم رابطه تعقل و هیجان است و از آن به عنوان ماشه چکان یک انقلاب بزرگ در زمینه ارتقای بهداشت روانی یاد می شود، مفهوم هوش هیجانی است. ساولووی و مایر در پاسخ به این سئوال که چرا دو فرد با هوش بهر مساوی می توانند به سطوح کاملا متفاوتی از پیشرفت و خوشبختی برسند، برای اولین بار اصطلاح هوش هیجانی را مطرح نمودند . هوش هیجانی را می توان به عنوان یک متغییر که قابلیت یادگیری و آموزش دارد در نظر گرفت . هوش هیجانی از مولفه های گوناگونی تشکیل شده است که هر کدام نقشی را در نظم دادن به احساسات و هیجانات بازی میکنند . با توجه به اینکه هوش هیجانی متغیری درون فردی است که هر فردی آنرا داراست ، می توان با یافتن راه و روش هایی باعث افزایش هوش هیجانی افراد تا از این طریق شاید بتوان بهزیستی افراد را افزایش داد از مولفه های هوش هیجانی میتوان به کنترل تکانه، تحمل فشار ،خود آگاهی هیجانی و . اشاره کرد (خویشتن دار ،۱۳۸۵)
فابریکاتور[۹](۲۰۱۲) در مطالعه خود دریافت که معنویت بر رضایتمندی کلی زندگی تاثیر می گذارد. معنویت شخصی به طور موثقی رضایت مندی بیشتر از زندگی را پیش بینی می کند . همچنین به عنوان یک مکانیسم سازگاری ارزیابی می شود که به آنها کمک می کند که نسبت به کسانی که سطح پایین تری از معنویت شخصی را دارا هستند، بهتر و آسان تر عوامل تنش زا را کنترل کنند.
در پژوهشی دیگر نزل (۲۰۰۴) نیز نشان داد که ابعاد مذهبی بودن با رضایت زندگی بالاتر مرتبط است و افراد مذهبی در اقوام مذهبی شادترند. همچنین احدی ، نریمانی و آسیایی ( ۱۳۸۶) در پژوهشی به تعیین ارتباط هوش هیجانی ، سبک های اسنادات و خودکارآمدی با رضایت از زندگی در زنان شاغل شهرستان بجنورد پرداختند. نتایج نشان داد که بین هوش هیجانی و خودکارآمدی با رضایت از زندگی رابطه مثبت معنادار وجود دارد. اما بین سبک های اسنادات و رضایت از زندگی رابطه معنی داری دیده نشد. بنظر می رسد که هوش هیجانی و هوش معنوی زمینه ساز دست یابی انسان به معنای زندگی هستند معنای زندگی از سه جنبه هدف داری ، ارزشمندی و کارکرد زندگی یکی از مهمترین پرسش های بشر و به گفته برخی فیلسوفان مهمترین پرسش بشر است (احمدی،۱۳۸۸). بنابراین هدف پژوهش حاضر پاسخ گویی به این سئوال است که آیا بین هوش هیجانی و هوش معنوی با رضایت از زندگی رابطه وجود دارد؟
در دهه های اخیر مفهوم معنویت و کاربردهای آن در دنیا و بخصوص در جوامع غرب اهمیت زیادی یافته است، به طوری که مفاهیمی همچون خدا، مذهب، معنویت و . که موضوعاتی خصوصی قلمداد میشدند، وارد تحقیقات علمی و مباحث آکادمیک در حوزه علوم انسانی شدهاند. هوشی که انسانها از طریق آن مسائل مربوط به معنا و ارزشها را حل کرده، زندگی و فعالیتهای خود را در زمینهای وسیعتر، غنیتر و معنا دارتر میدهند و به کمک آن تشخیص میدهند که کدام اقدامات یا کدام مسیرها معنادارتر از دیگری باشند.
بنابراین اهمیت و ضرورت طرح معنویت و به ویژه هوش معنوی از جهات مختلف در سبز فایل احساس میشود. یکی از این ضرورتها در عرصهی انسان شناسی توجه به بعد معنوی انسان از دیدگاه دانشمندان، به ویژه کارشناسان سازمان جهانی بهداشت است که اخیراً انسان را موجودی زیستی، روانی، اجتماعی و معنوی تعریف میکند. ضرورت دیگر طرح این موضوع ظهور دوباره کشش معنوی و نیز جست و جوی درک روشتری از ایمان و کابرد آن در زندگی روزانه است. پژوهش دربارۀ معنویت امروزه در رشتههای متنوع از قبیل پزشکی، روانشناسی، عصبشناسی و علوم شناختی در حال پیشرفت است. برخلاف هوش معنوی، هوش هیجانی موضوعی پر طرفدار در پژوهشهای مربوط به تفاوتهای فردی در روانشناسی امروزی بوده و حجم وسیعی از پژوهشها را به خود اختصاص داده است به گونهای که نتایج بدست آمده از این پژوهشها حاکی از آن است که هوش هیجانی عامل مؤثر و تعیین کننده در بر آینده های زندگی واقعی افراد است . اصطلاح هوش هیجانی را میتوان برای بیان کیفیت و درک احساسات افراد، همسوی با احساسات دیگران و توانایی اداره و مطلوب خلق و خو بکاربردو در حقیقت این هوش مشتمل بر شناخت احساسات خویش و دیگران و استفاده از آنها برای اتخاذ تصمیمات مناسب در زندگی است. هوش هیجانی یا توانایی هدایت هیجانهای شخصی در تعاملات فردی، پیشبینی کننده موفقیت افراد در زندگی و نحوه برخورد مناسب با استرسهاست و نحوه استفاده از هیجانات به بهترین شکل برای داشتن زندگی ایده آل که موجب رضایت فرد از زندگی شود. با توجه به اینکه رضایت از زندگی به عنوان یکی از مؤلفههای شناختی در بهزیستی ذهنی و همچنین به عنوان یک متغیر روان شناختی مهم متأثر از عواملی هم چون هوش هیجانی و هوش معنوی است، ضرورت دارد که محققان بیش از گذشته نسبت به شناسایی پیشبینی کنندههای رضایت از زندگی که میتوانند دربهرهمندی ازدواجهای یک کشور از نشاط و سلامت مؤثر باشند اقدام نموده و زمینه پرورش آنها را فراهم سازند.
[۱] .Diener , oishi & lucas
[۲] .Cummins
[۳] Bonanno
[۵] Diener
[۶] Extremera & Fernandez
[۷] Wong & Law
[۸] Wolman
[۹] Fabricatore
تعداد صفحه:۱۲۴
قیمت : ۳۷۵۰۰ تومان